من به درماندگی صخره و سنگ
من به آوارگی ابر ونسیم
من به سرگشتگی آهوی دشت
من به تنهایی خود می مانم
من در این شب که بلند است به اندازهٔ حسرتزدگی
گیسوان تو به یادم می آید
من در این شب که بلند است به اندازه حسرت زدگی
شعر چشمان تو را می خوانم
چشم تو چشمهٔ شوق
چشم تو ژرفترین راز وجود
برگ بید است که با زمزمه جاری باد
تن به وارستن عمر ابدی می سپرد ...
#حمید_مصدق
@sherziba110
🌹🌹🌹
من دراین شب که بلندست
به اندازه حسرت زدگی
شعر چشمان تو را می خوانم...
چشم تو، چشمه ی شوق...
چشم تو، ژرفترین راز وجود...
برگ بید ست که با زمزمه جاری باد
تن به وارستن عمر ابدی می سپرد...
#حمید_مصدق
@sherziba110
🌹🌹🌹
وقتی تو نسیتی
خورشید تابناک
شاید دگر درخشش خود را
و کهکشان پیر گردش خود را
از یاد می برد
و هر گیاه
از رویش نباتی خود
بیگانه می شود
و آن پرنده ای
کز شاخه انار پریده
پرواز را
هر چند پر گشوده فراموش می کند ...
وقتی تو با منی
گویی وجود من
سکر آفرین نگاه تو را نوش می کند
چشم تو آن شراب خلّر شیرازست
که هر چه مرد را مدهوش می کند ...
#حمید_مصدق
@sherziba110
🌹🌹🌹
من دراین شب که بلندست
به اندازه حسرت زدگی
شعر چشمان تو را می خوانم...
چشم تو، چشمه ی شوق...
چشم تو، ژرفترین راز وجود...
برگ بید ست که با زمزمه جاری باد
تن به وارستن عمر ابدی می سپرد...
#حمید_مصدق
@sherziba110
🌹🌹🌹
من دراین شب که بلندست
به اندازه حسرت زدگی
شعر چشمان تو را می خوانم...
چشم تو، چشمه ی شوق...
چشم تو، ژرفترین راز وجود...
برگ بید ست که با زمزمه جاری باد
تن به وارستن عمر ابدی می سپرد...
#حمید_مصدق
@sherziba110
🌹🌹🌹
جای تو خالیست!
در تنهاییهایی که مرا
تا عمیقترین درههای بیقراری
میکشانند
جای تو خالیست
در سردترین شبهایی
که لبخندهای مهربانی را به
تبعید میبرند...
جای تو خالیست
در دریغ نامکرری
که به پایان رسیدن را فریاد
میکنند
جای تو خالیست
در هرآن ناکجایی که منم...!
#حميد_مصدق
@sherziba110
🌹🌹🌹
اما "من و تو"
دور از هم مىپوسيم
غمم از وحشتِ پوسيدن نيست
غمم از زيستن بى تو در اين لحظهى پُردلهره است ..
#حمید_مصدق
🌼🌼
🌹
@sherziba110
.
تو در ضمیر منی
چگونه از تو گریزم که ناگریز منی
#حمید_مصدق
𝄞⃟♥︎
@sherziba110
دشتها نام تو را میگويند
كوهها شعر مرا میخوانند
كوه بايد شد و ماند،
رود بايد شد و رفت،
دشت باید شد و خواند
در من اين جلوه اندوه ز چيست؟
در تو اين قصه پرهيز - كه چه؟
در من اين شعله عصيان نياز،
در تو دمسردي پاييز - كه چه؟
حرف را بايد زد!
درد را بايد گفت!
سخن از مهر من و جور تو نيست
سخن از متلاشی شدن دوستی است،
آشنايي با شور؟
و جدايی با درد؟
و نشستن در بهت فراموشی
- يا غرق غرور؟!
سينهام آينه ايست،
با غباری از غم
تو به لبخندی از اين آينه بزدای غبار
آشيانِ تُهي دستِ مرا،
مرغ دستان تو پُر میسازد
آه مگذار، كه دستان من آن
اعتمادی كه به دستان تو دارد به فراموشیها بسپارد
آه مگذار كه مرغان سپيد دستت،
دست پر مهر مرا سرد و تهی بگذارد
من چه میگويم، آه...
