هر روز یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
« الَّذِينَ كَانَتْ أَعْيُنُهُمْ فِي غِطَاءٍ عَن ذِكْرِي وَكَانُوا لَا يَسْتَطِيعُونَ سَمْعًا»
همانها که پردهای چشمانشان را از یاد من پوشانده بود، و قدرت شنوایی نداشتند!
(سوره مبارکه کهف/ آیه ۱۰۱)
❇ تفســــــیر
کافران کیانند؟ و چرا گرفتار چنان سرنوشت مى شوند؟ در یک جمله کوتاه آنها را چنین معرفى مى کند: همانان که چشمهایشان در پرده بود، و نتوانستند چهره حق را ببینند و به یاد من بیفتند (الَّذِینَ کانَتْ أَعْیُنُهُمْ فِی غِطاء عَنْ ذِکْرِی).
و همانها که گوش داشتند اما قدرت شنوائى نداشتند (وَ کانُوا لایَسْتَطِیعُونَ سَمْعاً).
در حقیقت، آنها مهمترین وسیله حقجوئى و درک واقعیات و آنچه عامل سعادت و شقاوت انسان مى شود، را از کار انداخته بودند، یعنى چشمهاى بینا و گوشهاى شنوا را بر اثر اندیشههاى غلط و تعصبها و کینه توزىها و صفات زشت دیگر در حجابى سخت و سنگین فرو برده بودند.
🌺🌺🌺
جالب این که در مورد چشم مى گوید: چشم هایشان در پوششى دور از یاد من قرار داشت، اشاره به این که چون در پوشش و حجاب غفلت بودند آثار خدا را ندیدند و چون ندیدند حقیقت، ره افسانه زدند و خدا را فراموش کردند.
به تعبیر دیگر، یاد خدا چیزى نیست که با چشم دیده شود، آنچه دیده مى شود آثار او است، اما آثار او، سبب یاد او است.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۰۱ سوره مبارکه کهف)
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
11.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹 یک پیشنهاد جالب برای تفریح با خدا
🔸استاد پناهیان
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
شیفتگان تربیت
#رمان.جانَم.میرَوَد #قسمت.چهل.وچهارم محمود که نمی خواست کم بیاورد پوزخندی زد ـــ من جام تو آشغال
#رمان.جانَم.میرَوَد
#قسمت.چهل.وپنجم
_بیا تو عزیزم
باهم وارد خانه شدند
_برو تو اتاقم الان میام
مهیا به آشپزخونه رفت تا می خواست در یخچال را باز کرد یادداشتی روی در پیدا کرد
«مهیا مامان ما رفتیم خونه عمو احسان نذری دارن ممکنه دیر کنیم برات شام گذاشتم تو یخچال گرمش کن»
مهیا یخچالو باز کرد پارچ شربت را برداشت و درلیوانی لیوان ریخت لیوان را در سینی گذاشت و وارد اتاق شد
عطیه با شرمندگی به مهیا نگاه کرد
_شرمندم بخدا مهیا هم پیشونیتو داغون ڪردم هم الان مزاحمت شدم
مهیا لگدی به پاهای عطیه زد
_جم کن بابا این سناریوی کدوم فیلمه حفظش کردی بیا این شربتو بخور
_اصلا خوبت شد باید می زد سرتو میشکوند
مهیا خندید
_بفرما حالا شدی عطیه خانم خودمون
مهیا یک دست لباسی را کنار عطیه روی تخت گذاشت
_بگیر این لباسارو تنت کن از رو تخت هم بلند شو فڪر نکن بزارمت روی تختم بخوابی تا من برم برات رختخواب بیارم تو هم لباساتو عوض ڪن هم شربتو بخور
مهیا به اتاق جفتی رفت و رختخوابی از کمد درآورد به اتاق برگشت و کنار تخت خودش پهن کرد
_بلند شو از تختم می خوام بخوابم از صبح تا الان کلاس بودم
عطیه از روی تخت بلند شد.. هر دو سر جایشان دراز کشیدن
برای چند لحظه سکوت اتاق را فرا گرفت که با صدای مهیا شکست
_عطیه
_جانم
_دعوات با محمود سر چی بود
عطیه آه غمناکی ڪشید
_مواد و پولش تموم شده بود گیر داده بود برو از کسی پول بگیر برام بیار
لبخند تلخی روی لبانش نشست
_منم مثل همیشه شروع کردم دادو بیداد اونم شروع کرد به کتک زدنم مثل همیشه
_ای بابا
دوباره ساکت شدند که مهیا سر جایش نشست
_عطیه
_ای بابا بزار بخوابم
_فقط همین
_بگو
_شوهرت قضیه چاقو خوردن شهابو از کجا می دونست
_همه میدونن ولی اون شبی که شهاب چاقو خورد تو هم بالا سرش بودی محمود اونجا بود ولی چون تازه مواد کشیده بود قضیه رو چیز دیگه ای برداشت کرده بود
_اها بخواب دیگه
_اگه بزاری
مهیا نگاهش را به سقف اتاقش دوخت
چقدر امروز برایش عجیب بود اصلا فڪرش را نمی کرد امروزش اینطور رقم بخوره...
