eitaa logo
کانال ܢܚ݅ܫܝ‌ ܫܠࡐ‌ܨ
1هزار دنبال‌کننده
15.8هزار عکس
3.9هزار ویدیو
43 فایل
ادمین @GAFKTH 💐شکر خدا که نام "علی" علیه السلام بر زبان ماست 💝ما شیعه ایم و عشق "علی" علیه السلام هم از آن ماست 💐از "یا علی" علیه السلام زبان و دهان خسته کی شود؟ 💝اصلا زبان برای همین در دهان ماست.
مشاهده در ایتا
دانلود
◾️ آجرک الله یا بقية الله ⚫️ آجرک الله یا اباالفضل العباس ◾️ در رثای حضرت امّ البنين علیها السلام پاک ترین بانوی روی زمین نام تو شد فاطمه امّ البنين ما ز غم داغ تو دلخسته ایم دل به ولای پسرت بسته ایم فخر کند فاطمه بر یاس تو جنّ و ملک سائل عباس تو همدم غم های دل حیدری بهر علی، فاطمه ی دیگری کعبه ی دل های وفا کربلاست تربت عباس تو سعی و صفاست ذکر ابوالفضل تو راز من است علقمه محراب نماز من است. وفات ام الشهدا حضرت ام البنین (س) تسلیت باد.
هدایت شده از کانال خوشبختی 🌹
زندگی شیرینست مثل شیرینی یک روز قشنگ زندگی زیبایی ست مثل زیبایی یک غنچه ی باز زندگی تک تک این ثانیه هاست زندگی چرخش این عقربه هاست 👇👇👇 کانال خوشبختی ⠀ @asshgjj
بنےآدم اعضاےیکدیگرند همه عاقلندوبراین باورند که یک روزنوبت به مامیرسد که آسان زمان وداع میرسد چه براوج قله چه چاه عمیق همه بےگمان درصفیم اےرفیق
❥═━┈•••°💚°•••┈━═❥ بی گمان امّ البنین با عشق نسبت داشته چون که در نزد علی بسیار حرمت داشته التفاتی کرده مولامان و با این التفات بر سر آن مهربان بسیار منّت داشته نیافتاد از لبش نام حسینش اگرچه داغ سقا بر دلش بود😭 السلام علیک یا ام البنین(س)
اهل بیت او همه ساده و بی آلایشند همچون او همه صاف دل و بی آلایشند همه تربیت شدگان ره پاک خمینی اند همچون سردار دلها مطیع خامنه آیند درود خدا بر سردار و خانواده گرامش باد چون همه پیرو طریق پاک سلیمانی آیند آرامش دل تقدیم. به خانواده محترم سپهبد شهید سردار حاج قاسم سلیمانی رضوان الله تعالی علیه
ام البنین بود و بقیع و چشم گریان با گریه هایش چشم گریان گریه می کرد آه جگر سوزش به هرچیزی اثر داشت وقتی به یاد شاه عطشان گریه می کرد از بس که جانسوزانه از دل ناله می زد با ناله هایش چشم مروان گریه می کرد از بوریا و جسم پاره روضه می خواند می زد به سر چون ابر باران گریه می کرد از حال می رفت از بس داد می زد بر حال او خورشید سوزان گریه می کرد وقتی زمین می خورد از فرط غم و درد هم نا مسلمان هم مسلمان گریه می کرد می گفت آقا جان بمیرم تشنه ماندی جان مرا با روضه ات بر لب رساندی... ✍ ✨۹۸/۱۱/۱۷
خورشید به پیش تو از ماه کمترست طلوع آسمانی تو شور محشرست عمری گفته‌ایم عباس ما را سرورست قربان دست او عباس‌پرورست
در مسـابقه بین شیر و آهو، بسیــاری از بـرنـده می شوند چون شیر برای غذا می‌دود و آهو برای زندگی ... مهمتر از نیاز است
كوچ تا چند؟ مگر مي شود از خويش گريخت؟
دیدگانم لایق دیدار دلدارم نشد عمر من طی شد ولی آقا خریدارم نشد نیستم آن بنده ی خوب و به دور از معصیت وای بر من صاحبم راضی ز کردارم نشد بدتر اینکه من بدانم ناظرم بود و ولی بر بدی اصرار کردم ، خوب رفتارم نشد رو به این و آن زدن ، غیر از ضرر چیزی نداشت بارم افتاد و کسی گرمی بازارم نشد کاش آقای خودم را میزدم از دل صدا هیچ کس غیر از عزیز فاطمه یارم نشد بین مردم عزتم داد و گناهان مرا پیش خود مخفی نمود و فاش اسرارم نشد من مریضم به دوا محتاجم و جز تربتِ کربلا مرهم به قلب زار و بیمارم نشد اربعین یادش بخیر ایوان طلا زانو زدم من بدهکار آمدم آقا طلبکارم نشد روضه ها را خواندم اما ماجرایی بدتر از درد پهلو باعث اندوه بسیارم نشد یک پسر در بین کوچه ناله میزد آمدم گوشوار مادرم از خاک بردارم نشد @aleyasein
💠 دو روایت موازی در شعر (فرم در خدمت اندیشه) 🔹شعر و داستان دو هنر تاثیرگذار هستند و اگر این دو هنر با یکدیگر تلفیق شوند، تاثیری مضاعف خواهند داشت. از دیرباز مثنوی قالب مناسبی برای این کار بوده است؛ هر چند مثنوی‌های داستانی گذشته غالباً به نظم نزدیک‌ترند. در دهه‌های اخیر، هم مثنوی با تحولاتی رو به رو بوده (از جمله سرودن مثنوی در وزن بلند) و هم حضور روایت و داستان در شعر شکل‌های هنری‌تر و تصویری‌تری را تجربه کرده است. 🔸در این مثنوی، شاعر فرم را به خوبی در خدمت اندیشه قرار داده است و بی آن‌که بخواهد حرفی شعارگونه در شعر بیاورد تنها در قالب فرم، اندیشه‌ی خود را در شعر جریان بخشیده است. این اندیشه که الگوی شهدا و پدران و مادران شهدای ما، اهل‌بیت و پدران و مادران شهدای کربلا بوده‌اند و این‌که چقدر زندگی شهدا و پدران و مادران آن‌ها رنگ و بوی زندگی اهل‌بیت را داشته و دارد، می‌تواند به صورت شعاری و یا به صورت بیان شاعرانه اما گزارش‌گونه در شعر بیاید. اما شاعرِ این شعر، کاری فراتر کرده است و با کمک فرم و روایت به جای گزارش این موضوع، آن را به زیباترین شکل نمایش داده است. 🔹این مثنوی هجده بیت دارد و ما تا بیت دوازدهم گمان می‌کنیم که شعر درباره‌ی حضرت اُم‌البنین (علیهاالسلام) و حتی حضرت زهرا (علیهاالسلام) است. اما به یک‌باره متوجه می‌شویم که داستان چیز دیگری است و شاعر زندگی زنی را روایت می‌کند که چهار فرزندش شهید شده‌اند. و اینجاست که بازگشت به بیت نخست و بازخوانی شعر لطف دیگری پیدا می‌کند. اوصاف زندگی این بانو، بی آن‌که رنگ اغراق به خود گرفته باشد، بسیار رنگ و بوی زندگی حضرت زهرا (علیهاالسلام) و حضرت ام البنین (علیهاالسلام) را دارد. 🔸شاعر برای یکی کردن این دو روایت به خوبی از شگرد تداعی استفاده کرده است: چهار مرتبه وقتی به غم دچار شوی برای دشمن خود نیز گریه‌دار شوی... و دانه دانه‌ی اشکی که بوده تسبیحش... همین که دست به پهلو نماز مغرب را... حتی آنجا که از روایت اصلی شعر پرده‌برداری می‌شود، باز هم شاعر شگرد تداعی را رها نمی‌کند و در توصیف پدر این چهار شهید این‌گونه می‌سراید: و همسری که به دل غصه‌ای گذاشت، وَ رفت نماز صبح سر از سجده برنداشت، وَ رفت 📝 📗