شیفتگان تربیت
#رمان_جانم_میرود #قسمت_صدوچهل_وپنــجم ــ قول میدم زود برگردم! هر دو در چشمان هم خیره شدند و غرق چ
#رمان_جانم_میرود
#قسمت_صدوچهل_وششم
که مریم پشت سر شهاب ریخت؛ مهیا باور کرد که شهابش، همسرش، رفته است... اشک هایش تند تند گونه های سردش را میپوشاندند. سرگیجه گرفته بود؛ چشمانش را محکم بست، تا شاید کمی از سرگیجه اش کم شود. اما فایده ای نداشت. حالش بدتر شده بود. چشمانش سیاهی می رفتند. دیگر تعادلی نداشت و نتوانست روی پا بماند. بر روی زمین افتاد و فقط فریاد مریم را شنید. چشمانش کم کم بسته شدند و آخرین تصویر ی که دید، مریم بود که در را باز کرد و سریع به سمتش آمد.
مریم به محسن خیره شده بود، که سعی در آرام کردنش میکرد. اما این طور دلش آرام نمی گرفت. ناخودآگاه چشمانش به پنجره ی برادرش کشیده شد، که با دیدن مهیا که اصلا حال مساعدی نداشت بلند گفت:
ــ یا حسین_ع!
سریع دستانش را از دست های محسن بیرون کشید و به طرف اتاق شهاب دوید.
بقیه با دیدن مریم پشت سرش دویدند. مریم پله هارا سریع بالا رفت در اتاق را باز کرد، با دیدن مهیا که روی زمین بیهوش شده بود؛ جیغی زد و به طرفش دوید. سر مهیا را روی پاهایش گذاشت.
ــ مهیا... مهیا جواب بده... مهیا...
محمد آقا به طرف مریم آمد و با نگرانی گفت:
ــ زنگ زدیم آمبولانس داره میاد!
ــ بابا بدنش سرده، رنگش سفید شده؛ نکنه اتفاقی براش افتاده باشه... از دوری شهاب دق میکنه!
و دوباره سر مهیا را در آغوش گرفت.
....
شهاب نگاهش را به بیرون دوخت. دلش عجیب برای مهیا تنگ شده بود. در همین یک ساعت دوریش طاقت فرسا بود.
دلشوره ی عجیبی داشت. از وقتی که حرکت کرده بودند؛ تا الان دلشوره داشت. چند بار هم به آرش گفته بود.
که آرش به او گفت رسیدیم سوریه با خانواده اش تماس بگیرد؛ شاید آرام شود.
با صدای آرش به خودش آمد.
ــ کجایی پسر دو ساعته دارم باهات حرف میزنم.
شهاب دستی به صورتش کشید.
ــ شرمنده آرش! دلشوره عجیبی دارم اصلا نمیتونم به چیز دیگه ای فکر کنم یا خودمو مشغول کنم.
ــ نگران نباش! رسیدیم سوریه هم زنگ بزن از نگرانی دربیار خانوادتو... هم دلشورت آروم میگیره!
شهاب ان شاء الله گفت.
و دوباره نگاهش را به بیرون دوخت...
مهیا آرام چشمانش را باز کرد. سردرد شدیدی داشت. ناخوداگاه آهی کشید.
که مریم سریع به سمتش آمد.
ــ مهیا جان بیدار شدی؟!
مهیا با صدای گرفته ای، گفت:
ــ من کجام؟!
ــ بیمارستانیم عزیزم!
مهیا چشمانش را روی هم فشار داد و سعی کرد یادش بیاید چه اتفاقی برایش افتاده است. در بین یادآوری هایش؛ رفتن شهاب چند بار در ذهنش تکرارشد.
چشمانش را باز کرد و و نگاهش را به پنجره دوخت و اجازه داد، اشک هایش بریزند. احساس سوزشی در دلش می کرد. رفتن شهاب او را بدجور از پا درآورده بود.
در باز شد محمد آقا وارد شد.
ــ رفتند بابا؟!
محمد آقا سری تکان داد و گفت:
ــ آره مریم جان به زور فرستادمشون که برند خونه...
مهیا به سمتشان برگشت و گنگ نگاهشان کرد. محمد آقا به طرف مهیا امد.
ــ خوبی دخترم؟!
ــ خوبم ممنون! کیارو فرستادید...؟!
ــ پدر و مادرت خیلی نگران بودن! با کلی اصرار قبول کردن که برن خونه... محسن رفت برسونتشون!
مهیا چشمانش را از درد روی هم فشار داد.
صدای تلفن محمد آقا در اتاق پیچید
محمد آقا با نگرانی گفت:
ــ شهابه!
مهیا سریع چشماش رو باز کرد.
ــ نزارید بفهمه بیمارستانم!
ــ آخه دخترم... حقشه بدونه!
ــ نه نه! نگران میشه! ندونه بهتره...
ــ باشه دخترم تو استراحت کن، من بیرون باش صحبت میکنم. میگم که خوابی...
مهیا لبخند تلخی زد و تشکری کرد.
محمد آقا از اتاق بیرون رفت.
