eitaa logo
شیفتگان تربیت
11.5هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
19.2هزار ویدیو
1.4هزار فایل
﷽ « تربیت : یعنی که #خـــــــــود را ساختن بعد از آن بر دیگـــــــــران پرداختنـ ...💡» • مباحث تربیتی - معرفتی و بصیرتی 🪔 • راه ارتباطی در صورت کاملا خیلی ضروری : ⊹ @Gamedooiran 🕊༉ - کانال را به دیگران هم معرفی فرمائید🌱؛ #تبلیغات نداریم!
مشاهده در ایتا
دانلود
کتاب-صعود-چهل-ساله.pdf
17.81M
🔰 | کتاب صعود چهل ساله 🔹 گزارشی از 40 سال پیشرفت ایران از زمان شکل گیری حکومت اسلامی
شیفتگان تربیت
* 💞﷽💞 قسمت(۲۳). #نگاه_خدا ساعت ۱۰ شب بابا اومد خونه ،غذا رو اماده کردم میز و چیدم بابا موقع شا
* 💞﷽💞 قسمت( ۲۴). نزدیکای ظهر بود که با صدای زنگ گوشیم بیدار شدم ( یعنی عجبم رییس جمهور اینقدر اندازه من زنگ خور نداره😅) شماره ناشناس بود - بله بفرمایید & یعنی من عاشق همین لفظ قلم صحبت کردناتم (یاسری بود ،یعنی من ازدست این بشر به کجا پناه ببرم) - امرتون؟ یاسری: میخواستم به خاطر ،کار احمقانه ای که مرجان انجام داده عذر خواهی کنم - خوب عذر خواهی تونو کردین خدا نگهدار یاسری: نه نه قطع نکن سارا.......خانم - مگه حرف دیگه ای هم مونده؟ یاسری : میخوام ببینمت .! باهات کار دارم - من هیچ حرفی با شما ندارم تماس و قطع کردم و شمارشو گذاشتم داخل لیست سیاه که دیگه نتونه تماس بگیره بلند شدم که برم حمام دوباره گوشیم زنگ خورد بازم شماره ناشناس بود ای بابا چه سیریشیه این 😤 - ببینید دفعه اخرتون باشه مزاحم میشین ،دیگه تذکر نمیدم و قانونی بر خورد میکنم عاطی: چیه اعصاب مصاب نداری دختر - عاطفه تویی؟ عاطی: نه عممه، بیکار بود زنگ زد به تو - این خط کیه ؟ عاطی: گوشیم خاموش شد ،با گوشی اقا سید زنگ زدم برات - نمیری تو دختر عاطی: حالا چرا اینقدر اعصابت زیره صفره - هیچی بابا دیونه شدم از دست همه عاطی: سارا جان بعد ظهر یادت نره بیای ،منتظرتمااا - فک کن یه درصد نیام ،بله نمیگییی؟😁 عاطی: میکشمت نیای - الان کجایی ؟ عاطی : دارم میرم آرایشگاه - ای جوووونه دلم چه عشقی بشیی واسه اقا سید😍 عاطی: زشته میشنوه - آخ ببخشید ،از طرفم به اقا سید تبریک بگو ،همچین دیونه ای نصیبش شده 😂 عاطی: مگه دستم بهت نرسه ،من برم کاری نداری؟ - نه عزیزم مواظب خودت باش بوس بوس بلند شدم رفتم حمام دوش گرفتم ،اومد موهامو سشوار کشیدم ،یه ارایش ملایم کردم ( من زیاد اهل آرایش غلیظ نیستم ) لباسمو پوشیدم وااایییی چه جیگری شدم من یه کفش سفید هم پوشیدم منو با عروس اشتباه نگیرن خوبه😂 گوشیم زنگ خورد بابا رضا بود - جانم بابا بابارضا: سلام سارا جان خوبی؟ - مرسی خوبم بابا رضا: سارا جان من یه کم کار دارم نمیتونم بیام مراسم عقد عاطفه ، یه هدیه گذاشتم رو میز ناهار خوری ببر بده عروس داماد دست خالی نرو زشته - چشم بابا جون بابا رضا : چشمت بی بلا فعلا یا علی
دستاوردهای انقلاب درحوزه زنان.pptx
284.2K
✳️پاورپوینت دستاوردهای انقلاب در حوزه بانوان ✳️برای دوستان خود فوروارد کنید. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
دستاوردهای مهم انقلاب اسلامی در زمینه پیشرفت ایران.pptx
15.45M
✳️پاورپوینت دستاوردهای انقلاب در زمینه پیشرفت ایران ✳️برای دوستان خود فوروارد کنید. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 راه نزدیکتر شدن به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف❤️ 🎤 استاد_پناهیان