با تو اكنون چه فراموشیها؛
با من اكنون چه نشستنها، خاموشیهاست
تو مپندار كه خاموشی من،
هست برهان فراموشی من
تو اگر بنشینی،
من اگر بنشینم،
چه کسی برخیزد؟
چه کسی با دشمن بستیزد؟
چه کسی...؟
#حمید_مصدق
ـــــــــــــــــــــــــــ♥️ℒℴνℯ♥️ــــــــــــــــــــــ
@sherziba110
چشمک زند به بخت سیاهم ستارهای
دادهست روشنی به شبم، ماه پارهای
ای ماه شب فروز، ز من درگذر که من
از خلق روزگار، گرفتم کنارهای
دشتم، فریب خورده ز هر ابر تیرهای
یا چوب خشک سوخته از هر شرارهای
بگذار مست باشم که این درد کهنه را
جز با مِیِ کهن، نه علاجی نه چارهای
از من تو درگذر که دگر در خور تو نیست
مردی دلش ز تیغ جفا پاره پارهای
#حمید_مصدق
•┈┈┅┅┅⭑┅┅┅┈┈•
-𝐉𝗼𝗶𝗻 𝐈𝗻↹
ــــــــــــــــــــــــــ❤ℒℴνℯ❤ــــــــــــــــــــــ
@sherziba110
2.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
باز کن پنجره را،
من تو را خواهم برد
به سر رود خروشان حیات
آب این رود به
سر چشمه نمی گردد باز ؛
بهتر آنست که غفلت نکنیم
از آغاز
باز کن پنجره را
صبح دمید ... !
چه شبی بود و چه فرخنده شبی
آن شب دور که چون خواب خوش از دیده پرید
کودک قلب من این قصه ی شاد
از لبان تو شنید :
”زندگی رویا نیست
زندگی زیبایی ست
#حمید_مصدق
࿐𖤐⃟♥️ ℒℴνℯ𖤐⃟♥️࿐
🌷 @sherziba110🌷
࿐𖤐⃟♥️ ℒℴνℯ𖤐⃟♥️࿐
نگاهی به
حمید مصدق
به مناسبت زاد روز این شاعر معاصر.
حمید مصدق درشهرضا به دنیا آمد.
او دردبیرستان ادب اصفهان با بهرام صادقی،هوشنگ گلشیری،و محمدحقوقی
دوستی نزدیکی داشت..
مصدق مجموعه شعرهای،
منظومه ی کاوه ومنظومه آبی،خاکستری،سیاه .
ومنظومه های رهگذار آباد ومجموعه ی سالهای صبوری را منتشر کرد.
موفقیت شعر مصدق را درسه عامل می توان بر شمرد.
الف،شناخت نیاز جامعه
ب،زبا ن ساده وصمیمی
ج،عاطفه زلال
عاطفه درشعر مصدق کارکرد موفقی دارد.
خود او می گوید
"من تاثیر مسایل اجتماعی را در زبان لیریک بیشتر می پسندم تادر بیان خشک حماسی".
مصدق در زمینه ی عاطفه وبیان ساده وصمیمی بسیار موفق است.
شعر مصدق از نظرساختار بیرونی وزن وقافیه وشکل هندسی ،شعرنیمایی است.
شعری از مصدق را می خوانیم:
وای باران
باران
شیشه ی پنجره را باران شست
از دل من اما،
چه کسی نقش تورا خواهد شت؟
ِآسمان سربی رنگ
من درون قفس سرداتاقم دلتنگ.
می پرد مرغ نگاهم تا دور،
وای باران ،
باران،
پر مرغان نگاهم راشست.
خواب رویای فراموشی ها
خواب را دریابم ،
که درآن دولت خاموشی هاست.
من شکوفایی گل های امیدم را در
رویا ها می بینم،
وندایی که به من می گوید"
گرچه شب تاریک است
دل قوی دارسحر نزدیک است.
دل من ،دردل شب
خواب پروانه شدن می بینند.
مهر درصبحدمان داس به دست
آسمان ها آبی،
پر مرغان صداقت آبی ست
دیده درآینه صبح تورا می بیند
از گریبان توصبح صادق
می گشاید پروبال،
توگل سرخ منی
توگل یاسمنی
توچنان شبنم پاک سحری
نه
از آن پاکتری
توبهاری
#حمید_مصدق
🍃🌸🍃💔
•┈┈┅┅┅⭑┅┅┅┈┈•
-𝐉𝗼𝗶𝗻 𝐈𝗻↹
ــــــــــــــــــــــــــ❤ℒℴνℯ❤ــــــــــــــــــــــ
@sherziba110