مهیا نگاهی به سرم دستش انداخت که دستش را کبود کرده بود بعد از چند دقیقه در زده شد. محمدآقا وارد اتاق شد. و مریم را صدا کرد مهیا به طرف در رفت.
ــ جانم بابا؟!
ــ شهاب فهمید!
ــ چیو فهمید؟!
ــ اینکه مهیا بیمارستانه!
مریم با نگرانی گفت:
ــ چطور...؟!
ــ داشتیم صحبت میکردیم که یکی از دکترارو پیج کردند. شک کرد. قسمم داد؛ منم نتونستم دروغ بگم
ــ وای خدای من حالا چی شد!
ــ پشت خطه؛ میخواد با مهیا حرف بزنه!
و گوشی را به سمت مریم گرفت.
ــ من میرم پایین کار دارم؛ زود برمیگردم.
مریم سری تکان داد و به سمت مهیا رفت.
* از.لاڪ.جیــغ.تـا.خــــدا *
* ادامه.دارد.... *
5.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 اخراج دیپلمات رژیم جعلی صهیونیستی از صحن سازمان ملل
🔹با آغاز سخنرانی رئیسجمهور در مجمع عمومی سازمان ملل، یک عضو هیئت رژیم صهیونیستی با بالا گرفتن عکس مهسا امینی به دنبال اخلال در جلسه بود که از صحن سازمان ملل اخراج شده و توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
Hamed Zamani - Akharin Ghadam (320).mp3
9.47M
🌷🕊
#بهیادشهدایامنیت
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
8.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻کریستیانو بنسلمان!
🔹از دلایل ولخرجی ولیعهد سعودی در ورزش چه میدانید؟
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 «ببینید وقتی یک بی حجاب وارد جامعه میشود چه خطراتی دارد؟!»
🎙 حجتالاسلام عالی
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
📢 هماکنون؛ آغاز دیدار پیشکسوتان و فعالان دفاع مقدس و مقاومت با رهبر انقلاب
📽 پخش زنده👇
Farsi.Khamenei.ir/live
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 رهبر انقلاب: ما در دفاع مقدس از چه چیزی دفاع کردیم؟
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
16.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پرچم مالک و عمار نیوفتد هرگز
علم از دست علمدار نیوفتد هرگز
رجزخوانی حسین طاهری
در حضور رهبر انقلاب✨
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
-306635006_1698466162.mp3
16.81M
🎧 بشنوید | صوت کامل بیانات صبح امروز رهبر انقلاب در دیدار پیشکسوتان و فعالان دفاع مقدس و مقاومت
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
45.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 فیلم کامل بیانات صبح امروز رهبر انقلاب در دیدار پیشکسوتان و فعالان دفاع مقدس و مقاومت. ۱۴۰۲/۶/۲۹
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
🔻هویت ۲ تن دیگر از جاسوسان آمریکایی فاش شد
در حالیکه دولت آمریکا تصویر و هویت دو نفر از جاسوسان آزادشده از ایران را از رسانهها پنهان میکرد، جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی کاخ سفید عکس آنها را منتشر کرد.
علاوه بر عماد شرقی، سیامک نمازی و مراد طاهباز، نام دو نفر دیگر «رضا بهروزی» و «فخرالسادات معینی» است.
#جاسوسی
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
🔰 #سرخط_دیدار | مروری بر بیانات رهبر انقلاب در دیدار پیشکسوتان و فعّالان دفاع مقدّس و مقاومت ۱۴۰۲/۰۶/۲۹
💠درباره واقعه دفاع مقدس
🔖اهمیت شناخت دفاع مقدس
✔️واقعه دفاع مقدّس یک برهه برجسته و مهمّی از تاریخ کشور ما است.
◀️این مقطع را باید درست بشناسیم و آن را به اذهان نسلهای بعدی معرّفی کنیم.
♦️ در این شناخت درسهای بزرگی وجود خواهد داشت و کارهای بزرگی پیش خواهد رفت.
🔖زوایا و دیدگاههای مختلف در شناخت عظمت دفاع مقدّس
🔍عظمت این حادثه را از چند زاویه میشود مشاهده کرد:
1️⃣ از چه چیزی دفاع میشد؟
♦️انقلاب اسلامی
♦️جمهوری اسلامی
♦️تمامیت ارضی کشور
👈طرف مقابل به این سه چیز حمله کرده بود. البتّه هدف جبههی اساسی و مهمّ دشمن انقلاب بود.
2️⃣دفاع در مقابل چه کسی انجام میگرفت؟
⭕️همه قدرتهای مطرح آن روز دنیا شدند و در حمله به جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی، سهیم شدند.
📍گفته میشد مشوّق اصلی حمله به ایران هم آمریکاییها هستند
📌آمریکاییها:
❌جایگاه و آرایش نیروهای ما را نقشهبرداری میکردند به طور مداوم در اختیار آنها میگذاشتند.
🔺شیوههای راهکنشی را، یعنی تاکتیکی را، در اختیار صدّام قرار میدادند.
📌اروپاییها:
❌ فرانسویها پیشرفتهترین تجهیزات هوایی را در اختیار عراق قرار دادند.
