eitaa logo
شوق پرواز🕊🇮🇷
319 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
1.1هزار ویدیو
40 فایل
بسم الله ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ #سیده_موسوی نویسنده(گاهی می‌نویسم) «نشر بدون #لینک و #نام #نویسنده #جایز_نیست. کپی مطالب #متفرقه با ذکر صلوات 15 #کانالهای دیگر @seedammar @sodaneghramk #ناشناس👇🏻 https://daigo.ir/secret/81199999838
مشاهده در ایتا
دانلود
«می‌نویسیم» سلام خوبید ؟ ما هم خوبیم. خیلی خوب! آنقدر خوب که دیگر غرق کلمات شدیم و با آنها دنیایی جدیدی ساختیم‌. هم در آسمان آبی پرواز می‌کنیم، هم در اعماق دریا سیر می کنیم و از ته دلمان می‌خندیم و هم از اعماق وجودمان احساس خوشبختی می‌کنیم. راستی دلشکستن، نامردی، بی معرفتی، بی‌وفایی... اصلا بین ما نیست. می‌نویسیم و زندگی می‌کنیم. می‌نویسیم و پرواز می‌کنیم. می نویسیم و می‌بخشیم. می نویسیم ، می‌نویسیم تا زندگی کنیم. می‌نویسیم تا بغض‌هایمان رها شوند. می‌نویسیم تا کینه را در قلبمان خشک کنیم. می نویسیم تا جواب های را هو ندهیم. می نویسیم تا قلب شکسته‌ی ما باز از میان ترک‌های پر از دردش امید جوانه بزند. می‌نویسیم تا رها و آرام شویم. گاهی که قلم بی جوهر می‌شود گرفتار درد ناعلاجی می‌شویم. آن هم سردرگمی بین رفتن نه رفتن، بین ماندن نه ماندن ، بین پرواز و سقوط !! «میدانستید قلم خود سکوی پرواز ماست؟» -الهام-موسوی https://rubika.ir/ShugheParvaz 👆 @ShugheParvaz
... غم تو مرا زمین‌گیر کرد... اگر از حال یک دل‌شکسته بپرسند، بگویید: "من همانم." عزیز جانی از دست دادم که جانم بود... دلم شب‌ جمعه‌هایی را می‌خواهد که من باشم و او باشد، به هر بهانه‌ای با او هم‌کلام شوم. چرا همیشه از رفتنت و نبودنت می‌ترسیدم؟ چرا این‌قدر زود رسید؟! تمام درد هفته را با دیدن صورت مهربانت مداوا می‌کردم، اما رفتنت... خیلی زود بود، زودتر از آنکه فکرش را کنم! این انصاف نیست... حالا آخر هفته‌ها باید به مزار سردت بیایم. صدایت هنوز در گوشم می‌پیچد، اما با جای خالیت چه کنم؟ سینه‌ام پر از درد است... بیا و بگو... بگو که در هر نماز، نامت را می‌برم، دعایت می‌کنم. بیا و بگو، با این سجاده‌ی بی‌حضور تو چه کنم؟ تو رفتی، و من دیدم که با رفتنت، جانم هم می‌رود... چه آه‌هایی از دلم بلند می‌شود... کاش یک کابوس بود... اما نیست.خیلی دلتنگتم! @ShugheParvaz
10.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در این سکوت شب باز، هیاهوی قلم باز، حکایت گلوله و خون باز، حکایت غیرت، خشم باز، حکایت ترسِ خنجرِ دشمن باز، حکایت بغضِ دلتنگی باز، حکایت خرمشهر خونین باز، حکایت جوانان در خون غلطیده‌ و اما راحیل... 💔 «گوشه ای از داستان جدید» ✍ موسوی @ShugheParvaz
کلی شعر خوندم و اکنون حال دلم همچو غزل است. @ShugheParvaz