eitaa logo
『سَـربـٰازانِ‌‌ دَهـہ‌هَشتـٰادیٖ‌』
3.9هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
2.3هزار ویدیو
279 فایل
❁﷽❁ 🔸 #دهہ‌ھݜٺٵدێ‌هٵ هم‌شهید‌خواهندشد.. درجنگ بااسرائیل انشاءالله بشرط...⇩ 🍃🌹[شهیدانه زندگی کردن]🌹🍃 🤳خادم خودتون↶ @Shheed_BH_80 ☎️حرفهای شما↶ @goshi_80 📬تبادل‌‌وکپی↶ @shraet_80 🚩شروع‌کانال⇜ ²³`⁸`⁹⁸ #دوستات‌رو‌به_کانال_دعوت‌کن⇣🌸😊🌸⇣
مشاهده در ایتا
دانلود
『سَـربـٰازانِ‌‌ دَهـہ‌هَشتـٰادیٖ‌』
#جلسه4⃣0⃣1⃣ #کتاب_کشتی_پهلو_گرفته نجوای جبرئیل امین علیه السلام : من سوختم وقتی در خانه خدا، در خا
⃣0⃣1⃣ ❌❌ نجوای جبرئیل امین علیه السلام : چهل قبر مشابه! چهل قبر همسان! و انسانها بعضی واله و سرگشته، برخی متعجب و حیران، عده‌ای مغبون و شکست خورده، گروهی از خشم و غضب، کف به لب آورده و معدودی از خواب پریده و هشیار شده. عمر گفت: - نشد، اینطور نمی‌شود، نبش قبر خواهیم کرد، همه‌ی قبرها را خواهیم شکافت، جنازه‌ی دختر پیامبر را پیدا خواهیم کرد، بر او نماز خواهیم خواند و دوباره... خبر به علی رسید. همان علی که تو گاهی از حلم و سکوت و صبوری‌اش در شگفت و گاهی گلایه‌مند می‌شدی، از جا برخاست، همان قبای زرد رزمش را بر تن کرد، همان پیشانی بند جهاد را بر پرپیشانی بست، شمشیری را که به مصلحت در غلاف فشرده بود، بیرون کشید و به سمت بقیع راه افتاد. تو به یقین دیدی و بر خود بالیدی اما کاش بر روی زمین بودی و می‌دیدی که چگونه زمین از صلابت گامهای علی می‌لرزد. وقتی به بقیع رسید، بر بالای بلندی ایستاد- صورتش از خشم، گداخته و رگهای گردنش متورم شده بود- فریاد کشید: - وای اگر دست کسی به این قبرها بخورد، همه‌تان را از لب تیغ خواهم گذارند. عمر گفت: - ای ابوالحسین بخدا نبش قبر خواهیم کرد و بر جنازه‌ی فاطمه نماز خواهیم خواند. علی از بلندی حلم فرود آمد، دست در کمر بند عمر برد، او را از جا کند و بر زمین افکند، پا بر سینه‌اش نهاد و گفت: - یا بن السوداء! اگر دیدی از حقم صرفنظر کردم، از مثل تو نترسیدم، ترسیدم که مردم از اصل دین برگردند، مامور به سکوت بودم، اما در مورد قبر و وصیت فاطمه نه، سکوت نمی‌کنم، قسم بخدایی که جان علی در دست اوست اگر دستی به سوی قبرها دراز شود، آن دست به بدن باز نخواهد گشت، زمین را از خونتان رنگین می‌کنم. عمر به التماس افتاد و ابوبکر گفت: ای ابوالحسن ترا به حق خدا و پیامبرش از او دست بردار، ما کاری که تو نپسندی نمی‌کنیم. علی، شوی با صلابت تو رهایشان کرد و آنها سر افکنده به لانه‌هایشان برگستند و کودکانی که در آنجا بودند چیزهایی را فهمیدند که پیش از آن نمی‌دانستند... راستی این صدا، صدای پای علی است. آرام و متین اما خسته و غمگین. از این پس علی فقط در محمل شب با تو راز و نیاز می‌کند. من لب ببندم از سخن گفتن تا علی بال بگشاید بر روی مزار تو. این تو و این علی و این نگاه همیشه مشتاق من... ... ✨السَّلامُ عَلَيْكِ یَا اُمّاهُ يَا فاطِمَةُ الزَّهْراء ☘️یامَوْلٰاتیٖ یافاطِمَةُ اَغیٖثٖینیٖ خیلی التماس دعا از همگی شما خوبان برای ظهور مولامون مهدی فاطمه (عج) دعا کنیم ان شاء الله خدا به حرمت بی بی دو عالم حاجت روامان کنه. ✍🏻 سید مهدی شجاعی ‌🍃➡🍃➡🍃➡🍃➡🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♡ هَنوزَم‌ذڪرِ آرامش‌ِقلب‌ِگرفتارمن‌اسټ ♥️✨ ┄┅┅❁💠🔹❁┅┅┄
