eitaa logo
کانال ܢܚ݅ܫܝ‌ ܫܠࡐ‌ܨ
1هزار دنبال‌کننده
15.6هزار عکس
3.9هزار ویدیو
43 فایل
ادمین @GAFKTH 💐شکر خدا که نام "علی" علیه السلام بر زبان ماست 💝ما شیعه ایم و عشق "علی" علیه السلام هم از آن ماست 💐از "یا علی" علیه السلام زبان و دهان خسته کی شود؟ 💝اصلا زبان برای همین در دهان ماست.
مشاهده در ایتا
دانلود
هر که بر دارد مرا از خاک، اندازد به خاک میوهٔ خامم، به سنگ از شاخسار افتاده‌ام
طفل می‌گرید چو راه خانه را گم می‌کند چون نگریم من که صاحبخانه را گم کرده‌ام؟
کرده‌ام با خاکساری جمع اوج اعتبار خار دیوارم، وبال هیچ دامان نیستم
نغمه، آرام از من دیوانه می‌سازد جدا خواب را از دیده این افسانه می‌سازد جدا جذبه‌ی توفیق می‌خواهی، سبک کن خویش را کهربا کی کاه را از دانه می‌سازد جدا؟
دلربایانه دگر بر سر ناز آمده‌ای از دل من چه به جا مانده که باز آمده‌ای در بغل شیشه و در دست قدح، در بر چنگ چشم بد دور که بسیار بساز آمده‌ای بگذر از ناز و برون آی ز پیراهن شرم که عجب تنگ در آغوش نیاز آمده‌ای می بده، می بستان، دست بزن پای بکوب به خرابات نَه از بهر نماز آمده‌ای آنقدَر باش که من از سر جان برخیزم چون به غمخانه‌ام - ای بنده نواز - آمده‌ای چون نفسْ سوختگان می‌رسی ای باد صبا می‌توان یافت کزان زلف دراز آمده‌ای چون نگردد دل صائب ز تماشای تو آب؟ که به رخسارهٔ آیینه گداز آمده‌ای ܭߊ‌ࡅ߭ߊ‌ܠܙ_ܩߊ_ܝ‌ߊ_ܢ̣ܘ_ߊ‌ܢܚ݅ࡅ߳ܝ‌ߊ‌ܭ_ܢ̣ܭَܥ̇‌‌ߊ‌ܝ‌ࡅ࡙ܥ‌‌❣↶ ╭━━⊰•❀🦋🌤️📙❀•⊱━━╮ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ @Sheroadab_alavi ‎ ╰━━⊰•❀⏳🌤️🕯❀•⊱━━╯
اگر از عرش افتد کس، امید زیستن دارد کسی کز طاق دل افتاد از جا برنمی‌خیزد
عشق راهی نیست کان را منزلی پیدا شود این نه دریایی است کاو را ساحلی پیدا شود سالها باید چو مجنون پای در دامن کشید تا زدامان بیابان محملی پیدا شود وحشت تنهایی از همصحبت بد خوشترست سر به صحرا می نهم چون عاقلی پیدا شود می توانم سالها با دام و دد محشوربود می خورم بر یکدیگر چون جاهلی پیدا شود نعل وارون و کلید فتح از یک آهن است تن به طوفان می دهم تا ساحلی پیدا شود گر کند غربال صد ره دور گردون خاک را نیست مسکن همچو من بی حاصلی پیدا شود رتبه گفتار ما و طوطی شیرین زبان می شود معلوم اگر روشندلی پیدا شود تخم در هر شوره زاری ریختن بی حاصل است صبر دارم تا زمین قابلی پیدا شود هیچ قفلی نیست نگشاید به آه آتشین دامن دل گیر هر جا مشکلی پیدا شود گوهر خود را مزن صائب به سنگ ناقصان باش تا جوهرشناس کاملی پیدا شود  
هر چند که در دیدهٔ ما خار شکستند خاری به دل کس نخلاندیم و گذشتیم
آن‌چنان کز رفتن گل خار می‌ماند به‌جا از جوانی حسرت بسیار می‌ماند به‌جا
لب گفتار بستم چون صدف از حرف نیک و بد به فال گوش در دریا نشستم تا چه پیش آید
شکاری چون به بخت ما نمی‌افتد همان بهتر که در خاک فراموشان نهان سازیم دامِ خود
جدا از گوشهٔ عزلت ندیدم روی امنیت به جان لرزد چراغی کز تهِ دامان برون آید