eitaa logo
شعرای آئینی سازمان‌ بسیج مداحان کرمانشاه
204 دنبال‌کننده
53 عکس
19 ویدیو
25 فایل
بسمه تعالی ♦️فعال ترین وپربارترین کانال شعرائی آئینی سازمان بسیج مداحان استان کرمانشاه درایتا👌 #شور#سرود #مدح باز نشر اشعاروسرودهای جدیدکلی ایام سال به تاریخ قمری و کلیه اشعار مهم مذهبی کشوربرا ،مجالس مذهبی با تنوع بالا و سبک های مختلف @delsokhteh313
مشاهده در ایتا
دانلود
شعرای آئینی سازمان‌ بسیج مداحان کرمانشاه
♦️آن بانویم که دارم.. #روضه_و_توسل_به_حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها استاد حاج منصور ارضی
السلام علیک یا بنت امیرالمومنین، یا ام کلثوم .. آن بانویم که دارم لطف و عطا ز داور ناموسِ کبربایم، نورِ دلِ پیمبر هم دخترِ امامم، هم یادگارِ عصمت یعنی برایِ زهرا آیینه دارِ عصمت از کودکی هماره هم دم به مجتبایم آگاه از تمام اسرارِ کربلایم مانندِ خواهرِ خود غرق نوائب(مصیبت ها) من اُم المصائب است او اُخت المصائبم من با هر مصیبتی که دیده‌ست زینبِ من یک عمر آشنا بود خر روز و هر شبِ من چون خواهرم عقیله هستم زِ غم لبالب در هر غم و بلایی بودم کنارِ زینب از خاطراتِ عمرم خواهم اگر بگویم جز ماجرایِ گودال چیزی دِگر نگویم هر بار زینب آمد از خیمه‌گاه بیرون دنبال او دویدم تا قتلگاه بیرون همراهِ خواهرِ خود در اوج آن بَلیّه من بودن و سکینه بر تل زینبیه تا واژگون شد از اسب آقایِ ما به مَقتل خَدِّ التَّریب گردید مولای ما به مقتل دیدم که برقِ شمشیر دور و برِ حسینم انبود شد برایِ ذبحِ سر حسینم وجه خدا به گودال با کَلب شد مقابل شیب الخضیب افتاد ناگاه دستِ قاتل خنجر زِ کین کشید و خنجر نمیبریدُ خواهر به چشم دید و فریاد میکشیدُ قاتل به پیشِ خواهر هم پیشِ چشم مادر تا جسم پشت و رو شد بنشست رویِ پیکر چون خواست رأس او با جور و جفا بِبُرد تا با دوازده ضرب ، سر از قفا ببرد خون خدا زِ رگ ها تا که به جوش آمد فرمود یا «بُنّی» آه ای غریبِ مادر کشتند و از تنت رفت پیراهنت به غارت ای زینبم به تن کن پیراهنِ اسارت رأسم رَوَد به نیزه، همراهِ اهل بیتم تا بشنوم زِ نزدیک خود آه اهل بیتم دور از دو چشم عباس بیند حرم اسیری ای وای از کنیزی .. ای وای از حقیری .. عباس من کجایی؟! برخیز غیرت الله در مجلسِ شراب است در حصر عصمت الله *آری .. دردهای ام الکثوم هم همان دردهای زینب بود .. بمیرم برات خانم .. * ــــــــــــــــــ ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━┛ ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━
‍ ‌‌ صل الله علیک یا مولا یا صاحب الزمان ای آقا جونم، امشب کجا قرآن به سر می گیری؟