همچون انار
خونِ دل از خویش می خوریم
غم پروریم
حوصلهیِ شرحِ قصه نیست :)
#فاضل_نظری
🌸
پاییز که رفت
زمستان ساک به دست
خوشحال و سرحال از راه رسید
هرجا سرک کشید و در زد
کسی در نگشود
غمگین گوشه ای نشست
در دلش گفت عجب استقبال گرمی
مهمان باشی و پشت در... 😐
بیچاره خبر نداشت
بر سر دلهای مشتاق ما چه آمده
او چه می داند که کرونا
یلدا و زمستان نمیشناسد
چه رسد به میهمان 😔
غزل
دَر را باز کن "دی" جان
ما اهالی سرزمینِ سِپردنیم
یاران قدیمیِ باد و پنجره
از جادهی طولانی پاییز آمدهایم
از پُل معلقِ جمعههایِ فراق
از خلسهی سرخِ سهشنبههای سرد
از جشن بیمیهمانِ شنبههای مهر و آذر
خسته ایم
در را باز کن و ما را تحویل بگیر
ما از دوستان نزدیکِ بَهمنیم
تا رسیدنش، با تو همحرف و همبرفیم
ما آدم هیچ فصلی نیستیم
دَر را باز کن...
#جلال_حاجی_زاده
ز عشق آغاز کن، تا نقش گردون را بگردانی،
که تنها عشق سازد نقش گردون را دگرگونش،
به #مهر آویز و جان را #روشنایی ده که این آیین
همه #شادی است فرمانش، همه یاری است قانونش
#فریدون_مشیری
صبحدم، دل را
مقیمِ خلوتِ جان یافتم
از نسیم صبح
بوی زلفِ جانان یافتم ...
به نام خدای نور و روشنی
💚بسم الله الرحمن الرحیم💚
خوانش غزل بیدل.mp3
1.01M
غزل شمارهٔ ۱۵۱۰
بیدل دهلوی
شب که در یادت سراپایم زبان ناله بود
خواستم رنگی بگردانم عنان ناله بود
کس نیامد محرم راز نفس دزدیدنم
ورنه این شمع خموش از دودمان ناله بود
جوش دردم نونیاز بیقراری نیستم
در خموشی هم سرم بر آستان ناله بود
یاد آن محمل طرازی های گرد بیخودی
کز دلم تا کوی جانان کاروان ناله بود
بیتمیزیهای قدر عافیت هم عالمی است
خامشی پر می زد و ما را گمان ناله بود
درد عشق از بینیازی فال معراجی نزد
ورنه چون نی بندبندم نردبان ناله بود
#بیدل
#خوانش_استاد_ساعد_باقری
صبحدم، دل را
مقیمِ خلوتِ جان یافتم
از نسیم صبح
بوی زلفِ جانان یافتم ...
به نام خدای نور و روشنی
💚بسم الله الرحمن الرحیم💚
مژده ای دل که مسیحا نفسی میآید
که ز انفاس خوشش بوی کسی میآید
از غم هجر مکن ناله و فریاد که دوش
زدهام فالی و فریادرسی میآید
زآتش وادی ایمن نه منم خرم و بس
موسی آنجا به امید قبسی میآید
هیچ کس نیست که درکوی تواش کاری نیست
هرکس آنجا به طریق هوسی میآید
کس ندانست که منزلگه معشوق کجاست
این قدر هست که بانگ جرسی میآید
جرعهای ده که به میخانهٔ ارباب کرم
هر حریفی ز پی ملتمسی میآید
دوست را گر سر پرسیدن بیمار غم است
گو بران خوش که هنوزش نفسی میآید
خبر بلبل این باغ بپرسید که من
نالهای میشنوم کز قفسی میآید
یار دارد سر صید دل حافظ یاران
شاهبازی به شکار مگسی میآید
بزرگى دیدم اندر کوهسارى
قناعت کرده از دنیا به غارى
چرا گفتم به شهر اندر نیایی
که باری بندی از دل برگشایی
بگفت آنجا پریرویان نغزند
چو گل بسیار شد پیلان بلغزند
قرآن کریم سوره مبارکه علق
كَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَيَطْغَى ﴿۶﴾ أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى ﴿۷﴾
حقا كه انسان سركشى مى كند (۶) همين كه خود را بى نياز پندارد (۷)
منبع شعر: گلستان سعدی
هر روز صبح که چشم میگشایی؛
یعنی هنوز باید نقشت را در این صحنه شگفت زندگی، بازی کنی !
و هر روز جدید، آغازی جدید است...
