eitaa logo
شعرای آئینی سازمان‌ بسیج مداحان کرمانشاه
210 دنبال‌کننده
54 عکس
20 ویدیو
25 فایل
بسمه تعالی ♦️فعال ترین وپربارترین کانال شعرائی آئینی سازمان بسیج مداحان استان کرمانشاه درایتا👌 #شور#سرود #مدح باز نشر اشعاروسرودهای جدیدکلی ایام سال به تاریخ قمری و کلیه اشعار مهم مذهبی کشوربرا ،مجالس مذهبی با تنوع بالا و سبک های مختلف @delsokhteh313
مشاهده در ایتا
دانلود
شعرای آئینی سازمان‌ بسیج مداحان کرمانشاه
🔸دلم به یاد مدینه بهانه میگیرد 🔸سراغ باغ گلی را شبانه میگیرد 🔸چه حکمت است چون نام فاطمه آید 🔸دلم برای گریه بهانه میگیرد انقدر مادرمون زهرا مظلومه... تا نامش برده میشه... ناخودآگاه آدم اشکش جاری میشه... یا فاطمه... یا زهرا.... (زمزمه) ابن عباس میگه لحظات آخر عمر پیغمبر دیدند... حضرت داره گریه میکنه... عرضه داشتند... چی شده یا رسول الله... چرا دارید گریه میکنید... فرمودند... أَبْكِي لِذُرِّيَّتِي وَ مَا تَصْنَعُ بِهِمْ شِرَارُ أُمَّتِي مِنْ بَعْدِي برا غربت بچه هام گریه میکنم... برا میوه دلم فاطمه گریه میکنم... كَأَنِّي بِفَاطِمَةَ بِنْتِي وَ قَدْ ظُلِمَتْ بَعْدِي میبینم بعد از خودم... امتم به فاطمه ام ظلم میکنند... صداش به ناله بلنده... وَ هِيَ تُنَادِي يَا أَبَتَاهْ هی صدا میزنه...میگه یا ابتاه...یارسول الله... فَلَا يُعِينُهَا أَحَدٌ مِنْ أُمَّتِي اما کسی به داد زهرام نمیرسه... (منبع: الامالی للطوسی ص: 188) ((درصورتیکه خواندن متن عربی برایتان دشوار بود به متن فارسی اکتفا کنید)) عرضه بداریم یا رسول الله... خیلی سفارش زهرای مرضیه رو کردید... اما نبودید ببینید با یادگارتون چه کردند... 🔸در گلشن رسالت، آتش زبانه ميزد 🔸گل گشته بود خاموش، بلبل ترانه ميزد یا رسول الله در خونه اش رو آتیش زدند... 🔸وقتی که باغ می سوخت، صیّاد بی مروّت 🔸مرغ شکسته پر را، در آشیانه می زد تا اون نانجیب با لگد به در زد... زهرای مرضیه بین در و دیوار... دو تا ناله زد... ناله اول صدا زد... یا ابتاه... یا رسول الله... بابا ببین با حبیبه ات چه کردند... هکَذا کانَ یُفْعَلَ بِحَبیبَتِکَ ناله دوم صدا زد... یا فِضَّةُ خُذینی فَقَدْ قُتِلَ وَ اللَّه ما فی اَحْشائی مِن الْحَمْل فضه بیا بدادم برس... بخدا محسنم رو کشتند.. 🔸از فضّه، غم مادر و فرزند بپرسيد 🔸کو شاهد حال من و قتل پسرم بود نانجیب ها وارد خونه شدند... دستهای امیرالمومنین رو بستند... تا این صحنه رو زهرای مرضیه دید... طاقت نیاورد... هر طوری بود از جاش بلند شد... حالا میخوام تصور کنید... مادرمون زهرا...ت یه دست به پهلو گرفته... یه دست به دیوار گرفته... 🔸دنبال حیدر میدوید 🔸از پهلویش خون میچکید اومد کنار امیرالمومنین... دید ریسمان گردن آقاش انداختند... دست هاش رو بستند... دارن کشون کشون به سمت مسجد میبرند... صدا زد نمیزارم آقام رو ببرید... یا صاحب الزمان... همینجا بود دومی نامرد اشاره کرد... قنفذ... چرا آروم نشستی... بزنید زهرا رو...😭 زبانم لال بشه... دختر پیغمبر کجا... تازیانه اون نامرد کجا... دور مادر رو گرفتند... یه نفر با تازیانه میزد... یه نفر با غلاف شمشیر... یه نفر با لگد میزد... انقدر مادر رو زدند... دستهاش رها شد... روی زمین افتاد... 