#خاطره❤️
💠امروز رفتیم قبرستون خواجه ربیع مشهد
موقع فاتحه وحضور سر قبر
توجهم به اون سمت جلب شد که یک چیزی شبیه جعبه ی زردرنگی بود
💠همون چیزی که من و توهم باید
یه روزی توی اون باشیم
رفتم جلوتر دیدم چقدر دیوارش دورش اندازه هست ی طوری درست شده
که تکون بخوری دست وپات گیر میکنه
💠آره تابوت بود...
تا وقتی این دستو پاهات آزادن
در راه خدا باش
تا وقتی به اینجا رسیدی
پاهاتم با پارچه بسته بود
ولی پاهای روحت باز باشه و بتونی از آزادانه بچرخی و لذت ببری
#حواسمون_جمع_باشه🔍
#شهید_نشیم_میمیریم😔