شهید علی قمی کردی نام پدر: حاج شیخ عباس قمی تاریخ تولد: 1339/1/23 محل تولد: شهر مقدس قم تاریخ شهادت: 1363/4/12 محل شهادت: محور نقده- مهاباد زندگینامه: سردار شهید علی قمی متولد 23 فروردین سال 1339 در قم است. وی در سن 7 سالگی به مدرسه می‌رود و تا سوم ابتدایی در قم ادامه تحصیل می‌دهد. پدرش حاج شیخ عباس قمی از علمای بزرگ قم و از دوستان نزدیک آیت‌الله مهدوی کنی‌ و آیت‌الله محمدی گیلانی است که سال 45 مردم پیشوای ورامین وی را به عنوان امام جماعت مسجد سرچشمه در ناحیه «قراکرد»‌ این شهر انتخاب می‌کنند و شهید علی قمی مکبر نونهال این مسجد می‌شود. شهید علی قمی تحصیلات خود را تا مقطع سوم راهنمایی در پیشوا می‌گذراند و سال 54 برای کار عازم بازار تهران شده و در مغازه فردی به نام حسین فاضلی دوست مشغول به کار می‌شود، همان کسی که سال 63 شهید قمی با دخترش ازدواج می‌کند. این دو موهبت یعنی پدر روحانی و صاحب کاری مؤمن برای این نوجوان بسیار ارزشمند است. شهید علی قمی در 12 تیرماه سال 63 در سن 24 سالگی در محور نقده – مهاباد به دست منافقین از ناحیه قلب مورد اصابت گلوله قرار می‌گیرد و به فیض عظمای شهادت می‌رسد و پیکر مطهرش در قطعه 24 گلزار بهشت زهرا (س) بالای مزار شهید مصطفی چمران به خاک سپرده می‌شود.
『سَـربـٰازانِ‌‌ دَهـہ‌هَشتـٰادیٖ‌』
شهید علی قمی کردی نام پدر: حاج شیخ عباس قمی تاریخ تولد: 1339/1/23 محل تولد: شهر مقدس قم تاریخ شهادت
وصیت نامه: بسم الله الرحمن الرحیم با درود به رهبر كبیر اسلامی‌امام خمینی عزیز و با درود به روان پاك شهدای گلگون كفن انقلاب اسلامی‌، بخصوص شهدای مظلوم و گمنام كردستان، بالاخص شهید مظلوم بروجردی و شهید ناصر كاظمی‌و شهید گنجی زاده، قبل از هر چیز از برادران یا خواهرانی كه وصیتنامه حقیر را می‌خوانند عاجزانه تقاضا دارم كه از خداوند متعال در خواست آمرزش گناهانم را بنمایند و در دعاها و نیایشهایتان و در مجالسی كه روضه ابا عبدالله (ع) خوانده می‌شود و شما به یاد مظلومیت و غریبی سید الشهداء اشك می‌ریزید و دلتان می‌شكند، خدا را به مظلومیت و غریبی حسین (ع) قسمش بدهید كه گناهان مرا ببخشد و از سر تقصیراتم درگذرد. و اما بعد، هر كس از من طلب دارد قرضم را ادا كنید و هر كس هم كه از من طلب دارد، مدیون می‌باشد كه اظهار نكند. از كلیه رزمندگان كردستان كه با جیره خواران شرق و غرب می‌رزمند تقاضا دارم كه با مردم، رئوف و مهربان باشند و از كلیه برادرانی كه مدتی در منطقه كردستان بوده‌اند و تجربه‌ای كسب كرده‌اند تقاضامندم كه همچون شهید بروجردیها و شهید كاظمی‌ها كه چون كوه در كردستان با تمام كمبودها و نارساییها و سختیها و مشكلات ساختند و تا آخرین نفسهایشان در این منطقه محروم ماندند و شهید شدند، تا از بین بردن آخرین نفر ضد انقلاب در منطقه بمانند و خدمت به این منطقه محروم بنمایند. مردم را از یوغ ستم این جنایات پیشگان آزاد نمایند. اگر جنازه‌ام پیدا شد در بهشت زهرا دفن كنید و هرگاه بر سر مزارم برای فاتحه خوانی آمدید روضة ابا عبد الله بخوانید تا به خاطر اشكهایی كه به یاد مظلومیت حسین (ع) ریخته می‌شود خدا از سر تقصیراتم در گذرد. 🌹 🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹ماجرای جالب گفت‌وگوی شهید با تکفیری‌ها یکی از بی‌سیم‌های تکفیری‌ها افتاد دست ما. سریع بی‌سیم را برداشتم. می‌خواستم بد و بیراه بگم. 🌹عمار(شهید محمدخانی) آمد و گفت که دشمن را عصبانی نکن. گفتم پس چی بگم به اینا؟! 🌹گفت: «بگو اگه شما مسلمونید، ما هم مسلمونیم. این گلوله‌هایی که شما به سمت ما می زنید باید وسط اسرائیل فرود میومد...» سوال کردند شما کی هستید و چرا با ما می‌جنگید؟ 🌹گفت: «به اون‌ها بگو ما همون‌هایی هستیم که صهیونیست‌ها رو از لبنان بیرون کردیم. ما همون هایی هستیم که آمریکایی ها رو از عراق بیرون کردیم. ما لشکری هستیم از لشکر رسول الله... هدف نهایی ما مبارزه با صهیونیست‌ها و آزادی قبله اول مسلمون ها، مسجدالاقصی است... ..بحث و جدل ما ادامه پیدا کرد تا وقت اذان.. 💗بعد از ظهر همان روز ۱۲ نفر از تکفیری‌ها تسلیم ما شدند. می‌گفتند «از شما در ذهن ما یک کافر ساخته اند.» کتاب «عمار حلب»، زندگی‌نامه‌ی 🌹