با صدای باز شدن در ورودی خانه زود از سرجایش بلند شد نگاهی به عطیه انداخت که غرق خواب بود از اتاق بیرون رفت
مهلا خانم که در حال آویزان کردن چادرش بود با دیدن مهیا با نگرانی به سمتش آمد
_وای مهیا چی شده چرا پیشونیت اینطوریه
احمد آقا با نگرانی به طرفشان آمد
_آروم مامان عطیه خوابیده
_عطیه؟؟
_بیاید بشینید براتون تعریف می کنم
روی مبل نشستند و مهیا همه ی قضیه را برایشان تعریف ڪرد
_وای دختر تو چرا مواظب خودت نیستی اون روز تو دانشگاه الانم تو کوچه پیشونیتو داغون کردی
_اشکال نداره نمیتونم که بایستم نگا کنم عطیه کتک بخوره
_کار درستی کردی بابا جان. خوب شد اوردیش پیشمون برو تنهاش نزار
مهیا لبخندی زد
_من برم بخوابم
به طرف اتاقش رفت
پتو را رو ی عطیه مرتب ڪرد و روی تخت دراز کشید...
* #از.لاک.جیـغ.تـا.خـــدا *
* #ادامه.دارد.. *
5.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠موشن گرافیک احکام: وضو جبیره چطوریه ؟!
🔸احکامی که باید بدانیم
#آموزش_احکام
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
شیفتگان تربیت
#رمان.جانَم.میرَوَد #قسمت.چهل.وپنجم _بیا تو عزیزم باهم وارد خانه شدند _برو تو اتاقم الان میام
#رمان.جانَم.میرَوَد
#قسمت.چهل.وششم
گوشیش را برداشت و به زهرا پیام داد که فردا بیاد تا باهم به خانه مریم بروند
زهرا برعکس نازی این مراسم را دوست داشت و مهیا می دانست که زهرا از این دعوت استقبال می کند
_شهاب
_جانم بابا
_پوستراتون خیلی قشنگه
_زدنشون؟؟
مریم سینی چایی را روی میز گذاشت
_آره آقای مرادی امروز با کمک چند نفر زدنشون
شهاب سری تکون داد
مریم استکان چایی را جلوی پدرش گرفت
_دستت درد نکنه دخترم
_نوش جان راستی بابا میدونی پوسترارو مهیا درست کرده
_واقعا؟ احسنت خیلی زیبا شدن
شهین خانم قرآنش را بست و عینکش را از روی چشمانش برداشت
_ماشاء الله خیلی قشنگ درست کرده. میگم مریم چند سالشه؟ دانشجوه؟؟
با این حرف شهین خانم، مریم و شهاب شروع کردن به خندیدن
_واه چرا میخندید
مریم خنده اش رو جمع کرد
_مامان اینم می خوای بنویسی تو دفترت براش شوهر پیدا کنی بیخیال مهیا شو لطفا
محمد آقا که سعی در قایم کردن خنده اش کرد
_خب کار مادرتون خیره
شهین خانم چشم غره ای به بچه ها رفت و به قرآن خوندنش ادامه داد
شهاب از جایش بلند شد
_من دیگہ برم بخوابم شبتون بخیر
به طرف اتاقش رفت...
روی تخت دراز کشید و دو دستش را زیر سرش گذاشت
امشب برایش شب ِعجیبی بود
شخصیت مهیا برایش جالب بود وقتی آن را با آن عصبانیت دید خودش لحظه ای از مهیا ترسید
یاد آن روزی افتاد که به او سید گفت
خنده اش گرفت
قیافه اش دیدنی بود اون لحظه
تا الان دختری جز مریم اینقدر با او راحت برخورد نمیکرد...
استغفرا... زیر لب گفت
_ای بابا خجالتم نمی کشم نشستم به دختر مردم فکر می کنم
با صدای گوشیش سرجایش نشست گوشیش را برداشت برایش پیامک آمده بود از دوستش محسن بود
_سید فک کنم طلبیده شدی ها
شهاب لبخندی زد و ان شاء الله برایش فرستاد....
#از.لاک.جیـغ.تـا.خــدا
#ادامه.دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 ۲۱ تیرماه، سالروز سرکوب خونین قیام مردم علیه کشف حجاب در مسجد گوهرشاد مشهد و روز عفاف و #حجاب گرامی باد.
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 #استوری | (سری 1)
🌷 #21_تیر_ماه_سالروز_حجاب_عفاف
🌷 #حجاب
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat