فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥#کلیپ_موشن
دشمن منتظر یک فرصت است، دنبال یک رخنه است که از این رخنه وارد شود
#روشنگری
#جهاد_تبیین
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دنیا ڪم است..
#استاد_صفایی
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بعد از سالها دشمنی و خیانت کاش به ایران پشت نمیکردم!
⭕️ امثال علی کریمی و براندازان، این مصاحبهی قابل تامل محمدمنظرپور را ببینند!
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
شیفتگان تربیت
🇮🇷 🎥 روزمان را با قرآن آغاز کنیم/ ترتیل صفحه ۱۵۳ قرآن کریم ( آیات ۲۳ تا ۳۰ سوره مبارکه اعراف) 🍃🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷
🎥 روزمان را با قرآن آغاز کنیم/ ترتیل صفحه ۱۵۴ قرآن کریم ( آیات ۳۱ تا ۳۷ سوره مبارکه اعراف)
🍃🌹🍃
🌺 امام صادق (ع) میفرمایند: «مَن قَرَأَالقُرآنَ وَ هُوَ شابٌّ مُؤمِنٌ ، اِختَلَطَ القُرآنُ بِلَحمِهِ وَ دَمِهِ» هر جوان مؤمنی که قرآن بخواند، قرآن با گوشت و خونش آمیخته گردد. (اصول کافی ۲/۶۰۳)
🎙 استاد پرهیزگار
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
هر روز تفسیر یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«لِيَكْفُرُوا بِمَا آتَيْنَاهُمْ ۚ فَتَمَتَّعُوا ۖ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ»
(بگذار) تا نعمتهایى را که به آنها داده ایم کفران کنند! (چند روزى از لذات دنیا) بهره گیرید، امّا به زودى خواهید دانست (راه خطا پیموده اید)
(سوره مبارکه نحل/ آیه ۵۵)
🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹
❇ تفســــــیر *
آیه مورد بحث، پس از ذکر دلائل منطقى فوق و روشن شدن حقیقت، با لحنى تهدیدآمیز، چنین مى گوید: بروند و همه نعمتهائى را که به آنها داده ایم کفران کنند و چند روزى از این متاع دنیا بهره مند شوید ولى به زودى خواهید دانست نتیجه و پایان کارتان چیست (لِیَکْفُرُوا بِما آتَیْناهُمْ فَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ).
این درست به آن مى ماند که انسان شخص متخلف و منحرفى را با دلائل مختلف، نصیحت و ارشاد کند و سرانجام چون امکان دارد این نصایح و اندرزها در او اثر نکند، با یک جمله تهدید آمیز گفتار خود را پایان داده و مى گوید: با توجه به این مطالبى که گفتم باز هم هر چه از دستت بر مى آید بکن ولى نتیجه کارت را به زودى خواهى دید.
بنابراین لام در لِیَکْفُرُوا، لام امر است، امرى که براى تهدید بیان شده، همانند: تَمَتَّعُوا که آن هم امر است به عنوان تهدید، با این تفاوت که لِیَکْفُرُوا صیغه غائب است و تَمَتَّعُوا مخاطب، گوئى نخست آنها را غائب فرض کرده، مى گوید: اینها بروند و همه این نعمتها را کفران کنند و با این تهدید، حالت توجه مختصرى براى آنها پیدا شده به طورى که به صورت مخاطب در آمده اند و به آنها مى گوید چند روزى از این نعمتهاى دنیا بهره گیرید اما روزى خواهید دید که چه اشتباه بزرگى مرتکب شده اید و سرانجام کارتان به کجا مى رسد!.
در واقع این آیه شبیه به آیه ۳٠ سوره ابراهیم است: قُلْ تَمَتَّعُوا فَإِنَّ مَصِیرَکُمْ إِلَى النّارِ: بگو چند روزى از لذات این جهان بهره گیرید که سر انجام کار شما آتش دوزخ است!
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۵۵ سوره مبارکه نحل)
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ : سه قاب از جمال الهی در قرآن
👤 #حجت_الاسلام_والمسلمین_عاملی
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
شیفتگان تربیت
#رنج_مقدس #قسمت_صد_و_بیست_و_هفتم صدايش گرفته، صورتش انگار تيره تر شده، به زحمت آرام صحبت می کند: -
#رنج_مقدس
#قسمت_صد_و_بیست_و_هشتم
- می تونم بپرسم چرا به اين شدت به هم ريختی؟
بقيه حرفش را که نمی زند توی فکرم ادامه می دهم:
- آن هم از يک تلفن؟ آن هم بدون تحقيق؟ آن هم وقتی که من بودم تو نخواستی که از من بپرسی؟
- آدم ها به خاطر چند چيز غصه می خورن: يا به خاطر تمام ناخوشی هایی که قبلاً داشتند؛ با اينکه الآن براشون يه خاطره شده، يا به خاطر نگرانی که برای خوشی آينده شون دارند. گاهی رنج و غصه ای که بار دوش آدم می شه از دل خود آدمه. از حسادتيه که به خاطر مقايسه داشته های ديگران با نداشته های خودش می کنه. خوشی های زياد کسايی که می بينه با خوشی های کم و ناخوشی های زياد خودش.
دوباره ساکت می شود.
- ليلا! هنوزم نگام نمی کنی؟ بهم بگو از چی نگران شدی؟
هنوز زود است که ذهنيتم را پاک کنم. هنوزی که شيرين را نديده ام. حرفايش را نشنيده ام. هنوزی که مصطفی نتوانسته است قانعم کند. هنوزی که...
- می دونی ليلا، آدما دوست دارن بهترين باشن، انسان باشن؛ اما هميشه سر راه خوب شدن پر از مانعه...
- چه مانعی؟
- موانع بعضی وقت ها چيزهاييه که بدند اما آدم دوستشون داره و عادت کرده به انجامش، اما به روح و روانت آسيب می زنند، از خدا جدات می کنند، خرابت می کنند. گاهی هم خوبی هايی هستند که تو از اون ها بدت مياد و حاضر نيستی بری سراغشون. چون عادت به بدی داری. بعضی وقت ها هم مانع می شه همين بلايی که يکی ديگه سر تو می آره. امروز شيرين، فردا شايد هم کلاسيت، شايد برادرت، شايد فرزندت، شايد همسرت.
دلم می خواهد موهای صافش را که از وسط فرق باز می کند از ته بزنم تا اين قدر بی رحمانه تلخی دنيا را برايم تفسير نکند:
- بعد حتماً می خوايد بگيد که من بايد از اين موانع عبور کنم. بايد از بدی های که دوست دارم دست بکشم. سراغ خوبی هايی که دوست ندارم برم، از همه بگذرم و حتماً بايد محبت هم بکنم، پيش خودم دليل هم بيارم که عملشون بده؛ والا خودشون رو نبايد دور انداخت. همه آدم ها ممکنه باعث امتحان من باشند. نه دلگير بشم و نه دل خوش.
اين ها را با لحن عصبی می گويم. دستانش را بالا می آورد به حالت تسليم:
- باشه عزيزم، باشه خانومم. الآن وقت اين بحث نيست. ليلاجان!
ليلاجان گفتن هايش را دوست دارم، اما نه الآن و با اين حال زار. حرف هايش را نمی توانم به اين راحتی بپذيرم. حس می کنم راست می گويد اما زور می گويد.
- بريم ليلاجان! بريم توی ماشين. اينجور برات خيلی نگرانم.
توی راه می ايستد. برايم معجون می گيرد. معجون خوردن برای من، يک نوع شکنجه مدرنه. بی ميلم. بنده خدا جرئت همه جور مانور را از دست داده است. علی زنگ می زند.
- سلام خواهری کجاييد؟
- سلام همين جا!
- راستی ليلا، دماغش چه قدر شد؟
بی اختيار بر می گردم و صورت مصطفی را نگاه می کنم. البته زوم می کنم روی دماغش.
- دماغش چه قدر بود؟
می خندم.
- ضايع! نکنه نگاه کردی به دماغش؟
و می خندد.
- ليلا! دماغش قبلاً چه قدر بود. می دونی؟ صدای خنده علی و من بلند است. مصطفی گوشی را می گيرد. علی دارد صحبت می کند و مصطفی
ساکت گوش می دهد.
- يعنی علی! يک دماغی برات بسازم که تا آخر عمرت مجبور بشی هر ماه عملش کنی.
و قطع می کند.
- خدايا شکرت حداقل کنار همه اين سختی ها نعمت علی هست که مثل قاشق چای خوری عمل می کند.
همراهم را می گيرد مقابلم؛ اما رهايش نمی کند.
- چايی تلخه. هر چه قدر هم که شکر تهش باشه اگه هم نزنی مزه تلخ رو نمی تونی از بين ببری. قاشق چای خوری نقش بزرگی داره توی شيرين کردن و رفع تلخی ها. چايی داغ رو نمی شه با انگشت هم زد.
هر دو دقيقه يکبار قاشق را پر می کند و می دهد دستم، از ترس تصادف قاشق را از دستش می گيرم. وقتی که می رساندم، می گويد:
- ليلاجان! باور کن که من اسير توام، نی اسير عدو.
چشمانم را می بندم. نگاهش می کنم. چشمانش را بسته و سرش را به پشتی صندلي تکيه داده است. مصطفی هم مثل علی، مثل دوقلوها، با محبت يک زن زنده است. می گويم:
- کی بريم کوه؟
چشمانش را با لحظه ای تأمل باز می کند و سرش را می گرداند سمتم:
- هر وقت که شما دوست داشته باشی.
چشمانش پر از رگه های خونی شده است:
- سحر جمعه بريم.
چشمانش را آرام روی هم می گذارد و سرش را تکان می دهد.
- سحر جمعه می ريم. می ريم برای سلام به آفتاب و شور ليلايی...
پياده می شوم. شيشه را پايين می دهد و می گويد:
- اميدوارم همه چيز به خير تمام بشه ليلا. دعا کن.
#ادامه_دارد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🙏 مبطلات وضو به زبان ساده
#احکام
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
شیفتگان تربیت
#رنج_مقدس #قسمت_صد_و_بیست_و_هشتم - می تونم بپرسم چرا به اين شدت به هم ريختی؟ بقيه حرفش را که نمی زن
#رنج_مقدس
#قسمت_صد_و_بیست_و_نهم
وقتی می رود همراهم را در می آورم، برايش همان جا می نويسم:
- رفتيم بالای کوه برايم شعر بخوان.
شوخی های شيرين پيامکی اش را پاسخ گفتن اگر چه سختی ها را کم رنگ می کند، اما حرف هايی که ته دل مصطفی می ماند، نگرانی که ته دل من می ماند، می رود برای شايد وقتی ديگر.
شب توی پياده روی من و علی و مادر که حکماً برای تغيير روحیه من است، صدای همراهم بلند می شود. شماره شيرين می افتد و علی نمی گذارد که جواب بدهم. بداخلاق شده است:
- ديگه حق نداری تلفنی صحبت کنی.
- اين حکم توئه يا مصطفی؟
- هر دو.
قطع می شود. دوباره زنگ می خورد. وصل می کنم.
- چی شد؟ مثل اينکه پيروز شدی. نيومد سر قرارمون. چه وردی توی گوشش خوندی؟
- جادوگر نيستم؛ اما بيکار هم نيستم. اگر می خوايد اين مشکل واقعاً حل بشه حضوری بياييد صحبت کنيم.
- حتماً. خاله م رو که خوب به جون ما انداختيد. بهت نمی آد اينقدر پفيوز باشی.
