eitaa logo
سفره فرهنگى ريحانه
641 دنبال‌کننده
12.9هزار عکس
3.5هزار ویدیو
51 فایل
قرارمان چیدن «روح» و «ریحان» برای شما «ریحانه‌»های این سرزمین سبز در سفره‌ای فرهنگی است. «سفره فرهنگی ریحانه» با همت معاونت فرهنگی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) آماده شده است. @farhangimoaseseAdmin : ارتباط با ادمين
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 روایتی از 45 روز اول مقاومت خرمشهر 🔸 عده زیادی مانده بودند توی شهر که دفاع کنند، ولی کسی نبود که جمعشان کند. سرخود آن‌طرف و این‌طرف می‌رفتند. عراقی‌ها آدم‌هاشان را می‌فرستادند بین مردم. چو می‌انداختند که «قراره از فلان‌جا حمله کنن.» همه که می‌رفتند آن‌طرف، عراقی‌ها با خیال راحت از سمت دیگر می‌آمدند جلو. ✍️ لعیا رزاق‌زاده 📗 از کتاب «خونین شهر» از مجموعه روزگاران، ناشر: روایت فتح 🍃 🌸✨ 🍃✨✨ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃
💠 روایتی از 45 روز اول مقاومت خرمشهر 🔹 رادیوی کوچکی داشتیم. یکی از بچه‌ها از خانه‌شان آورده بود. همه‌اش روشن بود. صدای امام را که می‌شنیدیم، روحیه می‌گرفتیم. رادیو که سرودهای حماسی می‌‌گذاشت، باهاش تکرار می‌کردیم و کار می‌کردیم. ما بچه‌های ایران جنگیم تا رهایی ترسی به دل نداریم از رنج و بی‌پناهی فریادمان بلند است نهضت ادامه دارد حتی اگر شب و روز بر ما گلوله بارد ✍️ لعیا رزاق‌زاده 📗 از کتاب «خونین شهر» از مجموعه روزگاران، ناشر: روایت فتح 🍃 🌸✨ 🍃✨✨ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃
🌷خرمشهرها در پیش است نه در میدان جنگ نظامی بلکه در یک میدانی که از جنگ نظامی سخت‌تر است... ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈ @SofreFarhangiReyhane
2.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تصاویر واقعی از آخرین لحظات آزادسازی خرمشهر درود بر دلاورمردان ارتش و سپاه مردمی 🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 @SofreFarhangiReyhane
💠 روایتی از 45 روز اول مقاومت خرمشهر 🔹 وسط عراقی‌ها توی مرز گیر کرده بودیم. فاصله‌مان خیلی کم بود. صدایشان خیلی خوب می‌آمد. می‌گفتند «سربازان خمینی!‌ پاسداران خمینی! به ارتش آزادی‌بخش عراق بپیوندید.» مرتب این را تکرار می‌کردند. خیلی خوب فارسی حرف می‌زدند. می‌گفتند «اگر نمی‌خواهید با ما همکاری کنید، شما را به هر کشور اروپایی که دوست داشته باشید، می‌فرستیم.» گفتم «هر کی می‌خواد بره، ولی خیالتون تخت باشه که اون‌ها بیش از یک گلوله به کسی نمی‌دن!» دیدند ما تسلیم نمی‌شویم، تیراندازی کردند. به بچه‌ها گفتم «این همان پاسپورت‌هاییه که می‌گفتن! کلاه‌هاتون‌رو بگیرین هوا، پاسپورت جمع کنید!» ✍️ لعیا رزاق‌زاده 📗 از کتاب «خونین شهر» از مجموعه روزگاران، ناشر: روایت فتح 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 @SofreFarhangiReyhane
💠 روایتی از 45 روز اول مقاومت خرمشهر 🔸 عده زیادی مانده بودند توی شهر که دفاع کنند، ولی کسی نبود که جمعشان کند. سرخود آن‌طرف و این‌طرف می‌رفتند. عراقی‌ها آدم‌هاشان را می‌فرستادند بین مردم. چو می‌انداختند که «قراره از فلان‌جا حمله کنن.» همه که می‌رفتند آن‌طرف، عراقی‌ها با خیال راحت از سمت دیگر می‌آمدند جلو. ✍️ لعیا رزاق‌زاده 📗 از کتاب «خونین شهر» از مجموعه روزگاران، ناشر: روایت فتح 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 @SofreFarhangiReyhane