🌹معرفی شهدای شهرستان خوی🌹
🌷🌷🌷 #معرفی_شهید_علیرضا_امامی #شهید علیرضا امامی از خيل عاشقانی بود كه جهت اجراي احكام حياتبخش و دي
#فرازی_از_زندگینامه #شهید_علیرضا_امامی
در سال#1339 در شهر #خوی و در كانوني گرم و باصفا پای به عرصه هستي نهاد و در دامن عفيف مادري تربيت یافت كه جز #عشق و #محبت و #ايمان و #صفا به وي نياموخت و در تربيت پدری كه جز #حق بر وی نگفت و از وی نخواست.
از همان اوان كودكي دلي #خداجو داشت و انوار ايمان قلبش در اعمال و رفتارش تجلی داشت.
جهت كسب علم به مدرسه رفت و در اثر هوش و ذكاوتی كه داشت موفق در تحصيل بوده و مورد #تقدير و #تشويق مربيان خود قرار مي گرفت ولي موفقيت بيشترش در كسب #معرفت بود و سير طريق الی ا... در آن سن و سال انجام فرايض ديني و واجبات شرع مقدس مخصوصاً برپايی #نماز حاكی از ايمان و تقوايش بوده و عزاداري و سوگواري خالصانه اش در ماه خون و قيام محرم نشانه عشق و علاقه اش به حضرت #سيدالشهدا عليه السلام بود.
زماني كه زمزمه هاي #اسلام خواهي و #نهضت اسلامي امت خداجو به رهبري #امام خميني سلام عليه به گوش خورد، بي تأمل از لبيك گويان به امر ولي فقيهش شد.
بي باك و بي هراس در صف #مبارزان و #مجاهدان راه حق درآمد و در كليه راهپيمائيها و تظاهرات بی مهابا شركت مي كرد و خطر را به جان مي خريد. چون هدفي والا داشت، چند روز مانده به #شهادتش صبر و قرارش گرفته شده و گويا به دنبال #گمشده اي می گشت.
او به اميد وصال به خدايش بود و سرانجام در راه آرمان مقدس در مبارزه با بي خبران و عمال مزدور پهلوي شديداً از ناحيه شكم #زخمي گرديد و به #تاريخ57/11/14در بيمارستان تبريز به درجه رفيع شهادت نايل آمد و به لقاي حق رسید.
️🌷روحش شاد،یادش گرامی🌷
️
🕊#شهدای_شهرستان_خوی
@Shohadaye_khoy
🌹معرفی شهدای شهرستان خوی🌹
#شهيدسهرابنصيرزاده🌷در اروميه به دنيا آمد و تا كلاس يازدهم تحصيل كرد📚 ولي به علت فقر مالي يك سال م
خاطرات 📝مادر #شهيدسهرابنصيرزاده🌷
اگر بخواهم خاطرات سهراب را بازگو كنم به اندازه 22 سال از او خاطره دارم . اما خاطراتم را از جايي شروع مي كنم كه پسرم 22 ساله بود و روزهاي آخر زندگي اش در اين دنيا🖤 .
تحصيلاتش📖 هنوز تمام نشده بود . يك روز در خانه🏡 بودم كه ديدم پسرم به خانه آمد . بي مقدمه گفت مامان مي خواهم به جبهه بروم 🦋. ولي من مخالفت كردم . ولي او در جواب گفت كه من حتماً بايد بروم . حتي اگر من هم نروم پدر يا برادرم بايد بروند، چون در آن #منطقه كه خواهيم رفت اشرار و ❌عراقي ها به زنان و خواهرهايمان و به بچه ها و پيران ما اذيت و آزار مي رسانند و به خاطر اين مسئله مهم هم كه شده بايد بروم . چون تاب تحمل اين ننگ بزرگ را ندارم . در آن زمان پسرم سرما خورده بود اما با اين حال مي گفت كه اينجا كشور 🇮🇷ما هم هست . نبايد اجازه دهيم كه دشمنان به آن تجاوز كنند . بعد از اين صحبت ها پسرم از خانه خارج شد و بعد از مدتي برگشت .
دو روز بعد اعلام كردند كه داوطلبان براي اعزام به جبهه بايد به مسجد🕌 سيدالشهدا مراجعه كنند . من هم كه نمي دانستم پسر من هم داوطلب رفتن به منطقه جنگي شده است اين مسئله را در خانه🏡 مطرح كردم و ناگهان ديدم سهراب كه در بستر #بيماري بود زود بلند شد و حاضر شد . به من گفت مادر جان من هم اسم نويسي كرده ام تا به منطقه كردستان اعزام شوم و راهي مسجد سيدالشهدا شد تا هماهنگي لازم را انجام دهد.🌷 پسرم در آنجا سخنراني مي كرد و به بقيه مي گفت بايد همه حاضر باشيم تا فردا صبح با روحيه اي بالا، به خاطر خدا و به خاطر مردم عازم شويم .
شب 🌙كه به خانه آمد با عجله دنبال لباس بود و من يك دست لباس ارتشي كه مال پدرش بود آوردم تا بپوشد و چون سهراب قد بلندي داشت لباسهاي پدرش برايش كوچك مي آمد و مجبور شدم به لباسها تكه بدوزم تا اندازه اش شود . صبح⛅ شد و موقع رفتن، من و سهراب با هم به بيرون رفتيم .
آنجايي كه همه جمع شده بودند در آنجا پسرم از همه قدبلندتر بود . برگشت و به من دست تكان داد و گفت اين راه كه مي رويم به خاطر دين 📿و مذهب و كشور🇮🇷 است . اگر برگشتم كه هيچ ولي اگر برنگشتم نبايد ناراحت باشي و اين آخرين لحظه و آخرين جمله اي بود كه از سهراب شنيدم .
🍃سپس سوار اتومبيلها🚌 شدند و به اروميه و از آنجا عازم نقده شدند .
پسرم و همرزمانش چهار روز با اشرار مبارزه 👊كردند و سهراب هر چند بيش از چهار روز مبارزه نكرد ولي #تقدير الهي اين چنين بود كه در همان روزهاي اول جهاد و در راه خدا شهيد شود .🕊
بعدها از دوست او از چگونگي شهادت سهراب پرسيدم . و او گفت كه در حال مبارزه بوديم كه سهراب وارد خانه اي شد و از آن خانه مداركي📃 را پيدا كرد كه به دشمنان مربوط مي شد . وقتي سهراب #مدارك را مي آورد از پشت سر مورد اصابت گلوله قرار گرفت و پايش زخمي شد ولي او همچنان با اراده اي💪 كه داشت خودش را به ما رسانيد و مدارك را به ما داد و گفت اين #اسلحه و مدارك نبايد به دست دشمنان برسد و بعد پايش را بست و همچنان پيشاپيش ما در حركت بود تا اينكه آنقدر خون از بدنش رفت و به درجه رفيع شهادت❣ نائل گشت .
🍃شهيد سهراب نصيرزاده فردي باايمان، نمازگزار و به فضائل نيكو آراسته شده بود و پسرم با اخلاق🙂، رفتار و سرانجام با شهادتش به #هدف نهايي خود در زندگي رسيد و ما را در پيش خدايمان روسفيد كرد .
اميدوارم كه ياد شهيدمان 💔در خاطرمان زنده و راهشان هميشه پررهرو باشد .🌷
@Shohadaye_khoy