چشمانم را می بندم. نگاه گرم مادر باعث می شود که کلمات را تحمل کنم. لبم را گاز می گيرم. خداحافظی می کنم. بی جواب قطع می کند.
آدمیزاد وقتی در سرازيری سرسره می افتد ديگر نمی تواند خودش را کنترل کند. می رود و می رود تا محکم بخورد زمين. حتی اگر حق با شيرين باشد، اين نحوه حرف زدنش نشانه خيلی بدی است؛ و اگر حق با خانواده مصطفی، پس او با روحش چه کرده که حاضر است به خاطر يک آرزو اين قدر خبيث شود که دروغ و تهمت و حرمت شکنی را دستمايه کند تا به هدفش برسد. انسان برای رسيدن به بعضی از خواسته های هوسی اش حاضر است چه قدر حقير شود.
پشت در خانه که می رسيم مادر زود می رود داخل و علی نگهم می دارد توی حياط.
- ليلا!
- هوم!
- اين دو سه روزه سعی کن مصطفی رو اذيت نکنی. فکر ناجور هم نکن.
عجب روزگاری است اين سياره رنج. اين ها چه قدر زور می گويند! تلخی ها را ببين، غفلت هم نکن، روح لذت طلب و عاشق پيشه ات را اگر دلگير کردند به روی خودت نياور تا کم کم به وضعيت مطلوب برسی، اما همچنان عاشق بمانی...
همراهم زنگ می خورد. شماره مصطفی است. وصل می کنم، دلم برايش تنگ شده؛ هر چند که دوست دارم رها بشوم.
- سلام بانوی من.
- سلام.
- خوبی خانمم؟ بهتری؟
- الحمدلله. شما خوبيد؟
نفسی می کشد که از صد تا حرف بدتر است...
- خوبم. خوبم الآن فقط دوست دارم بگم به خوبی شما خوبم، مثل پيرمردهای قديم.
- حکمت می گفتند.
- فکر نمی کردم اين جوابشون حکيمانه باشه؛ اما قطعاً محبانه بوده.
حرفی نمی زنم. ابراز محبت مصطفی برايم شيرين است اگر بگذارند.
- دختر خاله کذايی ام زنگ زد؟
اسمش را حذف کرده است.
- بله.
در صدايم شکستی هست که می شنود.
- ليلاجان! می دونی که بهترين کار رو کردی؟
- اينکه...
- اره همين برخورد تو با اين رنج وحشتناک، نه فرار کردی، نه بی حرمتی کردی، نه از حق خودت می گذری، نه به قصد زرنگی کردن می خوای رو در رو بشی.
- اما دارم زجر می کشم. هيچ کس حال من رو درک نمی کنه. علی تحکم می کنه. شما مديريت می کنی. مادرم همراهی می کنه. پدرم انکار می کنه. مادرتون شرح واقعه می کنه، اما من بايد... بايد... مبارزه کنم که بفهم حقم يا نه؟ دفاع کنم که اثبات کنم انتخابم درست بوده و آگاهانه؟ تمام طراحی های محبت و عشقم رو متوقف کردم. مصطفی...
از بردن نامش حالم عوض می شود. تازه می فهمم که تن صدايم کمی بلند بوده است.
- جان مصطفی!
اشکم راه می گيرد روی صورتم.
- من تمام اين ها رو دارم می بينم ليلاجان! تمام سکوت و صبرت رو؛ اما تو به خاطر دو دليت، به من اجازه تحرک نمی دی.
نفس عميقی می کشد که از آه هم سوزاننده تر است.
- منصفانه نيست ليلاجان! من برای بودن با تو و اثبات خودم و رفع اتهامی که خانواده شما رو متحير کرده، مجبور شدم خيلی از خواسته هامو پس بزنم. و خدا می دونه برای ترميم اين خرابی که يک ديوانه به بار آورده چه قدر بايد زمان بذارم و تلاش کنم؛ اما باز هم راضی ام. چون غير از تو برام هيچ زنی معنا نداره. برای داشتن نعمت وجود تو، از خدا کمک می خوام و می دونم که بهم رحم می کنه. فقط مطمئن باش که من خطایی نکردم.
چشمانم را می بندم. بايد چه کنم؟ يعنی انتهای اين غصه چه می شود؟
حرف هايش اينقدر آرامش دهنده هست که با تمام وجودم بخواهم بيايد و ببينمش؛ اما خجالت حضور سرد خودم را می کشم.
#ادامه_دارد
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
26.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #بازنشر| نماهنگ «بزک»
🎤با صدای مجال
✏️ترانه: فاطمه عارف نژاد
🎼موسیقی: علی نصیرنژاد
📽 کارگردان: داوود احمدی
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
شهید آوینی: زمانه عجیبی است!
🔷برخی مردمان، امام گذشته را عاشقند، نه امام حاضر را...میدانی چرا؟ چون امام گذشته را هرگونه که بخواهند تفسیر میکنند اما امام حاضر را باید فرمان برند و کوفیان اینگونه عاشورا را رقم زدند
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 چقدر زیبا و چقدر عالی و چقدر حماسی و احساسی احترام به پرچم مقدس #ایران را با دو دقیقه نمایش نشان دادند
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
🔰 موضع صریح رهبر انقلاب دربارهی حوادث اخیر: درگذشت دختر جوان دل ما را هم سوزاند / واکنش بدون تحقیق، ایجاد اغتشاش و ناامنی برای مردم و حمله به قرآن و مسجد و حجاب و بانک و ماشین مردم عادی نبود و برنامهریزی شده بود
🔻 در این حوادث چند روز اخیر بیش از همه به سازمان انتظامی کشور ظلم شد، به بسیج ظلم شد، به ملت ایران ظلم شد. ظلم کردند. البته ملت در این حادثه هم مثل حوادث دیگر قوی ظاهر شد، کاملاً قوی، مثل همیشه، مثل گذشته. در آینده هم همین جور خواهد بود. در آینده هم هر جا دشمنان بخواهند اختلالی ایجاد کنند، آنی که بیش از همه سینه سپر میکند و بیش از همه اثر میگذارد، ملت شجاع و مؤمن ایراناند. وارد میدان میشوند و وارد میدان شدند.
🔹 بله ملت ایران، مظلوم است، اما قوی است، مثل امیرالمؤمنین، مثل مولای متقیان سرور خودش علی علیهالسلام، که هم قوی بود، قویترین بود و هم مظلومترین.
🔺 این حادثهای که پیش آمد، دختر جوانی درگذشت. خب حادثهی تلخی بود. دل ما هم سوخت. ولی واکنش به این حادثه بدون اینکه تحقیقی شده باشد، بدون اینکه هیچگونه امر مسلّمی وجود داشته باشد، این نبود که یک عدهای بیایند خیابان را ناامن کنند، ناامنی را برای مردم به وجود بیاورند، امنیت را به هم بزنند، قرآن را آتش بزنند، حجاب از روی سر زن محجبه بکشند، مسجد و حسینیه را به آتش بکشند، بانک را به آتش بکشند، ماشینهای مردم را آتش بزنند. این واکنش به یک قضیهای که حالا تأسفآور هم هست، این موجب نمیشود که یک چنین حرکاتی انجام بگیرد این حرکات عادی نبود، طبیعی نبود. این اغتشاش، این اغتشاش برنامهریزی شده بود. ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
🏷 #بسته_خبری
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
بله ملت ایران، مظلوم است، اما قوی است، مثل امیرالمؤمنین، مثل مولای متقیان سرور خودش علی علیهالسلام، که هم قوی بود، قویترین بود و هم مظلومترین.
۱۴۰۱/۰۷/۱۱
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
تو دهنی رهبر انقلاب به برخی سلبریتی ها
جامعه هنری و ورزشی ما سالم است و در آن عناصر مؤمن و با شرف کم نیستند و موضعگیری چند نفر ارزشی ندارد.
تطبیق اینکه موضعگیری آنها عناوین مجرمانه دارد یا نه با قوه قضاییه است ولی از لحاظ عمومی، موضعگیری این افراد ارزشی ندارد و جامعه هنری و ورزشی با این مواضع دشمن شادکن آلوده نخواهد شد.
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
رهبر انقلاب: بنابراین تضعیف نیروهای مسلح، تضعیف امنیت کشور است و کسی که به پاسگاه پلیس یا پایگاه بسیج حمله میکند یا در سخنان خود به ارتش یا سپاه طعنه میزند، به امنیت کشور حمله میکند.
پلیس موظف به ایستادن در مقابل مجرم و تأمین امنیت جامعه است، بنابراین تضعیف پلیس به معنی تقویت مجرمین است و کسی به پلیس حمله میکند، مردم را در مقابل مجرمین، اراذل و اوباش، سارقان و زورگیران بیدفاع میگذارد.
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ انیمیشن قانون سوم نیوتن
به اندازه۱۰۰۰ سخنرانی برای حجاب اثر اقناعی دارد
باز هم عرض میکنم لطفا در انتشار کم نگذارید👌
#حجاب
#حجاب_قانونی
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
156901122_-1863649338.mp3
18.81M
🎙 بشنوید | بیانات رهبر انقلاب در مراسم مشترک دانشآموختگی دانشجویان دانشگاههای افسری نیروهای مسلح. ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
🛑 به خاطر اینکه اهل طاعت و عبادتید، سر خدا منت نذارید
بعد از آنکه حضرت ایوب و مصیبت ها و آزمایش های سخت گرفتار شد، گروهی به دیدار او رفتند و با شگفتی به او نگاه کردند و گفتند:
این چه بلاییست که ایوب به آن دچار گردیده است؟
کسی گفت: پیغمبر خدا لابد به سبب گناهی که آن را از دیگران مخفی کردی به این بلا مبتلا شده اید،آن عمل را به ما بگویید؟
ایوب دل شکسته از این حرفا به محراب رفت و گفت:
خداوندا اگر مجلسی به محاکمه مقرر داشتی در پیشگاه تو حجت خود را ابراز میکردم...
آنگاه ابری پدید آمد و پروردگار در آن به تکلم درآمد که: حجت خود را بازگو!
ایوب گفت: خدایا تو میدانی که پیوسته در میان اوامر تو دشوار ترین آنها را انتخاب کرده و انجام می دادم و همواره به شکر و تسبیح تو مشغول بودم....
باز ابر با هزاران زبان ندا آمد که:
با آن که مردم در غفلت و بیخبری بودند چه شد که تو در آن زمان به حمد و سپاس و عبادت می پرداختی؟!
مگر تو را با بقیه مردم چه تفاوتی بود؟
جز این بود که توفیق و لطف الهی شما شامل حال تو شد که در بین خلق گمراه و گناهکار در اندیشه ذکر خدا و عبادت شدی؟؟
آیا چیزی جز دستگیری و رحمت ما در کار بوده ؟ حال کاری را که از ما و به توفیق ما بوده بر ما منت می گذاری؟ این ماییم که شایسته منت گذاری بر تو هستیم...
ایوب مشتی خاک از زمین برداشته و بر دهان خود افکند و عرض کرد:
خدایا به هر مصیبتی که فرمایید سزاوارم و هر مکافاتی کنی مستحقم..
آری تو بودی که توفیق دادی...
📕استعاذه شهید دستغیب ص ۲۳
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
📸 #طرح | همه سر به سر تن به کشتن دهیم از آن به که کشور به دشمن دهیم
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥چرا امریکایی ها می خواهند حجاب و عفاف را از زنان ایران بگیرند؟
🔹پاسخ دکتر فواد ایزدی استاد مطالعات امریکا
#زن_عفت_افتخار
#حجاب #ایران
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
به وقت خدا، 😍💝
وقتی با خدا حرف میزنی..
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat