❣ #عند_ربهم_یرزقون
شهید آتشنشان «بهنام میرزاخانی»
۳۳ روز از دامادیاش میگذشت، که در حادثه پلاسکو دچار سوختگی شد و به فیض شهادت نائل آمد و در قطعه ۵۰ گلزار شهدای تهران آرام گرفت.
مادر شهید در خصوص ارادت فرزند خود به #شهدا بیان کرد: بهنام تا فرصتی به دست میآورد، راهی گلزار شهدا میشد. تفریحش زیارت شهدا بود. شبهای قدر را در کنار آنها احیا میکرد و آرزو داشت در قطعه شهدا آرام بگیرد تا پس از شهادت باز هم با دوستان وی در این مکان مقدس جمع شوند.
مادرش میگوید:
فرزندم به شهیدان «محمدابراهیم همت»، «سید احمد پلارک» و «محمدهادی ذوالفقاری» علاقه خاصی داشت.
🌹بهنام عاشق شغل آتش نشانی بود و همیشه میگفت، «آتشنشانی شغل نیست، #عشق است.»🌹
به سیره عشاق بپیوندید 👇
https://eitaa.com/Sireyoshshagh
❣ #عند_ربهم_یرزقون
دلـداده ی اربـاب بـود
درِ تابـوت را بـاز ڪردند
ایـن آخـرین فرصـت بـود ...
بـدن را برداشتنـد تا بگـذارند داخـل قبـر؛ بدنـم بیحـس شـده بـود ، زانـو زدم ڪنار قبـر دو سـه تا ڪار دیگر مانـده بـود . بایـد وصیـتهای محمـدحسیـن را مـو به مـو انجـام میدادم.
پیـراهـن مشڪی اش را از تـوی ڪیـف درآوردم. همـان که محـرم ها می پوشیـد. یڪ چفیـه مشـکی هم بـود ، صـدایـم میلرزیـد . بہ آن آقـا گـفتـم ڪہ ایـن لبـاس و ایـن چـفیـه را قشنـگ بڪشد روی بدنـش ، خـدا خیـرش بـدهد توی آن قیـامت ؛ پیراهـن را با وسـواس ڪشیـد روی تنـش و چـفیـه را انـداخـت دور گردنـش ...
جـز زیبـایی چیـزی نبـود بـرای دیـدن و خـواستـن ! به آن آقـا گفتـم:« میخواسـت بـراش سینـه بزنـم ؛ شـما میتونید؟ یا بیـاید بالا ، خـودم بـرم بـراش سینـه بـزنم » بغضـش ترڪید. دسـت و پایـش را گـم کـرد . نمیتوانست حـرف بـزند
چـند دفعـه زد رو سینـه محـمـدحسـیـن. بهـش گفتـم:« نوحـه هـم بخونیـد.» برگـشت نگاهـم کـرد. صورتـش خیـس خیـس بـود. نمیدانم اشـک بـود یـاآب باران. پرسیـد:« چی بخونـم؟» گفتـم :« هرچـی به زبونتـون اومد. » گفـت:«خودت بگـو » نفسـم بالا نمیآمد ....
انگار یڪی چنـگ انداختـه بود و گلـویم را فـشار میداد ، خیلی زور زدم تا نفـس عمیـق بکـشم
گفتــم :
از حـرم تـا قـتلگـاه
زینـب صـدا میزد حسـیـن
دسـت و پـا میزد حسـیـن ؛
زینـب صـدا میزد حسـیـن ...
🌹 (قسمتی ازخاطرات: شهید محمدحسین محمدخانی)
به سیره عشاق بپیوندید 👇
https://eitaa.com/Sireyoshshagh
❣ #عند_ربهم_یرزقون
اگر امروز بوے شهیـد از رفـتار و اخلاق کسے استشمام شد، شهادت نصیـبش مے شود، تمام شهدا داراے ایـن مشخصـہ بودند
(سردار سلیـمانیـ)
پدر شهیــد «نرجس خانعلیــزاده»:
🌷 دخترم آرزوے شهادت داشت و بـہ آن رسیــد.
🌷تمام حرکات و سکناتش شهادت گونـہ بود و ایــن مورد، هم در رفــتار دخترم کاملاً مشهود بود.
🌷خانعلیــزاده، چهارم اسـ؋ـند ۱۳۹۸ در پے شیــوع گسترده کرونا در ایــران، در حیــن رسیــدگے بـہ بیــماران در محل کار خود از حال رفــت و بـہ زمیــن افــتاد.
🌷وے بـہ دلیــل عوارض ریــوے و تنگے نـ؋ـس در بخش مراقبتهاے ویــژه بیــمارستان میــلاد لاهیــجان بسترے شد
🌷نرجس خانعلیــزاده در عصر روز ۶ اسـ؋ـند ۱۳۹۸ در بیــمارستان میــلاد لاهیــجان بـہ جوار رحمت الهے شتافـت.
به سیره عشاق بپیوندید 👇
https://eitaa.com/Sireyoshshagh
❣ #عند_ربهم_یرزقون
🌹شهید سیداسماعیل سیرتنیا:
به هیچ وجه تا زمان پیدا شدن قبر مطهر حضرت زهرا سلام الله علیها برای من سنگ قبری تهیه نکنید، در لحظه تدفین، تربت کربلا، کفن کربلا، و پیشانی بند یا زهرا سلام الله علیها را فراموش نشود. ...
به سیره عشاق بپیوندید 👇
https://eitaa.com/Sireyoshshagh
❣ #عند_ربهم_یرزقون
شهید هریری🌹 : «میروم تا انتقام سیلی مادرم را بگیرم»
زیبایی چهره شهید حسین هریری باعث شده بود در جبهه مقاومت اسلامی به «قمر فاطمیون» معروف شود.
او که به تازگی نامزد کرده بود، دوست نداشت ازدواجش مانعی برای دفاع از حریم اهل بیت شود. بنابراین با همسرش شرط کرد همچنان رزمنده مدافع حرم باشد و مدتی پس از نامزدی به سوریه رفت و قدم به حجله شهادت گذاشت.
به سیره عشاق بپیوندید 👇
https://eitaa.com/Sireyoshshagh/
❣ #عــند_ربـهم_یــرزقون
داشت محوطه رو آب و جارو میکرد. به زحمت جارو رو ازش گرفتم. ناراحت شد و گفت: اجازه بده خودم جارو کنم، اینجوری بدیهای درونم هم جارو میشه. کار هر روز صبحش بود، کار هر روز یک فرمانده لشکر....
🌷 سردار خیبر شهید همت
به سیره عشاق بپیوندید
@Sireyoshshagh