eitaa logo
کانال ܢܚ݅ܫܝ‌ ܫܠࡐ‌ܨ
1هزار دنبال‌کننده
15.5هزار عکس
3.8هزار ویدیو
42 فایل
ادمین @GAFKTH 💐شکر خدا که نام "علی" علیه السلام بر زبان ماست 💝ما شیعه ایم و عشق "علی" علیه السلام هم از آن ماست 💐از "یا علی" علیه السلام زبان و دهان خسته کی شود؟ 💝اصلا زبان برای همین در دهان ماست.
مشاهده در ایتا
دانلود
💌 وقتی مدت طولانی آنلاین نشده مثل بهش بگو: " دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی "
🔴 اطلاعیه دفتر مقام معظم رهبری درباره برخی نقل قول‌های غیر مستند از رهبر انقلاب و مسئولان دفتر ایشان. نقل قول‌های غیر مستند و یا برداشت‌های شخصی فاقد اعتبار است متن اطلاعیه دفتر مقام معظم رهبری به این شرح است: 🔹در روزهای اخیر مشاهده شده است که برخی از نامزدهای محترم انتخابات ریاست جمهوری و یا اعضای ستاد و افراد منتسب به آنها در اظهارنظرها و موضع گیری‌ها، نقل قول هایی ناقص و یا نادرست از رهبر انقلاب اسلامی و یا مسئولان دفتر معظم له بیان کرده اند.اعلام می‌دارد هرگونه نقل قولِ غیرمستند به اسناد موجود و مکتوب از بیانات و اظهار نظرهای رهبر معظم انقلاب اسلامی و اکتفا به برداشت های شخصی و دریافت‌های شفاهی از بیانات ایشان و یا مسئولان دفتر معظم له فاقد اعتبار و استناد است. انتظار می‌رود همگان نسبت به این موضوع توجه لازم را داشته باشند و از تکرار آن پرهیز شود. دفتر مقام معظم رهبر ی
آدم بودیم. داشتیم زندگی مان را می کردیم. ماشینی تر که شدیم، "سیما"ها یا در نقاب رفتند یا پشت فاصله ها گم شدند. شدیم گاهی دیدار امواج "صدا " ، به "الو ... خوبی؟  چه خبرها"ی هم ، دلمان خوش بود! بعدتر ، صدا هم مثل سیما ، خاموش شد و پشت کلمات کمرنگ و بی روح "چت" ، فرو رفت... حالا، دخترم برای مادر ، یعنی یک صفحه چند اینچی و چند کلمه ساکت: " سلام مامانی. قربونت برم. خوبی؟ دارم میرم سالن. امروزم نمیرسم بیام بهت سر بزنم. قرصاتو بخوری ها . می بوسمت." صبح بخیرها و شب بخیرها هم ، سر به سکوت فرو بردند و حتی قهقهه ها حنجره را ترک و به چندتا "هاهاهاها" بدل شده اند! دلمان برای صداهای هم ، تنگ شده است. یادم نیست صدای مادرم از کی اینقدر پیر و خسته شده که نشنیده ام. قیافه بابا را ، وقتی که پر کشید ، چند ماهی می شد ندیده بودم . از این همه سکوت سرد ، از نگاه های شیک و آهنی قاب عکس ها ، کی دست برخواهیم داشت؟ بچه ها ، در اتاقهایشان آنقدر گوشهایشان را به هندزفری بسته اند که از آشپزخانه پی ام می دهم که: "شام آماده س. بیایید سر میز ؛ !!!" درست نفهمیده م ، کی صدای پسرم دورگه شد!!! گاهی چشمانم را می بندم و صدای مادرم را که اسمم را صدا می کرد در ذهنم می سازم. دلم برای صداها ، تنگ شده است.تارهای صوتی هم دارند یخ می زنند مثل نگاهها ، مثل دستهای سرد دور از هم ، مثل آدم‌های یخی نِتی ... کمی هم به دیدن هم برویم.کمی هم با هم حرف بزنیم. لطفا؛ محبوبه احمدی
🖼هرروز خود را با بسم الله الرحمن الرحیم آغاز کنیم: 🪧تقویم امروز: 📌 چهارشنبه ☀️ ۳۰ خرداد ۱۴۰۳ هجری شمسی 🌙 ۱۲ ذی الحجه ۱۴۴۵ هجری قمری 🎄 19 ژوئن 2024 میلادی 📖حدیث امروز: امیرالمومنین علیه السلام: انسان تهیدست در شهر خویش نیز بیگانه است . 📗نهج‌البلاغه حکمت ۳ 🔖مناسبت امروز:نداریم
سلام امام زمانم✋🌸 سلام اے عابر تنهاے کوچہ غريبانہ کجا پا مے گذارے بہ چشم هر کسے افتد گذارت بہ قلبش مهرخود جا مے گذارے 🌸 اللهم عجـل لولیـک الفـرج 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
_کربلا🥺❤️ صَباحاً اَتَنَفَسُ.. بِحُبِ الحُسَین💚 🍃رو به شش گوشه‌ترین قبله‌ی عالم هر صبح بردن نام حسیـــن بن علی میچسبد: چِــقَدَر نـام تــو زیبـاست اَبــاعَبـــــدالله... هرکسی داد سَلامی به تو و اَشکَش ریخت ،،، او نَظـَرکَــرده‌ی زَهــراست... اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ وعَلی العباس الحسُیْن... ارباب بي‌کفن ســــــــلام...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مدح مولای متقیان علی علیه السلام -----------------'------- ای که در عرش برین نور خدایی داری وه که با نام  و نشانت چه صفایی داری شده ای نور دو عالم حرمت مأمن عشق ما و ایوان طلایت چه هوایی داری کعبه بگشود دلش را ‌که ‌تو یارش باشی در دل  خانه حق وای چه جایی داری دور تو آمده بس ‌حور ملک آماده پا نهادی به ‌جهان قبله نمایی داری ‌یار تو باز نمود خانه خود بهر شما پا بنه بر در خانه چه بهایی داری خالقت قدر ‌شناس است که پرورده تو را  نور هستی که چنین قبله نمایی داری کوفه نشناخت‌  تو را درد تو و کوفه جداست در دل چاه چه گفتی و چه رأیی داری نام‌ تو همچو طبیبی پی درمان دل است به دخیل حرمت راه  خدایی داری از درت هیچ‌ گدا رد نشده بی حاجت   در شبستان حرم عقده گشایی داری دل مجنون مرا سنگ ‌صبوری برسان ای که با نام خوشت بانگ  و نوایی داری شاعر درگه تان ‌با تو  به وجد آمده است دل ما برده حریمت که چه جایی داری نجف ات کعبه ما گشته خدا می داند پر گنه آمده بس راه رهایی داری مقدمت  باد مبارک بنه پا بر سرمان قبله ای قبله  نما بانگ رسایی داری تو بهشت منی  و بی تو به جنت نروم آمدم توبه کنان شاه ولایی داری نور خورشید رخت پرتو حسن دگری است «نیک» بگذر دم مرگم که فدایی داری صدیقه شاداب نیک ---------------- ---------- -------
بی تو مرگم برسد کاش زمان دگری! مرگ بر زندگی ام توی جهان دگری! شده چون نیمه ی دیوار فرو ریخته ای، بستگی داشته باشی به تکان دگری؟! خیسم از عشق،که جز حرف زدن با باران عاشقان هیچ ندارند نشان دگری پیش مرگت شده ام ،کاش عذابم ندهی قَسَمَت را نخوری باز به جان دگری بگذارید که پرپر کُنَدَم دلتنگی، مسپارید مرا دست خزان دگری! آمدم با چمدانی پرِ از خواستنت رفتم از خاطر تو با چمدان دگری...
با نور سحرپنجره غوغا کرده خورشید خودش نور بدل ها کرده سرمست نگاه اسمان شد روزم این چلچله ها دل مرا وا کرده ----------------@ صدیقه شا داب نیک ----------'@
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غبار دل تو زدودی، گره ز کار گشودی دل از ستاره ربودی، امام ارض و سمایی چه دردها که دوا شد، چه نذرها که ادا شد چه لطف‌ها به گدا شد، انیس و مونس مایی
آمده دنیا ،گل «ابن الرضا» محو جمالش شده ارض و سما لطف خدا شامل دنیا شده آینه ای آمده ایزد نما راه خطا را نرود هیچکس «هادی» راه است اگر مقتدا آمده خورشید دهُم در زمین نور کند قسمت دل مرده ها «موتَمَن» و «متّقی» است و «نقی» «راشد» و مانند علی «مرتضی» «جامعه» اش درس امامت دهد وصف قشنگی است از آل ولا او علی و مکتب او حیدری است غیر علی نیست «غدیریه» را هرکه به ادراک مقامش رسید خاک صفت آمد و شد کیمیا نیمه ی ذیحجه شده کاش که قسمت ما هم بشود سامرا یا عَلِیَّ بنَ مُحَمَّدٍ اَیُّهَا الهادیِ النِّقِیُّ
همیشه مایل پرواز می‌شوم من اگر به آسمان خراسان بوَد پریدن‌ها
🦋🦋🦋 مواظب "بهرام‌ها" باشید!!! 🗣میگه : دو نفربه نام‌های "شهرام" و "بهرام"  ﻫﺮ ﺩﻭ ﺑﻴﻤﺎﺭ ﻳﮏ ﺁﺳﺎﻳﺸﮕﺎﻩ ﺭﻭﺍﻧﻰ ﺑﻮﺩﻧﺪ. یک رﻭﺯ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺍﺳﺘﺨﺮ ﻗﺪﻡ ﻣﻰﺯﺩﻧﺪ "شهرام" ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻗﺴﻤﺖ ﻋﻤﻴﻖ ﺍﺳﺘﺨﺮ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺯﻳﺮ ﺁﺏ ﻓﺮﻭ ﺭﻓﺖ.... "بهرام"  ﻓﻮﺭﺍً ﺑﻪ ﺩﺍﺧﻞ ﺍﺳﺘﺨﺮ ﭘﺮﻳﺪ ﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﮐﻒ ﺍﺳﺘﺨﺮ ﺑﻪ "شهرام" ﺭﺳﺎﻧﺪ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﮐﺸﻴﺪ. ﻭﻗﺘﻰ ﺩﮐﺘﺮ ﺁﺳﺎﻳﺸﮕﺎﻩ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺍﻗﺪﺍﻡ ﻗﻬﺮﻣﺎﻧﺎﻧﻪ "بهرام"  ﺁﮔﺎﻩ ﺷﺪ، ﺗﺼﻤﻴﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﺳﺎﻳﺸﮕﺎﻩ ﻣﺮﺧﺺ ﮐﻨﺪ؛ "بهرام"  ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﺯﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﻳﮏ ﺧﺒﺮ ﺧﻮﺏ ﻭ ﻳﮏ ﺧﺒﺮ ﺑﺪ ﺑﺮﺍﻳﺖ ﺩﺍﺭﻡ. ﺧﺒﺮ ﺧﻮﺏ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻰ‌ﺗﻮﺍﻧﻰ ﺍﺯ ﺁﺳﺎﻳﺸﮕﺎﻩ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺑﺮﻭﻯ، ﺯﻳﺮﺍ ﺑﺎ ﭘﺮﻳﺪﻥ ﺩﺭ ﺍﺳﺘﺨﺮ ﻭ ﻧﺠﺎﺕ ﺩﺍﺩﻥ ﺟﺎﻥ ﻳﮏ ﺑﻴﻤﺎﺭ ﺩﻳﮕﺮ، ﻗﺎﺑﻠﻴﺖ ﻋﻘﻼﻧﻰ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﻭﺍﮐﻨﺶ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩﻥ ﺑﻪ ﺑﺤﺮان‌ها ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩﻯ ﻭ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺭﺳﻴﺪﻡ ﮐﻪ ﺍﻳﻦ ﻋﻤﻞ ﺗﻮ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺍﺭﺍﺩﻩ ﻭ ﺗﺼﻤﻴﻢ ﺩﺭ ﺗﻮﺳﺖ.... ﺍﻣﺎ ﺧﺒﺮ ﺑﺪ ﺍﻳﻦ ﮐﻪ ﺑﻴﻤﺎﺭﻯ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺍﺯ ﻏﺮﻕ ﺷﺪﻥ ﻧﺠﺎﺗﺶ ﺩﺍﺩﻯ، ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﺳﺘﺨﺮ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﮐﻤﺮ ﺑﻨﺪﺵ ﺩﺍﺭ ﺯﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ ﻭﻗﺘﻰ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺧﺒﺮ ﺷﺪﻳﻢ ﺍﻭ ﻣﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ. "بهرام"  ﮐﻪ ﺑﻪ ﺩﻗﺖ ﺑﻪ صحبت هاﻯ ﺩﮐﺘﺮ ﮔﻮﺵ ﻣﻰ ﮐﺮﺩ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺁﻭﻳﺰﻭﻧﺶ ﮐﺮﺩﻡ ﺗﺎ ﺧﺸﮏ ﺑﺸﻪ... خلاصه دور و بر ما پر از "شهرام" و "بهرامه"  👌خواستم بگم اگه مثل "شهرام" غرق شدین دلخوش به نجات توسط "بهرام"  نباشین!!! 📍جهت یادآوری ؛ این روزها "بهرام" خان‌ها برای "انتخاب" شدن احتمالا رفتارها و سخنانی و حتی رفتارهایی از خود نشان می‌دهند تا ما فکر کنیم عاقلن و وطن پرست و....     ولی بعداز انتخابات مطمئناً همه ما رو آویزان خواهند کرد تا بقول خودشان خشک شویم. طنزگونه ... ولی واقعی ⚫️از ائتلاف و اجماع بهرام‌ها در مقابل جریان انقلاب غافل نباشیم. 👈خیانت کاران دیروز ، 🎭منافقان امروز ، ⚫️سیاه روزان فردای ملت❗️ ✅نکته : ❤️قال أمیرالمؤمنین علی (علیه السّلام): فإنّما البَصیرُ مَن سمِعَ فتَفَکّرَ، و نَظرَ فأبْصرَ، و انْتَفعَ بالعِبَرِ، ثُمّ سَلَکَ جَدَدا واضِحا یَتَجنّبُ فیهِ الصَّرْعَةَ فی المَهاوِی. 👌با بصیرت کسی است که 🔹بشنود و بیندیشد، 🔸نگاه کند و ببیند، 🔹از عبرتها بهره گیرد، 👌آنگاه راه روشنی را بپیماید که در آن از افتادن در پرتگاه‌ها به دور ماند. 📚بحارالانوار،ج۷۴، ص۴۰۷..
