eitaa logo
ملک سلیمان
3.1هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
5.7هزار ویدیو
37 فایل
اینجا با استفاده از آیات قرآن و احادیث و روایات معصومین و کلام بزرگان دینی یاد میگیری که چطوری حال دلت و، وضع مالیت خوب بشه👌 https://eitaa.com/joinchat/4132962888Ce54afeabfb تبلیغات شما پذیرفته میشود👇👇 https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
۱ سختی‌های خیلی زیادی توی زندگیم کشیدم همیشه فکر می‌کردم که خدا منو فراموش کرده و دیگه با من کاری نداره شغلم اینترنتی بود و پشتم به درآمدم گرم بود در کنار همسرم مخارج خونه رو می‌دادم و اجازه نمیدادیم بچه‌ها کمبودی احساس کنند. با اینکه فکر می‌کردم خدا منو فراموش کرده و دیگه هیچ کاری با من نداره اما هر بار که صداش میکردم بهش گفتم _خدایا برای من پول برسون خدا از غیب برام می‌رسوند گاهی اوقات فکر می‌کردم که واقعاً انگار آسمون سوراخ شده و این پول برای من افتاده پایین. اما مشکلات خیلی زیادی توی زندگیم داشتم انقدر که از هر طرف می‌چرخیدم با یکیش روبرو می‌شدم ی وقتا خیلی کم می‌آوردم بیشتر از هر مشکلی مشکل مالی بود که عذابم می‌داد، با دو تا بچه و جیب خالی زندگی کردن خیلی برام سخت بود هرچقدر تلاش می‌کردم و پول در می‌آوردم انگار بازم یه چیزی کم بود درآمدم خیلی بالا بود ولی براحتی عین آب از دستم سر می‌خورد و می‌رفت ادامه دارد... کپی حرام
۲ بارها به خاطر مشکلات زیاد از خدا می‌خواستم که با بچه‌هام شب بخوابیم و صبح بیدار نشیم. می‌گفتم دلم می‌خواد خودم تنهایی بمیرم ولی اگر من نباشم اینا می‌افتن زیر دست زن بابا و آواره این خونه اون خونه میشن بعدم که من نباشم سختی‌ها و مشکلاتشون بیشتر میشه چون حداقل الان من هستم که حمایتشون کنم ی شب هایی قبل از خواب دعا می‌کردم که چهارتایی بمیریم و از این زندگی راحت شیم هیچ امیدی برای آینده نداشتم زندگیم هر روز سخت‌تر از قبل می‌شد هر کاری می‌کردم که به ی جایی برسم اما نمی‌تونستم سخت کار می‌کردم ولی بازم درآمدم به زندگیم نمیرسید شوهرمم شاغل بود و لی همیشه دستش خالی بود. انگار باد میومد و درآمدهای ما رو با خودش میبرد، هر دو دیگه هیچ امیدی به آینده نداشتیم و فقط کار می‌کردیم که زنده بمونیم و روحیه مون رو باخته بودیم. ی وقتا که از لحاظ مالی کم می‌آوردم از خانواده‌ام درخواست پول می‌کردم درسته که بهم می‌دادن ولی خیلی خجالت می‌کشیدم هر چیزی که با اون پول می‌خریدم و می‌خواستم بخورم عین ی تیکه آتیش بود که داشتم می‌خوردم.. ادامه دارد کپی حرام
۳ حس می‌کردم اینجوری غرور و عزت نفسم از بین میره توی هر جمعی که می‌رفتیم و خانواده م بودن چون همه از اوضاع مالیم خبر داشتن اعتماد به نفس خیلی کمی داشتم مامانم خیلی از لحاظ مالی هوامو داشت و کمکم می‌کرد ولی دوست داشتم اگر پولی توی دستمه یا برای بچه‌هام چیزی می‌خرم با پولی باشه که مال خودمه نه اینکه بقیه بخرن ی روز دیگه زندگی خیلی برام سخت شد زنگ زدم به مامانم و ازش خواهش کردم دعایی کنه که ما چهارتایی بمیریم و از این وضع نجات پیدا کنیم حاضر بودم هر کاری کنم فقط دیگه انقدر فقر و بدبختی رو تحمل نکنم مامانم زن مومنیه به حرفام خوب گوش داد بهش گفتم _انگار خدا ما رو فراموش کرده و دیگه به بندگی قبول نداره رهامون کرده به حال خودمون رهامون کرده تچی کرد و بهم گفت _ دختر گلم تو اگر نمازتو بخونی خدا به زندگیت برکت میده به دلت آرامش میده بهتون ثروت میده که بی‌نیاز بشی تو وقتی سراغ خدا نمیری چرا باید بهت کمک کنه تو اصلاً نماز نمی‌خونی حجابتو رعایت نمی‌کنی من مطمئنم که در طول سال حتی ی خطم قرآن نمی‌خونی چطور انتظار داری که خدا هوای تو رو داشته باشه تو به حرف من گوش کن نمازتو بخون قرآن بخون ببین خدا چه جوری وضعتو درست می‌کنه... ادامه دارد کپی حرام
