#مرثیه فاطمیه ۱۴۰۱
#جدید و جانسوز
امشب بخوانم روضه هایی که شنیدید
یادی کنم از نغمه هایی که شنیدید
از روضه های غربت زهرا و حیدر
از فاطمیه ، بازو و پهلوی مادر
تا مصطفی پر زد غم عالم شروع شد
بعد از نبی دیگر غم و ماتم شروع شد
بر خانه ی وحیِ خدا پَرخاش دادند
بر حیدر و بر فاطمه پاداش دادند
پاداش زهرا و علی غَصب فَدَک بود
مُزد رسالت در مدینه با کتک بود
با یک لگد شد قامت بانو خمیده
با کشتن محسن شده زهرا شهیده
وقتی که در آتش گرفت ثانی رسیده
با تازیانه در پِیِ زهرا دویده
با سیلی و مسمارِ در نقش زمین شد
از این دوشنبه فاطمه خانه نشین شد
از بعد کوچه بستری گردیده زهرا
شد نیمه جان و قَد کمان از ظلم اَعدا
حالا کنار فاطمه مولا نشسته
گوید به زهرا یاور پهلو شکسته
زهرای من ! گو از چه با غم خو گرفتی ؟
کُشتی علی را بس که از من رو گرفتی
آتش مزن با رفتنت بر جان حیدر
بنما نظر تو بر دل سوزان حیدر
وقت وداعِ دُختِ پیغمبر رسیده
یعنی جداییِ دل و دلبر رسیده
از پیش حیدر سوی بابا پر زد و رفت
از ماتمش قلب علی یکباره بشکست
دنیا ببین دیگر علی خیلی غریب است
تنها مزار فاطمه او را طبیب است
شبها صدای هِق هِقِ یک مرد خسته
آید میان چاهِ کوفه دل شکسته
ای چاهِ کوفه یاورم زهرا گرفتند
عشقم گُلم دار و ندارم را گرفتند
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🥀⚫️🕊━━━┓
@Sheroadab_alavi
┗━━━🕊⚫️🥀━━━┛
بانو سه ماه منتظر این دقیقه ام
مشغول کارِ خانه شدی خوش سلیقه ام؟
زهرا مرا چه قدر بدهکار می کنی؟
داری برای دل خوشی ام کار می کنی
در این سه ماه آب شدم،امتحان شدم
با هر صدای سرفه ی تو نصفِ جان شدم
با دیدنت، نگاه مرا سیلِ غم گرفت
با اولین تبسم تو، گریه ام گرفت
این بوی نان داغ به من جانِ تازه داد
حتی به پلکهای حسن جانِ تازه داد
زحمت نکش! هنوز سرت درد می کند
باید کمک کنم، کمرت درد می کند
آیینه ی پُر از ترکم احتیاط کن
با بالِ خسته شاپرکم احتیاط کن
تا کهنه زخمِ بازویتان تیر می کشد
دستاس خانه آهِ نفس گیر می کشد
با اینکه اهلِ صحبت بی پرده نیستم
راضی به رنجِ دستِ ورم کرده نیستم
از دستِ تو به آه شکایت بیاورم
نگذاشتی طبیب برایت بیاورم
جارو نکش! که فاطمه جان درد می کشم
دارم شبیه پهلوی تان درد می کشم
جارو نکش! که عطر بهشت ست می بری!
رویِ مرا زمین نزن این روزِ آخری
باغِ بدون غنچه و گل دلنواز نیست
ویرانه را به خانه تکانی نیاز نیست
گیرم که گرد گیریِ امروز هم گذشت
فصل بهار آمد و این سوز هم گذشت
آشفته خانه ی جگرم را چه می کنی!؟
خاکی که ریخته به سرم را چه می کنی؟
زهرا به جایِ نان، غم ما را درست کن
حلوایِ ختمِ شیرخدا را درست کن
مبهوت و مات ماندم ازاین مِهر مادری!؟
دستِ شکسته جانب دستاس می بری؟
جانِ علی! بگو که تو با این همه تبت
شانه زدی چگونه به گیسوی زینبت؟
شُستی تنِ حسین و حسن با کدام دست؟
آماده کرده ای تو کفن با کدام دست؟
حرف از کفن شد و..جگرت سوخت فاطمه
از تشنگی لب پسرت سوخت فاطمه
حرف از کفن شد و..کفنت ناله زد:حسین
خونابه های پیرهنت ناله زد: حسین
#وحید_قاسمی
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
آتش در بی مهابا عمر زهرا را گرفت
دود این آتش تمام اهل دنیا را گرفت
ضربه ی سیلی جوان مرتضی را پیر کرد
ضربه ای که روشنی چشم حورا را گرفت
در سکوت شهر، دود و آتش و بی حرمتی
جان زهرا را نه تنها جان مولا را گرفت
پاره کرد افسار خود را مردکی که بی صفت
در خیانت پیشگی جای یهودا را گرفت
صفحه ای خون رنگ در تاریخ دنیا باز شد
یک لگد از مادری فرزند فردا را گرفت
بین کوچه دامن مولا به دست فاطمه
بود تا وقتی که قنفذ راه آنها را گرفت
خانه تا مسجد قلاف پُر به پهلویش زدند
آن قلاف پُر که جان مادر ما را گرفت
جاهلیت در لباس اولی و دومی
انتقام خندق و بدر و احد ها را گرفت
برنخواست از شهر فریادی به یاری علی
باز بُت جای خداوند تعالی را گرفت
شاعر: #حسن_کردی
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🥀⚫️🕊━━━┓
@Sheroadab_alavi
┗━━━🕊⚫️🥀━━━┛
#اجرک_الله_یا_صاحب_الزمان
علی گوید
چگونه بدون تو زندگی کنم ای تمام زندگی ام؟
تمام زندگی مولا را گرفتند...
اما روزی خواهد رسید
که با پسرش مهدی انتقام میگیرد
وعده ی الهی است این انتقام
گفت:
صبر کن تا با مهدی ام انتقام بگیرم
4_5832363578476199990.mp3
2.63M
ببین میتوانی بمانی ، بمان . .
عزیزم تو خیلی جوانی ، بمان :)
#فاطمیه
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🥀⚫️🕊━━━┓
@Sheroadab_alavi
┗━━━🕊⚫️🥀━━━┛
هر کس وطنی دارد،
و اهلیتِ جایی..
من، اهلِ دیارِ دلِ بیتابِ تو هستم
«يا مَوْلاتى يا فاطِمَةُ أَغيثينى..»
#مهـــــدیجان❤️
مـا همـانیـم ڪہ از
#عشـق تـو غفلـت ڪردیـم
بـا همہ آدمیـان غیـر
#تـو خلـوت ڪردیـم
سـال هـا مے گـذرد،
#منتظـرے بـرگـردیـم
و مشخـص شـده مـاییـم ڪہ
#غیبـت ڪردیـم
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🥀⚫️🕊━━━┓
@Sheroadab_alavi
┗━━━🕊⚫️🥀━━━┛
بانو سه ماه منتظر این دقیقه ام
مشغول کارِ خانه شدی خوش سلیقه ام؟
زهرا مرا چه قدر بدهکار می کنی؟
داری برای دل خوشی ام کار می کنی
در این سه ماه آب شدم،امتحان شدم
با هر صدای سرفه ی تو نصفِ جان شدم
با دیدنت، نگاه مرا سیلِ غم گرفت
با اولین تبسم تو، گریه ام گرفت
این بوی نان داغ به من جانِ تازه داد
حتی به پلکهای حسن جانِ تازه داد
زحمت نکش! هنوز سرت درد می کند
باید کمک کنم، کمرت درد می کند
آیینه ی پُر از ترکم احتیاط کن
با بالِ خسته شاپرکم احتیاط کن
تا کهنه زخمِ بازویتان تیر می کشد
دستاس خانه آهِ نفس گیر می کشد
با اینکه اهلِ صحبت بی پرده نیستم
راضی به رنجِ دستِ ورم کرده نیستم
از دستِ تو به آه شکایت بیاورم
نگذاشتی طبیب برایت بیاورم
جارو نکش! که فاطمه جان درد می کشم
دارم شبیه پهلوی تان درد می کشم
جارو نکش! که عطر بهشت ست می بری!
رویِ مرا زمین نزن این روزِ آخری
باغِ بدون غنچه و گل دلنواز نیست
ویرانه را به خانه تکانی نیاز نیست
گیرم که گرد گیریِ امروز هم گذشت
فصل بهار آمد و این سوز هم گذشت
آشفته خانه ی جگرم را چه می کنی!؟
خاکی که ریخته به سرم را چه می کنی؟
زهرا به جایِ نان، غم ما را درست کن
حلوایِ ختمِ شیرخدا را درست کن
مبهوت و مات ماندم ازاین مِهر مادری!؟
دستِ شکسته جانب دستاس می بری؟
جانِ علی! بگو که تو با این همه تبت
شانه زدی چگونه به گیسوی زینبت؟
شُستی تنِ حسین و حسن با کدام دست؟
آماده کرده ای تو کفن با کدام دست؟
حرف از کفن شد و..جگرت سوخت فاطمه
از تشنگی لب پسرت سوخت فاطمه
حرف از کفن شد و..کفنت ناله زد:حسین
خونابه های پیرهنت ناله زد: حسین
#وحید_قاسمی
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🥀⚫️🕊━━━┓
@Sheroadab_alavi
┗━━━🕊⚫️🥀━━━┛