#نویسندگی
💢مرگ قلم
▪️وقتی مدتی مینویسی و بعد فرصت نوشتن نداری.
🔻مردابی از واژگان در ذهنت پدید میآید.
🔻بوی خوشایندی از افکارت به مشام نمیرسد و احساس میکنی که ذهنت منقبض شده و آن پویایی سابق را ندارد.
▪️نوشتن جریان بخشی به تفکرات و اندیشههاییست که اگر در مخزن ذهن بمانند تبدیل به خوره میشوند و آن ذهن روشن و پویا را به تاریکی و سکون میکشانند.
❓اما چه میشود که قلم از دست نویسنده به زمین میافتد؟
❓مگر این #قلم مانند اسلحه برای نویسنده نیست؟
❓مگر جز اینست که نویسنده با قلمش #ظهور میکند و به مقام هادی و راهنما برای جامعه نایل میآید؟
❓پس چرا زمانی مرگ قلم رقم میخورد و نویسنده از رسالتش دست میکشد و قلم را رها میکند؟
▪️شاید یکی از علتهای مرگ قلم، اشتغال نویسنده به کاری غیر از رسالتش باشد.
▪️علت این اشتغال به غیر هرچه هست موجب مرگ قلم است و بعد از قلم نوبت به مرگ تعالی و پویایی جامعه میرسد.
🔹فقط به یک توصیه بسنده میکنم که اگر #نویسندهای را در حال نوشتن دیدید بگذارید تا #بنویسید و اورا به چیزی مشغول نکنید؛ اگر دلتان برای آینده میسوزد.
[
«قلمی رو به خدا»
#سیده_الهام_موسوی
گاهی نوشتن، فرو رفتن در رنگهای خدایی است.
وقتی خشم تمام وجودت را در بر میگیرد، میتوانی واژهها را به یاری بطلبی تا روانت را آرام کنند؛ اما تو سکوت میکنی. در خلوت اتاق، پس از اندکی تأمل، دست به قلم میبری و با خدای خود به نجوا مینشینی. کلمهکلمه مینویسی و روح خستهات را به پرواز درمیآوری.
گاهی برای دیده شدن مینویسند، گاهی برای دفاع از حق، گاهی برای تسلای روح خسته، و گاهی چون سخن گفتن برایشان دشوار است، به کلمات پناه میبرند.
و من...
من برای پرواز به سوی خدا مینویسم.
قلمم، خط نوری است که رو به سوی او دارد.
نشانهها، گاه با همین قلم، مرا به سوی خدا هل دادهاند.
چرا باید کم بیاورم، وقتی این مسیر، مرا به آغوش او میرساند؟
بارها، با قلم و کلمات، از قفس دنیا گریختم؛ قلم و کاغذ، دوبال مناند. هرچقدر که بر آنها سنگ ببارد، باز جان میگیرند و مرا به سکوی پرواز میرسانند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#نویسندگی
#قلم
#نوشتن
#دلنوشته
#شوق_پرواز
❤️📚
@ShugheParvaz