:
💠 #رانندگی_مقام_معظم_رهبری
صرفا جهت یه لبخند حلال .. 😄
محافظ آقا(مقام معظم رهبری) تعریف میکرد
میگفت رفته بودیم مناطق جنگی برای بازدید.
توی مسیر خلوت آقا گفتن اگه امکان داره کمی هم من رانندگی کنم.
من هم از ماشین پیاده شدم و آقا اومدن پشت فرمون و شروع کردن به رانندگی
میگفت بعد چند کیلومتر رسیدیم به یک دژبانی که یک سرباز آنجا بود ما نزدیک شدیم و تا آقا رو دید هل شد.😂😂
زنگ زد مرکزشون گفت:
قربان: یه شخصیت اومده اینجا..
از مرکز گفتن که کدوم شخصیت؟ !!
گفت: قربان نمیدونم کیه ولی گویا که آدم خیلی مهمیه
گفتن چه آدم مهمیه که نمیدونی کیه؟!!
گفت:قربان؛نمیدونم کیه ولی حتما آدم خیلی مهمیه که حضرت آقا رانندشه!!😂😂😂
این لطیفه رو حضرت آقا توجمعی بیان کردند و گفتند که ببینید میشه لطیفه ای رو گفت بدون اینکه به قومی توهین شود.
📌بر گرفته از خاطرات مقام معظم رهبرى مجله لثارات الحسین(ع)
💠 #بار_امانت
🔻 مردم مشهد در بحبوحه تبلیغات انتخابات مجلس مراقب باشند و از حمایت و پشتیبانی علامه مصباح همانی که آقا #مطهری_زمان نامیدندش غافل نشوند.
🔻 مبادا این امانت بر زمین بماند و مجددا آقا از انتخاب نشدن این عالم سترگ،مجاهد بینظیر و مبارزی خستگی ناپذیر دلگیر شوند و بفرمایند که فقدان حضور علامه مصباح در خبرگان رهبری موجب تضعیف انقلاب است.
#انتخاب_اصلح🇮🇷
@shohaadaae_80
『سَـربـٰازانِ دَهـہهَشتـٰادیٖ』
🎧📚 #کتاب_صوتی " حاج قاسم" 📚خاطرات خودنوشت شهید حاج قاسم سلیمانی #حاج_قاسم_سلیمانی🌹 1⃣قسمت اول #کت
2.mp3
زمان:
حجم:
14.47M
『 #ڪتاب_صوتے 📚🎧 』
" حاج قاسم"
📚خاطرات خودنوشت شهید حاج قاسم سلیمانی
#حاج_قاسم_سلیمانی🌹
2⃣قسمت دوم
『سَـربـٰازانِ دَهـہهَشتـٰادیٖ』
『 #ڪتاب_صوتے 📚🎧 』 " حاج قاسم" 📚خاطرات خودنوشت شهید حاج قاسم سلیمانی #حاج_قاسم_سلیمانی🌹 2⃣قسمت دو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❌❌هم اکنون 📺شبکه قرآن❌❌
🌹🇮🇷مراسم اربعین سردار دلها🇮🇷🌹
@MaddahionlinYEKNET.IR - zamine - vafat hazrat omolbanin - 98.11.18 - pouyanfar.mp3
زمان:
حجم:
8.68M
#رزق_معنوی_شبانه☁🌙☁
مولا جان یه نگاه تو کفایت باشد
کاری کن رزق نوکرت شهادت باشد
🎤محمدحسین پویانفر
#شبتون_شهدایی🌹
#وضو_یادتون_نره😊
@shohaadaae_80
🔴🔵 اسراری ناگفته از آخرین روز زندگی سپهبد سلیمانی👇🏼
پنجشنبه(98/10/12)
#راوی:
ساعت 7 صبح دمشق
با خودرویی که دنبالم آمده عازم جلسه میشوم،
هوا ابری است و نسیم سردی میوزد
ساعت 7:45 صبح
به مکان جلسه رسیدم.
مثل همه جلسات تمامی مسئولین گروههای مقاومت در #سوریه حاضرند.
ساعت 8 صبح
همه با هم صحبت میکنند... درب باز میشود و فرمانده بزرگ جبهه مقاومت وارد میشود.
با همان لبخند همیشگی با یکایک افراد احوالپرسی میکند
دقایقی به گفتگوی خودمانی سپری میشود تا اینکه حاجقاسم جلسه را رسما آغاز میکند...
هنوز در مقدمات بحث است که میگوید:
همگی بنویسن، هرچی میگویم رو بنویسین!
ما همیشه نکات را مینوشتیم ولی اینبار حاجی تاکید بر نوشتن کل مطالب داشت.
گفت و گفت... از منشور پنجسال آینده... از برنامه تکتک گروههای مقاومت در پنجسال بعد... از شیوه تعامل با یکدیگر... از...
کاغذها پر میشد و کاغذ بعدی...
سابقه نداشت این حجم مطالب برای یکجلسه
آنهایی که با حاجی کار کردند میدانند که در وقت کار و جلسات بسیار جدی است و اجازه قطعکردن صحبتهایش را نمیدهد، اما #پنج_شنبه اینگونه نبود... بارها صحبتش قطع شد ولی با آرامش گفت؛ عجله نکنید، بگذارید حرف من تموم بشه...
ساعت 11:40 ظهر
زمان اذان ظهر رسید
با دستور حاجی نماز و ناهار سریع انجام شد و دوباره جلسه ادامه پیدا کرد!
ساعت 3 عصر
حدود #هفت_ساعت! حاجی هرآنچه در دل داشت را گفت و نوشتیم.
پایان جلسه...
مثل همه جلسات دورش را گرفتیم و صحبتکنان تا درب خروج همراهیش کردیم.
خوردویی بیرون منتظر حاجی بود
حاجقاسم عازم #بیروت شد تا سیدحسننصرالله را ببیند...
ساعت حدود 9 شب
حاجی از #بیروت به دمشق برگشته
شخص همراهش میگفت که حاجی فقط ساعتی با سیدحسن دیدار کرد و #خداحافظی کردند.
حاجی اعلام کرد امشب عازم #عراق است و هماهنگی کنند
سکوت شد...
یکی گفت؛
حاجی اوضاع عراق خوب نیست، فعلا نرین!
حاجقاسم با لبخند گفت؛
میترسین #شهید بشم!
باب صحبت باز شد و هرکسی حرفی زد
یکی گفت: #شهادت که افتخاره، رفتن شما برای ما فاجعهست!
دیگر گفت: حاجی هنوز با شما خیلی کار داریم
حاجی رو به ما کرد و دوباره سکوت شد، خیلی آرام و شمردهشمرده گفت:
میوه وقتی میرسه باغبان باید بچیندش، #میوه_رسیده اگر روی درخت بمونه پوسیده میشه و خودش میفته!
بعد نگاهش رو بین افراد چرخاند و با انگشت به بعضیها اشاره کرد؛ اینم رسیدهست، اینم رسیدهست...
ساعت 12 شب
هواپیما پرواز کرد
ساعت 2 صبح جمعه
خبر شهادت حاجی رسید🌹
به اتاق استراحتش در دمشق رفتیم
او کاغذی نوشته بود و جلوی آینه گذاشته بود...
▪️(راوی؛ ستاد لشکر فاطمیون)