38313881805.pdf
743.8K
بررسي تطبيقي انقلاب اسلامي با انقلاب هاي بزرگ دنيا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❝ ⸤ تٰاوصٰالِ‌یٰار ؛ ازصَداِمتحٰان‌بایَدگُذشت!⸣ 🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 این برانداز اومد بنر عکس آقا رو آتیش بزنه خودش آتیش گرفت. هر که با آل علی درافتد، ورافتد
📸 وقتی اولویت جامعه بشری جابه‌جا می‌شود...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کدام مقام ایرانی گفته بود «باید کمک کنیم همه مردم دنیا مثل ما در رفاه زندگی کنند»؟!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
« 💚✨» فَقَط‌نہ‌دَستِ‌زَمین‌دور‌مانده‌اَزحَرَمَت نَسیم‌هَم‌نَرِسیده‌بہ‌دَرڪِ‌پَرچَمِ‌تو 💚¦↫ ✨¦↫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر روز یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 «وَ الَّذِينَ صَبَرُوا ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَنفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِيَةً وَيَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ أُولَٰئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ» و کسانى که براى جلب رضاى پروردگارشان شکیبایى مى کنند و نماز را برپا مى دارند و از آنچه به آنها روزى داده ایم، پنهان و آشکار، انفاق مى کنند. و با حسنات، سیّئات را برطرف مى سازند. سرانجام (نیک) سراى آخرت، از آن آنهاست. (سوره مبارکه رعد/ آیه ۲۲)
شیفتگان تربیت
هر روز یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 «وَ الَّذِينَ صَبَرُوا ابْتِغَاءَ وَجْهِ ر
❇ تفســــــیر پنجمین برنامه آنها استقامت است در برابر مشکلاتى که در مسیر اطاعت از خدا، ترک گناه، جهاد با دشمن و مبارزه با ظلم و فساد وجود دارد آن هم صبر و استقامتى براى جلب خشنودى پروردگار، ازاین رو مى فرماید: و آنان که به خاطر ذاتِ (پاک) پروردگارشان شکیبایى مى کنند (وَالَّذِینَ صَبَرُوا ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ). کراراً مفهوم صبر را که استقامت به معنى وسیع کلمه است یادآور شده ایم، امّا عبارت وَجْهِ رَبِّهِمْ یکى از دو معنى را مى رساند. نخست اینکه وجه، در چنین موارد به معنى عظمت است، همان گونه که به نظر و رأى مهم گفته مى شود: هذا وَجهُ الرّأى: یعنى این رأى مهمّى است. دیگر اینکه وجه ربّ در اینجا به معنى خشنودى پروردگار است، یعنى آنها به خاطر جلب رضاى حق، در برابر همه مشکلات صبر و استقامت به خرج مى دهند. استعمال وجه در این معنى به خاطر آن است که انسان هنگامى که مى خواهد رضایت کسى را جلب کند صورت او را به خود متوجّه مى سازد; بنابراین وجه در اینجا جنبه کنایى دارد. در هر صورت این جمله دلیل روشنى است بر اینکه شکیبایى و به طور کلّى هر عمل خیرى، در صورتى ارزش دارد که ابتغاء وجه الله و براى خدا باشد و اگر انگیزه هاى دیگرى از قبیل ریاکارى و جلب توجّه مردم که او آدم بااستقامت و نیکوکارى است، یا حتّى براى ارضاى غرور خود کارى را انجام دهد بى ارزش است. 🌼🌼🌼 ششمین برنامه آنها این است: و نماز را برپا مى دارند (وَ أَقَامُوا الصَّلَوةَ). گرچه اقامه نماز یکى از مصادیق وفا به عهدالله و حتّى مصداق زنده اى براى حفظ پیوندهاى الهى و از یک نظر از مصادیق استقامت است، از آنجا که این مفاهیم کلّى مصداق هاى بسیار مهمّى دارد که در سرنوشت انسان فوق العاده مؤثّر است، در این جمله و جمله هاى بعد روى آنها انگشت نهاده. و چه چیز مهم تر از اینکه انسان هر صبح و شام پیوند خود را با خدا تجدید کند، با او به راز و نیاز برخیزد و به یاد عظمت او و مسؤولیّت هاى خویش بیفتد و به مدد این کار، زنگار گناه را از دل و جان بشوید و با پیوستن قطره وجود خود به اقیانوس بیکران هستى حق، مایه بگیرد؟آرى، نماز همه این برکات و آثار را دارد. سپس هفتمین برنامه حق جویان را با این عبارت بیان مى کند: و از آنچه به آنان روزى داده ایم، در پنهان و آشکار، انفاق مى کنند (وَ أَنفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَ عَلاَنِیَةً). نه تنها در این آیه مسأله انفاق یا زکات به دنبال نماز قرار مى گیرد، بلکه در بسیارى از آیات قرآن این ترادف به چشم مى خورد، زیرا یکى پیوند انسان را با خدا و دیگرى پیوند او را با خلق محکم مى کند. شایان ذکر است که جمله مِمّا رَزَقناهُم (از آنچه به آنها روزى داده ایم) هر موهبتى اعمّ از مال، علم، قدرت، موقعیّت، نفوذ اجتماعى و جز اینها را شامل مى شود. زیرا انفاق نباید یک بُعدى باشد بلکه در تمام ابعاد و همه مواهب انجام گیرد. جمله سِرًّا و عَلانِیَةً (در پنهان و آشکار) اشاره به این واقعیّت است که آنها در انفاق هاى خود به کیفیّت هاى آن نیز نظر دارند، زیرا گاه اگر انفاق، پنهانى صورت گیرد بسیار مؤثّرتر است و این در مواردى است که حفظ حیثیّت طرف چنین ایجاب مى کند یا نسبت به انفاق کننده ـ که مصون از ریا و نشان دادن عمل به دیگران باشد ـ و گاه اگر آشکارا باشد اثرش وسیع تر خواهد بود. و این در مواردى است که باعث تشویق دیگران به این کار خیر و اقتدا به او شود و یک عمل خیر او سبب ده ها یا صدها یا هزاران کار خیر مشابه گردد. هشتمین و آخرین برنامه آنها این است: و با حسنات، سیّئات خود را از میان مى برند (وَ یَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ). یعنى وقتى مرتکب گناه مى شوند فقط به پشیمان شدن و استغفار قناعت نمى کنند، بلکه عملاً در مقام جبران برمى آیند و هر اندازه گناه و لغزش آنها بزرگ تر باشد به همان اندازه، حسنات بیشترى انجام مى دهند تا وجود خود و جامعه را از لوث گناه، با آب حسنات بشویند. یدرءون از مادّه درء (بر وزن زرع) به معنى دفع کردن است. این احتمال نیز در تفسیر آیه وجود دارد که آنها بدى را با بدى تلافى نمى کنند، بلکه سعى دارند اگر از کسى نسبت به آنها بدى برسد، با نیکى کردن در حقّ وى، او را شرمنده و وادار به تجدیدنظر کنند. و در پایان آیه پس از ذکر برنامه هاى مختلف گذشته به عاقبت کار اولواالالباب و طرفداران حق و عاملان به این برنامه ها اشاره کرده مى فرماید: پایان نیکِ سراى دیگر از آنِ ایشان است (أُوْلَـئِکَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ). (تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۲۲ سوره مبارکه رعد)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آدم خوبی باش اما مغرور نباش... سخنان تاثیرگذار از مرحوم کافی..
107993_785.ppt
18.64M
✳️پاورپوینت جهاد تبیین در فجر 1400 ✳️برای دوستان خود فوروارد کنید. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
Doaye-Ahd.mp3
24.08M
🎧 دعای عهد 🎤 با صدای: سید احمد الموسوی 🤲 قرائت چهل روز دعای عهد به نیت فرج!
شیفتگان تربیت
* 💞﷽💞 قسمت( ۲۴). #نگاه_خدا نزدیکای ظهر بود که با صدای زنگ گوشیم بیدار شدم ( یعنی عجبم رییس جمهو
* 💞﷽💞 قسمت (۲۵). رفتم هدیه بابا که یه ربع سکه بود برداشتم و راه افتادم تو مسیر دوتا دسته گل مریم خریدم رسیدم بهشت زهرا همه اومده بودن ،منم اول رفتم سمت مزار مامان فاطمه یه دسته گل رو سنگ قبر بود ، فهمیدم بابا رضا زودتر اومده بود اینجا منم یه دسته گل خودمو هم گذاشتم روی سنگ سلام مامانه گلم ،روزت مبارک ،این اولین سالیه که نیستی کنارمون چقدر سخته درک نبودنت ،چرا اینقدر زود همه فراموش میکنن مامان جون برام دعا کن ،خدا که نگاهی به من نمیکنه ،تو دعاکن شاید گره از مشکلم باز بشه یه دفعه با صدای صلوات مهمونا متوجه شدم عروس و دوماد اومدن منم رفتم سمت گلزار شهدا دور تا دور صندلی گذاشته بودن حاج احمد و خاله مریم با دیدن من اومدن سمتم ( خاله مریم منو بغل کرد و بوسید): سلام سارا جان خیلی خوش اومدی - سلام خاله جون مرسی ،تبریک میگم حاج احمد : سلام دخترم خوبی؟انشاءالله جشن عقد خودت - خیلی ممنونم ،در ضمن بابا رضا عذر خواهی کرد گفت کاری پیش اومده براش نمیتونه بیاد حاج احمد: میدونم دخترم، با من تماس گرفت گفت خاله مریم: سارا جان برو روصندلی بشین ،خسته میشی - چشم رفتم نشستم روصندلی به عاطفه نگاه میکردم چادرشو آورده بود پایین صورتش پیدا نبود خندم گرفت تو این لباس دیدمش 😄 آقا سید هم واقعن همون کسی بود که عاطفه آرزوشو میکرد حاج اقا شروع کرد به خوندن خطبه عقد بار اول که حاج اقا گفت وکیلم ،خواهر شوهر عاطفه گفت : عروس رفته گل بچینه بار دوم و گفتم خودم بگم که عاطفه بفهمه که من اومدم عاقد که گفت وکیلم ،تند گفتم عروس رفته گلاب بیاره 😅 با تکون خوردن چادر عاطفه متوجه شدم داره میخنده باره سومم که حاج آقا گفت وکیلم عاطفه هم گفت: بله همه شروع کردن به صلوات فرستادن بعد یکی یکی میرفتن جلو تبریک میگفتن و هدیه هاشونو میدادن منم صبر کردم که خلوت بشه برم تبریک بگم رفتم جلو - سلام اقا سید من سارام خوبین ،تبریک میگم انشاءالله که این دوستمون خوشبختتون کنه 🤪 عاطفه: وایییی سارا از دست تو آقا سید :( همون جور که سرش پایین بودگفت) خیلی خوشحال شدیم که تشریف آوردین - خواهش میکنم باید حتما می‌اومدم میدیدم این شاهزاده عاطی خانومو 😁 ( عاطی مانتومو میکشید ،): سارا میکشمت - ببخشید من یه لحظه برم ببینم عاطی چیکارم داره ( سرمو بردم زیر چادر ). عاطی: واییی سارا زشته بروبیرون - ای جووونم چه عروسکی شدی تو عاطی: دختره دیونه اینا چی بود گفتی - وااا حقیقته دیگه ،دروغ که نگفتم عاطی: خدا چیکارت کنه آبروم رفت برو بیرون - دوست داشتم اولین نفری که تو رو میبینه من باشم 😍 عاطی: حالا برو یه ملت پشت سرت هستن - ای وای ببخشید( صورتشو بوسیدم ) خوشبخت بشی از همه خدا حافظی کردم رفتم خونه رسیدم خونه بابا هنوز نیومده بود منم رفتن یه چیزی خوردم و رفتم تو اتاقم ای کاش منم میتونستم یکی رو پیدا کنم هر چه زودتر برم از اینجا دفترمو برداشتم شروع کردم به فکر کردن اسم چند تا از پسرای دانشگاه و نوشتم از بینشون سه نفرو انتخاب کردم گفتم فردا رفتم دانشگاه با یکیشون صحبت کنم ببینم چی میشه