eitaa logo
『سَـربـٰازانِ‌‌ دَهـہ‌هَشتـٰادیٖ‌』
3.9هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
2.3هزار ویدیو
279 فایل
❁﷽❁ 🔸 #دهہ‌ھݜٺٵدێ‌هٵ هم‌شهید‌خواهندشد.. درجنگ بااسرائیل انشاءالله بشرط...⇩ 🍃🌹[شهیدانه زندگی کردن]🌹🍃 🤳خادم خودتون↶ @Shheed_BH_80 ☎️حرفهای شما↶ @goshi_80 📬تبادل‌‌وکپی↶ @shraet_80 🚩شروع‌کانال⇜ ²³`⁸`⁹⁸ #دوستات‌رو‌به_کانال_دعوت‌کن⇣🌸😊🌸⇣
مشاهده در ایتا
دانلود
『سَـربـٰازانِ‌‌ دَهـہ‌هَشتـٰادیٖ‌』
#خاطرات‌سفیر🚁 #قسمت‌‌_پنجم5⃣ ساعت ۶ عصر از دانشگاه برگشتم خوابگاه یه راست رفتم توی آشپزخونه بادوتا
🚁 ⃣ خونسرد گفتم : خب بیخود روزه میگیری . دیگه نمیخواد بگیری . گفت : واسه چی؟ گفتم : واسه چی بگیری ؟ گفت : واسه اینکه اگه نگیرم گناه داره . گفتم : کی گفته گناه داره ؟ یکم عصبانی شد فکر کرد دستش انداختم و گفت : خدا خودش به تو گفته اگه روزه نگیری گناه داره و اگه نماز نخونی گناه نداره ؟ +نه . اما روزه رو باید گرفت -خدا خیلی بزرگتر از اونیه که یخواد از روزه نگرفتن تو ناراحت بشه . + خب چرا باید نماز خوند ؟ توی همین هیر و ویر و صحبت از نماز و خدا و اطاعت از خدا ، یه دختریم اومد و جلومون نشست . داشت برا خودش شیر کاکائو درست می کرد . اما به حرفای ما هم خیلی جدی گوش می کرد . اینقدر نگاهم کرد که سلام کردم . +سلام . خوبی؟ هورا ، عین خودم زود دختر خاله شد . ادامه دادم: خوبم .تو چطوری؟چه خبر از مامان اینا؟ پقی زد زیر خنده . +مامانم؟خوبه بهت سلام رسوند . ازش پرسیدم اسمت چیه امبروژا. همین کلمه توی فرانسه طور دیگه ای تلفظ میشه. فرانسویا اَم قُزی صدام میکنن. تو چی صدام میکنی؟ -من؟ بهت میگم عم قزی...!!! بعد ، داستان عم قزی رو براش تعریف کردم. پرسید: راستی تو کجایی هستی؟؟؟ گفتم: من ایرانی ام. توچی؟ نگاه همه بچه ها به سمت ما برگشت. چند ثانیه مکث کرد، سقف رو نگاه کرد، بعد گفت: من آمریکایی ام. بدون اینکه هیییچ توضیحی به هم بدیم، نزدیک یه دیقه میخندیدیم. هی از بالای چشم ، به هم نگاه میکردیم و میخندیدیم. اونقدر که اشک هردومون در اومد. امبورژا ازم پرسید: تو با من دوستی دیگه نه؟ گفتم: معلومه. و بعد برام توضیح داد که بیشتر بچه های فرانسوی ساکن خوابگاه، از وقتی فهمیدن امریکاییه، باهاش حرف نمیزنن. اونروز اون قدر باهم حرف زدیم‌ تا نگهبان شب اومد و ما رو از آشپز خونه بیرون کرد تا درش رو قفل کنه.ما هم از رو نرفتیم. تا نصفه شب صحبت مون و تو پاسیو ادامه دادیم. چه قدر زود باهم دوست شدیم‌. چه قدر زود حس همدیگه رو فهمیدیم. چه قدر زود به هم وابسته شدیم. و چه قدر زود باهم صمیمی شدیم. 📚 ✏️نویسنده: نیلوفر شادمھری ...⏰ ••📔📕📗📘📙📓•📔📕📗📘📙📓•• ➣‌‌‌√ ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• @shohaadaae_80