eitaa logo
کانال ܢܚ݅ܫܝ‌ ܫܠࡐ‌ܨ
1هزار دنبال‌کننده
15.7هزار عکس
3.9هزار ویدیو
43 فایل
ادمین @GAFKTH 💐شکر خدا که نام "علی" علیه السلام بر زبان ماست 💝ما شیعه ایم و عشق "علی" علیه السلام هم از آن ماست 💐از "یا علی" علیه السلام زبان و دهان خسته کی شود؟ 💝اصلا زبان برای همین در دهان ماست.
مشاهده در ایتا
دانلود
هفت شهر عشق: بهار عمر خواه ای دل وگرنه این چمن هر سال چو نسرین صد گل آرد بار و چون بلبل هزار آرد
این عشق چه دارد که همه عالم و آدم از عشق پشیمانن و بی عشق پریشان
علیه‌السلام 🔹احرام شوق🔹 آن شب که باغ حال و هوای دعا گرفت هر شاخه‌ای قنوت برای خدا گرفت شعر علیل و واژهٔ بی‌اشتهای آن با اشک‌های شوق تشرّف شفا گرفت در گرگ و میش صبح، در انبوه خیر و شر دل بیدلانه حالت خوف و رجا گرفت اما پس از طلوع فراگیرِ آفتاب بی‌اختیار دامن مهر تو را گرفت مهر تو شرح روشن اشراق ناب بود خورشید با تبسم تو روشنا گرفت عالم قرار بود پس از تو شود خراب مهرت قدم نهاد که عالم بقا گرفت با فطرت اویس، دل آمد به سوی تو از عطر مصطفای وجودت صفا گرفت باغ از شکوفه هر سحر احرام شوق بست اذن طواف در حرم کربلا گرفت بی‌شک سراغ رایحهٔ گیسوی تو را حافظ هزار بار ز باد صبا گرفت با شوق تو مشارقِ الهام جلوه کرد با عطر تو عوالمِ ایجاد پا گرفت دیدم چگونه شاهد بزم شهود شد آن عاشقی که رخصت «یا لیتنا» گرفت از داغ تو که در دل افلاک جا گرفت آدم به ناله آمد و خاتم عزا گرفت فیض عظیم با «وَ فَدَیْناهُ» موج زد این جام را خلیل به لطف شما گرفت حتی پیامبر به پیامت امید داشت آن روز که تو را به سر شانه‌ها گرفت عُمّان درست گفت: خدا در دم نخست وقتی که امتحان ز همه اولیا گرفت قلب تو بیشتر ز همه درد و داغ خواست جانِ تو بهتر از همه جام بلا گرفت ای دم به دم حماسه! ببخشا که شعر من از حد گذشت و حال و هوای رثا گرفت در حیرتم «کمیت» چگونه میان شعر از دشمنان خون خدا خونبها گرفت؟! «آنان که در مقام رضا آرمیده‌اند» دیدند «دعبل» از چه امامی قبا گرفت من درخور عطای شما نیستم ولی باید دهان شاعرتان را طلا گرفت وقتی خروش کرد که «باز این چه شورش است» آری، چه شورشی که جهان را فرا گرفت 📝
من تشنه و تو ساقی هرچند ز وصل خود محروم ترم سازی مشتاق ترت گردم
بر نفس خود دچارم، یابن الحسن اغثنی عبدی خرابکارم، یابن الحسن اغثنی در غفلت از قیامت، با شعله ی جهالت آتش گرفته بارم، یابن الحسن اغثنی تاریک و روسیاهم، افتاده قعر چاهم ای شمس روزگارم یابن الحسن اغثنی از شرم ناگزیرم، از شرم سر به زیرم از شرم بی قرارم، یابن الحسن اغثنی جز رحمت نگاهت، جز گرمی پناهت آرامشی ندارم، یابن الحسن اغثنی ای ذوالکرم می آیی؟ بالاسرم می آیی... هنگام احتضارم؟ یابن الحسن اغثنی هستم فقیر خوانت، بر لطف بی کرانت خیلی امیدوارم، یابن الحسن اغثنی مانند والدینم، گریه کن حسینم این است اعتبارم، یابن الحسن اغثنی عقده گشایی ام کن، کرب و بلایی ام کن دلتنگ آن دیارم، یابن الحسن اغثنی 🌱
رویش عشق سر آغاز کتاب من و توست  گوش کن این صدای دل یک بلبل مست در تمنای گلی است که به او می گوید تا ابد لحظه به لحظه دل من با همه مستی و شیدایی و عشق همه تقدیم تو باد... مهدی اخوان ثالث ‌
309.mp3
3.07M
غزل شمارهٔ ۳۰۹(خوانش استاد حسین آهی)     عشقبازی و جوانی و شراب لعل فام مجلس انس و حریف همدم و شرب مدام ساقی شکردهان و مطرب شیرین سخن همنشینی نیک کردار و ندیمی نیک نام شاهدی(باده ای) از لطف و پاکی رشک آب زندگی دلبری در حسن و خوبی غیرت ماه تمام بزمگاهی دلنشان چون قصر فردوس برین گلشنی پیرامنش چون روضهٔ دارالسلام صف نشینان نیکخواه و پیشکاران با ادب دوستداران صاحب‌اسرار و حریفان دوستکام بادهٔ گلرنگ تلخ تیز خوشخوار سبک نَقلش از لعل نگار و نُقلش از یاقوت خام غمزهٔ ساقی به یغمای خرد آهخته تیغ زلف جانان (دلبر)از برای صید دل گسترده دام نکته‌دانی بذله‌گو چون حافظ شیرین سخن بخشش‌آموزی جهان‌افروز چون حاجی قوام هر که این عشرت نخواهد خوشدلی بر وی تباه وان که این مجلس نجوید زندگی بر وی حرام
🌸جز جانب دل به دل نیاییم 🕊یک لحظه برون دل نپاییم 🌸ما ذره آفتاب عشقیم 🕊ای عشق برآی تا برآییم 🌸ما را به میان ذره‌ها جوی 🕊ما خردترین ذره‌هاییم 🌸 🕊امروزتون مملو از شادی و آرامش و مهر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍊 🔹اگر هنوز ما ادامهٔ حیات می‌دهیم ، مالِ این است که اسمِ شریفِ "یا دافعَ البَلیّات" ـ به اقتضای حکمتِ الهی ـ دارد بلاها را دفع می‌کند . 🔹اگر در باطنِ امور ببینیم چطور بلاها و گرفتاری‌ها ـ در اثرِ اعمالِ ما ـ دارد به ما هجوم می‌آورَد ، و اسمِ "یادافع‌البلیّات" دارد این‌ها را دفع می‌کند ، تعجّب می‌کنیم . 🔹واقعاً در معرضِ بلاها و گرفتاری‌ها هستیم . بعضی ملائکه هستند که اصلاً مٲمورِ همین امر هستند ؛ از صبح تا شب و از شب تا صبح مٲمورند که بلاها را دفع کنند ....
من نیز، هر صبح اینجا، کنار پنجره، پر بسته، دلتنگ شعری، سرودی، می‌سرایم با حسرت ِ پرواز ِ آن مرغ خوش‌آهنگ. ‌‌ او، می سراید تا فضای صبحدم را هر لحظه رنگین‌تر کند با هر ترانه من، می سرایم، تا نمیرم؛ تا بمانم. بر ما چنین رفته‌ست فرمان زمانه.