یڪبار سعید خیلے از بچہ‌ها کار کشید...🤨 فرمانده دستہ بود😁 شب برایش جشن پتو گرفتند...😶 حسابے کتکش زدند 👊 من هم کہ دیدم نمےتوانم نجاتش 🤦‍♂ دهم، خودم هم زیر پتو رفتم تا شاید کمے کمتر کتک بخورد..! سعید هم نامردی نڪرد ، بہ تلافے آن جشن پتو ، نیم‌ساعت قبل از وقت نماز صبح، اذان گفت... 😉 همہ بیدار شدند نماز خواندند!!! 😁 بعد از اذان فرمانده گروهان دید همہ بچہ‌ها خوابند...😴 بیدارشان ڪرد وَ گفت: اذان گفتند : چرا خوابیدید!؟ 🤷🏻‍♂ گفتند : ما نماز خواندیم..! 😊 گفت: الآن اذان گفتند، چطور نماز خواندید!؟🤭 گفتند : سعید شاهدی اذان گفت! 😳 سعید هم گفت من برایِ نماز شب اذان گفتم نہ نماز صبح 😃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸
『سَـربـٰازانِ‌‌ دَهـہ‌هَشتـٰادیٖ‌』
#جلسه5⃣0⃣1⃣ #کتاب_کشتی_پهلو_گرفته #قسمت_آخر❌❌ نجوای جبرئیل امین علیه السلام : چهل قبر مشابه! چهل
🍃سلام عزیزان دهه هستادی😊 به نظرتون حالا که کتاب "کشتی پهلو گرفته" تموم شده⏱ 📚چه کتابی رو بزاریم؟؟🔎 خادم کانال⬇⬇⬇⬇ @Shheed_BH_80
بچه ها می گفتند: ما صبح ها کفش هایمان را خورده می دیدیم و نمی دانستیم چه کسی واکس می زند؟! بعدا فهمیدیم که وقتی نیروها خوابند واکس را بر میدارد و هر کفشی که نیاز به واکس داشته باشد، واکس میزند. مشخص شد این فرد همان ما، شهید عبد الحسین برونسی بوده است. کتاب خاک های نرم کوشک زندگینامه شهید عبدالحسین برونسی
🔎 📢وقتی متولد می شویم دَرْ گوشمان اذان می گویند 📿وقتی از دنیا می‌رویم بر پیکرمان نماز میخوانند ☡اذان روزِ تولدمان را برای نماز روزِ وفاتمان می گویند 🍃زندگی، تعبیر کوتاهی است میانِ آن اذان تا آن نماز، اختیار هیچ کدامشان را نداریم...😔 🔹خوشا به حال آنانکه بجای دل بستن به زمان، به «صاحب الزمان» دل می بندند.🌸 🌷 ...🤔 @shohaadaae_80
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ همیشه کاری کن که اگه خدا تو رو دید خوشش بیاد، نه مردم.. •°شهید‌ابراهیم‌هادی°• ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید دانش آموز حسین ماالکی نژاد نام:حسین نام پدر:محمد تاریخ تولد:1349/6/1 تاریخ شهادت:1366/5/12 محل شهادت:شلمچه زندگی نامه ه گزارش نوید شاهد استان قم، شهید حسین ماالکی نژاد از شهدای شاخص مرداد ماه استان قم می باشد. او در سال 1362 که تنها 12 سال داشت وارد جبهه شد و در سن 16 سالگی به شهادت رسید. وی در سال 1349 در شهر مقدس قم در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود. او همچون سایر اعضای خانواده اش از مداحان مخلص اهل بیت علیه السلام شد. حسین گروه سرودی داشت که هم تکخوان بود و هم مسئول گروه. آنها در یکی از صبحگاه‌های مشترك سپاه قم شركت مي‌كنند و سرود می‌خوانند. وقتی حسین اذان می گفت خیلی از بچه های رزمنده، تحت تاًثیر حزن صدای او قرار می گرفتند و گاه در گوشه ای کز کرده و از عمق جان می گریستند. حسین قبل از اینکه مداح جبهه ها باشد به عنوان رزمنده در گردان های رزمی به انجام وظیفه مشغول بود و در کنار آن به مداحی نیز می پرداخت. او در عملیات های متعددی شرکت کرد. از والفجر 4 تا کربلای 8 در همه ی عملیات ها شرکت کرد و بعد از عملیات در دشت خونین شلمچه به خیل شهداء پیوست. او در تاریخ 2/5/1366 در حرم مطهر حضرت معصومه (س) با حضور پرشکوه مردم تشییع شد و در جوار همسنگرانش و در گلستان شهدای علی ابن جعفر (ع) به خاک سپرده شد.
『سَـربـٰازانِ‌‌ دَهـہ‌هَشتـٰادیٖ‌』
شهید دانش آموز حسین ماالکی نژاد نام:حسین نام پدر:محمد تاریخ تولد:1349/6/1 تاریخ شهادت:1366/5/12 مح
وصیت نامه: بخشی از وصیتنامه شهید: . « السلام علیک یا اباعبداللّه، السلام علیک یابن رسول اللّه انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم الی یوم القیامه . خداوندا، قبل از شروع سخنم خود را تطهیر کردم و وضو ساختم و رو به قبله نشستم و قلمی شکسته به دست گرفتم تا که با زبانی الکن مطلبی را که نشأت گرفته از قلب سیاه من است با تمام وجودم، نه با دستم، نه با زبانم بلکه با روحم، قلبم، و تمام هستی ام به عنوان مناجات تو که خدای هر بنده ای هستی، بیان کنم خدای من، کدامین جستجوگر به جستجوی تو برخواست و تو را پیدا نکرد کدامین عاشق دلباخته به سوی تو پر کشید و به وصال تو نرسید آنان که در این دریای پرخروشِ حیات، به جستجوی تو برخواستند تو را یافتند و با دیده جان به دیدارت آمدند . ای خدای رحمان، به این درویش خاک نشین و فقیر سراپا آلوده و بینوای غرق در عجز و نیاز و دلسوخته پریشان، نظری کن و شرّ بدترین دشمن یعنی هوای نفس را از میدان زندگی ام دور فرما . مولای من، از شراب وصلت مستم کن و از این منیّت و خودیتِ خطرناک که نیستم کرده با رساندن به مقام فنای در عشقت مستم کن مرا از درگاه لطفت مران و از عنایات و رحمتت محروم مگردان قادرا، قادرا، این ذرّه بی مقدار، این نیازمند سراپا پر از عیب، این اسیر هوا، این عمرِ بر باد داده و روز و شب خود را فنا کرده و دل بر مال دنیا بسته و بال و پر از بار گناه شکسته، از آلودگی نجات بخش و به راه عاشقانت رهنمون ساز رحیما، این مرغ بال و پر بسته را از قفس مظالم نفس و بند شیطان رجیم آزاد کن و در هوای عشق و محبتت به او اجازه پرواز ده و مرحمتی کن تا بتواند به ثناخوانی تو مشغول باشد . خدایا، پروردگارا، ایزدا توبه ام را بپذیر و مرا به نومیدی از درگاه خود باز مگردان زیرا که تو توبه کنندگان را آمرزنده ای و خطاکاران را مهربان خداوندا، من از جهل و نادانی خود به درگاه تو عذر می خواهم خدایا، خدایا تو را به پهلوی شکسته زهرا{س} قَسَمت می دهم خدایا، تو را به ناله های نیمه شب زهرا{س} قَسَمت می دهم خدایا، تو را به دندان های شکسته پیغمبر{ص} قَسَمت می دهم خدایا، تو را به علاقه ای که زینب{س} به حسین{ع} داشت، قَسَمت می دهم هر چه زودتر مرا شهید کن و به رفقایم بپیوندان که دیگر طاقت ماندن در این دنیا و دوری آنها را ندارم » سلام و صلوات هدیه به روح مطهر شهید حسین مالکی نژاد .🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید گمنام،خوشنام تویی گمنام منم کسی که لب زد برجام تویی ناکام منم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا