💐 تقدیم به اونایے ڪه دوسشون دارید 🌸🍃تو نبینے بَرگ‌ها را ڪَف زدن گوشِ دل باید، نه این گوشِ بَدَن گوشِ سَر بَربَند از هَزْل و دروغ تا بِبینے شَهرِ جانِ بافُروغ🌸🍃

🕌🌹🇮🇷باسلام 🇮🇷🌹🕌 دلگویه نادر..یاحرف دل 🌹🇮🇷چه والا.رهبری داریم.🇮🇷🌹 چه والا. رهبری داریم عجب تاج سری داریم‌ چه دُرّو گوهری داریم چه والا سروری داریم خداوندا تویارش باش ..🍃🌺۲ 🌺🍃 جهان مات ازرفتارش سراپاگوش به گفتارش بود درپی دیدارش شودتاپای جان یارش خداوندا تویارش باش.🍃🌺.۲.🌺🍃 همین آقا بیدارست همیشه برهمه یارست انیس مان شب تارست عمل برکل گفتارست خداوندا تویارش باش ..🍃🌺.۲‌‌‌‌.‌🌺🍃 جهان درحسرت و حیران امیدش دوخت بر ایران نجات یابد زهر طوفان به امر. خالق یزدان خداوندا .تویارش باش ..🍃🌺 ۲.🌺🍃 نشسته بی سلاح لیکن بود. ایمان سلاح او توسل جسته برقرآن همین است اصل کاراو به لطف این چنین آقا نی افتد اهل دل درچاه خداوندا تو یارش. .🍃🌺.۲..🌺🍃. 🕌🌹🇮🇷🕌🌹🇮🇷🕌 سلامتی امام زمان ..عج....نائب برحقش مقام معظم رهبری .آقای همیشه بیدارو بابصیرت مان. .... .صلوات... یاعلی مدد.. التماس دعا.. خادم الحسین توحیدی کریمی ...

باسلام ...🕌🌹 دلگویه نادر🕌🌹 🕌🌹تقدیم به خادم..حرم .حضرت احمدبن موسی شاه چراغ ...ع..عزیزبرادرقهرمان ما ..کربلایی فرزاد.بادپا..🌹🕌 من بادپا.ازخادمان کوی مولای عزیز.درخاک شیرازم خادم وخدمتگزار.زاده موسی بن جعفر.ع..دراین دربار.سربازم داعشیه پست را آنی به خاک افکنده ام صدشکر اهل دل . اهل ولا یت. اهل قران .اهل احساسم . هرچی باشم .هرکی باشم .محضرعباس .یل ام البنین .افتاده درخاکم مادرم.شیرحلالم دادو من مریده عباسم .ع. ارباب نظرکردو بلندم کردو .کردم اینچنین والا همی گویم گدایم من گدای درگه آقا فدای.زاده موسی بن جعفر.ع.احمدموسی ‌ع.. سرم جانم .زن و دو نورچشمانم فدای این چنین مولا گدایی درش کردم .نمودم این چنین والا منو رب جلی و خاندان و و اندکی افراد می شناختند ولی حالا خدایم کردبلندو نام من . وردزبونهاشد محافلها هزاران شکرگویم .سربرسجده گذارم که به یک آنی خطرانداختم خود را برای حرم وزوارو جمع عاشق مولا بی افتادم به یک لحظه چوشیری برسرجانی که نای تیرانداختن نداشت و شدزمینگیر.زیردست وپا الهی سربلندگشتم دراین دنیادرآن دنیا به لطف مادرخوب و به لطف نازنین بابا دعای خیرفرزندان و همسر بودمرا همراه عنایت شدشوم من روسپیددرمحضرت یاحضرت زهرا..س... بادپایم .من همون خادم همان سرباز.این درگاه نگهدارم توباش یارب ..که من باشم .گدایت حضرت الله ... 🕌🌹🇮🇷🕌🌹🇮🇷🕌 🇮🇷تقدیم به قهرمان شیرازی .خادم حرم حضرت احمدبن موسی شاه چراغ..ع..جناب آقای کربلایی فرزادبادپا....عزیزدوست داشتنی .🇮🇷 سلامتی همه خادمان .خدمتگذاران به اهلبیت و شیعیان امیرالمومنین ...وبه یاد شهدا....صلوات.... یاعلی مدد التماس دعا.... خادم الحسین توحیدی کریمی

#شمس_تبریزی ما باور کرده‌ایم که خداوند ما را از بالا می‌بیند .. اما در واقع او از درون می‌نگرد .. حااال خوووب 👌🤍 با خدا که باشی هنعه چی تمومه ✾࿐༅🍃🌹🍃༅࿐✾ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎◍⃟🍃♥️