آیا تو کوفه هستی ، کربلا هستی ، شنیدید ، وقتی همه رو صدا کرد بالای معزنه قرار گرفت ، مناجات کرد ،بعد موقع اذان صبح شد ، الله اکبر ... صداشو همه مردم کوفه شنیدن ، "به امام حسین آگه به اعتقاد خود من و تو باشه ، امشبم شما ها صداشو شنیدید اومدید اینجا" وقتی اومد به نماز ایستاد ، همچین که به سجده رفت ، شنیدید کاری کرد نانجیب ، ابن ملجم صدای همه عالمیان ، سماوات ، عرضی بلند شد ، با جبرییل ناله زدن ... الله اکبر ؛ وقتی صدای امیرالمؤمنین بعد از ضربه بلند شد "فزت و رب الکعبه" قربون تو آقای غریبم ، یه وقت صدای جبرئیل میان زمین و آسمان بلند شد ، صدا زد به خدا علی رو کشتن ، این صدا رو زینب شنید ، حسنین شنیدن ، به سرعت دو تا آقازاده ها سمت مسجد ، وقتی رسیدن دیدن محراب مسجد پر از خونه ... ای علی علی علی ..." نون و نمک بخور ولی به زخم من نمک نزن2 یه شب که مهمون منی،حرف سفر به من شبیه مادرم شدی،تو نیمه جونم می کنی سلام میدی به مادرم،دل نگرونم می کنی دل تو بی قرار زهراست ... همش دلت کنار زهراست ... چشام به چشمات گره خورده چشات به انتظار زهراست بابا بابا بابا بابایی ... بابا بابا بابا بابای تنها ... امون ازین رفتن تو ... امون ز برگشتن تو ... میخ در التماس می کرد ... بابا ، به پیراهن تو ... صحبت میخ در شدو بازم دلم شد پر غم بیا بیا ،به یاد مادرم روضه بخونیم برا هم ( یادم نرفته مادر افتاد شاخه ی یاس پرپر افتاد دیدم که زانو هات میلرزید تا روی مادرم ، در افتاد ) 2 با گریه ایستاد دوباره نگاهش کرد تسبیح را به دست گرفت و دعاش کرد گیسو کشید دخترش ، اما چه فایده زینب به جای فاطمه خیلی تلاش کرد ... شمشیر تا میان دو ابروی صورتش طوری نشسته بود نمی شد جدا کرد ای روزگار،ای روزگار،آخر علی را زمین زدن باید ازین به بعد جگر را فداش کرد وقت وصال بود دوباره خضاب کرد وقت خضاب خون سرش را حناش کرد *عرضم و تمام و التماس دعا بچه ها داخل گلیمی بابا رو جمع کردن ، با سر غرق خون آوردن سمت خانه ، چند قدمی خانه گفت بچه ها بزارید خودم با پای خودم بیام ... آگه زینب منو با این حال ببینه ، میمیره ... دختر طاقت نداره سر خونی بابا رو ببینه ، میخوام بگم علی جان کجا بودی بالا تل زینبیه ، والشمر جالس علی صدره ... " می گفت خواهرش دم گودال قتلگاه این روبه قبله این همه نیزه زدن نداشت ...   ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━┛ ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━
شعرای آئینی سازمان‌ بسیج مداحان کرمانشاه
|ای أُمِّ عشق.... #روضه_حضرت_ام_البنین_س به نفس استادحاج منصور ارضی قدم اگر خمید ، فدای سر حسین
. |ای أمِّ عشق.... به نفس استاد حاج منصور ارضی ای اُمِّ عشق مادرِ سرلشکر ادب وی سایه سارِ قد تو رویِ سر ادب بانویِ سرسپردۀ همسنگرِ ادب در آسمان ملقبِ بر مادرِ ادب از لحظه ای که واردِ بیت الکرم شدی با احترام کردن خود، محترم شدی روزِ عروسیت شد و اوجِ عزیزیت مبهوت شد زمانه از آن اشک ریزی ات قربان این درایت و دشمن ستیزی ات رفتی به بیت عشق به شرط کنیزی ات از ابتدا بنام تو بر احترام بود جان تو نذرِ خدمتِ چندیدن امام بود در ظّل نورِ فاطمه با غم عجین شدی شمسُ الضحی مکتب حقُ الیقین شدی ماه تمام چهار مه جبین شدی دادی بَنی و حضرتِ اُم البنین شدی ام البنین شدی و به تو التفات شد آغوشِ تو پناه زنان و بنات شد بانو تو کیستی که بنازد کرم به تو باب النجات داده کلیدِ حرم به