eitaa logo
شیفتگان تربیت
12.4هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
19.7هزار ویدیو
1.4هزار فایل
﷽ « تربیت : یعنی که #خـــــــــود را ساختن بعد از آن بر دیگـــــــــران پرداختنـ ...💡» • مباحث تربیتی - معرفتی و بصیرتی 🪔 • راه ارتباطی در صورت کاملا خیلی ضروری : ⊹ @Gamedooiran 🕊༉ - کانال را به دیگران هم معرفی فرمائید🌱؛ #تبلیغات نداریم!
مشاهده در ایتا
دانلود
13.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠بیانات امام خامنه ای 🎥 🌸درس گرفتن از شخصیّت پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله) مبعث رسول اکرم (صلی الله علیه و آله)
5.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 محشر ترین سکانس بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله) در فیلم «محمدرسول‌الله»
26.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭐ فیلم کامل بیانات صبح امروز رهبر انقلاب در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی. ۱۴۰۲/۱۱/۱۹
14.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ سخنگوی پنتاگون: 📍هنوز نمی‌دانیم این پهپاد ایرانی چگونه توانسته به سامانه های پدافندی پایگاه ما رخنه کند...
هر روز یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹 «نَّحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَقُولُونَ إِذْ يَقُولُ أَمْثَلُهُمْ طَرِيقَةً إِن لَّبِثْتُمْ إِلَّا يَوْمًا» ما به آنچه آن‌ها می‌گویند آگاهتریم، هنگامی که نیکوروش‌ترین آن‌ها می‌گوید: «شما تنها یک روز درنگ کردید!» (سوره مبارکه طه/ آیه ۱۰۴) تفسیر: سپس اضافه مى کند: ما به آنچه مى گویند کاملاً آگاهیم (نَحْنُ أَعْلَمُ بِما یَقُولُونَ). خواه، آهسته بگویند یا بلند. و در این هنگام کسى که از همه آن‌ها راه و روشى بهتر و عقل و درایتى بیشتر دارد، مى گوید تنها شما یک روز درنگ کردید! (إِذْ یَقُولُ أَمْثَلُهُمْ طَرِیقَةً إِنْ لَبِثْتُمْ إِلاّ یَوْماً). 🌺🌺🌺 مسلماً نه ده روز مدتى است طولانى و نه یک روز، ولى این تفاوت را با هم دارند که یک روز اشاره به کمترین اعداد آحاد است، و ده روز به کمترین اعداد عشرات، لذا اولى به مدت کمترى اشاره مى کند، به همین دلیل قرآن در مورد گوینده این سخن تعبیر به اَمْثَلُهُمْ طَرِیقَةً کرده است (کسى که روش و فکر او بهتر است) زیرا کوتاهى عمر دنیا یا برزخ، در برابر عمر آخرت و همچنین ناچیز بودن کیفیت اینها در برابر کیفیت آن، با کمترین عدد سازگارتر مى باشد (دقت کنید). (تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۰۴ سوره‌ مبارکه طه)
7.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 کلیپ : عنایات خاص پروردگار به حضرت ختمی مرتبت (صلی الله علیه و آله)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷زیارت (عج) در روز جمعه 🎤با نوای استاد 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
شیفتگان تربیت
* #هـــو_العشــــق🌹 #پـلاک_پنهــان #قسمت54 پو خندی زد و گفت: ــ از همه رودس
* 🌹 سمانه با تعجب به کمیل خیره شد و با تعجب زیر لب زمزمه کرد: ــ یعنی چی نمیاید؟ ــ سمانه خانم،الان تو اون خونه هیچکس نمیدونه من کارم اینه،من چطور با شما بیام؟ سمانه با استرس گفت : ــ خب بگید که منو پیدا کردید یا هرچیز دیگه ای! کمیل از روی صندلی چرخدارش بلند شد و روبه روی سمانه به میز تکیه داد. ــ سمانه خانم،من چطور میتونم پیداتون کنم وقتی که همه فک میکنن من از این چیزا سر درنمیارم. ــ یعنی چی؟یعنی میخواید تنها برم اونجا؟من،من حتی نمیدونم چی بگم بهشون،حقیقتو یا خودم قصه ای ببافم ــ ما به دایی محمد و محسن خبر دادیم،اونا در جریان هستن کل قضیه رو تعریف کردیم تا قبلش کل خانواده رو آماده کنن،شما لازم نیست چیزی بگید. ــ اما گفتید اونا از کارتون خبر ندارن. ــ امیرعلی،دوستم تماس گرفت ،الانم همکارم میرسونتتون تا دم در خونتون،یادتون نره که نباید از من حرفی بزنید سمانه به علامت تاییدسری تکان داد. ــ سمانه خانم دیگه باید برید،امیرعلی دم در منتظرتونه سمانه از جایش بلند شد،چادر را بر سرش مرتب کرد،همقدم با کمیل به طرف بیرون رفت با دیدن امیرعلی که منتظر به ماشین تکیه داده است،روبه روی کمیل ایستاد،نگاه کوتاهی به او کرد و سریع سرش را پایین انداخت و با لبخند مودبانه گفت: ــ آقا کمیل‌،خیلی ممنون بابت همه چیز،واقعیتش نمیدونم چطور ازتون تشکر کنم،اگه نبودید معلوم نبود چه به سر من میومد،امیدوارم که بتونم جبران کنم. از صحبت های سمانه لبخندی بر روی لب های کمیل نقش بست ؛ ــ خواهش میکنم این چه حرفیه‌،این وظیفه ی من هست،شما هم مثل صغری عزیز هستید پس جای جبرانی باقی نمیمونه. سمانه خودش هم نمی دانست که چرا از اینکه او را مانند صغری می دانست احساس بدی به او دست داد،لبخند بر روی لبانش خشک شد و دیگر در جواب صحبت های کمیل فقط سری به علامت تایید تکان می داد. ــ یادتون نره،پیام یا زنگ مشکوکی داشتید یا کسی تعقیبتون کرد هر وقتی باشه با من تماس بگیرید ــ حتما ــ امیرعلی منتظره،برید بسلامت سمانه بعد از خداحافظی کوتاهی سوار ماشین شد. کمیل خیره به ماشینی که هر لحظه از او دور می شد، ماند.احساس کرد سمانه بعد از صحبت هایش ناراحت شده بود اما دلیلش را نمی دانست. نگاهی به ساعتش انداخت و نفس عمیقی کشید،باورش نمی شد که سمانه را از این قضیه دور کرده بود،با اینکه حدس می زد که ممکنه باز هم به سراغش بیایند، اما دیگر او نمی زارد سمانه را در این مخمصه ای بیندازند.... * ادامه.دارد.... * 💠
7.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌هیچ وقت به نوجوان تذکر ندید🖐 نتیجه ی عکس میده😐
11.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻گزارش عجیبِ سازمان سیا تنها دو روز پس از پیروزی انقلاب، رئیس سازمانِ سیا گزارشی به آمریکا مخابره کرد: انقلاب ایران مهم و فوق‌العاده نیست! بلکه عجیب و باورنکردنی است...