eitaa logo
کانال ܢܚ݅ܫܝ‌ ܫܠࡐ‌ܨ
1هزار دنبال‌کننده
15.8هزار عکس
4هزار ویدیو
43 فایل
ادمین @GAFKTH 💐شکر خدا که نام "علی" علیه السلام بر زبان ماست 💝ما شیعه ایم و عشق "علی" علیه السلام هم از آن ماست 💐از "یا علی" علیه السلام زبان و دهان خسته کی شود؟ 💝اصلا زبان برای همین در دهان ماست.
مشاهده در ایتا
دانلود
شعاعِ دردِ مرا ضرب در عذاب کنید مگر مساحتِ رنجِ مرا حساب کنید... محیطِ تنگِ دلم‌را شکسته رسم کنید خطوطِ منحنیِ خنده را خراب کنید... طنینِ نام مرا موریانه خواهد خورد مرا به‌نام دگر غیر از این خطاب کنید... دگر به منطقِ منسوخِ مرگ می‌خندم مگر به شیوه‌یِ دیگر مرا مجاب کنید... در انجمادِ سکون پیش از آنکه سنگ‌شوم مرا به هرمِ نفس‌هایِ عشق آب کنید... مگر سماجتِ پولادی سکوتِ مرا درون کوره‌یِ فریادِ خود مذاب کنید... بلاغتِ غمِ من انتشار خواهد یافت اگر که متنِ سکوتِ مرا کتاب کنید...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرشتگان حرم را سفارشی کردم برای این دل دیوانه هم دعا بکنند به وقت خواندن اذکار و شور قلبیشان به جای عبد سیه رو ، رضا ، رضا بکنند
اللهم ارنی الطلعه الرشیده الا ظهور تو عید تمام منتظران بیا که بی تو بود تلخ کام منتظران به نغمه های هزاران نیاز نیست که هست نشاط بی گل رویت حرام منتظران بیا ز ساغر چشمت شراب وصل ببخش که پر زخون جگر گشته جام منتظران.... نسیم صبح به پاداش جان من بستان ببر به حضرت جانان سلام منتظران ز اشک شوق کنم کوچه را چراغانی از آن مسیر که آید امام منتظران تو تیغ نور بکش قلب تیرگی بشکاف تو از فراق بگیر انتقام منتظران تو بامداد وصالی پس از سیاهی شب تو آفتاب امیدی به بام منتظران گل وصال تو بر شاخه ها جوانه زده رسیده بوی خوشی بر مشام منتظران تفاوتی نتوان یافت بین مرحم و تیغ رضایت تو بود اهتمام منتظران عنایتی، کرمی کن که نام «میثم» هم شود به مصحف تو جز و نام منتظران ...
ای که در سورۀ تبسم خود لطف «وَالشَّمس» و «وَالقَمَر» داری نوری از آفتاب روشن‌تر، رویی از ماه خوب‌تر داری تو کدامین گلی که دیدن تو، صلواتی محمدی دارد چقدر بر بهشت چهرهٔ خود رنگ و بوی پیامبر داری هجرتت از مدینه شد آغاز مکه هم شاهد سلوک تو بود کربلا، کوفه، شام حیران‌اند، تا کجاها سر سفر داری باوری سرخ بود و جاری شد «اَوَلَسْنا عَلَی الحَق» از لب تو چه غرور آفرین و بشکوه است مقصدی که تو در نظر داری با لب تشنه بودی و می‌سوخت در تب کربلا پر جبریل وقت معراج شد چه معراجی، ای که از زخم بال و پر داری از میان تمام اهل جهان، عرشِ پایینِ پا نصیب تو شد عشق می‌داند و ادب که چقدر شوق پابوسی پدر داری شوق پابوسی تو را داریم، حسرت آن ضریح شش‌گوشه گوشه‌چشمی، عنایتی، لطفی، تو که از حال ما خبر داری در مدیح تو از مدایح تو، یا علی هرچه بیشتر گفتیم با نگاهی پر از عطش دیدیم حُسن ناگفته بیشتر داری 📝
نه از رومم، نه از زنگم، همان بيرنگِ بيرنگم بيا بگشای در، بگشای، دلتنگم
💖✋🏻 برای امام زمان (عج) ظهور .............. شبی که با تو گذشتم از عمق فاصله ها یکی یکی به سرآمد تمام مسئله ها بدون تو نظریات و فرضیات پر است ظهور توست جوابی بر این معادله ها به دست خالی من می رسد نگاهی سبز و می تراود از آستین یک عبا، صله ها به جای شکوه، دعای فرج دوای من است ازاین به بعد رها می شوم از این گله ها خدا خبر به زمین می دهد که او آمد به اوج می رسد این ذوق و شوق و هلهله ها و روشن است برایم چو روز، یک روزی تمام می شود این بحث ها، مجادله ها بیا که با تو علی زنده می شود، وقتی که ذوالفقار شود ختم کل غائله ها قم المقدسه
گَردِ زمان نشسته به روی شقیقه‌ام شیئی درون موزه‌ام و چون عتیقه‌ام از من نشانه بر ورَقِ خاطرات نیست همچون دواتِ رفته از آغوش لیقه‌ام ای حبه‌‌حبه خنده‌ی تو در شمارِ شور من واحد شمارش غم در دقیقه‌ام تا لحظه‌ای رها بشوم سوی من بیا در بند خویش مانده‌ام و بی‌وثیقه‌ام در انتخاب بین تو و کوهی از طلا غیر از تو برگزینم اگر، بی‌سلیقه‌ام در تنگنای سینه‌ی تو، زنده می‌شوم بر سینه.ات فشار مرا، در مضیقه‌ام
«شمسم» شدی و «مولويم» کردی و رفتی با چند غزل «منزوی» ام کردی و رفتی! چشمان تو درويش شد و شور به من داد در پنجه ام آتش زد و تنبور به من داد! ناگاه به هم ريخت فعولن فعلاتم من مشتعلن مشتعلن مشتعلاتم!
تا چشم تو دیدیم ز دل دست كشیدیم! ما طاقت تیمار دو بیمار نداریم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
⚘️ کرامت پیشه‌ای بی مِثل و بی مانند می‌آید که باران تا ابد پشت سرش یک بند می‌آید کسی که نسل او را می‌شناسد، خوب می‌داند که او تنها نه با شمشیر، با لبخند می‌آید همان تیغی که برقش می‌شکافد قلب ظلمت را همان دستی که ما را می‌دهد پیوند می‌آید همه تقویم‌ها را گشته‌ام، میلادی و هجری نمی‌داند کسی او چندِ چندِ چند می‌آید جهان می‌ایستد با هرچه دارد روبروی او زمان می‌ایستد، بوی خوش اسفند می‌آید ولی الله، عین الله، سیف الله، نورالله علی را گرچه بعضی بر نمی‌تابند، می‌آید بله! آن آیت اللهی که بعضی خشک مذهب‌ها برای بیعت با او نمی‌آیند، می‌آید برای یک سلام ساده تمرین کرده‌ام عمری ولی می‌دانم آخر هم زبانم بند می‌آید بخوان شاعر! نگو این شعربافی در خور او نیست کلاف ما به چشم یوسف ارزشمند می‌آید به در می‌گویم این را تا که شاید بشنود دیوار به پهلوی کبود مادرم سوگند... می‌آید
💚🍃 هوا بدون تو این روزها نفس‌گیر است هنوز بی‌تو از این زندگی دلم سیر است چقدر بی‌تو به تقویم کهنه زل بزنم به خود دروغ بگویم، که دست تقدیر است به دانه دانۀ تسبیح مادرم سوگند غروب جمعه پس از تو همیشه دلگیر است که گفته: سر به سر افسانه است آمدنت که گفته: نام تو در دفتر اساطیر است که گفته: صبح ظهور تو جنگ و خونریزی است که گفته: صبح ظهور تو عصر شمشیر است به ما نگاه نکن صبح جمعه بیداریم به ما نگاه نکن اشک‌مان سرازیر است کسی به آمدنت عاشقانه فکر نکرد که کار مردم وامانده رأی و تفسیر است بگو به من که چرا جاده‌ها نمی‌فهمند؟ تو هر زمان که بیایی از این سفر دیر است
گرچه نِگَهی ظریف‌و خوشکل‌دارد در دیدنِ ما همیشه مشکل دارد. . . در جنگلِ چَشمانِ پر از منظره‌اش شیری به‌ کنارِ برکه منزل دارد. . . ✍حسن کریم‌زاده 🧿جنگل‌ِچشمِ‌یار