فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ چون تو باشی
آن من
دردی نیست
#لبیک_یاخامنه_ای
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺برنامه ریزی خانم ها برای دیدار نزدیکان و آشنایان
📌حجت الاسلام دهنوی
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری 🎞
ز اشتیاق تو جانم به لب رسید … 🚶💔
کاش این شنبه بیایی
🥺🤍
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
May 11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جنایت وحشتناک روسیه در اوکراین!
ببینید چقدر جنازه روی زمین ریخته
غربیها متخصص رسانه هستند؛ همیشه این را به یاد داشته باشید!
چجوری رسوا شدن 😄
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
4_6028591670633703836.mp3
10.92M
🔺فایل صوتی منتشر شده از مهدی طائب پیرامون حواشی سفر خانوادگی قالیباف به ترکیه
📌حجتالاسلام مهدی طائب میگوید خانوادهی محمدباقر قالیباف از سوریه به ترکیه رفتهاند و ممکن است کسی داماد او را برای انجام این سفر تحریک کرده باشد.
🔹بنابر فایل صوتی که ساعاتی قبل از سخنان آقای طائب در جلسهای خصوصی، در رسانههای خارج کشور منتشر شده و مشخص نیست که چطور درز کرده است.
🔹این فعال سیاسی از نقش میثم نیلی، فعال رسانهای و برادرِ داماد آقای رئیسی در افشای سفر ترکیه میگوید و مدعی است که جبهه پایداری، عدالتخواهان، احمدینژاد و جبههی اصلاحات نمیخواهند قالیباف رئیس مجلس بماند.
🔹طائب با بیان اینکه در افشای ماجرای سیسمونی نوهی قالیباف «نمیدانیم وزارت اطلاعات نقشی داشته یا نه» میگوید: با شناختی که از قالییاف دارم او آدمی نیست که زن و بچهاش را برای خرید سیسمونی به خارج بفرستد.
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
12.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥ببینید| ذخایر کالاهای اساسی در دولت قبل به خط قرمز رسیده بود/ زمانی با عطسه رئیسجمهور آمریکا شاخصهای اقتصادی بهم میریخت/ تورم را از بالای ۵۰درصد به ۳۵ درصد رساندیم
🎙محمد #مخبر معاون اول رئیسجمهور:
🔹زمانی میدیدم با یک عطسه رئیسجمهور آمریکا، شاخصهای اقتصادی کشور بهم میریخت؛ امروز میبینید میگویند #مذاکره هست یا نیست تغییر آنچنانی در شاخصهای اقتصاد کشور مشاهده نمیشود.
🔸زمانی که دولت را تحویل گرفتیم فروش نفت به ۵۰۰ هزار بشکه در روز رسیده بود که عمدتا به منابع حاصل شده دسترسی نداشتیم. پولهای بلوکه شده را نمیتوانستیم استفاده کنیم. در ذخایر کالاهای اساسی به خط قرمز رسیده بودیم.
🔹 #مشکلات_اقتصادی در کمتر از سه ماه حل شد. در بحث #کرونا روزانه ۷۵۰ نفر فوتی داشتیم و واکسن هم نمیدادند؛ در #دولت_سیزدهم موفق شدیم با پول خودمان واکسن وارد کنیم. ما از فروش نفت توانستیم ذخایر اساسی را از خط قرمز جدا کنیم.
🔸کارشناسان میگفتند دلار به بالای ۴۰ هزار تومان میرسد؛ با گشایشهای ارزی ما توانستیم شاخصهای اقتصادی را به ثبات برسانیم.
🔹زمان شروع دولت رشد #تورم به بالای ۵۰ درصد رسیده بود که هم اکنون توانستهایم تورم را به ۳۵ درصد برسانیم.
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
شیفتگان تربیت
☘ 🎥 روزمان را با قرآن آغاز کنیم/ ترتیل صفحه اول قرآن کریم 🍃🌹🍃 🌺 پیامبر (ص) میفرمایند: «اَشرافُ اُ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☘
🎥 روزمان را با قرآن آغاز کنیم/ ترتیل صفحه ۲ قرآن کریم (آیات ۱ تا ۵ سوره مبارکه بقره )
🍃🌹🍃
🌺 پیامبر (ص) میفرمایند: «حَمَلةُ القُرآنِ عُرَفاءُ اَهلِ الجَنَّةِ» حاملان قرآن معروفترین اهالی بهشت هستند. (اصول کافی ۲/۶۰۶)
🎙 استاد: مرحوم منشاوی
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
شیفتگان تربیت
#بی_تو_هرگز #قسمت48 نويسنده: سيد طاها ايمانی 🌹قسمت چهل و هشتم: کیش و مات 🍃دست هاش شل و من رو ول
#بی_تو_هرگز
#قسمت49
نويسنده: سيد طاها ايمانی
🌹قسمت چهل و نهم: خداحافظ زینب
🍃تازه می فهمیدم چرا علی گفت ... من تنها کسی هستم که می تونه زینب رو به رفتن راضی کنه ... اشک توی چشم هام حلقه زد ... پارچ رو برداشتم و گذاشتم توی یخچال ...
🍃دیگه نتونستم خودم رو کنترل کنم ...
- بی انصاف ... خودت از پس دخترت برنیومدی ... من رو انداختی جلو؟ ... چطور راضیش کنم وقتی خودم دلم نمی خواد بره؟ ...
🍃برای اذان از اتاق اومد بیرون که وضو بگیره ... دنبالش راه افتادم سمت دستشویی ... پشت در ایستادم تا اومد بیرون... زل زدم توی چشم هاش ... با حالت ملتمسانه ای بهم نگاه کرد ... التماس می کرد حرفت رو نگو ... چشم هام رو بستم و یه نفس عمیق کشیدم ...
- یادته 9 سالت بود تب کردی ...
🍃سرش رو انداخت پایین ... منتظر جوابش نشدم ...
- پدرت چه شرطی گذاشت؟ ... هر چی من میگم، میگی چشم ...
🍃التماس چشم هاش بیشتر شد ... گریه اش گرفته بود ...
- خوب پس نگو ... هیچی نگو ... حرفی نگو که عمل کردنش سخت باشه ...
🍃پرده اشک جلویدیدم رو گرفته بود ...
- برو زینب جان ... حرف پدرت رو گوش کن ... علی گفت باید بری ...
🍃و صورتم رو چرخوندم ... قطرات اشک از چشمم فرو ریخت ... نمی خواستم زینب اشکم رو ببینه ...
🍃تمام مقدمات سفر رو مامور دانشگاه از طریق سفارت انجام داد ... براش یه خونه مبله گرفتن ... حتی گفتن اگر راضی نبودید بگید براتون عوضش می کنیم ... هزینه زندگی و رفت و آمدش رو هم دانشگاه تقبل کرده بود ...
🍃پای پرواز ... به زحمت جلوی خودم رو گرفتم ... نمی خواستم دلش بلرزه ... با بلند شدن پرواز، اشک های من بی وقفه سرازیر شد ... تمام چادر و مقنعه ام خیس شده بود ...
🍃بچه ها، حریف آرام کردن من نمی شدن ...
🎯 ادامه دارد...