در گذشته که وسایل گرمایشی مدرن وجود نداشت مردم از هیزم و زغال برای گرم کردن خود در فصول سرد سال استفاده می کردند. هیزم برای آنکه خوب بسوزد و دود نکند باید حتماً خشک باشد، به این منظور سرشاخه های درختان بریده می شد و مدتی در فضای باز قرار می گرفت تا به صورت خشک درآید. تهیه هیزم خشک کار زمانبری بود به این منظور هیزم فروشان برای آنکه سود بیشتری عایدشان شود، "هیزم های تر" را قاطی هیزم های خشک به مشتریان از همه جا بی خبر می فروختند. "هیزم تر" به راحتی و به محض قطع درختان مهیا می شود، اما نه خوب می سوزد و نه گرمای مناسبی می دهد در نتیجه وقتی مشتری هیزم تر را به خانه می برد و متوجه می شد که کلاه بر سرش گذاشته شده در دل به هیزم فروش دشنام می داد و او را نفرین می کرد. "هیزم تر به کسی فروختن" کنایه است از اینکه کسی بدون هیچ علتی در مقام ناسازگاری و دشمنی با شخص یا اشخاصی برآید و در مقابل این رفتار غیر منطقی شخص به او گفته می شود :"بهت هیزم تر نفروختیم که این طور با ما رفتار می کنی!" ‌‌‌‌‌ 🍃🍃🌸
🖼هرروز خود را با بسم الله الرحمن الرحیم آغاز کنیم: 🪧تقویم امروز: 📌 پنجشنبه ☀️ ۳۱ خرداد ۱۴۰۳ هجری شمسی 🌙 ۱۳ ذی الحجه ۱۴۴۵ هجری قمری 🎄 20 ژوئن 2024 میلادی 📖حدیث امروز: امیرالمومنین علیه السلام: پایداری شجاعت وزهد در دنیا ثروت است 📗نهج‌البلاغه حکمت ۴ 🔖مناسبت امروز: 🔹شهادت دکتر مصطفی چمران 🔸روزبسیج اساتید
سلام امام زمانم✋🌸 این قصّه کمی دگر به سر می آید آن یار که رفته از سفر می آید با پرچم سرخ و ذوالفقار حیدر با سیصد و سیزده نفر می آید 🌷الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج
وصول به حق جز با نمی شود که نمی شود که نمی شود...
