🎙مصاحبه با #حاج_صادق_آهنگران؛ در مورد سردار #شهید_اسماعیل_دقایقی
🎤خبرنگار: شهید دقایقی را از چه زمانی می شناسید؟
🔹#آهنگران: شهید اسماعیل دقایقی از بچههای خوب بهبهان بود که سابقه مبارزاتی درخشانی در دوره قبل از پیروزی انقلاب داشت و در #گروه_منصورون فعال بود. من اولین بار از طریق مسعود صفایی مقدم فرمانده سپاه #سوسنگرد با شهید دقایقی آشنا شدم. بیشتر او را در باشگاه استادان میدیدم و ظاهراً در واحد اطلاعات سپاه فعالیت میکرد. البته یا به خاطر موقعیت شغلی یا شخصیتی خیلی کمحرف بود و عادت نداشت زیاد صحبت کند.
🎤خبرنگار: بیشتر هم در زمینه فرهنگی فعالیت میکرد تا جنگ مسلحانه ...
🔹#آهنگران: البته در دوره پهلوی در کنار کار فرهنگی؛ مبارزه مسلحانه را در قالب گروه منصورون پیگیری میکرد و آنگونه که من شنیدم یکبار مجسمه رضاخان را بمبگذاری کرده و قصد انهدام آن را داشتند که چاشنی بمب عمل نکرده بود. در عین حال اسماعیل از کارهای فرهنگی و آگاهی بخشی به مردم هم غافل نبود و کتابخانه بزرگی را در سال ۱۳۵۶ در مسجد جامع امیدیه پایهگذاری کرده بود و به نوجوانها و جوانان ها تفسیر قرآن و اصول عقاید یاد میداد.
بیشتر مبارزان قبل از انقلاب؛ ذهنیت استراتژیک داشتند و همیشه بخشی از نگاهشان بسوی آینده بود. لذا برای اون ها تربیت نیرو یک اصل مهم به شمار میرفت. شهید دقایقی نیز به دلیل آنکه هم خود اهل مطالعه و فکر بود و هم در تشکیلاتی مانند منصورون فعالیت میکرد؛ از این قاعده مستثنی نبود و در کنار فعالیت گوناگونی که داشت؛ تربیت نیرو و کادر سازی را هم مدنظر قرار میداد.
اسماعیل دقایقی؛ بعد از پیروزی انقلاب اسلامی یکی از بازوان قدرتمند سپاه پاسداران در استان خوزستان بود و در سایه درایت او؛ سپاه سوسنگرد نقش بارزی در جریان جنگ به ویژه سال اول بازی کرد. بعداً در کنار #شهید_بقایی در قرارگاه فجر و در #عملیات_فتح_المبین فرماندهی نمود.
🎤خبرنگار: خاطره ای از شهید دارید؟
تعریف کنید.
🔹#آهنگران: یکبار شهید دقایقی از من خواست تا برای نیروهای او بخوانم. پرسیدم اسم یگان شما چی هست؟ گفت: تیپ بدر. بخاطر علاقهای که به اسماعیل داشتم پاسخ مثبت دادم و یک روز به مقر یگان آنها رفتم. دیدم آنجا همه عربی حرف می زنند. کمی تعجب کردم و پرسیدم اسماعیل این ها که همه عربی حرف می زنند! همگی نیروهای اطلاعات _ عملیات هستند؟! خنده ای کرد و گفت: نه همه از عراقیهای مخالف صدام هستند که در کنار ما علیه رژیم بعث عراق می جنگند. بعد توضیحاتی پیرامون تیپ بدر داد که الان جزئیات آن یادم نیست.
گذاردن نام بدر برای تیپ تازه تأسیس؛ ظاهراً حکمتی داشت. وقتی شهید دقایقی مقالات لشگری و مسئولان کشوری را قانع کرده بود که مجاهدین عراقی یک یگان مستقل داشته باشند و آنها موافقت کرده بودند؛ این اتفاق مصادف با سالگرد جنگ بدر؛ اولین نبرد بزرگ پیامبر گرامی اسلام(ص) با مشرکان مکه بوده و به همین خاطر نام آن را تیپ بدر گذاشته بودند. نکته دیگر آنکه این یگان رزمی اولین بار بصورت رسمی در #عملیات_بدر وارد نبرد با نیروهای صدامی شد. شهید دقایقی صدها تن از مجاهدین عراقی ساکن در شهرهای ایران را از طریق دفاتر سپاه در شهرستان ها گردآوری و در این یگان سازماندهی کرد و چند سال بعد این تیپ به لشگر تبدیل شد و در چند عملیات مهم نقش آفرینی کرد.
🎤خبرنگار: هزینه های این یگان از کجا تأمین میشد؟
🔹#آهنگران: آنقدر که من دانستم؛ بخشی از امکانات آنها توسط سپاه پاسداران و بخشی هم توسط مجلس اعلای عراق تأمین میشد و دقایقی؛ در این زمینه خیلی تلاش میکرد تا کمبودهای یگان را برطرف کند. حتی شنیدم که امکانات ازدواج را برای مجاهدین عراقی فراهم میکرد و دستور داده بود حداقل امکانات شروع زندگی را در اختیار آنها قرار بدهند. گاه خودش برای آنها به خواستگاری می رفت و مثل یک برادر بزرگتر به خانواده های آنها کمک میکرد. من از نزدیک دیدم که چه رابطه ای صمیمی و برادرانه ای میان آنها و شهید دقایقی برقرار بود. بعدها که در عراق قضیه داعش پیش آمد؛ دورنمای ذهن شهید دقایقی و مجاهدت های او برای همه بیشتر روشن شد و خیلی ها مثل من؛ همت و درایت سردار دقایقی در رهبری و فرماندهی این نیروی ویژه را تحسین کردند.
از نظر برادر #محسن_رضایی(فرمانده سپاه) بهترین گزینه برای انجام این کار؛ شهید دقایقی بود که از وقت خودش و خانواده اش میزد و برای انسجام این یگان از جان و دل مایه می گذاشت. بخاطر همین اخلاص و عزم استوار ایشان بود که مجاهدین عراقی از شمال تا جنوب عراق او را بعنوان یک فرمانده مقتدر پذیرفته بودند. کسی تعریف میکرد عکس آن شهید بزرگوار در بیشتر خانه های مجاهدین عراقی هست. جایی از زبان یکی از مشاوران نظامی اش شنیدم که ویژگی هایی که در وجود شهید دقایقی برجسته بود سبب میشد که احساس کنی او فارغ التحصیل یکی از دانشگاه معتبر نظامی بوده است.
ادامه دارد...👇👇