eitaa logo
『سَـربـٰازانِ‌‌ دَهـہ‌هَشتـٰادیٖ‌』
3.9هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
2.3هزار ویدیو
279 فایل
❁﷽❁ 🔸 #دهہ‌ھݜٺٵدێ‌هٵ هم‌شهید‌خواهندشد.. درجنگ بااسرائیل انشاءالله بشرط...⇩ 🍃🌹[شهیدانه زندگی کردن]🌹🍃 🤳خادم خودتون↶ @Shheed_BH_80 ☎️حرفهای شما↶ @goshi_80 📬تبادل‌‌وکپی↶ @shraet_80 🚩شروع‌کانال⇜ ²³`⁸`⁹⁸ #دوستات‌رو‌به_کانال_دعوت‌کن⇣🌸😊🌸⇣
مشاهده در ایتا
دانلود
#دُعآےهَرروزبَݩدگے " خدایا! دراین روز مرا برای روزه داشتن و عبادت یاری ده و درآن از بیهوده گویی ها وگناهان برکنارم دار ودرآن ذکر خود راهمیشه روزیم، کن به توفیق خودت ای راهنمای گمراهان. ☆|@shohaadaae_80|☆ ♦️🔷♦️🔷♦️🔷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شرح مختصری از فراز دعای روز هفتم ماه مبارک رمضان🌙 🍃🍂🍃🍂 مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانی نقل میکند: درنیت هایتان بگویید:" خدایا؛ من روزه میگیرم، اما روزه خاص میگیرم" یعنی اعضاء وجوارحتان هم روزه باشد، حدیث داریم؛ زمانی که روزه میگیرید، باید چشم و گوش وپوست بدنتان هم روزه بگیرند، باید اعضاء و جوارحمان هم روزه باشند تا این روزه درما اثر بگذارد. این استاد اخلاق ادامه میدهد: البته یک روزه دیگر هم داریم که روزه خاص الخاص است، در این روزه، قلبمان درماه رمضان به غیر ازخدا متوجه نمیشود. 🍂🍃🍂🍃 آیت الله مجتهدی تهرانی در ادامه درشرح " وَارزُقنی فیهِ ذِکرَکَ بدَوامِهِ" اظهار میکند: خدایا روزی کن که درماه رمضان یاد تو باشم، " ذکر"، هم یاد معنا میکند وهم معنای ذکر زبانی را میدهد. دائما باید به یاد خدا باشم. وی میگوید: حدیث است که اگر حیوانات ذکر نگویند، اسیر دام صیاد میشوند. این صداهایی که از حیوانات میشنویم ، ذکر هایی است که توسط آنان بیان میشود، حتی درخت و بیابان و کوه و دشت هم ذکر میگویند. " ای خدایی که گمراهان را راهنمایی میکنی، توفیق بده این دعاهای روز هفتم درباره ما مستجاب شود.." 🌟التماس دعای فرج🌟 ☆|@shohaadaae_80|☆ 🍃🍂🍃🍂🍃🍂
💚 رفقا ! امت ِ پیغمبر(ص) ماه ِ رمضون ِ آدم نشیم . . .🌙 ماه رمضون بگذره . . . دیگه آدم نمی شیماااا!😔 💌پ.ن:ماه رمضون که پاک تر از بقیه سال هستیم باید آدم بشیم ! حال ِ نفس ِ مونو بگیریم! پس بجنب⏰ ♡{ @shohaadaae_80 }♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عشق یعنی : خدا با اینکه‌ این همه ‌گناه‌ کردیم‌‌ بازم مثلِ ‌همیشه انقدر آبرومون‌ رو حفظ‌ کرد که‌ همه ‌بهمون‌ میگن : +‌عاشقتم‌‌خدای‌ِجان، باش؟🙃💛 ♡ @shohaadaae_80
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
『سَـربـٰازانِ‌‌ دَهـہ‌هَشتـٰادیٖ‌』
#رنج_مقدس🍀 #قسمت_سوم3⃣ با اختیار خودم نرفته بودم که با اختیار خودم برگردم. حالا این‌جایم کنار قل دی
🍀 ⃣ – با اختیار و احترام بپوش بریم؛ و الا مجبور می‌شم پیشت بمونم، یک! مادر هم جلوی خواهرش شرمنده می‌شه، دو. این کتاب رو هم می‌برم جریمه این‌که بی‌اجازه از اتاقم برداشتی، سه! کتاب را برمی‌دارد و می‌رود. این مهمانی‌های خداحافظی مبینا، باعث شده که یک دور تمام فامیل را ببینم. برای منِ دور از خانه، این انس زودهنگام کمی سخت است. مادر کنار حجم زیاد کارها و دل نگرانی‌هایش، با دیده محبت همه این دعوت‌ها را قبول می‌کند و علی که انگار وظیفه خودش می‌داند مرا با احساسات اطرافیانم آشتی بدهد. برادر بزرگ‌تر داشتن هم خوب است و هم بد. خودش را صاحب‌اختیار می‌داند و مأمور قانونی محبت به سبک خودش. با آن قد و هیبتش که از همه ما به پدر شبیه‌تر است؛ حمایتش پدرانه، رسیدگی‌هایش مادرانه و قلدری‌‌هایش مثل هیچ کس نیست. وقتی‌که می‌خواهد حرفش را به کرسی بنشاند دیگر نمی‌توانی مقابلش مقاومت کنی. مادر هم، با آسودگی همه کارها را به او می‌سپارد و در نبودن‌های طولانی پدر، علی تکیه‌گاه محکمش شده است. یکی‌دوبار هم دعوا کرده‌ایم؛ من جدّی بودم، ولی او با شیطنت، مشاجره را اداره کرده و با حرف‌هایش محکومم کرده است. معطل مانده‌ام که چه بپوشم. دوباره صدای علی بلند می‌شود و در اتاقم درجا باز می‌شود. – اِ… هنوز نپوشیدی؟ بوی عطرش اتاقم را پر می‌‌کند. نفس عمیقی می‌‌کشم و نگاهش نمی‌کنم. آرام، مانتوی طوسی‌ام را از چوب‌لباسی برمی‌دارم. – پنج ثانیه وقت داری! مانتو را تنم می‌کنم. می‌شمارد: – یک، دو، سه، چهار، پنج. می‌آید داخل و چادر و روسری‌ام برمی‌دارد و می‌رود سمت در. – بقیه‌اش رو باید توی حیاط بپوشی، بی‌آینه. چرا شما ‌خانم‌ها بدون آینه نمی‌تونید دو متر هم از خانه بیرون برید؟ توی حیاط همه معطل من‌ هستند؛ حتی مادر که دارد برای ماهی‌ها نان خشک می‌ریزد. *** این مهمانی هم تمام شد و آن شب هم زیر نگاه‌های خریدارانه خاله و توجه‌های پسرخاله، حال و حوصله‌ام سر رفت. مبینا کنار گوشم تهدیدم کرد: – اگر خاله خواستگاری کرد و تو هم قبول کردی، اعتصاب می‌کنم و عروسیت نمی‌آم. علی کارش را بهانه کرد و زودتر از بقیه بلند شد. در برگشت، مادر کنار گوش علی چیزی گفت و علی هم ابرو درهم کشید و گفت: – بی‌خود کردند. اصلاً تا یک‌سال هیچ برنامه‌ای نداریم. نه سامان، نه کس دیگه. خاله بعد از آن شب، چندبار هم زنگ زده بود و مادر هر بار به سختی، به خواستگاری‌اش جواب رد داده بود. 📖 ✏️نویسنده: نرجس شکوریان فرد ...⏰ 📔📕📘📙📓📔📕📗📘📙📓 👇🌱 ♡{ @shohaadaae_80 }♡
『سَـربـٰازانِ‌‌ دَهـہ‌هَشتـٰادیٖ‌』
#رنج_مقدس🍀 #قسمت_چهارم4⃣ – با اختیار و احترام بپوش بریم؛ و الا مجبور می‌شم پیشت بمونم، یک! مادر هم
یا‌حَضرَت ِ‌حَق... رد موج‌های ریز و درشت آب را که به دیوارهای حوض می‌خورند و آرام می‌گیرند، دنبال می‌کنم. از وقتی مبینا رفته خیلی تنها شده‌‌ام. بی‌حوصله که می‌‌شوم حیاط و حوض آب همدمم می‌شود. دلم هوای طالقان کرده ‌است. ظهرها که همه‌ می‌خوابیدند کتابم را برمی‌داشتم و از خانه بیرون می‌‌‌‌رفتم. آرام دست به دیوارهای کاهگلی می‌کشیدم گُل‌های سر راه را نوازش می‌کردم، دور تک‌درخت‌ها چرخ می‌زدم تا به کنار چشمه برسم. قمقمه آبم را پر می‌کردم و دنبال خیالاتم به کوه می‌زدم. تنهایی و عظمت کوه روحم را آرام می‌‌کرد و فکرم را به حرکت وا می‌‌داشت. گاهی دیگران همراهم می‌شدند. با آن‌ها بودن شور خاص خودش را داشت؛ اما لذت تنهایی، حس متفاوتی بود که در سر و صدا و شیطنت‌ها نبود. همین هم بود که کمتر کسی را به خلوت‌هایم راه می‌دادم. هیچ‌کس نبود جز گل‌ها و سبزی‌های کوهی، پروانه‌ها و کلاغ‌های پر سر و صدا و مارمولک‌های ریز تندرو که با دیدن‌شان وحشت می‌کردم و با نزدیک شدن‌شان جیغ می‌‌کشیدم. «دخترک کوه‌نشین، زیبای سرگردان، پری کوهی، کفتر جَلد امامزاده…» همه این‌ها لقب‌هایی بود که پدربزرگ حواله‌ام می‌کرد. علی که کنارم می‌نشیند، یک‌لحظه جا می‌خورم. می‌خندد و می‌گوید: – کجایی؟ شانه‌هایم را بالا می‌اندازم. نمی‌گویم که در خیال طالقان بوده‌ام و دلم تنگ شده‌‌است. – توی آب. هومی می‌کند: – کجای آب مهمه. عمقی یا سطح. سرم را بالا می‌آورم. با نگاهم صورتش را می‌کاوم که نگاه از من می‌گیرد. دست می‌کند داخل آب و آرام‌آرام تکان می‌دهد. می‌گوید: ‌‌‌‌-می‌دونی آب اگه موج نداشته باشه چی می‌شه؟ ذهنم دنبال آب راکد می‌‌گردد. دستم را تکان نمی‌دهم تا آب آرام بگیرد. – مرداب می‌شه. مرداب و بوی بدش را دوست ندارم. نگاهم خیره به دستانش است که با هر تکانش تولید موج می‌‌کند. – زندگی مثل دریاست؛ پر از حرکت‌های آرام و موج‌های ریز و درشت؛ بیشتر موج‌هایی که توی زندگی آدم‌ها می‌افته به خواست خودشونه، با فکر خودشون کاری می‌کنن یا حرفی می‌زنن که موج می‌اندازه توی زندگیشون. چشم از آب بر می‌‌دارد و نگاهم می‌‌کند: – منظورم رو که گرفتی؟ سر تکان می‌دهم که یعنی: تا حدودی. – اگر درست عمل کنند مثل این موج نتیجه درست عملشون با زیبایی نوازششون می‌ده. اگرهم بد که… دستش را محکم توی آب تکان می‌دهد و موج تندی به لبه حوض می‌رسد و تا به خودم بجنبم خیس شده‌ام. جیغ می‌کشم و از جا می‌پرم. سرم را بالا می‌آورم تا حرفی بزنم. ایستاده و سرش را هم چپ و راست می‌کند: – باور کن قصد بدی نداشتم. می‌خواستم بگم، یعنی منظورم این بود که… چرا این‌جوری نگام می‌کنی؟ درس عملی دادم. می‌دونی تو علم امروز تئوری درس دادن فایده نداره، ولی عملی، برای همیشه توی ذهن می‌مونه. 📖 ✏️نویسنده: نرجس شکوریان فرد ...⏰ 📔📕📗📘📙📓📔📕📗📘📙📓 👇🌱 ♡{ @shohaadaae_80 }♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚اولین‌جمعه‌ماه‌مبارڪ‌رمضان‌ِ‌بود دلم‌نیومد‌دلتون‌ڪربلایی‌نشه..😔 خصوصاالاڪه‌همه‌روزه‌میگیریم‌راحتتر حال‌³ساله‌حسین‌بن‌علی‌درڪ‌میڪنیم.. 🌹 💛 @shohaadaae_80
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_5184006989193150483.mp3
2.19M
📖 دعای افتتاح 🎤 باسم کربلایی التماس دعا🤲 ✨@shohaadaae_80
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸
🦋¦لیست‌برنامه‌های‌ماه‌مبارک‌رمضان¦🦋 1⃣قرائت روزانه یک جزء قرآن توسط اعضاء🎤 ⏱👈ساعت ١١ 2⃣همگام با کلام وحی✨ (نکات‌جزء‌همان‌روز) ⏱👈ساعت ۱۲ 3⃣جرعه ای از دریای نهج البلاغه🏝 ⏱👈ساعت۱۳ 4⃣شرح دعای هرروز ماه رمضان🌤 ⏱👈ساعت۱۴:۳۰ 5⃣بندگی ‌به‌سبک‌ شهدا🌹 ⏱👈ساعت ۱۵ 6⃣چالش مذهبی(روزانه)🔖 ⏱👈ساعت ١۶ عصر 7⃣افطاری ساده🥒 ⏱👈ساعت ١٨ عصر 8⃣درس اخلاق روزانه 🌟 ⏱👈ساعت ٢١ شب 9⃣به‌وقت‌رمان{}📓 ⏱👈ساعت ۲۲ 🔟قرائت دعای افتتاح💚 ⏱👈 ساعت۲۳ •♥️| @shohaadaae_80 |♥️•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔶 تلاوت قرآن به نیابت از شهدا 🍃جزء هشتم 🌷 ثواب آن هدیه به امام صادق(ع) به نیابت از شهید محمدهادی ذوالفقاری در صورتی که خواندید بر روی لینک زیر کلیک کنید و گزینه خوانده شد را انتخاب کنید👇👇👇 EitaaBot.ir/poll/v7hq0?eitaafly 📣 لطفا نشر دهید تا همه در ثواب این ختم سهیم باشند.♥️ •🍀{ @shohaadaae_80 }🍀•
6285551_766.mp3
4.15M
📖|تندخوانے و ترتیل جزء هشتم 🎤|قـارے: استاد معتـز آقایـے •✨[ @shohaadaae_80 ]✨•
سلام دوستان😊 اگه تو جمع برادری قاری هست که می‌تواند قرآن کریم را بخواند حتما بیاد اینجا 👇 👉( @darya321) وخودشو معرفی بکنه قراره ان شاءالله برای جزء خوانی قرآن کریم از جمع خودمون استفاده کنیم🌺 منتظرتونیم یاعلی👋🏻 ○| @shohaadaae_80 |○
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جزء8⃣قرآن کریم: ♦️آیه ۱۱۶ سوره انعام :« وَإِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ ﴿۱۱۶﴾» ♦️ترجمه:«و اگر از بيشتر افراد روى زمين اطاعت كنى، تو را از راه خداوند، منحرف و گمراه مى‌كنند. زيرا آنان جز از گمان پيروى نمى‌كنند وآنان، جز به حدس و گمان نمى‌پردازند.» 📌نکته اخلاقی: از بعضی از مردم که سوال می پرسیم چرا این رفتار را دارید در پاسخ می گویند که همه همین کردار را دارند و ماهم مثل بقیه هستیم. این افراد برایشان مهم نیست که چه راهی را دنبال می‌کنند. 🌼در این آیه چند نکته را برای ما وجود دارد و ما را از اطاعت از بیشتر افراد زمین نهی می کند؛زیرا: ❇️ما را از راه خدا منحرف و گمراه می کنند. ❇️آنان جز از گمان پیروی نمی کنند؛ریشه ضلالت ها،اعتماد به حدس و گمان است. ❇️آنان جز به حدس و گمان نمی پردازند؛ اکثریتی که به جای حق در پی حدس و هوس باشند قابل پیروی نیستند .در انتخاب راه دلیل و برهان لازم است،نه حدس و گمان. ⚠️باید توجه داشت که اکثریت دلیل حقانیت نیست.ملاک حق است نه عدد. پس در پیمودن راه حق از کمی افراد نهراسیم؛زیرا گذشته ها به ما نشان داده اند که گروهی اندکی که با حق بودند بر گروه بسیاری که راه غیر حق را دنبال می کردند پیروز شدند. ⁉️لازم به ذکر است که این ویژگی ها برای گروه بسیاری که راه غیر حق را دنبال می کند بیان شده است. 🌈الْحَقُّ مِنْجاةٌ لِکلِّ عامِلٍ🌈 🌈 حق وسیله نجات هر انسان 🌈 📿@shohaadaae_80📿. 🌹🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا