eitaa logo
شعرای آئینی سازمان‌ بسیج مداحان کرمانشاه
211 دنبال‌کننده
54 عکس
20 ویدیو
25 فایل
بسمه تعالی ♦️فعال ترین وپربارترین کانال شعرائی آئینی سازمان بسیج مداحان استان کرمانشاه درایتا👌 #شور#سرود #مدح باز نشر اشعاروسرودهای جدیدکلی ایام سال به تاریخ قمری و کلیه اشعار مهم مذهبی کشوربرا ،مجالس مذهبی با تنوع بالا و سبک های مختلف @delsokhteh313
مشاهده در ایتا
دانلود
دم زد از حق و ناروا کشتند از وفا گفت و از جفا کشتند دعوت از کوفه بود و مهمان را قبل کوفه به نینوا کشتند هرکس آمد پی نصیحت‌شان یا به سنگش زدند یا کشتند خنجر از پشت خوردنش درد است طبق تاریخ از قفا کشتند آه از ازدحام رعیت‌ها شاه را زیر دست و پا کشتند با وضو، بلکه قربة لله تا که راضی شود خدا کشتند هرکسی هرچه کرد گفت آن روز مزد می‌خواست، با ریا کشتند گاه با تیر و نیزه و شمشیر گاه با طعن و ناسزا کشتند حوصله خرج شد برای علی اکبرش را هجا هجا کشتند داغ عباس کار خود را کرد کودکش را دگر چرا کشتند؟ از سر ظهر تا غروب آن روز ذره ذره حسین را کشتند علقمه…پشت خیمه…در گودال پس نه یک‌ بار، بارها کشتند ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
هرکسی که خویشتن را مستمندش می‌کند گر زمین خورده‌ست آقایم بلندش می‌کند تلخ کامی‌های دنیا را چو قندش می‌کند از جهان آزاد و بر این خانه بندش می‌کند خوشبحال آنکه جزء سائلان این در است خوشبحال آنکه از این سفره برکت می‌برد بُخل هم از این کرمخانه سخاوت می‌برد هرکسی که آمده از سفره راحت می‌برد شاه اینجا هدیه‌ها را سوی رعیت می‌برد این سخاوتمندی از ارثیه‌های مادر است بد به حال آنکه در قلبش محبت نیست نیست بین او با صاحبِ خانه رفاقت نیست نیست کار دنیا راحت و عقبا که راحت نیست نیست با حسین بن علی ترس از قیامت نیست نیست صبح محشر کار دست بچه‌های حیدر است هرکه پرسد اعتبارت را، بگو داده حسین خوشبحال آنکه عشقش را به او داده حسین خوب و بد درهم خریده، آبرو داده حسین جان به قربانش که فرصت به عدو داده حسین گر نباشد او خدا، قطعا خدا را مظهر است یک شد و قلب همه دنیا گرفت هر ملک یک گوشه از شش گوشه‌اش مأوا گرفت روضه با حال عجیبی در حریمش پا گرفت قلب عالم سوخت تا این نغمه را زهرا گرفت اهل عالم! این حسین من غریب مادر است خواهرش از روی تل، شاه شهیدان را که دید ناله‌های آب آب شاه عطشان را که دید رد نعل اسب‌ها بر جسم عریان را که دید چکمه‌های شمر بر آن جسم بی جان را که دید گفت: شرمت باد که او زینت پیغمبر است آسمان نیلی شد و مهتاب می‌ریزد زمین مثل تسبیحی که در محراب می‌ریزد زمین آیه آیه پیکر ارباب می‌ریزد زمین نانجیبی پیش چشمش آب می‌ریزد زمین طعنه و زخم زبان، از زخم پیکر بدتر است یکنفر عمامه، یک تن پیرُهن را می‌کشید آن طرف‌تر یک نفر خلخال زن را می‌کشید یک نفر با زورِ نیزه، هی بدن را می‌کشید نانجیبی گیسوی ارباب من را می‌کشید این وسط هم ساربان در فکر یک انگشتر است پاره پاره پیکر بی جان به روی خاک ریخت آیه آیه سوره‌ی قرآن به روی خاک ریخت کفر زد با خنجر و ایمان به روی خاک ریخت هی سنان زد با سنان، دندان به روی خاک ریخت شاه زیر نیزه‌ها چشمش به سمت خواهر است وای ده تا اسب حالا وارد گودال شد با چهل تا نعل، جسم پور حیدر چال شد وای زینب، وقت غارت کردن اموال شد زینبش بر سرزنان بالای تل بی حال شد روضه‌خوان بس کن که قلب مادر او مضطر است ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
برای روضه نشستیم و روضهخوان آمد صدا گرفته و غمگین و ناتوان آمد نشست و گفت سلامٌ علیکَ یا عطشان سلام حضرت لب تشنه روضه‌خوان آمد سلام حضرت شیب الخضیب، مقتل‌ها نوشته‌اند چه بر روزگارتان آمد نوشته‌اند مقاتل که ظهر روز دهم چه روضه‌ها که از این داغ بر زبان آمد سه سیب را، سه هدف را، سه تیر کافی بود سه بار حرمله هربار با کمان آمد نوشته‌اند که شاهی ز صدر زین افتاد اگر غلط نکنم عرش در فغان آمد نوشته‌اند مقاتل که عصر عاشورا بلند مرتبه‌ای خسته، نیمه جان آمد بلند مرتبه شاها ! همین که افتادی بریده باد زبانم ولی سنان آمد بلند مرتبه شاها ! همین که افتادی به قصد حنجره‌ات شمر همچنان آمد بلند مرتبه شاها ! همین که افتادی میان هروله زینب دوان دوان آمد یکی به دشنه تو را زد، یکی به نیزه؛ ولی یکی به قصد تبرک عصازنان آمد هنوز داخل گودالی و تنت بر خاک رسید خولی و در دشت بوی نان آمد برای بردن انگشتر غنیمتی‌ات همین که غائله خوابید، ساربان آمد ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
روضه خوانِ ناب و خیلِ سینه‌زن حاضر کنید یک حسینیه برایِ حالِ من حاضر کنید زینتِ دوشِ نبی افتاده بینِ قتلگاه نیزه را بد می‌زنند و لطمه‌زن حاضر کنید پاره کردند عاقبت آن یادگارِ کهنه را تا بسوزد عالمی، داغِ کهن حاضر کنید با نوک شمشیرِ زهرآلوده کَندند از تنش پیرهن رفته به غارت! پیرهن حاضر کنید پشتِ هم، از جای جای پیکرش خون می‌چکد مرهمی فوراً برای زخمِ تن حاضر کنید مرهمِ زخمِ تنش اشکِ مدام است و سریع- گریه‌کُن‌هایی برایِ این بدن حاضر کنید تا بر این جسم ِ به خون آغشته برگردد نفس از مدینه! مُشتی از خاکِ وطن حاضر کنید زودتر تابوتِ اربابِ مرا کنجِ بقیع نیمه شب، آهسته، با ذکرِ حسن حاضر کنید جسم عریانِ حسینش را نبیند غرقِ خون مادرش دارد می آید! یک کفن حاضر کنید! ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
برای دلخوشی نوکران این درگاه دروغ روضه بخوانم دروغ، بسم الله دروغ روضه بخوانیم شمر آبش داد سنان رسید؛ ولی با ادب جوابش داد دروغ روضه بخوانیم دست و پا نزده حسین، فاطمه را تشنه لب صدا نزده دروغ روضه بخوانیم زیر و رو نشده نخورده نیزه به او، نحر از گلو نشده دروغ روضه بخوانیم سر بریده نشد محاسنش به روی خاک‌ها کشیده نشد دروغ روضه بخوانیم سر جدا نشده تنش سه روز روی خاک‌ها رها نشده دروغ روضه بخوانیم پیرهن دارد که گفته است که عریان شده؟ کفن دارد دروغ روضه بخوانیم غصه او را کشت نه ساربان آمد، نه بریده شد انگشت دروغ روضه بخوانیم حرف بد نزدند شبیه فاطمه اصلاً به او لگد نزدند دروغ روضه بخوانم علم نیفتاده نگاه شمر به سمت حرم نیفتاده دروغ روضه بخوانم برای نوکرها نرفت دست حرامی به سمت معجرها دروغ روضه بخوانم سری نیفتاده ز ناقه نیمه‌ى شب دختری نیفتاده دروغ روضه بخو‌ان این دروغ‌ها خوب است نه اينكه دندان، آنچه شكسته شد چوب است ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
شمر آمد لب گودال و سرم تیر کشید دست بر حنجره‌ات زد...، جگرم تیر کشید روی تل بود که دیدم نفسم می‌گیرد روی تل بود که ناگه کمرم تیر کشید اولین ضربه که زد...، قلب من افتاد به خاک دومین ضربه، دودست قمرم تیر کشید در همان لحظه که او شاهرگت را می‌زد حنجر و شاهرگ و شاهپرم تیر کشید ناگهان از دل گودال سرت بالا رفت ناگهان‌تر همه‌ی دوروبرم تیر کشید ذوالجناح تو که برگشت چه غوغایی شد خیمه‌ها سوخت، دل اهل حرم تیر کشید دور هر خیمه که می‌سوخت دویدم اما نیزه‌ها خوردم و از نو کمرم تیر کشید خوب شد بچه‌ی شش‌ماهه‌ی خود را بردی پای گهواره ی او چشم ترم تیر کشید دختر کوچک تو سیلی سختی خورد و صورت نیلی‌اش از درد و ورم، تیر کشید مثل آن روز که مادر به روی خاک افتاد_ مقنعه، چادر و سنجاق سرم تیر کشید پهلوی مادرمان باز هم انگار شکست باز انگار که فرق پدرم تیر کشید اسب تا سینه‌ی آقا پسرت را له کرد آن طرف سینه‌ی آقا پسرم تیر کشید شش برادر همه بر روی زمین افتادند اینچنین سینه‌ی خیرالبشرم تیر کشید خوب شد همسفرم بودی و دیدی که چقدر نیزه‌ها خوردم و پای سفرم تیر کشید چه بگویم که کجای جگرم می سوزد‌ چه بگویم که کجای جگرم تیر کشید ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
عاشق که باشی وضع من را تازه می‌فهمی این‌گونه‌ سرگردان شدن را تازه می‌فهمی پروانه را از نیمه‌شب زیر نظر داری وقتی سحر شد، سوختن را تازه می‌فهمی وقتی گناهانِ تو را با گریه می‌بخشند آن‌لحظه لطف پنج‌تن را تازه می‌فهمی زهرا برای روضه‌ها ما را سوا کرده است ماه محرم حرف من را تازه می‌فهمی شور حسین از شَرِّ عصیان‌ها خلاصت کرد پس قدر این سینه زدن را تازه می‌فهمی محشر، لباس مشکی‌ات وقتی شفیع‌ات شد خاصیت این پیرهن را تازه می‌فهمی ** در کفن‌ودفن یک مسلمان خوب دقت کن فرق حصیری با کفن را تازه می‌فهمی گفتم "مُرَمَّل بِالدِّما"، داد تو در آمد چون بعدازآن وضع بدن را تازه می‌فهمی آنجا که در تشخیص او زینب به مشکل خورد... تأثیر سم‌ها روی تن را تازه می‌فهمی یک‌مشت نامحرم که وقتی دوره‌ات کردند آنگاه حال چند زن را تازه می‌فهمی ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
4_5924592834312147707.mp3
8.96M
بند 1⃣ ای‌وای پر از زخمی، ای‌وای پر از خونی عطشان اگه بودی، عریان نمی‌مونی نترس اگه غارت شده پیرهنت چادرمو می‌ندازم رو بدنت منم شبیه خیمه‌هات می‌سوختم کاشکی خودم برات کفن می‌دوختم خدای من(۲) عریانه بچه‌ی باحیای من خدای من خدای من؛ ببین چقد تنهان بچه‌های من بُنَیَّ بُنَیَّ بُنَیَّ بُنَیَّ بند 2⃣ دیدم توی مقتل، سینه‌ت پر از تیره شمر از سنان داره، خنجر رو می‌گیره تیرا رو از سینه‌‌ت بیرون می‌کِشه می‌شینه روی سینه تا آماده شه با خنجرش ضربه‌ی محکم می‌زنه رگای نامرتبت سهم منه خدای من(۲) کشتن بچه‌مو جلو چشای من خدای من خدای من؛ به‌ هیچ‌کسی‌ نمی‌رسه‌ صدای‌ من بُنَیَّ بُنَیَّ بُنَیَّ بُنَیَّ بند 3⃣ گودال پر از خونه، خیمه تُو آتیشه رفتید تو و عباس، زینب غریب میشه با اینکه ریختن سرِ تو قبیله‌ای ولی تو فکر خواهرت عقیله‌ای زجر که دخترا رو هر بار می‌زنه سرِ تو روی نیزه‌ها زار می‌زنه خدای من(۲) سربریدن بچه‌مو روی‌ پای‌ من خدای من خدای من؛ قهقهه می‌زنن به ناله‌های من بُنَیَّ بُنَیَّ بُنَیَّ بُنَیَّ ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
شب جمعه به دل هوا دارم در سرم شور کربلا دارم شب جمعه دوباره پَر بزنم در خیالم به دوست سر بزنم گوشه‌ی قتلگاه می‌آیم با دَمِ آه آه می‌آیم مادرش آمده‌ست می‌دانم روضه‌ی "یابُنَیَّ" می‌خوانم دو سه خط روضه، هر که هر جا رفت دل من پا به پای زهرا رفت (تا كه او بيشتر نفس مي‌زد بيشتر مي‌زدند زينب را) (تيغشان مانده بود در گودال با سپر مي‌زدند زينب را) شب جمعه‌ست روضه‌خوان زهراست مجلسی گوشه‌ی حرم بر پاست یکی از گودی زمین می‌خواند یک نفر روضه این‌چنین می‌خواند (لب گودال خواهر افتاده ته گودال مادر افتاده) (آن طرف‌تر برادری تنها بین یک مشت خنجر افتاده) (عزت آب و آبروی حرم زیر یک چکمه بی سر افتاده) شب جمعه‌ست مبتلا شده‌ایم باز مهمان کربلا شده‌ایم رو به سمت حرم بایست به او السلام علی الحسین بگو حجت‌الاسلام ┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان 🔰درپیام رسان ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah 🔰در پیام رسان روبیکا👇👇👇👇 https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
