😂 #شعرطنز😂
کرده ام از دستِ ایـن فرهنگ ، " هنگ "☺️
گشته از عشقت دلِ دلتنگ ، " تنگ "☺️
بعدِ «شیرین» شد تبِ «فرهاد»" حاد " ☺️
این خبر را مرکزِ امداد ، " داد "☺️
با عبورت می شود جالیز ، " لیز " ☺️
جعفری می رقصد وُ گشنیز ، " نیز "☺️
بـا نگاهت می زند «عطار» ، " تار "☺️
«مولوی» غش کرده وُ «گلزار» ، " زار "☺️
می شود در گردنت زنجیر ، " جیر "☺️
می کُند در دست تو کفگیر ، " گیر "☺️
هر که بر اشعار من خندید ، " دید "☺️
می شود با یادِ تو تبعید ، " عید " !☺️
کرد پیشت آدمِ سالوس ، " لوس "☺️
با تو شب ها می شود کابوس ، " بوس " .☺️
کیمیا کردی و شد شاغول ، " غول "☺️
با کلامت می خورَد «شنگول» ، " گول "☺️
وقت خشمت می شود «تیمور» ، " مور "☺️
رفته «نادر» تا حدِ مقدور ، " دور "☺️
چون به حرف آیی شود خاموش ، " موش "☺️
گفته هایت را کند خرگوش ، " گوش "☺️
می کُنی از بهر ما اندام ، " دام "☺️
پیش زلفت می شود «خاخام» ، " خام "☺️
این خبر را می زند نجار، " جار "☺️
هست در اطراف تو بسیار ، " یار "☺️
کاسه ات را می زند ابلیس ، " لیس "☺️
هست بخش دوم ساندیس ، " دیس " ☺️
گشته ام از دست استدلال ، " لال "☺️
رفته گویا از دلِ «خوشحال» ، " حال"☺️
لاادری
🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
بگذشت مه روزه ، عيد آمد و عيد آمد
بگذشت شب هجران، معشوق پديد آمد
آن صبح چو صادق شد، عذراي تو وامق شد
معشوق توعاشق شد، شيخ تو مريد آمد
شد جنگ و نظر آمد، شد زهر و شکر آمد
شد سنگ و گهر آمد، شد قفل و کليد آمد
جان از تن آلوده، هم پاک به پاکي رفت
هرچند چو خورشيدي بر پاک و پليد آمد
از لذت جام تو دل مانده به دام تو
جان نيز چو واقف شد، او نيز دويد آمد
بس توبه شايسته برسنگ تو بشکسته
بس زاهد و بس عابد کو خرقه دريد آمد
باغ از دي نامحرم سه ماه نمي زد دم
بر بوي بهار تو، ازغيب رسيد آمد
#مولوی
#عید_سعید_فطر_مبارک_باد
🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
🌺🕊🌺
مارا به دعا کاش فراموش نسازند
رندان سحر خیز ک صاحب نفسانند
حافظ
🌺🕊🌺
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
خواهد به سر آید، شب هجران تو یا نه؟
ای تیر غمت را دل عشاق نشانه
جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه
رفتم به در صومعهٔ عابد و زاهد
دیدم همه را پیش رخت راکع و ساجد
در میکده رهبانم و در صومعه عابد
گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد
یعنی که تو را میطلبم خانه به خانه
روزی که برفتند حریفان پی هر کار
زاهد سوی مسجد شد و من جانب خمار
من یار طلب کردم و او جلوهگه یار
حاجی به ره کعبه و من طالب دیدار
او خانه همیجوید و من صاحب خانه
هر در که زنم صاحب آن خانه تویی تو
هرجا که روم پرتو کاشانه تویی تو
در میکده و دیر که جانانه تویی تو
مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو
مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه
بلبل به چمن زان گل رخسار نشان دید
پروانه در آتش شد و اسرار عیان دید
عارف صفت روی تو در پیر و جوان دید
یعنی همه جا عکس رخ یار توان دید
دیوانه منم من که روم خانه به خانه
عاقل به قوانین خرد راه تو پوید
دیوانه برون از همه آیین تو جوید
تا غنچهٔ بشکفتهٔ این باغ که بوید
هرکس به زبانی صفت حمد تو گوید
بلبل به غزلخوانی و قمری به ترانه
بیچاره بهائی که دلش زار غم توست
هرچند که عاصی است ز خیل خدم توست
امید وی از عاطفت دم به دم توست
تقصیر «خیالی» به امید کرم توست
یعنی که گنه را به از این نیست بهانه
#شیخ بهایی
سلااااام
سحرتون سرشار از عطر دعا و مناجات
نماز شب را به نیت فرج مولا صاحب الزمان عج بخوانیم التماس_دعای_فرج 🤲
🕊🌺🕊