#حیدر_دهقان
تمام این گره های جهان را
بیا با دست خود وا کن امیرم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
جمعه احوال عجيبي دارد
هر كس از عشق نصيبي دارد
در دلم حس غريبي جاري است
و جهان منتظر بيداري است
جمعه، با نام تو آغاز شود
يابن ياسين همه جا ساز شود
جمعه يعني غزل ناب حضور
جمعه ميعاد گه سبز حضور
جمعه هر ثانيه اش يكسال است
جمعه از دلهره مالامال است...
ابر چشمان همه باراني است
عشق در مرحله پاياني است
كاش اين مرحله هم سر مي شد
چشم ناقابل ما تر مي شد
🌻الـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌻
💚🕊💚🕊💓🕊💚🕊💚
صبح سحر می آمدم کنارتان
با بوسه. بر دست و پاهایتان
لیک فرط بیداری شب و حال
راهی می شوم آیم کنارتان
دست هایتان حلقه باز کنید
چون دوست دارم آیم آغوشتان
مادرم دل ندارم بینم دوری تو
کاش نبودم بینم دوری تو
هر دو کنار مزار شهدا خفته آید
این منم مشتاق می آیم کنارتان
خواب دیدم شهدای. والا. مقام را
به که زیباست. گلزار شهدا و محفل تان
مادران شهدا همه. گرد هم می آیند
چون ز ام السادات همه خشنودن کنارتان
ای جانم به قربان همه شهدای والا مقام
چون مام. و بابایم. خشنودند کنارتان
آرامش دل
Hojat-Ashrafzadeh-Barf-Amad-128.mp3
4.05M
حجت اشرف زاده
🎼 برف آمد... ❄️
الـلـهــــم عـــــجل لولــــــیک الفــــــرج . . .
@Sheroadab_alavi
محفل ما بین معشوق دل به سامان می برد
کفر نه ایمان و جان و دل به سامان می برد
ملکی که ز یادش روشن نما شود عالم تاب
بین یارش به کاشانه مهر و محبت می برد
باز ان سلیمان رهرو شد تا شیطان خارشود
تو بین سلیمان ز هر قدمش گلستان می برد
یاری که دل را جوید ره گم نخواهد کرد
او غم را کنار شادی به سرای یار می برد
عاشق مستی و شیدایی است یار من
آن عاشق پیر خراباتی دل به خرابات می برد
چه عیش و چه نوشی بود و رنده گی
او چه رندانه دل به دلبر مشتاق می برد
هر گوشه زین سرای بنگر و شیدایی بین
ان دل شیدا مستانه جان به بوستان می برد
سراینده، باز مست عیش و باده نشینی شدی
بین سراینده عاشقانه دل به خرابات می برد
آرامش دل
97/12/13
تقدیم به روح حاج قاسم
که روح آن بزرگوار واقعا نمادی از عشق الهی بود و این سروده عرفانی از عرفان چنین انسان های والا حکایت دارد
به غیر دل
که عزیز و نگاه داشتنی ست
جهان و هرچه در او هست
واگذاشتنی ست...
#صائب_تبریزی
🔴نوسرودهی علیرضا قزوه به مناسبت خروش مردم عراق علیه حضور ۱۶ سالهی آمریکاییها در این کشور
🔹️ ببین بغداد را و جوشش زیباترین حس را
خروش جاننثاران «ابومهدی مهندس» را
🔹️ ببین بغداد را و جوش خون «حاج قاسم» را
ببین تاثیر خون پاک آن مردان مخلص را
🔹️ عراق و خیزش مختارهای رسته از زنجیر
ببین فریاد ملت را، ببین آواز مجلس را
🔹️ شنیدم بارها از دولتش بانگ «رجایی» را
شنیدم بارها از مجلسش خشم «مدرس» را
🔹️ خوشا جمع «حکیم» و «صدر» و «کرد» و «سنی» و «شیعه»
که برهم می زند پیمان بی عقلان ناقص را
🔹️ صدای کامل فتح است این ، دنیا نخواهد خورد
فریب نطقبازیهای این خامان نارس را
🔹️ ببین خم گشتن حکام بدبخت سعودی را
ببین دوشیدن اعراب ثروتمند مفلس را
🔹️ جهان مبهوت بانگ «یالثارات» شما مانده ست
نمی بیند کسی «داووس» یا «بینالمجالس» را
🔹️ الهی از سر این قوم، کم کن سایهی غم را
بیفشان بر سر این عاشقان گلهای نرگس را
✍️بیداری ملت
🕯✨🕯✨🕯✨
خداوندا چو جان دادی دلم بخش
دل عاشق، نه جان عاقلم بخش
درونی ده که بیرون نبود از درد
به بیرون و درون نبود ز تو فرد
چنان دارم که تا پاینده باشم
نه از جان بلکه از دل زنده باشم
چنان نه یاد خود اندر ضمیرم
که با یاد تو میرم، چون بمیرم
چنانم ده میِ پی در پیِ عشق
که فردا مست خیزم از می عشق
#مناجات
#امیرخسرو_دهلوی
جمعه احوال عجيبي دارد
هر كس از عشق نصيبي دارد
در دلم حس غريبي جاري است
و جهان منتظر بيداري است
جمعه، با نام تو آغاز شود
يابن ياسين همه جا ساز شود
جمعه يعني غزل ناب حضور
جمعه ميعاد گه سبز حضور
جمعه هر ثانيه اش يكسال است
جمعه از دلهره مالامال است...
ابر چشمان همه باراني است
عشق در مرحله پاياني است
كاش اين مرحله هم سر مي شد
چشم ناقابل ما تر مي شد
🌻الـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌻
💚🕊💚🕊💓🕊💚🕊💚
مر نه این است کوفیان نامه نوشتند
دست به دامان مولا نامه نوشتند
مر نه این است کوفیان پیمان بستند
از سر به قامت جان فدایت دل بستند
بر عهد،آنان مگر مولا مسلم نفرست
مر ز دعوت ان کوفیان مسلم نفرست
چه شد آن همه نامه نوشتن ها
قربان صدقه و چاکر نامه نوشتن ها
رسم مهمانداری عرب. مهمان کشی نبود
آن هم ز دعوت مولا مسلم کشی نبود
ملعونند اهل کوفه و شام تا به آخر
چون راه مهمان نوازی دڑخیم باشی نبود
چه زیبا گفت پسرعمش مسلم مولا را
ای حسین مولا جانم کوفه نیا
کوفیان مزور و دورویند مولا کوفه نیا
بر عهد شکنی شکسته عهدند کوفه نیا
آرامش دل
یا مظلوم یا حسین
#صائب_تبریزی
مکش منت به هر نامرد و مردی
مده دل را به ذلت دست فردی
اگر او رابه تو مهر و وفا نیست
اگر او بر جــراحاتت دوا نیست
رهایش کن،مرنجان خویشتن را
مبر هــرگز ز یادت این سخن را