آتشِ وصل تو تا جانبِ گُلپَر برود دودِ آه است که از سینه‌ی مجمَر برود شرحِ هجران تو از حَدِّ سخن بیشتر است واعظِ لال چگونه روی منبر برود؟! طاقت عَقربه از دوری تو طاق شده تا به کِی حوصله‌ی ثانیه‌ها سر برود؟! شوقِ تنهاییِ من زیرِ سرِ غربت توست میل دلداده همین است: به دلبر برود گره کورِ ظهور تو اگر من هستم حاضرم پای تو جان از بدنم در برود چه غلط‌ها که از این بی سر و پا سر نزده کاشکی آبرویم پیش تو کمتر برود نَفْسِ من بانیِ حبس پرِ پروازِ من است آرزوی قفس این است: کبوتر برود خواهشاً اشکِ دمِ مشکِ مرا قطع مکن چشم من کاش که از روضه‌ی تو تَر برود بی پناهم منِ سرخورده..، پناهم زهراست طفلِ آزُرده فقط خانه‌ی مادر برود خادمِ فاطمه‌ام..، صاحبِ من شخصِ علی‌ست می‌روم سمت همان راه که قنبر برود مستی‌ام گردن انگورِ ضریح نجف است این خُمار آمده میخانه‌ی حیدر برود چاره‌ی این همه بیچارگی‌ام کرببلاست... پیش ارباب، غم از خاطرِ نوکر برود جانِ آن کُشته‌ی لب‌تشنه‌ی بی سر..، برگرد قبل از آن که ورقِ عُمر به آخر برود * * ما ندیدیم به غیر از حرمِ حَلقِ حسین خنجری کُند به پابوسی حنجر برود نکند موقعِ غارت، به حرم‌ها برسند نکند فکر سنان در پِی معجر برود... ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━┛ ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━┛
در یا بسوزان در میان شعله خاکستر شوم یا ببخش این بنده را، آدم شوم، بهتر شوم بنده‌ی بد را زدن کاری ندارد، تو نزن جای آن، راهم بده در خانه‌ات نوکر شوم من "قیامت" پیش‌ِرو دارم که گریه می‌کنم وای اگر آن‌روز عریان وارد محشر شوم هر عذابی هست، باشد من تحمل می‌کنم نه نمی‌خواهم که ننگِ آلِ پیغمبر شوم رحمت تو بیشتر از این گناهان من است مرگ‌ بر من، گر که یک لحظه جدا زین دَر شوم من از اول خاک بودم، خاکِ نعلین علی پس خدا! نگذار تا روزی که هستم زَر شوم ای گنهکاران! گرفتاران! علیکم بالنجف دارم امشب می‌روم در محضرش قنبر شوم * * فاطمه امشب می‌آید کربلا پیشِ حسین کاش من‌هم همسفر با حضرت مادر شوم یا بُنیَّ! دِشنه دَست اَز حَنجر تو بَر نَداشت حَق بِده اَز داغِ ذِبحت دَم‌به‌دَم مُضطر شَوَم... ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━┛ ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━┛
سخن از عشق تو شد، گرچه به اجمال آمد گفتم از نام تو، غم نیز به دنبال آمد تا که گفتم بأبی أنتَ و أمی، پدرم بوسه زد روی لبم، بسکه دلش حال آمد بی سر و دست شد آن‌کس که تو را خواست حسین! فطرس آن لحظه شفا یافت که بی بال آمد ده شب از سال چنان ریخت گناهانم که فکر کردم رمضان رفته و شوّال آمد کشته‌ی اشک! چه سرّی‌ست که تا نام تو رفت اشک جاری شد و با روزی هرسال آمد :: آیه‌ها یک به یک افتاده مقطّع بر خاک چه بلایی به سر سوره‌ی زلزال آمد دو سه خط روضه نخوانم به خدا خواهم مرد کاش زینب نرسد، شمر به گودال آمد گوشوار است و النگو طمع شومِ یکی دیگری با طمع بردنِ خلخال آمد غارت خیمه‌ی تو سهم حرامی‌ها بود ساربان، آه! زبانم بشود لال، آمد... ✍ محسن ناصحی عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇 @Shoaraye_aeinimadhanksh