🔸قنفذ و ثانی مغیره هر سه زهرا را زدند 🔸بارها آن عصمت باریتعالی کشته شد یا صاحب الزمان... اگه تو مدینه مادرتون زهرا رو نمیزدند... کربلا کسی جرات نمیکرد... عمه جانتون زینب کبری رو بزنه... دیدند دختر ابی عبدالله کنار بدن بی سر بابا... بی تاب شده... هی صدا میزنه بابا... أُنظُر إلی عَمَّتِیَ المَضروُبَة بابا بلند شو ببین... دارن عمه جانم زینب رو میزنند... 🔸با همان دستی كه زهرا را زدند 🔸در كنار ِ پیكرت ما را زدند ناله بزن یا حسین... (و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ) شعراء 227 ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━┛ ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای شهید دین و قرآن ملت از داغت پریشان شد سه سال رفته ای از بر ما سوزد از داغ تو رهبر ما آه و واویلتا وامصیبت(۲) این فدایی ولایت کوه صبر و استقامت امت از داغ تو در خروش است خون یاران از این غم به جوش است آه و واویلتا وامصیبت(۲) ای شهید راه قرآن بر تو می‌بالند شهیدان از غمت کربلا گشته ایران رفته ای سوی شاه شهیدان آه و واویلتا وامصیبت در ره قرآن شهیدی نزد زهرا روسپیدی مالک اشتر رهبری تو جان فدای ره حیدری تو آه و واویلتا وامصیبت داده حق بر تو سعادت داشتی فیض شهادت پیرو خط صاحب زمانی سوزد از سوز داغت جهانی آه و واویلتا وامصیبت ای به خونت آرمیده ریزد اشک من زدیده فخرمن باشد ایرانیم من بهر رهبر سلیمانیم من آه و واویلتا وامصیبت ای سراپا روح احساس پیکرت شد همچوعباس بر تو نالند همه فاطمیون بر تو گریند همه حیدریون آه وواویلتا وامصیبت ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━┛ ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━
ژانویهٔ ۰۱, 854935.mp3
1.93M
: وسط آتیش دست و پا زدی شبیه مادر وسط آتیش چه غریبونه شدی پر پر وسط آتیش شدی پاره پاره پیکر رسیدی به آرزوت وقتی که سوا شدی مثل حججی تو هم جزء شهدا شدی راهِ تو ادامه داره تو این کشور می مونیم همیشه در مسیره حیدر جون میدیم با یک اشاره ای از رهبر : دیدی که دشمن حتی از اسم تو می ترسید دیدی که دشمن با خروشی از تو می لرزید دیدی که دشمن مرگشو با دست تو می دید رفتی ولی خونِ توشده واسمون امید ساخته میشه این مسیر با خونِ تو ای شهید هر لحظه با رمز یا حسین خوش بختیم با روضه همیشه تو خیالی تختیم مردونه به فکر انتقامی سختیم : نداره ترسی ملتی که حسین و داره نداره ترسی تو مسیری که سر میاره نداره ترسی به شهادت قدم میزاره قبله ی همه فقط به طرف کربلاست به خدا که این وطن بیمه ی امام رضاست این دنیا میشه یه روزی از رنج آزاد با ما هم میشه یه روز موافق این باد با مهدی بقیع میشه یه روزی آباد ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━┛ ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━
324.3K
دل من امروز ز سینه پر زده سوی مدینه یاد زهرای حزینه آن عزیز بی قرینه بهشتم کوی تو،دو دستم سوی تو مشام جان پر است،ز عطر و بوی تو مدد یا فاطمه۴ تو گل باغ ولایی نور چشم مصطفایی مظهر حی تعالی همنشین مرتضایی گل پیغمبری،تو جان حیدری کنار مرتضی،شفیع محشری مدد یا فاطمه۴ گرچه پست و بی بهایم بر سر کویت گدایم حق نموده از کرامت مهر و حبت را عطایم تو بر من تکیه گاه،منم بر تو پناه امید عالمین،نما بر من نگاه مدد یا فاطمه۴ ای امید اهل عالم یاد تو هستم همیشه بی ولایت فاطمه جان زندگی ممکن نمی شه عزیز بی حرم،گدای این درم خدا باشد گواه،تویی چون مادرم مدد یا فاطمه۴ فاطمیه دل فتاده یاد زهرا پشت آن در لگد و مسمار و سینه گریه ی سوزان حیدر به