eitaa logo
شعرای آئینی سازمان‌ بسیج مداحان کرمانشاه
211 دنبال‌کننده
54 عکس
20 ویدیو
25 فایل
بسمه تعالی ♦️فعال ترین وپربارترین کانال شعرائی آئینی سازمان بسیج مداحان استان کرمانشاه درایتا👌 #شور#سرود #مدح باز نشر اشعاروسرودهای جدیدکلی ایام سال به تاریخ قمری و کلیه اشعار مهم مذهبی کشوربرا ،مجالس مذهبی با تنوع بالا و سبک های مختلف @delsokhteh313
مشاهده در ایتا
دانلود
ای به محمد بهشت، یاسمن آورده ای همسر شیر خدا شیر زن آورده ای محور هر پنج تن پنج تن آورده ای هم سخن مرتضی همسخن آورده ای هاجر و سارا است این، مریم عذراست این دختر زهراست این، زینب کبراست این دخت ولی خدا اخت حسین و حسن دختر علم و کمال مادر صبر و رضاست یک حسن و یک حسین یک علی مرتضی ست فاطمه ی دومی در بغل مصطفی ست هر سخنش یا حسین هر نفسش یا اخاست فاضله و عالمه، فاطمه ی فاطمه قبله ی جان همه، بر لب او زمزمه زمزمه اش برده دل از شه گلگون کفن آینه ی پنج تن طلعت زهرائیش می برد از خلق دل خلقت طاهائیش سینه ی صحرایی و دیده ی دریائیش همره مادر رواست ام ابیهائیش صبر علمدار او، حلم گرفتار او داغ شرر بار او، درد خریدار او عصمت و زهد و حیا بر تن او پیرهن از شب میلاد بود شعله ی تاب و تبش پیشتر از جد و باب خوانده خدا زینبش قصه ی کرببلا زمزمه ی هر شبش فاطمه از جان و دل بوسه زند بر لبش روح و روانش حسین، تاب و توانش حسین جان و جهانش حسین، ورد زبانش حسین نطق و بیان علی در نفسش موج زن عشق سرافراز او صبر زمینگیر او اشک شب فاطمه ریخته در شیر او زخم شهیدان عشق آیه ی تطهیر او آیه ی بالای نی تشنه ی تفسیر او درس نیاموخته، شمع صفت سوخته چهره بر افروخته، دیده به ره دوخته تا چه شبی با حسین کوچ کند از وطن خون خدا شهر عشق زینب کبری درش فخر کند فاطمه خوانم اگر کوثرش شجاعت از حیدر و شهامت از مادرش بر سر نی آفتاب گشته به دور سرش کوفه کشد انتظار، می دهد از کف قرار تا که شود آشکار، صبح وصال دو یار گردش خورشید و ماه بین دو صد انجمن ای هدف انبیاء زنده ز ایثار تو چشم خدا نوک نی طالب دیدار تو سرخی خون حسین زینت رخسار تو معجزه ی حیدری منطق و گفتار تو حیدر را حیدری، کوثر را کوثری قرآن را منظری، زهرای دیگری در ادب و در کمال در عمل و در سخن هر که حسینی بود فطرت او زینبی است زنی که با عفت است عفت او زینبی است حجاب او زینبی است عصمت او زینبی است همت او زینبی است غیرت او زینبی است تو روح را مکتبی، تو علم را کوکبی تو زین امّ و ابی، تو زینبی زینبی زینب ظالم ستیز زینب دشمن شکنی فاطمه و احمد و پنج امام همام از تو به اوج جلال گرفته اند احترام نیست عجب گر خدا بر تو رساند سلام صبر تو در قتلگاه خرید جان امام تو زینبی کیستی؟، حور، ملک، چیستی؟ چو فاطمه زیستی، اگر تو او نیستی چگونه نازد حسین به صبرت ای ممتحن - تو از چهل مرز عشق به شام کردی سفر تو هر قدم داشتی نوید فتح و ظفر در اختیارت قضا در اقتدارت قدر به هیجده آفتاب رخ منیرت قمر به سینه ات چنگ ها، به پیکرت سنگ ها به عارضت رنگ ها، در همه ی جنگ ها زنی نداده چو تو شکست بر اهرمن تو مصحف کربلا تو آیت محکمی تو دختر فاطمه تو مادر عالمی تو در کلاس رضا فراتر از مریمی تو آبروی حسین به موج درد و غمی خون خجل از روی تو، صبر ثنا گوی تو دشت بلا کوی تو، مقاومت خوی تو تو در قیام حسین چو جانی اندر بدن تو آفتاب حجاز تو ماه ویرانه ای تو در کنار حسین چراغ هر خانه ای تو لاله ی فاطمه بین دو ریحانه ای تو بانگ خشم خدا به پور مرجانه ای شفای جانها دمت، جهان محیط غمت ثنای عالم کمت، چه آورد «میثمت» ثنای همچون تویی کجا بود حدّ من @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
هرکس گدایی می کند بر ساحت زهرا باید بیاید قم بیاید خدمت زهرا معصومه یعنی نور، یعنی عصمت زهرا پیداست در صحن و سرایش جنّت زهرا مانند زهرا روشنای خانه این بانوست راضیّه و انسیّه و حنّانه این بانوست کوثر شده زهرای اطهر می شود بی شک انسیّة الحورای دیگر می شود بی شک معراج را معنا و مظهر می شود بی شک بند دلِ موسی بن جعفر می شود بی شک بابا اگر این است دختر باید این باشد چون فاطمه حق است امّ المؤمنین باشد وا می شود سجاده اش، وا می شود درها درهای الطاف خداوندی به نوکرها از نسل اسماعیل ها تا نسل هاجَرها در محضرش از فضّه ها هستند و قنبرها در کهکشانش شاعران منظومه می گویند معصوم ها یا حضرت معصومه می گویند دست کریمه برکتش مثل کریمان است قم ظاهراً خشک است، در باطن گلستان است باران نمی خواهد همیشه نورباران است هر زائرِ قم زائرِ شاه خراسان است محتاجم و دورِ کس دیگر نمی گردم از محضر او دست خالی بر نمی گردم کعبه تمام عزت خود را به او داده جنّت به دست خادمان او سبو داده زهرا به یُمن او به من هم آبرو داده کن درد دل با او که وقت گفتگو داده بیخود نمی آیند مردم سر به زیر اینجا پس تو بیا و کربلایت را بگیر اینجا چون فاطمه نور است و شرحی در بیانش نیست چون زینب است و جز رضا وِرد زبانش نیست گرچه شکسته، حرفی از قدّ کمانش نیست بر آسمان نیزه ماه کاروانش نیست بیکس نشد یک لحظه هم در این مسیر اصلاً بیمار شد اما نشد اینجا اسیر اصلاً باید از آقا گفت یا خواهر که تنها شد او را زدند اشرار بالا سر که تنها شد گودال شد عرش خدا مادر که تنها شد غارت شد از هر گوشه ای پیکر که تنها شد در ازدحام خیمه زینب ناتوان افتاد روبنده ی زن ها بدست این و آن افتاد ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
والشمس ضحها شب ما سحر آمد المنت لله که این غصه سرآمد صد چله گرفتیم که آخر خبر آمد از کعبه ما جلوه توحید درآمد با آمدنش ناظم منظومه ما شد تاج سر ما حضرت معصومه ماشد ریحانه موساست! تجلی به زمین کرد پس اهل زمین را همگی عرش‌نشین کرد خود را بغل معدن فیروزه نگین کرد چشمان پدر را چقدر فاطمه‌بین کرد بانی شده این فاطمه معراج پدر را جبرییل به پابوسی او ریخته پر را در بین کریمان شده مشهور کریمه! زهراست چه نزدیک و چه از دور کریمه سجاده‌نشین در وسط طور کریمه یا فاطر و یا فاطمه یا نور کریمه این آرزوی ماست سلیمان شده باشیم با چادر تو تازه مسلمان شده باشیم ارثیه زهراست که پای تو ورم داشت محراب به یک جلوه تو قامت خم داشت با بودنت این قوم چه می‌خواست؟ چه کم داشت؟ احساس عجیبی به شما قوم عجم داشت در پای شما مردن ما عین حیات است صحن تو برابر به تمام عتبات است از آینه بندان حرم نور به ما خورد در صحن تو بی بی سر ما خوب هوا خورد در قم به مشام دل ما بوی رضا خورد هرکس گذرش خورد به این میکده جا خورد دیدند همه مرقد تو مرقد زهراست بی بی به خدا گنبد تو گنبد زهراست نومید رسیدیم که امید بگیریم هر نیمه شب از ماه تو خورشید بگیریم خوبست به امضای تو تأیید بگیریم یعنی که ازین خانه روادید بگیریم بیمارترینیم شفا را بده بی بی پس تذکره کرببلا را بده بی بی در کشور شیعه سفرت امن و امان بود هر کوچه زمان گذرت امن و امان بود بر روی شتر دور و برت امن و امان بود افتاد به هرجا نظرت امن و امان بود چشمان کسی خیره به محمل نشد اصلا سد گذرت جمع اراذل نشد اصلا جز گل به سرت از روی بامی نرسیدست بر محمل تو چشم عوامی نرسیدست پایت طرف بزم حرامی نرسیدست راه تو به دروازه شامی نرسیدست شلاق سراغ تن تو هیچ نیامد آتش طرف دامن تو هیچ نیامد اما به سر عمه به جز زخم ندیدند قدیسه ما را سر بازار کشیدند با هلهله و خنده از او خطبه شنیدند بند دل او را ته گودال بریدند قداره کشی آمد و سرزیر عبارفت برنیزه ی اولاد زنا نورخدا رفت.. ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah