تاریخ نژندان!
تاریخ را با «زعم شخصی» و توهّم و خیال پردازی فهم کردن نوعی روانپریشی است که مبتلابه میکوشد بر تلواسه بیدرکجائی و فقر تاریخیگریاش از طریق جعل حماسه و خلق افسانه فائق آید.
شووآفهای «بينش پژوه» گونهای از چنین مالیخولیایی تاریخ نژندانه را تداعی میکند.
«مسکینان پیشینه» وقتی دلیلی برای بودن ندارند میکوشند مسکنت و بیبضاعتی تاریخی خود را با «مخدر تخیّل» پانتومیم کنند!
تشبث به اسطوره و توسل به قهرمانان مجازی از جنس سیاووش و آرش و کاوه و گیو و فریدون و رستم در موقعیتی که تاریخ ایران از مردان و زنان و قهرمانان واقعی از جنس ستارخانها و کوچکخانها و رئیسعلیها و «س ل ی م ا ن ی» ها و هزاران قهرمان ریز و درشت دیگر انباشته است، چنین کژراههای «باستانگرایان مزبور» را مستحق ترَحُم و بایسته درمان میکند.
مشابه همین تاریخ پریشی را در ترانه «خاک خوب من» میتوان آندوسکوپی کرد آنجا که داریوش اقبالی مشعوفانه خطاب به «ایران» میگوید:
کجا چنگیز و تیمور و سکندر
توانای نبردات ای قلندر(!)
معلوم نیست «این سه» چه جنایت دیگری میتوانستند در ایران بکنند که از انجامش دریغ ورزیدند؟
چنگیز خان که خاک ایران را به توبره کشید! اسکندر امپراطوری هخامنشی را کن فیکن کرد! تیمور نیز در شیراز و اصفهان مناره از جنازه ساخت!
حال متوهمین به کدام ظفر در مقابل مقدونیان و ایلخانان و گورکانیان مینازند!؟
پسندیدهتر آنست تا چنان ملولانی مشکل بی قهرمانی خود را بجای «جعل تاریخ» با ارادهگرایی و واقعگرایی و کمی مطالعه مابازاء کنند.
#داریوش_سجادی
رضا پهلوی در جدیدترین اظهار نظر ابراز داشته:
اگر روزی برسد که نهاد سلطنت همچنان برای ایران لازم باشد «چه اشکالی دارد که مبنای این مساله انتخاب یا پیشنهاد یک فرد شایسته برای این مقام باشد»؟
در دی ماه ۹۶ نیز که مشارالیه در معیت «مامان» و در توهم بودانگاشت «رهبر معترضین» امریه انقلابی پیچیدند خطاب به ایشان معروض داشتم:
معظمله! هیچ ملتی استفراغ خود را نمیخورد.
ایرانیان یک بار و برای همیشه خاندان سلطنت را در بهمن ۵۷ قی کردند!
کاش الباقی عمرتان را در جوار خانواده محترمه و به روال سابق صرف همان خوشباشی و شادکامیهای اقتضای فهم و عقلتان سپری فرمائید.
آرزو اندیشی بلااشکال است اما نمیتوان آرزوهایتان را مبنای سترونی واقعیات کنید.
سرمایهداران روسیه تزاری نیز سالها پس از انقلاب اکتبر شوروی، با فرار به لندن کماکان گیلاس ودکای خود را در کنار رودخانه تایمز بسلامتی بازگشت تزار نیکلای دوم همنوشی میکردند!
#داریوش_سجادی
خوابگردهای دوست داشتنی!
نمایشنامه «سوزنبانان» اثر «بریان فیلان» را می توان در مقام منصفانه ترین و مقرون به واقع ترین مینیمال فکتشیت برای تشریح و ترسیم و فهم موقعیت و وضعیت فعلی جامعه ناراحتتان با جمهوری اسلامی تلقی کرد.
ناراحتانی که مخالفتشان با جمهوری اسلامی موضوعیت دارد. نه طریقیت.
سوزنبانان داستان تراژیک دو سوزنبان بازنشسته راهآهن است كه نمیتوانند یا نمیخواهند باور كنند دیگر هیچ قطاری از ایستگاه آنان نخواهد گذشت!
سوزنبانان حکایت براندازانی است که سالهاست کنج عافیت نشسته و در نماز استسقاءشان متقاضی سیلیاند تا بیآید و نظام را بشورد و بروُبد و ببرد و ایشان را در تحصیل فانتزیهای ژاژخایانهشان کامشادی کند!
فراموش شدگانی ورشکسته بتقصیر در ایستگاهی فراموش شده که مرارت کشانه سوزنبانی و خُلدآشیانی رویااندیشانه شان را به امید رسیدن قطار رویاهایشان «نقش بازی» میکنند! و آنگاه که «ادوارد» میکوشد ایشان را با جهان واقعیات و وهمانیت فانتزیهای این دو «رو در رو» کند «آلفرد و آلبرت» بجای پذیرش واقعیت ترجیح شان نفی و قتل «شارح واقعیت» است!
خوابهای خوابگردها را نباید آشفته کرد و بقول «مرضیه» :
عاشقان را بگذارید بنالند همی
مصلحت نیست که این زمزمه خاموش کنید
...
بهتر آنست که این قصه فراموش کنید
#داریوش_سجادی
چطوری آمریکائی!
بالغ بر ۳۰ سال پیش وقتی رضا پهلوی در سخنرانیاش در آلمان به مخاطبان نوید آنرا داد که بزودی یکدیگر را در ایران ملاقات میکنیم رندی از میانه جمعیت فریاد زد:
اعلیحضرت در این ده سال سینه خیز هم رفته بودیم، رسیده بودیم!
همین آقای پهلوی روز گذشته مرتکب یک پیام ویدئوئی به ایرانیان شدند و با اشاره به «همکاری راهبردی ایران و چین» فرمودند به عنوان یک «ایرانی» در کنار هموطنانم هرگز اجازه فروش ایران به بیگانگان را نمیدهیم!
جناب پهلوی
اولاً ایرانیان سفیه نیستند و به یاد دارند پدر تاجدارتان ایران را به بیگانگان نفروخت. مشکل آنبود «ابوی» خودشان بیگانه بود و ملت ایران را با خود بیگانه مفروض میانگاشت و بدین منوال ایرانیان را در تیول آمریکا قلاده فرموده بودند!
ثانیاً مزاح نفرمائید! شما هم ایرانی نیستید تا بتوانید سخنگوئی ایرانیان را تکفل کنید.
سال ۲۰۰۵ آغوشگشایانه با قرائت آن قسمنامه ننگین تابعیت ایرانی خود را واگذاشته و رسما در دادگاه فدرال آمریکا شوقمندانه «آمریکائی» شُدید!
مستدعی است ادای ایرانی بودن درنیآورده و در همان کشورتان (آمریکا) الباقی عمرتان را در کنار خانواده حالش را ببرید!
#داریوش_سجادی
خاوری دزد نیست!
(سخنی با نامزدان ریاست جمهوری و شعار مبارزه با فسادشان)
خاوری دزد نیست! دزد اون لجنی است که مناسبات پول سالارانه را در کشور حاکم کرد
دزد اون کثافتی است که پول داشتن رو تشخص معنا کرد
دزد اون شارلاتانی است که پول را شاخص قدرت القا کرد
دزد اون توهمی است که انسان رو با حساب بانکیاش معنا کرد
دزد اون جامعهای است که مناسباتاش روی پول فونداسیون شده
دزد اون فرهنگی است که آدم و انسانیتاش رو با ثروتاش برسمیت می شناسد
دزد اون بدبختیه که جبران بیشعوریاش و برونریخت عقدههای حقارت و کمبود شخصیتاش رو در جامعه پول سالار با مرسدس بنز و ویلا و طلا، گریم میکنه و با فرو رفتن در «تَوَهُم بودن» به خلسه «من هم آدم شدم چون پولدار شدم» فرو میرود
خاوری دزد نیست، قربانی عقدههای ناشی از کمبود شخصیتاش در نظام پول سالاره
خاوری دزد نیست، لجنه، آشغالی که از جوار عقدهای بودنش قابل ترحم و ملامته.
خاوریها دزد نیستن! سفلگانی بزرگ شده در جامعه پول سالارند که لاشه متعفن و وجود مشمئزکننده و حقارت شخصیتشون رو با اسکناس «تراپی» میکنند
دزد اون اعلیحضرتی بود که کشور را در دامچاله مناسبات سرمایهسالارانه انداخت و ملت را به مانور و ماراتن تجمل تشجیع و دزدی را تئوریزه و میکآپیزه کرد!
منتخب آتی مردم در کاخ ریاست جمهوری اگر اهتمامی برای مبارزه با دزدی دارد، متمنی است مبارزه با مناسبات خاوریسازانه را وجه همت خود فرمایند!
✍ #داریوش_سجادی
🇮🇷 @nohoomeday
سوریه رو رها کن
معشوق همینجاست بیائید بیائید!
......
پیشتر تنزهطلبانه طعنه میزدند و از موضع بیوقعی به تراژدی سوریه و با منطق «چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است» با شعار «سوریه رو رها کن، فکری به حال ما کُن» مساعی ضد تروریستی سردار سلیمانی در دفاع از مردم سوریه در مقابل وحوش داعش را زیر سوال میبُردند و اکنون بعد از «ترور سردار» دچار رقت قلب شده و ابراز لحیه میکنند که سردار سلیمانی قاتل کودکان سوری بود (!!!)
بالاخره شما غمخوار سوریآنید یا خازنان چراغِ خانه!؟
بالاخره میبایست در مقابل وحوش داعش از سوریان دفاع میشد یا نمیشد!
بالاخره «سردار» مُنجی کودکان سوری بود که به فرمان شما میبایست سوریه را رها میکرد و فکری به حال شما میکرد یا قصاب کودکان سوری بود (!) و نارفیقانه به دادخواهی شما از آن کودکان مظلوم بیوقعی میکرد!؟
بقول دائی جان ناپولوئون(!)
البته آنچه که مرزی ندارد «وقاحت» است!
#داریوش_سجادی
خوُتَسپا!
جهانگیری معاون اول رئیس جمهوری با انتقاد از اظهارات کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری گفت:
آنها نگفتند با خروج ترامپ از برجام در سال ٩٧ و وضع سنگینترین تحریمها و راهاندازی جنگ اقتصادی بیسابقه در طول سه سال اخیر، مردم با چه تنگناهای اقتصادی شدیدی مواجه شدند!
آقای جهانگیری ـ گفتن یا نگفتن مطالب بالا مهم نیست. از دشمن توقع دشمنی میرود. این وظیفه دولت تدبیر و امید بود تا راهکار لازم در برجام را لحاظ میکرد تا با تعویض رئیس جمهور «برجام» مُبدل به کاغذ پاره نشود!
تاوان بی تدبیری دولت تدبیر و امید را ملت دادند و اکنون بدهکارتان هم شدهاند!؟
بالغ بر ۸ سال فرصتهای کشور هزینه خوشخوشان و سادهاندیشی و ناتوانیتان در فهم واقعیتهای نظام بینالملل و مکر آمریکائیان شد و اکنون بجای عذرخواهی «لن ترانی» میفرمائید!؟
آقای جهانگیری شما قرینه «خوُتَسپا» آن جوان شرور یهودیاید که پدر و مادرش را کُشت و در دادگاه و در مقام آخرین دفاع گفت:
از قاضی میخواهم مرا عفو کند چون من یک یتیم محروم از پدر و مادرم!
#داریوش_سجادی
هَوَلهای سیاسی!
از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ علیه ملی کردن صنعت نفت ایران تا تلاش آمریکا در ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ بابت ۴۲ سال اتهام خودباشی و استقلال ایران، فاصله یک هَوَله!
ارباب همون اربابه فقط هَوَلهائی مثل «شعبون بیمُخ» و «پری بلنده» با نمونه ژنریکشان (سام رجبی و مصی علینژاد) جایگزین شدهاند!
حقانیت یک ملت را با دشمنانش و اجامر تحت امرش میتوان شناخت.
#داریوش_سجادی
تانک!
انتصاب محسنی اژهای به سمت ریاست قوه قضائیه به احتساب پیشینه قضائیاش قرینه قرار دادن یک «تانک» در مسیر مبارزه اعلام شده با مفسدان و مفاسد اقتصادی است و چنین انتصابی میتواند خبری مسرتبخش باشد مشروط بر آنکه نوک مگسک توپخانه این «تانک» با دقت زیر خال سیاه مفسدین اقتصادی را نشانه گرفته و با قدرت شلیک کند.
محاکمه غلامحسین کرباسچی توسط اژهای در ۷۷ آن هم در موقعیتی که کرباسچی هرکولی را میمانست که توسط هاشمی رفسنجانی «سنمار معمار» لقب گرفته بود و بازداشت و محاکمهاش به افسانه شبیه بود، اما اژهای با قدرت از عهده آن افسانه برآمد و هرکول را در دادگاه مقهور اقتدار قضائی خود کرد!
چهار سال آتی از حیث تحولات پیش رو حائز کمال اهمیت است.
شب دراز است و قلندر بیدار!
#داریوش_سجادی
دولماباغچه تراپی
امام جمعه جزیره کیش فرمودند:
در راستای حل معضلات اجتماعی لازم است حراست ادارات با رعایت لباس متحد الشکل، فضای ظاهری بدحجابی را در محل کار از بین ببرند تا تحقق این مهم برای بهتر شدن فضا در جزیره کیش منجر شود.
امام جمعه کیش سرنا را از سر گشادش مینوازند!
بقول سعدی:
یا مکن با پیلبانان دوستی
یا بنا کن خانهای در خورد فیل
اساسا سنگ بنای کیش مبتنی بر همین «مزیت نسبی» گذاشته شده! توریست کیش توریست معرفت و فضیلت نیست.
کیش را نقاهتگاهی بیانگارید برای میزبانی مبتلایان به «کمپلکس لاکچری» تا هفته و ایامی را در کیش با غنودن در خلسه «مثل خارجه» چند صباحی با احساس تشفی خاطر و اینهمانی با «خارجه» از طریق Gentrification (تجملگرائی و نوسازی فضای ذهنی و فرهنگی مطابق با پسند اشراف) خود را «دولماباغچه تراپی» کنند.
در سر در کیش بنویسید:
خوش آمدید به «نقاهتگاه کیش»
#داریوش_سجادی
1.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پلیس منفور!
پلیس ایالات متحده نزد قاطبه شهروندان آمریکائی نیروئی مخوف و منفور محسوب میشود.
این امری است که پنهان از نظر پلیس آمریکا نیست. یکی از نگرانیهای این پلیس ترس از مصدوم یا کشته شدن توسط رانندگانی است که بنا به هر دلیلی توسط پلیس متوقف میشوند و احتمال میدهند راننده بعد از حمله یا شلیک به پلیس از صحنه بگریزند.
ترفند پلیس آمریکا برای مدیریت این نگرانی انست که اولین مواجههاش با خودروی متوقف شده «دست زدن به بدنه ماشین» و گذاشتن اثر انگشت بر آن است تا در صورت فرار راننده بتوانند با استناد به «اثر انگشت پلیس» راننده فراری را شناسائی کنند!
#داریوش_سجادی
آقای اشرف غنی
باختید! سنگین باختید!
سُرنا را از سر گشادش نواختید! بالغ بر ۳۲ سال پیش «خمینی ایرانیان» طی نامهاش به گورباچف، ایشان را احتراز داد از آنکه فریب درب باغ سبز دنیای غرب را بخورد و خطاب به ایشان نوشت:
اگر بخواهيد گرههای كور کشورتان را با پناه بُردن به كانون سرمايهداری غرب حل كنيد نه تنها دردی از جامعه خويش را دوا نكرده كه ديگران بايد بيايند و اشتباهات شما را جبران كنند!
جناب اشرف غنی
واشنگتن را دیدید اما کدو را ندیدید! آمریکا تمثیلاً بانوئی ماهوش و فریبا و خوشخرام را میماند که به ثمن بخس برای عشاقاش آغوش میگشاید و بدون امساک با ایشان بسترخوابی میکند!
اما جناب غنی ـ این عروس هزار داماد یک مشکل ماهیتی دارد و آن اینکه «فاحشه» است و تا زمانی که پولی برای خرجکردنش داشته باشید برایتان آغوشگشائی و رامشگری میکند و در فردای «عُسرت عاشقانش» چون سنگ استنجاء میراندشان و همچون دستمالی مستعمل به نزدیک ترین زبالهدان میاندازدشان!
جناب اشرف غنی ـ افغانستان را چوب حراج زدید و به رایگان آنرا نزد آمریکائیان هبه کردید! کشور شما برای هاضمه بلعنده مهابت سرمایهخوار آمریکا لقمه دندانگیری محسوب نمیشد تا ماندن و صیانت از آن برایش بصرفد!
سرمایه اصلی شما ملت و هویت بومی کشورتان بود که پاساش نداشتید!
عالی جناب!
میخانه اگر ساقی صاحبنظری داشت
می خوردن و مستی ره و رسم دگری داشت
#داریوش_سجادی
#اشرف_غنی
#افغانستان
#طالبان