خیال که می‌رود به مهمانی دل شب از پایه‌های ذهن بالا می‌رود و سر می‌گذارد بر بالین عاشقانه‌ها تا من تو را در دریای آغوشم غرق و بوسه باران کنم با شعرهای از سر دوستت دارم. #زینب_ساعدی (س-شاپرک) @sherziba110 🌹🌹🌹

سیل خواب گرفته سرزمین چشم‌هایم را نیست شبی سوی سرزمین فانوس‌ها می‌پندارم تاریکی تمام من است. #زینب_ساعدی (س-شاپرک) @sherziba110 🌹🌹🌹

بر حواس کدام پنجره نشسته‌ای! که قلب چشمانم از تپش نمی‌ایستد مسافر کدام قطار چشم‌هایم هستی؟ که جاده‌اش پایان ندارد فرتوت کدامین احساسی؟ فرو نمی‌ریزی از قاف دل و من مشوّش و درمانده چشم می‌دوزم به پیراهن خیال با هزاران رنگ خزان منتظر تا بهار سبز از راه رسد تا دردهایم بی‌اضطراب التیام یابند با سرانگشتان عشق. #زینب_ساعدی (س-شاپرک) @sherziba110 🌹🌹🌹

ردیف که می‌شود قافیه‌ی نگاهت در غزل چشم‌هایم انجمنی بر پا شده در دل جذابی چون چوب لای چرخ شعرهایم تمثیلی از میترا و مهشید بر دامان روزها و زاج‌ها مالامال از خاطرات خاطری شیرین می‌خواهم مثنوی بنویسم از ابیات قانون‌مند احساس تا قرص خوابی باشد برای بی‌قراری‌هایمان انگار آدم‌ها همه بیمار و بر بال شاپرک نشسته مهیّای پروازی حبس ابد را. #زینب_ساعدی (س-شاپرک) @sherziba110 🌹🌹🌹

همسفر غم با دوچرخه‌ی خسته‌ای پا می‌زند در رکاب زندگی تا برساند مهتاب را به خانه‌ی صبح پاسبان غرور است و از حنجره‌ی شب فریاد می‌زند سکوت را پدر! بمان برایم تا ابد. #زینب_ساعدی (س-شاپرک) @sherziba110 🌹🌹🌹