۴ حرف‌های مامانم باعث شد که واقعاً تکونی به خودم بدم از همون روز شروع کردم به نماز خوندن با اینکه شوهرم مخالف بود، ولی یواشکی شوهرم هرجور که می‌تونستم نماز می‌خوندم شوهرم می‌گفت _ این چیزا الکیه و خدا اگر بخواد به کسی چیزی بده بدون نماز و قرآنم میده اما من می‌خواستم این بار به سبک و روش مادرم جلو برم تا اونجایی که میتونستم نمازمو می‌خوندم هر وقتم که می‌دیدم شوهرم خونه است صبر می‌کردم و قضاش رو بعداً می‌خوندم که خدا ازم راضی باشه مادرم که متوجه شد دارم نمازمو می‌خونم بهم گفت _چند تا سوره قرآنی هست که اگر بخونی توی افزایش رزق و روزی خیلی تاثیر داره منتها باید توی کارت تداوم داشته باشی و از درگاه خدا ناامید نشی تو هر روز این سوره‌ها رو بخون نه اینکه ی روز بخونی یا دو روز نخونی اوئل خیلی برام سخت بود اما بعد با خودم گفتم من که همه راه‌ها رو رفتم ناامیدی بدترین گناهه و من دچار ناامیدی‌ام شده بودم حالا مگه دو تا سوره از قرآن خوندن چقدر از من وقت می‌گیره نشستم و هر روز اون دو تا سوره رو خوندم... ادامه دارد کپی حرام
۵ برام خیلی غیر قابل باور بود که در عرض همون چند روز اول متوجه برکت خیلی زیادی شدم که وارد زندگیم شده بود انقدر پولم برکت می‌کرد که گاهی اوقات خودمم تعجب می‌کردم از کجا این همه پول هست و چه جوری میاد. اون دو سوره ملک و واقعه بود به حرف مادرم گوش کردم و توی خوندنم تداوم ایجاد کردم هر روز به محض اینکه ی فرصت کوچیک پیدا می‌کردم اون دو تا سوره رو می‌خوندم و اثراتشو توی زندگیم می‌دیدم شوهرم اوایل باور نمی‌کرد و بهم می‌گفت _ تو اشتباه می‌کنی و اصلاً هیچ اتفاقی نمیفته ولی به مرور زمان خودشم متوجه شد که اشتباه می‌کنه و به این نتیجه رسید که یه وقتایی پولایی میاد توی زندگیمون که انگار واقعاً از غیب رسیدن یعنی هیچ توضیح و توجیه منطقی برای وجود اون پول توی خونمون نداشت یا از ی مقدار پولی که توی کارتمون بود هرچی خرج می‌کردیم تموم نمی‌شد. با وجود اینکه قبلاً با همون پول حداقل وسایلی که می‌خریدیم پولمون تموم می‌شد دیگه نداشتیم اما این بار شرایط فرق کرده بود همون پول قبل بود به همون مقدار اما هرچی که می‌خریدیم بازم پول توی کارتمون بود... ادامه دارد کپی حرام
۶ به برکت نماز و اون دو تا سوره زندگی من عوض شد شرایط مالیمون هر روز بهتر می‌شد و اوضاعمون داشت از این رو به اون رو می‌شد خدا رو خیلی شکر می‌کنم که همچین راهی رو جلوی پای من گذاشت و برای نجات خودم از مشکلات و رفاه بچه‌ها توفیق اینو پیدا کردم که نمازم رو بخونم و با معجزه این دو تا سوره توی زندگیم آشنا بشم و خودم به عینه ببینم که چه جوری رزق و روزی آدم افزایش پیدا می‌کنه شوهرم وقتی که دید با دو تا کار کوچیک به یه همچین اوضاعی رسیدیم اونم ترغیب شد و شروع کرد به خوندن نمازش. وضع مالی ما الان خدا را شکر خیلی خوب شده و از زندگیم خیلی راضیم همش حسرت می‌خورم که چرا زودتر این کارها رو انجام ندم و انقدر سختی و عذاب به خودم دادم، یه روز مامانم بهم زنگ زد و گفت الان اوضاع مالیت چطوره. همه چی رو براش گفتم خیلی خوشحال شدو گفت: حالا یه خبر خوب برات دارم. اونم اینکه دوستم یه کانال زده به اسم ملک سلیمان بیا توی کانالش به کارهایی که میگه عمل کن و خودت و بچه هات رو بیمه کن تا دیگه به امید خدا تنگدستی سراغت نیاد و زندگیت بشه پر از خیر و برکت منم وارد این کانال شدم، خوندن مطالب این کانال خیلی بهم ارامش میده و دلم روشن هست که ان شاالله اوضاع مالیم از اینی که الان هست حتما بهتر بهتر میشه. توی کانال میگشتم و مطالبش رو میخوندم تا اینکه دیدم نوشته خاطراتتون رو و اینکه اگر تغییری در زندگیتون ایجاد شده بنویسد، منم چون دستی به قلم دارم. براتون نوشتم. ادامه دارد کپی حرام 🌺🍃🌸🍃 @Solomon110 🌸🍃🌺🍃