eitaa logo
کانال ܢܚ݅ܫܝ‌ ܫܠࡐ‌ܨ
1هزار دنبال‌کننده
15.6هزار عکس
3.9هزار ویدیو
43 فایل
ادمین @GAFKTH 💐شکر خدا که نام "علی" علیه السلام بر زبان ماست 💝ما شیعه ایم و عشق "علی" علیه السلام هم از آن ماست 💐از "یا علی" علیه السلام زبان و دهان خسته کی شود؟ 💝اصلا زبان برای همین در دهان ماست.
مشاهده در ایتا
دانلود
ای فصل غیر منتظر داستان من!
🔴 امروز سوم‌ آبان و وقوع خورشید گرفتگی 🔵 یادی کنیم از بزرگ ترین خورشید‌ گرفتگی تاریخ با فرازی از زیارت آل یاسین: 🌕 السَّلامُ عَلَيْكَ فِي اللَّيْلِ إِذَا يَغْشَى وَ النَّهَارِ إِذَا تَجَلَّى
چقدر حضرت عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف مهربان است به کسانی که اسمش را می‌برند و صدایش می‌زنند و از او استغاثه می‌کنند؛ از پدر و مادر هم به آنها مهربان‌تر است! |آیت الله بهجت|
غیر از گهر عشق که پاینده و باقیست باقی همه چون موج ز دریا گذرانند [صائب‌تبریزی] 👇 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi
یکباره اگر خدا تو را بالا!!! بُرد در زندگی ات تمامی غمها مُرد!!! مغرور نشو فخر به مردم نفروش زیرا که به یک آه، زمین خواهی خورد... 👇 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi
چشم تو تا کشید ز ابرو کمان بر سر یکدل بشهر نیست که آماج نیست ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
غنچه از لب وا کن و یک خنده از شادی بگو باز هم شیرین شو و از عشق فرهادی بگو بال بگشا از قفس، بیرون بیا تیهوی من روی دست بادها از شوق آزادی بگو بوی نانِ تازه و عطر گل یاس و غزل بامن از مهر وصفای اهل آبادی بگو ای حنای عشق تو بر دستهای زندگی باعروس دل کمی از مِهر دامادی بگو من دلم پر می زند تا حبس آغوشت شوم کم به گوش من از این زنجیر فولادی بگو قصه ی بیگانگی درخانه غوغا میکند خویش من باش ای پسر از حس اولادی بگو آتشی ازجنس غم بر روی قلیان دل است کوزه ی پر دود از میراث اجدادی بگو
خسته ایم ازنامرادی شرحی ازشادی بگو دم زویرانی مزن ازآب و آبادی بگو ازگذشته یاد کن از کوه ودشت وچشمه سار اززمستان هاوتابستان واز شادی بگو زیر کرسی های گرم وقصه ء مادر بزرگ ازحکایت های شیرین عشق فرهادی بگو دم مزن از دشت لاله گریه های بی کسی دم به دم از صبح روشن روزآزادی بگو گوش ما پر شدز رنج وناامیدی بس کنید قدری ازیک ناجی و نیروی امدادی بگو وقت فریاد وشعار و مشت کوبیدن گذشت تیشه ای بر ریشه زن ازکار بنیادی بگو آب درهاون مکوب ومشت برسندان مزن ازوطن، ازاین همه لطف خدادادی بگو دستگیری کن زمردم مرهمی بر زخم باش قدری ازرنج وملال ودرد این وادی بگو
حالِ ما بی قراری است رفیق خواب از ما فراری است رفیق بنگر از عجز تا کجا رفتیم زور در گریه زاری است رفیق بند را خود به گردن افکندیم جبرِ ما اختیاری است رفیق سازِ ناسازگارِ این دوران چاره اش سازگاری است رفیق باختم من که صبرم اندک بود بُرد در بُردباری است رفیق پیِ درمانِ من چه میگردی زخمِ عشق است ، کاری است رفیق خوفِ رسوایی قیامت چیست؟ کار او پرده داری است رفیق