هدایت شده از گُلـ❤️ـشعر
تو که هستی، غـزل از بام و دَرَم می بارد
همه شب بوسه چو باران به سرم می بارد
نتـوانـم کُنمـت شُکــر ، خـدایـا ! چه کنم ؟
شِکَـر از خامـه و از شعـرِ تَـرم می بارد
به تمـاشای تـو گر دامنِ صحرا بروم
گلِ صد بـرگ، به هر رهگـذرم می بارد
چو روم سـاحلِ دریا، سحری از سرِ شوق
صـدف از زیـر و گُهـر از زبَرم می بارد
نه فقط مـاه ، سلامم دهـد از عیشِ مُدام
مَکُنَـم عیـب ، زمیـن در نظـرم می بارد
به کجا پَــر کِشـم از قلّهٔ قـافت ؟ تو بگو
بِنَگر ، مهـرِ تـو از بـال و پَـرم می بارد
بزنم سکّه به نامت که تویی حرمتِ جان
ز جهان ، عشق کنون از جگرم می بارد
تو نباشی، قلم از قول و غزل می ماند
تو که هستی، غزل از بام و درم می بارد
#محمدرضا_فتحی
🌷@golsher2319🌷
گفتـی ؛
همه جـا دنبـالت گشتم!
شهـر به شهـر
کـوه به کـوه
ندیدمت!
#تـو_کجـایی ای پُـر ادعـای خمـوش؟!
مـن ؟!
من اینجـا گـوشهٔ قلبت
کنارِ زنبیلِ عشـقم
صفِ اوّل
نشستهام هنـوز
سری هم به قلـبِ نازنینت بـزن
سالهـا
به انتظارت لحظه ها را
شمــاره میکنم
تو را صـدا مـیزنــم؛
با تمامِ واژههـای عاشقـانه سعدی
با رنـدی غـزلیـات حـافـظ
و با ظـرافت اشعـارِ مـولانا .
هرگز نامت از زبـانـم نیفتاده است
هرگز خــواب به چشمم
ســلام نداده است
هـرگـز ...
تـو بیـا
تـو ببین
تـو بخـوان
تا بهــار با تـو برقصـد
تا غـزل جـان بگیـرد
تا غنچـه شکـوفـا شود
چمن قـد بکشد
بـاغ گُل دهد
قنـاری بخواند
و
زنــدگــی دوبـاره آغــاز شـود.
* تـو را مـن چشـم در راهـم *
#محمدرضا_فتحی
🌷@sherziba110🌷
وفا
از صائب تبریزی
یک ذرّه وفا را به دو عالم نفروشیم
هرچند در این عهد، خریدار ندارد
مشاعرهی جدید، ص ۵۰۶.
#وفا
#صائبتبریزی
طنز 😂😂
از عباس احمدی
در سمیناهار، بردارید از تهدیگ، دست
بعد از اتمام غذا، سالاد میباید کشید
وقتِ تعطیلات، در ایران، به شدت اندک است
عید را تا اول خرداد میباید کشید...
مال مردم را نکش بالا، بکش پا، نه بد است!
بیخیالش، هر چه بادا باد، میباید کشید
مخزن الاشرار، ص ۳۰.
#شعرطنز
#عباساحمدی
نوشته بود، اگه نور به چیزی نتابه قابلِ دیدن نیست،
پس یعنی دلیلِ دیدنمون اینه که نوری تابیده و منعکس شده،
و این نور اگر نباشه چیزی برای دیدن وجود نخواهد داشت،
فیالواقع نه چشمِ سر میبینه، و نه چشمِ دل!
پس حواستون باشه به کی میگید
<ای نورِ هر دو دیده...>
صبح بخیر🤍