نوکرا اگه امام حسین صلوات الله علیه گفت پاشید برید چه می‌کنید؟

قصه زیبای شاه اسماعیل صفوی و شهید کربلا جناب حر

- داشتم با حضرت رقیه حرف میزدم گفتم رقیه جان همه میگن باید کربلاتو از خانوم سه‌ساله بگیری ، نه تو کارت نمیاره ، که من اومدم در خونت .. میشه با دستای کوچیکت گره‌ی کربلا رفتن منو باز کنی :)؟ من میخوام اگه کربلا رفتم به جای تو برم میدونم جاموندی از قافله دورت بگردم 💔 ولی من مثل تو توان ندارم ، من دلم نازکه نمیتونم دوری رو تحمل کنم ، کل سال رو من منتظر اربعینم که برم کربلا ؛ کلا سالی یه باره همش :) نزار جا بمونم خانوم سه‌ساله . .

من یک زنم ... خودم را همین گونه که هستم ، عالی می دانم ! با همین لبخند ... با همین چشم ها ... با همین بینی ... با همین لب ها ... با همین اندام ... من ... عروسکِ پشت ویترین مغازه نیستم ! در این جهانِ یکنواخت ، یک معجزه ی خدادادی و منحصر به فرد خواهم ماند ... و برای دلِ هیچ کس تغییر نخواهم کرد ! من کافی ام ... با هوس هایِ بی جایتان دست به اندازه ام نزنید ...!

یه عده میگن جمهوری اسلامی به بن بست رسیده!!:// پاسخ جالب #امام_خامنه_ای رو ببینین:)) #جهاد_تبیین

📚 حکایت یکی از اساتید حوزه نقل میکرد:روزی یکی از شاگرداش بهش زنگ میزنه که فورا استاد واسش یه استخاره بگیره استاد هم استخاره میگیره وبهش میگه:بسیار خوبه معطلش نکن و سریع انجام بده. چند روز بعد شاگرد اومد پیش استاد وگفت میدونید استخاره رو برا چی گرفتم؟ استاد:نه شاگرد:تو اتوبوس نشسته بودم دیدم نفر جلوییم،پشت گردنش خیلی صافه وباب زدنه هوس کردم یه پس گردنی بزنمش دلم میگفت بزن.عقلم میگفت نزن هیکلش از تو بزرگتره میزنه داغونت میکنه خلاصه زنگ زدم و استخاره گرفتم وشما گفتین فورا انجام بده منم معطل نکردم وشلپ زدمش انتظار داشتم بلند شه دعوا راه بندازه امایه نگاهی به من انداخت وگفت استغفرالله. تعجب کردم گفتم:ببخشید چرا استغفار؟ گفت:دخترم یه پسر بیکار رو دوست داره و من با ازدواج اون مخالفت کردم ولی پسر همکارم که وضعیت مالی خوبی دارن به خواستگاریش اومده و میخوام مجبورش کنم که زن پسر همکارم بشه و الان توی دلم داشتم به خدا میگفتم خدایا اگه این تصمیمم اشتباهه یه پس گردنی بهم بزن که بفهمم تا این درخواستو کردم تو از پشت سر محکم به من زدی همیشه با خدا مشورت کن.درسته بهت پس گردنی میزنه ولی نمیذاره تصمیم اشتباه بگیری....

🌱 زبانحال حضرت رقیه س🌱 صورتِ کودکان همه نیلی رویِ گونه ها رَدِ سیلی تو به بالای نِی، آرام ذکرِ لبهای عمه جان، الشّام غربتِ فاطمه به چشم آمد سویِ من لعنتی، به خشم آمد بوی دود بود و سرخیِ آتش دختری‌ زِ بِینِمان گم گشت دستِ من را طناب می‌بندند چه، به اشکِ رباب می‌خندند به سَرَم زد سنگِ شام، بابایی آتش از پشتِ بام، بابایی خیزران بر لبت فرود آمد گریه بر چشمِ من چه زود آمد کنجِ ویرانه برده اند ما را بستند دست و پای ماها را روی دستانِ من ببین تاوَل ذکرِ عمه، تماماً از مقتل نانجیب پیشِ چشمِ ما میزد هِی لگد بر تنِ سر جدا میزد مست بود و قَهقَهه میزد با لگد، و یا قمه، میزد غیرتِ عمه جان، شکوفا شد رنجِ این سفر، هویدا شد چون عمو، یاورت شده بود او علمدارِ لشکرت شده بود خطبه اش آتشین و غرّا بود در خرابه ولی، معزّا بود جانِ بابا، نِگه به سلما کن یک چراغ به قبر او مهّیا کن 😭 ۱۴۰۲/۵/۲۷ سیمین‌سلطانیان سلما