eitaa logo
کانال ܢܚ݅ܫܝ‌ ܫܠࡐ‌ܨ
1هزار دنبال‌کننده
15.7هزار عکس
3.9هزار ویدیو
43 فایل
ادمین @GAFKTH 💐شکر خدا که نام "علی" علیه السلام بر زبان ماست 💝ما شیعه ایم و عشق "علی" علیه السلام هم از آن ماست 💐از "یا علی" علیه السلام زبان و دهان خسته کی شود؟ 💝اصلا زبان برای همین در دهان ماست.
مشاهده در ایتا
دانلود
╰─┅═ঈ🌸ঈ═┅─╯ دلم می‌خواست دنيا خانه مهر و محبت بود دلم می‌خواست مردم در همه احوال با هم آشتی بودند طمع در مال يكديگر نمی‌بستند مراد خويش را در نامرادی‌های يكديگر نمی‌جستند ازين خون ريختن‌ها فتنه ها پرهيز می‌كردند چو كفتاران خون آشام كمتر چنگ و دندان تيز می‌كردند چه شيرين است وقتی سينه‌ها از مهر آكنده است چه شيرين است وقتی آفتاب دوستی در آسمان دهر تابنده است چه شيرين است وقتی زندگی خالی ز نيرنگ است...
مهربان ڪه باشۍ؛روزت‌زیباست آسمانت رنگ دیگرۍ دارد! ࢪوزت ࢪویایست دنیایت عاشقانھ‌میشود مهــربان باش مهربانۍ ࢪسم قشنگ دل‌هاۍ پاڪ است.
💌 و از تو می‌پرسند: زیبایی را کجا می‌شود یافت؟ به آن‌ها بگو: در چهره آنانکه از خدا حیا می‌کنند.
سر بہ راه بودم و یڪ عمر نگاهم بہ زمین... آمدی سر بہ هوا؛ چشم بہ راهم کردی
‌ من و جام می و معشوق، الباقی اضافات است اگر هستی کہ بسم الله ، در تأخیر آفات است...
در بگشآييد... شمع بيآوريد... عود بسوزانيد... پرده بہ يك سو زنيد از ࢪخ مہتآب شايد اين از غبآر رآه رسيده ان سفرے همنشیں گم شده بآشد -هوشنگ‌ابتهاج
‌ خونِ هزار بلبلِ زارم به گردن‌است در پایِ هر گلی که نشستم به یادِ تو...
گر خون دلم خوری ز دستت ندهم زیرا که به خون دل به دست آمده‌ای
هر فصل با تو بودنم باشد بهاری در باغ قلبم می زند چه چه قناری سیمای زیبای تو دل را می نوازد از دیدن رخسار تو غم شد فراری از پلک مژگانت نسیم عشق آمد عشقم به یاد تو گرفته اعتباری از هر غزل در چشم تو ساری کمین است با برق چشمت می شود باز شکاری گل های لبخندت به روی من قشنگ است چون کاغذی های به روی شاخساری در یک صفی بودند مرواریدهایت همچون صدف های سواره بر قطاری در هیئت و مسجد دعاگوی تو هستم درچادر زهرا برایم افتخاری ای کاش ایّامی رسد بی تو نباشم شد روز و شب کار دلم چشم انتظاری
ما هو الحب؟ لحظة يسمع فيها الكون دهشة قلبك و هي تصرخ «وجدته!»♡ عشق چيست؟ لحظه‌ای كه هستی صدای حيرت قلبت را می‌شنود كه فرياد برآورده «يافتمش!»
در حیرتم که جزو اصول کدام دین دل کندن از دلی که شکسته گناه نیست؟!
نامم، هویتم، نفسم، بودنم تویی اصلا تمام یاخته‌های تنم تویی من هیچ‌وقت جز تو نبودم و نیستم این واقعیتی که به ظاهر منم، تویی کرم فشرده در تب پروانگی منم این پیله‌ای که دور تنم می‌تنم تویی از حالت پیاده‌رو احساس می‌کنم تنها دلیل آمدن و رفتنم تویی روشن مباد چشم کسی که ندیده است در پشت پاره پاره‌ی پیراهنم تویی وقتی که مرگ بی‌خبر از راه می‌رسد آن پلک آخری که به هم می‌زنم تویی