پیش دیده اش،گلش پرپر شده پر از رنج و محن،دل حیدر شده مدد یا فاطمه۴ ز در بیت ولایت آتش کین زد زبانه فاطمه را دشمن دین زد به دستش تازیانه پس از غصب فدک،به زخمش زد نمک به پیش مرتضی،به زهرا زد کتک مدد یا فاطمه۴ بعد پیغمبر بمیرم مرتضی خانه نشین شد ز جفای دشمن دین همسرش نقش زمین شد ز او دشمن گسست،دو دستش را ببست از این جور و ستم،دل زهرا شکست مدد یا فاطمه۴ ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━┛ ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━
Mehdi Rasooli - Be Bagheboon Begoeid (320).mp3
15.65M
شهدای گمنام ببرید از ما نام… به باغبون بگویید دیگه لاله نکاره! گوشه گوشه ی این سرزمین لاله زاره! آهای مسافرهای عشق از کربلا خوش اومدید… آهای غریب جبهه ها به جمع ما خوش اومدید… شما که از تابوتاتون می باره عطر کربلا! کی گفته که گمنامید اسمتون عشقه به خدا… از التهاب این دلم که بی قراره کم کنید… محضر بی بی فاطمه سفارش منم کنید! شهدای خوش نام ببرید از ما نام به باغبون بگویید دیگه لاله نکاره به باغبون بگویید دیگه لاله نکاره… گوشه گوشه ی این سرزمین لاله زاره! رسیدید از راه که به این دلهای خسته جون بدید ستاره ها ستاره ها راه و به ما نشون بدید… غبار خاک جبهه ها برای دردمون دواست! مثل شما شهید شدن صراط مستقیم ماست… برای قلب عاشقا یه نیم نگاهتون بسه! مثل دفاع از وطنم اسم شما مقدسه شهدای خوش نام ببرید از ما نام… به باغبون بگویید دیگه لاله نکاره… گوشه گوشه ی این سرزمین لاله زاره! ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━┛ ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━
گمنام و تنهایی.m4a
1.4M
زمزمه فاطمیه و شهید گمنام سبک دامن کشان رفتی.... گمنام و تنهایی درست مثلِ مادر /۳/ سربازِ مولایی درست مثلِ مادر /۳/ تویی پرچمدارِ نهضتِ مولا دَمِ رفتن گفتی ذکرِ یازهرا سلامُ اللّه  سلامُ اللّه مادرت نمی‌دونه  چی اومد سرت؟ /۳/ بی‌حرم شدی تو هم  مثِه مادرت /۳/ موندی تک و تنها درست مثلِ مادر /۳/ افتادی رو خاکا  درست مثلِ مادر /۳/ گلِ هجده ساله خوش اومدی شاید تشنه‌لب دست و پا زدی گلِ زهرا سلامُ اللّه امّا رویِ نیزه‌ها  نرفته سرت /۳/ همسفرِ دشمنا   نشد خواهرت /۳/ دامن کشان رفتی  دلم زیر ُو رو شد /۳/ چشمِ حرامی با ... حرم روبه‌رو شد /۳/ بیا برگرد خیمه اِی کس و کارم منو تنها نگْذار اِی علمدارم علمدارم علمدارم آب به خیمه نرسید  فدای سرت /۳/ حسین قامتش خمید فدای سرت /۳/ ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━┛ ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━
دوباره توی فاطمیه چندتا شهید دارن میارن شهیدای گمنام همونایی که اسم ندارم ولی همه عالمو دارن باید بخونم از غمو درد از دل مادری که خونه همیشه با غصه گله داره از این زمونه از دوریه گلش میخونه رفتی و انگار نگفتی که یه مادری داری یه خواهر و برادری داری میمیرم ای جان مادر بیا نگا کن حال زارم رو رفتی و بردی هرچی دارم رو میمیرم ابا عبدلله (سیدنا حضرت ثارلله3)4 سلام عزیز مهربونم خوش اومدی ای پسر من خیلی دیگه دیره رسیده فصل آخر من بیا بشین برابر من تموم دلخوشیه مادر عروسیه گل پسراشه میمیره وقتی که خبر ازش نداشته باشه همیشه غصه توو چشاشه حالا که هستی سفره عقدتو میچینم من کنار پیکرت میشینم من خوشحالم حالا که هستی برای تو عروسی میگیرم کنار پیکر تو میمیرم خوشحالم ابا عبدلله(سیدنا حضرت ثارلله3)4 شدی تو حامی ولایت تا برسی به داد مولا شعار تو این بود منتقم سیلی زهرا(س) بیا آقا بقیه الله(عج) حالا کجایی که ببینی خونابه های پیرهن رو ناله های زهرا کشته شهید بی کفن رو یکی آروم کنه حسن رو این روزا مادر خورده تنش به تیزی مسمار مونده رو صورتش جای دیوار واویلا این روزا حیدرشبیه ابر غصه میباره دیگه علی شده یه بیچاره واویلا واویلا مادر(سیدتی یا حضرت زهرا3)4 حیدری(سلمان) تَعْرْیْفْ مَنْ اَزْ عِشْقْ هَمْاْنْ بْوْدْ کِهْ گُفْتَمْ دَرْ بَنْدْ کَسْیْ بْاْشْ کِهْ دَرْ بَنْدْ حُسِیْنْ اَسْتْ ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━┛ ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━
"دوش مرا حال خوشی دست داد تشنه شدم باز عطشی دست داد" گرم ترنم شدم و زمزمه در دلم افتاد دم و همهمه باز دلم سخت هوایی شده پر زده و کرب و بلایی شده باز دلم تنگ شهیدان شده سینه پر از حسرت یاران شده کو شب و پرواز و مناجات عشق سنگری و عرضه ی حاجات عشق پیرهن خاکی و خاکی شدن راهی مهمانی پاکی شدن کو سر شوریده و سربند سرخ لحظه ی آخر گل لبخند سرخ کو نفس سوخته ای از عطش کو دل افروخته ای از عطش سفره ی نان و نمک ساده کو ؟ خلوت دل بر سر سجاده کو ؟ کو رفقایی که خدایی شدند ؟ غرق خدا کرب و بلایی شدند کو دل دریایی اهل سحر ؟ ذکر مناجات به سوز جگر آی شلمچه رفقایت چه شد ؟ آی هویزه شهدایت چه شد ؟ آی هویزه بگو از راز ها از بدن و پیکر جانبازها ؟ غرش اروند دلم را ببر یارب از این سینه تو غم را ببر یارب از حالت دل ، خسته ام از خود و از خصلت دل ، خسته ام پر بده دل را که پری وا کنم از گنه و غیر تو پروا کنم یارب از این جسم مرا وارهان مانده ام از راه به راهم رسان بیت اول از شاعر بزرگ دفاع مقدس مرحوم آقاسی وام گرفته شده است . ❌ثواب این شعر تقدیم به همه ی شهدای انقلاب ، دفاع مقدس ، شهدای گمنام ، شهدای مدافع حرم و شهدای حادثه منا ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━┛ ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━
شعرای آئینی سازمان‌ بسیج مداحان کرمانشاه
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها #امشب_که_ناله_از_لبت_افتاده #محمد_حسین_پویانفر ┏━━ °•🖌•°━━┓ ht
.. امشب که ناله از لبت افتاده رو مگیر بعد از سه ماه که تبت افتاده رو مگیر دیدار تو اگرچه غم انگیز می‌ شود بعد از سه ماه قسمت من نیز می‌ شود درد عیال دارم و پیرم نموده‌ اند سی و سه سال دارم و پیرم نموده‌ اند این آشیانه داغ پرستو ندیده بود من را مدینه دست به زانو ندیده بود امروز فضه گفت که خانُم وضو گرفت بعد از سه ماه خانه‌ ی ما رنگ و بو گرفت گفتم که کار کَم بکن اینجا عزیز من ممنونِ نانِ تازه ام اما عزیز من نان را بدون قُوَّت بازو نمی‌ پزند نان را که با جراحت پهلو نمی‌ پزند این خانه مدتی ست که جارو ندیده بود من را مدینه دست به زانو ندیده بود اصرار می‌ کنیم که نانی، کمی بخور ای پلک نیمه باز تکانی، کمی بخور رَدِّ تو از تنور به بستر هنوز هست زینب دوید گفت که مادر هنوز هست او دختر است حسرت آغوش می‌ خورد این سینه‌ ی شکسته، بمان، جوش می‌ خورد دستت شکسته است که بالا نمی‌ رود؟ این شانه‌ ات چه دیده چرا جا نمی‌ رود؟ چشمِ تو نیز بستن بازو ندیده بود من را مدینه دست به زانو ندیده بود *همه حرف من همین یه خطِ، شب شهادت، ازهمه هم عذرمیخوام ...* یادم نرفته تا دَرِ خانه تو را زدند یادم نرفته با دَرِ خانه تو را زدند چشم علی شکستن اَبرو ندیده بود من را مدینه دست به زانو ندیده بود امشب چقدر پیش حسن سوخت دخترت امشب ببین که با سه کفن سوخت دخترت گفتی وصیتتِ دو سه بوسه به حنجر است گفتی لباس محسن تو قد اصغر است *چقدر امام زمان امشب گریه میکنه، یابن الحسن! خیلی از این جماعتي كه اینجا هستن، تو این ایام داغ دیدن ،پدر ازدست دادن، مادر از دست دادن ،عزیز از دست دادن،ختمی نگرفتن، جلسه ای نگرفتن ،اگه دور قبرم جمع شدن چند نفری جمع شدن ، ولی فاطمیه که شد گفتن ماباید بریم مجلس مادرمون فاطمه... شیخ صدوق نقل میکنه: اون شاگرد امام صادق، چند وقت نیومده بود، پیداش نبود، اومد تو مسجد ، آقا فرمود: کجایی پیدات نیست؟ گفت: آقا! ببخشید یه چند روزی خدا بهم اولاد داده توي خونه بودم... آقاخوشحال شد، فرمود: چی بهت خدا داده؟ گفت: آقا! خدا بهم دختر داده...آقا امام صادق فرمودند: اسمش رو چی گذاشتی؟ گفت: آقا! شما اجازه بدین اسمش رو فاطمه گذاشتم... يه وقت دیدن آقا شروع کرد گریه کردن، آقا چرا گریه میکنید؟ گفت: یادِ مادرم اُفتادم، حالا كه اسمش رو فاطمه گذاشتی كارِت سخته شده، گفت: چرا آقاجان؟ آقاا فرمودند: نکنه بلند صداش بزنی، نکنه یه وقت سیلی بهش بزنی!..... چه کردن با این خانم؟ چه کردن که امروز هرکاری میکرد دستش رو میآوُرد بالا موهای زینب رو شونه کنه هی دست می‌افتاد* دعایی زیرلب دارم شبانه تو آمین گوی ای ماهِ یگانه الهی هیچ مظلومی نبیند عزیزش رابه زیر تازیانه * میگه: وقتی دیدم خانُم شروع کرد خونه رو جارو زدن، انگار بچه ها نذر کرده بودن برن کنار قبر پیامبر، لذا از خونه بیرون رفتن، امیرالمؤمنین مسجدِ، اسما میگه خانم صِدام زد، فرمود: من میرم میان حجره، بعد از لحظاتی صِدام بزن، اگه جوابت رو ندادم ،بدون از این دنیا رفتم، علی رو خبرکن... میگه دیدم بی بی وارد حجره شد، دقایقی بعد صدا زدم: یا بنت رسول‌الله!یا زوجة امیرالمؤمنین! یا اُم الحسنِ و الحسین! جوابی نشنیدم، یه وقت درِ خونه به صدا اومد، در رو باز کردم، دیدم حسن و حسین، چشما کاسه ي خون، صدازدن: "َ این اُماه "؟" مادرِ ما کجاست ؟ دیدم الان بگم مادرتون جان داده ،بچه ها هم جان میدن، گفتم: سفره پهن کردم بیایيد، یه نگاه کردن، اَسما! کِی بدون مادر سَرِ سفره نشستیم، من رو کنار زدن دَرِ حجره رو بازکردن، حسن خودش رو روي سینه مادر انداخت، حسین صورت کف پای مادر گذاشت، هی صدامیزنه مادربا من حرف بزن.... اینجا اباعبدالله صورت کف پای مادر گذاشت، یه ساعتی هم رسید كربلا، همین صورت زیر چکمه....* الشِّمر الجالسٌ عَلَی ، نفسِ مادرش گرفت سر را برید و روبروی خواهرش گرفت حسین... هرکی توي این عالم زمین میخوره صدامیزنه: یاعلی!....میان مسجد نشسته بود، حسن و حسین وارد شدن، سلمان میگه هنوز حرفی نزده، آقا تا چشمش افتاد به بچه ها، روی پا ایستاد، یه نگاه کرد، امام مجتبی فرمود: بابا! مادر میان حجره است... مرد معمولا اگه زمین بخوره با زانو زمین میخوره اما سلمان میگه دیدم اقا از پشت زمین افتاد، هی خاکِ مسجد رو به سر میریزه، امیرالمؤمنینی که کسی تا حالا ندیده پاهاش بلرزه، راهی نبود ازمسجد تا خانه، سلمان میگه: میدوید و هی به زمین می افتاد...خودش رو رسوند کنارِ بدن، چند ماهه صورت رو ندیده، یه وقت پارچه ي سفید رو کنار زد:"الله اكبر" چرا صورتت کبوده ؟...*