❌آلمانیها امکانات تهیّه تسلیحات شیمیایی را در اختیار صدّام قرار دادند و کمک کردند.
🔻بلوک شرق، شوروی سابق و کشورهایی که در اروپای شرقی بودند:
❌از امکانات زمینی و هوایی، هرچه میخواستند در اختیار او گذاشتند.
❌کشورهای عربی پول بیحساب در اختیارش گذاشتند. هم پول دادند، هم مسیر رفتوآمد.
👈همه کمک کردند. مهاجم اینها بودند؛ ما چه؟
◀️ما کمککنندهای نداشتیم؛ حتّی امکانات و تسلیحاتی که حاضر بودیم پول بدهیم بخریم، فراهم نمیشد مگر بندرت.
❇️در یک چنین رویاروییای ملّت ایران توانست روی سکّوی پیروزی بِایستد و با شکوه خودش را به دنیا نشان بدهد.
3️⃣دفاعکنندگان چه کسانی بودند؟
🔍ظاهر دفاعکنندهها، ظاهر ارتش و ظاهر سپاه، یا به شکل همین تنظیمات متعارف دنیا بود امّا باطنش اصلاً شباهت به لشکرکشیهای دنیا نداشت.
🌟فرمانده این مجموعه ــ امام بزرگوار ــ یک مرد الهی بود؛
✨یک عنصر الهیِ بینظیر؛
✨در کنار دانش و فکر و تجربه دارای آن روح زلال و صفای معنوی بود؛
🔺لذا نفَسش تأثیر داشت.
🌟صبغه دینی دفاع مقدّس
🔻وقتی صبغه دینی هست، نتیجه این میشود که:
✨این جوان با شوق شهادت حرکت میکند برای اینکه برود جبهه.
✨خانوادهها، پدرها، مادرها، همسرها راضی میشدند به اینکه این جوان برود جبهه، برای خدا.
✨خطوط مقدّم جبههی ما، محراب عبادت بود.
🌟حضور عمومی ملت
♦️جبهه جنگ فقط منطقهی زدوخورد نبود، پشت جبهه هم جبهه جنگ بود.
🔻در دنیا پادگانها محلّ تأمین نیرویند؛
👌اینجا پادگانها هم بودند:
📍مسجدها
📍هیئتها
📍دانشگاه
📍حوزه
📍مدارس و دبیرستانها هم بود.
👌در بخشهای گوناگون پشتیبانی، خانوادهها، زنان خانهدار و دیگران هم بودند.
⬅️نمیگویم همه آحاد ملّت بودند امّا در سطح عموم مردم و لایههای گوناگون اجتماعی این حرکت حضور داشت.
❇️در این بخش، بخصوص در این بخش سوّم دهها کار تبیینی و هنری میشود انجام داد
4️⃣آثار و دستاوردهای این دفاع چه بود؟
🔹حفظ تمامیّت ارضی
🔸کشف عظمت تواناییهای ملّت
🔹ایمنسازی کشور از تهاجمهای نظامیِ محتمل
🔸شناخت ظرفیّتهای انسانی ملّت ایران
🔹گسترش مرزهای فکری و معرفتی انقلاب اسلامی
🔸گسترش فرهنگ مقاومت و اتّکاء به نفس
🔹رشد و استحکام فکر مقاومت در داخل کشور
💠درباره نیروهای مسلّح
❇️نیروهای مسلّح جزو نوامیس حتمی هر جامعهای هستند؛ وجودشان جزو آن عناصر اصلی است که بدون آن، یک جامعه سرپا نمیماند.
♦️باید به نیروهای مسلّح از جهات مختلف رسیدگی کرد، حضورشان را مغتنم دانست، تلاششان را ارج نهاد؛
👈چه آن کسانی که این ایمنی را در مرزها به وجود میآورند، چه آنهایی که در داخل به وجود میآورند.
🔖نکتهای خطاب به خود نیروهای مسلّح
✔️منطق قدرت در اسلام، استعلاء نیست؛
👈یعنی هرچه قدرت شما بیشتر بشود:
◀️باید تواضعتان بیشتر باشد،
◀️انعطافتان بیشتر باشد،
◀️توجّهتان به خدا بیشتر باشد.
❇️اقتدار با زبان خوش منافاتی و رفتار مهربانانه هیچ منافاتی ندارد.
✨با زبان نرم گاهی بیشتر و بهتر میشود خیلی از موفّقیّتها را به دست آورد.
💡نیروهای مسلّح کار خودشان را قدر بدانند، ارج بنهند، اهمّیّت بدهند، افتخار کنند به کاری که انجام میدهند؛
📍مردم هم بایستی قدر اینها را بدانند.
☑️نیّتها را خدایی کنیم.
👈همین که شما:
🔹به مردم رحم میکنید
🔸به کشور میخواهید خدمت کنید
🔹میخواهید یک کار هنری خلق کنید که چهار نفر را هدایت کند
🔺این نیّت خدایی است.
✨با نیّت خدایی که وارد بشویم، خدای متعال هم کمک خواهد کرد.