🌻سلام صبحتون بخیر و نیکی🍁
🍁🍁🍁
نفس کشیدن اگر خود, نشان زندگی است
به دوستان برسان: زنده ام! ملالی نیست!
حسین جنتی
غم ِ پنهان خود
را با که گویم؟
تو با من بیمن و
من بیتو با تو..
#فریدون_مشیری
بنام او...
لازم نیست سر در بیاورید
که خدا چطور میخواهد مشکلاتِ شما را حل کند.
این مسئولیتِ اوست.
کارِ شما نیست.
کارِ شما این است که به او اعتماد داشته باشید.😊
آن موقعیت را به خدا بسپارید
و به او اعتماد کنید.
خدای ما، خدای مافوقِ طبیعیست.
او محدود به قوانینِ طبیعت نیست.
در زندگی بارها متوجه میشویم
که خداوند کارهایی در زندگیمان کرده که خود به تنهایی حتی در رویا هم
قادر به انجامش نیستیم
خدایا شکرت😊🙏🌷
سلام صبح زمستونیتون بخیر✋😊🌷
مايه اصــــل و نسب در گردش دوران زر است
هر كسي صاحب زر است او از همه بالاتر است
دود اگر بالا نشيند كســـر شــأن شــعـله نيست
جاي چشم ابرو نگيرد چونكه او بالا تراست
ناكسي گر از كسي بالا نشيند عيب نيست
روي دريا، خس نشيند قعر دريا گوهر است
شصت و شاهد هر دو دعوي بزرگي ميكنند
پس چرا انگشت كوچك لايق انگشــــتر است
آهن و فولاد از يك كوه مي آيند برون
آن يكي شمشير گردد ديگري نعل خر است
كــــره اسـب ، از نجابت از پـس مــــادر رود
كــــره خــر ، از خــريت پيش پيش مــــادر است
كاكـل از بالا بلندي رتبــه اي پيدا نكرد
زلف ، از افتادگي قابل به مشك و عنبر است
پادشه مفلس كه شد چون مرغ بي بال و پر است
دائماً خون ميخورد تيغي كه صاحب جوهر است
سبزه پامال است در زير درخت ميوه دار
دختر هر كس نجيب افتـاد مفت شوهر است
صائبا !عيب خودت گو عيب مردم را مگو
هر كه عيب خود بگويد، از همه بالا تر است
صائب تبریزی
سلام و صبح بخیر
سلام بر خدای خوب و مهربون
سلام بر خدای رحمان و رحیم
سلام بر خدای کریم و بخشنده
اللهم صل علی محمد و آله محمد و عجل فرجهم
بار الها خدایا همه مریضان ما را شفای عاجل عنایت فرما
خداوندا مردم خوب ایران و جهان را از شر این بیماری مهلک رهایی ده
بارالها رهبر معظم انقلاب راسلامت و حفظ و بر طول عمر مبارکشان بیفزا و او را تا کنار حضرت حجت اعج الله سالم و محفوظ بدار .
بارالها رزمندگان اسلام را پیروزشان بدار .
انقلاب اسلامی و جبهه مقاومت را از شر این کافران خلاصی ده
بارالها آقا سید حسن نصرالله و شیعیان عراق و لبنان و بحرین را موفق بدار
خدایا رفتگان ما را ببخش و بیامرز
الهی جوانان ما زا سلامت و به کار و زندگی متاهلی خوشبخت نایل بفرما
شر دشمنان داخلی و خارجی را از سز مردم خوبمان دفع بفرما .
خداوندا زیارت و شفاعت چهارده معصوم را نصیب مان بگردان .
توفیق ترک گناه و عاقبت بخیری را نصیبمان بگزدان
آمین یا رب العالمین
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
AUD-20201224-WA0021.mp3
4.44M
سامی یوسف
جان جانان
تهیه کننده
سروش عشق
☔️💌🌻🌈☔️
و♥️صال
🌼🍂پروردگارا
هم اکنون از ما دور کن هر اندیشه ای را که به ذکرت، مزین نیست...
ای نوای بینوایی من !
خیری راکه در شر نهفته ، بر ما معلوم کن ....
🌼🍂ای قادر مطلق !
نُقل های معجزه را، بر دامن ما بریز ...
تو که عاشق ترینی و وعده هایت درست و شگفت انگیز است...
🌼🍂و ای مهربانترین !
کسانیکه در دل مردم ، شمعی از امید روشن میکنند ، چراغ دلشان را همیشه نورانی بگردان...
آمین یا رب العالمین🙏
🍀♥️🍀
#پنجشنبه_های_شهدایی
سلام ما به لبخند شهیدان
به ذکر روی سربند شهیدان
سلام ما به گمنامانِ لشکر
به تسبیحات یا زهرای معبر
همانهایی که عمری نذر کردند
اگر رفتند دیگر برنگردند
یاد کنیم شهدا را با صلوات
🌹اللهم صل علی محمد
🌹و آل محمد و عجل فرجهم
صبح شد
و آفتاب از پشت قله ها
دست تکان میدهد
میخواهم اولین پیام صبح گاهت را
من تقدیم کنم
با لبخندی که به شور بیداری تو
بر لبهایم جا خوش میکند
بیدار شو
آفتاب زندگی من
#غزل
سلام صبحتان بخیر🌻🍃
مینویسم همه شب
مست و غزل خوان توام
سر هر کوی و گذر
مانده. نگهبان توام
به نگاهی بنوازم ای عشق
عاشق و واله ی چشمان توام
می نشینم سر راه تو. ببین
بنده ی موی پریشان توام
غزل
سالِ بد
سالِ باد
سالِ اشک
سالِ شک
سالِ روزهای دراز و استقامتهای کم
سالی که غرور گدایی کرد
سالِ پست
سالِ درد
سالِ عزا
سالِ اشکِ پوری
سالِ خونِ مرتضی
سالِ کبیسه...
👤 احمد شاملو / ١٣٣۴
+بزرگوار انگار داشته سال ۲۰۲۰ رو توصیف میکرده
@mane_Oo
راستی فاطمیه نزدیک ست......
زیر باران دوشنبه بعد از ظهر
اتفاقی مقابلم رخ داد
وسط کوچه ناگهان دیدم
زن همسایه بر زمین افتاد
سیبها روی خاک غلطیدند
چادرش در میان گرد و غبار
قبلا این صحنه را... نمیدانم
در من انگار میشود تکرار
آه سردی کشید، حس کردم
کوچه آتش گرفت از این آه
و سراسیمه گریه در گریه
پسر کوچکش رسید از راه
گفت: آرام باش! چیزی نیست
به گمانم فقط کمی کمرم...
دست من را بگیر، گریه نکن
مرد گریه نمیکند پسرم
چادرش را تکاند، با سختی
یا علی گفت و از زمین پا شد
پیش چشمان بیتفاوت ما
نالههایش فقط تماشا شد
صبح فردا به مادرم گفتم
گوش کن! این صدای روضهی کیست
طرف کوچه رفتم و دیدم
در و دیوار خانهای مشکی است
با خودم فکر میکنم حالا
کوچه ما چقدر تاریک است
گریه، مادر، دوشنبه، در، کوچه
راستی! فاطمیه نزدیک است...
#سیدحمیدرضابرقعی🌱
پند
ز غم مباش غمین و مشو ز شادی شاد
که شادی و غم گیتی نمیکنند دوام
ز تخم تلخ نخورد است کس بر شیرین
ز شاخ بید نچید است هیچکس بادام
ترا که خانهٔ دل خلوت خدا بود است
چرا بمعبد شیطان کنی سجود و قیام
بحرص و آز مبر فرصت عزیز بسر
بجهل و عجب مکن عمر بی بدیل تمام
کدام تشنه بنوشید از سبوی تو آب
کدام گرسنه در سفرهٔ تو خورد طعام
چگونه راهنمائی، که خود گمی از راه؟
چگونه حاکم شرعی، که فارغی ز احکام
بسی است پرتگه اندر ره هوی، پروین
مپوی جز ره پرهیز و باش نیک انجام....
پروین اعتصامی
غم انگیزترین حالت این روزهایم این است که دلم می خواهد همه چیز را همینطور که هست بگذارم و با کوله پشتی کوچکم از در خانه بزنم بیرون، دلم می خواهد بروم، بروم، بروم ... طوری بروم که کسی نتواند پیدایم کند. طوری بروم که حتی خودم هم ندانم کجای کره خاکی ایستاده ام. طوری بروم که اگر روزی عکسی شبیه خودم را در روزنامه ها دیدم و زیرش خواندم که نوشته کسی با مشخصات ذیل گمشده، خودم را نشناسم. طوری شانه هایم را بالا بیندازم انگار که هیچ جای قضیه به من مربوط نمی شود. در ناخودآگاهم خودم، خودم را گمشده اعلام کنم.
قسمت دردناکش هم اینجاست که با تمام این اوصاف و با تمام نیازم به رفتن باز پای رفتن ندارم. باز دلم می خواهد همینجا بمانم. جایی که اگر کسی که دوستش دارم، یک روز متوجه نبودنم شد و خواست پیدایم کند،بتواند . اگر زنگ خانه ام را زد و گفت برویم کافه، بگویم برویم ....
#نیکی_فیروزکوهی