.شخص تعریف میکرد: پدرم در سال چهل از دنیا رفت و من شش ماه بعد از وفاتش بدنیا آمدم ، در شش سالگی که کمی خواندن و نوشتن آموختم تازه فهمیدم که آن شعری که پدرم وصیت کرده بود تا بر سنگ قبرش بنویسند مفهومش چیست ( در بزم غم حسین، مرا یاد کنید ) بعدها و در جوانی همیشه کنجکاو بودم که آیا پدرم حقیقتا حسینی بوده ؟؟ روزی در سن حدودا بیست سالگی در کوچه میرفتم که مردی حدودا پنجاه ساله که نامش حسین بود و فهمیده بود من پسر حاج عباسعلی هستم ناگهان مرا در آغوش گرفت و سر بر شانه ام گذاشت و گریست و گریست !!! وقتی آرام شد راز گریستن خودش را برای من اینگونه تعریف کرد : در جوانی چند روز مانده به ازدواجم گرچه آهی در بساط نداشتم ولی دلم را به دریا زدم و با نامزد و مادر زنم به مغازه زرگری پدرت رفتیم و یواشکی به پدرت ندا دادم که پولم کم است لطفا سرویسی ارزان و کم وزن به نامزدم نشون بده طوری که مادر زن و همسرم متوجه نشوند از قضا نامزدم سرویس زیبا و‌ بسیار گرانی را انتخاب کرد ، من که همینطور هاج و واج مانده بودم که چکار بکنم ناگهان پدرت گفت : حسین آقا قربان اسمت ، با احتساب این سرویس طلایی که نامزدت برداشت الباقی بدهی من به شما از بابت اجرت بنایی که در خانه مان کردی صد تومان است و سپس (به پول آن زمان ) صد تومان هم از دخل در آورد و به من داد من همینطور هاج و واج پدرت را نگاه میکردم و در دلم به خودم میگفتم کدوم بدهی؟ کدوم بنایی ؟ من طلبی از حاجی ندارم !! بالاخره پدرت پول طلا را نگرفت که هیچ ، بلکه صد تومان خرج عروسی ام را هم داد و مرا آبرومندانه راهی کرد گذشت و گذشت تا اینکه بعد از مدتها شنیدم حاجی عباسعلی در سن چهل و یک سالگی پس از آمدن از سفر کربلا از دنیا رفته آمدم خانه خیلی گریه کردم و برای اولین بار به زنم راز خرید طلای عروسیمان را تعریف کردم وقتی همسرم شنید که حاجی طلاها را در موقع ازدواجمان مجانی به او داده زد زیر گریه و آنقدر ناله کرد که از حال رفت وقتی زنم آرام شد از او پرسیدم تو چرا اینقدر گریه میکنی و همسرم با هق هق اینگونه جواب داد : آنروز بعد از خرید طلا چون چادر مادرم وصله دار بود حاجی فهمید که ما هم فقیریم ، شاگردش را به دنبال ما فرستاد تا خانه ما را یاد گرفت و چون شب شد دیدیم حاجی به در خانه ما آمده و در میزند ، من و مادرم رفتیم و در را باز کردیم و حاجی بی آنکه به ما نگاه کند که مبادا ما خجالت بکشیم پولی در پاکت به مادرم داد و گفت خرج جهاز دخترتان است حواله ی آقا امام حسین علیه السلام است ، لطفا به دامادتان نگویید که من دادم !! تا همسرم این ماجرا را تعریف کرد باز هر دو به گریه زار زدیم که خدایا این مرد چه رفتار زیبایی با ما کرده ، بگونه ای که آنروز پول طلا و خرج عروسی مرا طوری داد که زنم نفهمید و خرج جهاز زنم را طوری داد که من نفهمیدم !!! وقتی این ماجرا را در سن بیست سالگی از زبان حسین آقای کهنه داماد شنیدم فهمیدم که پدرم همانگونه که در عزای امام حسین علیه السلام بر سر می زده دست نوازش بر سر یتیمان هم می کشیده ، همانگونه که در عزاء بر سینه میزده مرهمی به سینه درد مندان هم بوده ، و همانگونه که برای عاشورا سفره نذری مینداخته هرگز دستش به مال مردم آلوده نبوده و یک حسینی حسینی راستین بوده است .....
♡•• چشمـِ دلمـ بہ سمتِ حَـࢪمـ باز مۍشود با یڪ سَلامـ صُبـحِ من آغاز مۍشود.. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ صَباحاً اَتَنَفَسُ.. بِحُبِ الحُسَین💚 🍃رو به شش گوشه‌ترین قبله‌ی عالم هر صبح بردن نام حسیـــن بن علی میچسبد: چِــقَدَر نـام تــو زیبـاست اَبــاعَبـــــدالله... هرکسی داد سَلامی به تو و اَشکَش ریخت ،،، او نَظـَرکَــرده‌ی زَهــراست... اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ وعَلی العباس الحسُیْن... ارباب بي‌کفن ســــــــلام...
إلهی، عقل گوید «الحَذَر الحَذَر!» عشق گوید «العَجَل العَجَل!» ضعیفِ ظَلوم و جهول کجا، و واحد قهّار کجا. فراز۳۵
کیست حیدر(ع) آن که در حال رکوعش از کرم می دهد انگشترش را هدیه بر شخص فقیر یا امیرالمؤمنین ای مظهر جود و سخا... دست ما بیچارگان را هم بیا امشب بگیر