••
.
🍃سینه ام این روزها بوی شقایق می دهد
داغ از نوعی که من دیدم ، تو را دق میدهد
#كاظم_بهمنى
.
•••
📚نجار بازنشسته
نجار پيري بود كه ميخواست باز نشسته شود.
او به كار فرمايش گفت كه ميخواهد ساختن خانه را رها كند و از زندگي بي دغدغه در كنار همسر و خانوادهاش لذت ببرد.
كار فرما از اينكه ديد كارگر خوبش ميخواهد كار را ترك كند ناراحت شد.
او از نجار پير خواست كه به عنوان آخرين كار تنها يك خانه ديگر بسازد.
نجار پير قبول كرد اما كاملا مشخص بود كه دلش به اين كار راضي نيست.
او براي ساختن اين خانه از مصالح بسيار نا مرغوبي استفاده كرد و با بي حوصلهگي به ساختن خانه ادامه داد.
وقتي كار به پايان رسيد، كارفرما براي وارسي خانه آمد.
او كليد خانه را به نجار داد و گفت: اين خانه متعلق به توست.
اين هديه اي است از طرف من براي تو.
نجار يكه خورد. مايه تاسف بود.
اگر ميدانست كه خانه اي براي خودش ميسازد، حتما كارش را به گونه اي ديگر انجام ميداد.
🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
#حال_دلتان_همیشه_خوب
هوایِ خودت را که داشته باشی ؛
جمعه ؛ بهترین روزِ هفته است ،
و پاییز ؛ زیباترین فصلِ سال ...
فقط کافیست
حالِ دلت خـوب باشـد !
هزار فلسفه دارد كسی که مجنون است
به ويژه آنكه جنون را به عشق مديون است
طلا كه هيچ، كه از اشک نيز پاکتر است
حسابِ هركه سرش از حساب بيرون است
خراب میشوم از ديدن و نديدن تو
كه چشمهای خمارِ تو مست و میگون است
غم ِ تو خونِ دلم را به شیشه ریخته است
تو لاك میزنی آرام و من دلم خون است
"ز گريه مردم چشمم نشسته است به خون
ببین که در طلبت حال مردمان چون است"
#بهمن_صباغ_زاده
وهمه ی آدما
یه کتاب چاپ نشده تو قلبشون
دارن به نام:
«حرفایی که هیچوقت نزدم:)
🍁
از گرما مینالیم،از سرما فرار میکنیم.
در جمع از شلوغی کلافه میشویم.
و درخلوت از تنهایی بغض میکنیم.
تمام هفته منتظر رسیدن تعطیلی هستیم
و آخر هفته هم بی حوصله ایم...
همیشه به انتظار به پایان رسیدن
روزها هستیم
که بهترین روزهای زندگیمان بودند.
زندگی همان لحظاتی بود که
میخواستیم بگذرند..
ولی ما همیشه به چیز دیگری فکر میکنیم
بی آنکه بدانیم این روزها تکرار نمیشوند
همهروز روزه بودن، همهشب نماز كردن
همهساله حج نمودن،سفر حجاز كردن
شب جمعهها نخفتن بهخدای راز گفتن
ز وجود بینیازش، طلب نیاز كردن
به مساجد و معابد همه اعتكاف جستن
ز مناهی و ملاهی همه احتراز كردن
ز مدینه تا به كعبه، سر و پا برهنه رفتن
دو لب از برای لبیک به وظیفه باز كردن
بهخدا كه هیچیک را ثمر آنقدر نباشد
كه بهروی ناامیدی درِ بسته باز كردن...!
#شیخ_بهایی
وداع کعبهٔ جان چون توان کرد
فراقش بر دل آسان چون توان کرد
طبیبم میرود من درد خود را
نمیدانم که درمان چون توان کرد
مرا عهدیست کاندر پاش میرم
خلاف عهد و پیمان چون توان کرد
به کفر زلفش ایمان هرکه آورد
دگر بارش مسلمان چون توان کرد
مرا گویند پنهان دار رازش
غم عشقست پنهان چون توان کرد
گرفتم راز دل بتوان نهفتن
دوای چشم گریان چون توان کرد
عبید از عشق اگر دیوانه گردد
بدین جرمش به زندان چون توان کرد
#عبید_زاکانی
#غزل
آنها که اهل صلحند،
بُردند زندگی را
وین ناکسان بمانند
در جنگِ زندگانی...
👤مولانای جان
اگر پیری اینقدر با ارزش است چرا مردم همیشه میگویند: «آخ، اگر جوان بودم.» هیچ وقت کسی نمیگوید: «ای کاش شصت و پنج سالم بود.»
لبخندی زد و گفت: «میدانی این چی را نشان میدهد؟ عدم رضایت از زندگی. زندگی تباه شده. زندگی که در آن معنی پیدا نشده.
اگر در زندگیت معنایی پیدا کرده باشی هیچ وقت نمیخواهی به عقب برگردی. همیشه میخواهی بیشتر ببینی. با اشتیاق منتظر شصت و پنج هستی.»