تو غرق توسل است عرب تا عجم به تو داده امام عصر، خدا را قسم به تو یعنی تو شاهراهِ نزولِ عنایتی سجادۀ عبادتی و باب حاجتی عالم به حیرت است از این جانثاری‌ات مادر شدی و برف شدی بهر یاری ات جان ها فدای مادری افتخاری ات قربان این تفضل و این سفره داری ات خورشیدِ در تلألؤیی و ذره پروری تو باب فضلی و به اباالفضل مادری مادر شدی که داغ ببینی کمان شوی در هر بهار راوی فصل خزان شوی باران شوی، خمیده شوی، نیمه جان شوی گریان شوی و مادر گریه کنان شوی ما را ز اشک خویش تو تزکیه کرده ای خاکِ بقیع را تو حسینیه کرده ای بعد از حسین از دل و جانت سرور رفت گریان شدی و نالۀ تو تا قبور رفت بر پیکری که زود سرش در تنور رفت از بس گریستی تو، زِ چشم تو نور رفت آه از جگر کشیدی و قلبت کباب شد بعد از حسین خانۀ شادی خراب شد بعد از حسین زنده نمودی قیام را گریان نمود گریۀ تو خاص و عام را زینب که رفت داغ تو انگار تازه شد یعنی دوباره داغ علمدار تازه شد زینب که رفت پیر و خمیده کمر شدی نالان شدی شکسته شدی مختصر شدی یعنی که رو به قبله شدی محتضر شدی چشم انتظارِ دیدنِ روی پسر شدی اما یلان تو همه در خاک خفته اند در بین خاک با تن صد چاک خفته اند وقتش رسیده روضه حساس را بخوان در بزم گریه عطرِ گل یاس را بخوان مجلس بگیر نوحۀ احساس را بخوان یک چند صفحه مقتل عباس را بخوان شرح نزول ساقی سرمست را بگو از مرکب افتادن بی دست را بگو *وقتی خواست از رو اسب به زمین بیاد همه شنیدن، بی دست بوده .. از روی اسب به زمین افتاد ..* برگو چگونه عطش گریه خیز شد جسمش چگونه مرکز ثقلِ ستیز شد شمشیر حمله کرد و سرنیزه تیز شد بالا بلندِ خیمه تنش ریز ریز شد برگو چگونه نالۀ زن ها بلند شد با پارچه‌ سرش به روی نیزه بند شد *برا بی بی ام البنین روضه بخوانیم .. همون روضه ای که خودش خوانده : باور نمی کنم کسی جرائت کرده باشه بر سر مبارکت زده باشه اون هم با عمود آهن . اما شنیدم اول دست هاتُ قطع کردن .. دوم شنیدم تیر به چشمت زدن .. آنگاه عمود آهن بر سرت زدن .. سرت از هم پاشیده شد .. همچین که رو زمین خواست بیفته صدا زد داداش زود بیا "اخا ادرک اخا" ابی عبدالله به سرعت آمد. راوی میگه تو این آمدن دیدن به لحظه ایستاد، پیاده شد، شی رو برداشت به چشم گذاشت .. جلوتر آمدم دیدم دست های عباسِ .. با همون وضع آمد تا رسید به بدن یه نگاه به آن بدنِ پاره پاره و تیر باران خورد کرد، صدا زد «أَلانَ إنکَسَرَ ظَهرِي وَ قَلَّت حِيلَتِي وَ انقَطَعَ رَجائِي»(1) بمیرم برات .. دیگه کسی نیامد سمتِ این بدن .. کار حسینم بعد از این تمام شد .. دشمن فرصت پیدا کرد اول بدن رو غارت کرد بعد طوری به بدن صدمه زد که امام چهارم حضرت رو به سختی جمع کرد .. همه گفتن عباس قد رشیدی داره .. اما هرکی رفته سردابِ آقا میگه یه قبرِ کوچکی قرار دارد ..* منابع: 1) موسوعة الامام الحسین (ع) ج ۴، ص ۲۳۱ البحرانی، العوالم، ۱۷ / ۲۸۳ - ۲۸۴، ۲۸۵ بحار الأنوار، ج‏45، ص: 41 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇 @Shoaraye_aeinimadhanksh