eitaa logo
خاطرات همسران
48.7هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
2.5هزار ویدیو
3 فایل
سوتی هاتون رو اینجا ارسال کنید👇 @FFF_MMM نرخ تبلیغات کانال(فقط تبلیغات ) 🤩🙊👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2756182185C5e3c10daec
مشاهده در ایتا
دانلود
امام صادق عليه السلام: خداوند عزّوجلّ هيچ درى از روزى را بر مؤمن نمى بندد، جز اين كه بهتر از آن را براى او مى گشايد ما سَدَّ اللّهُ عزّوجلّ عَلى مُؤمِنٍ بابَ رِزقٍ، إلّا فَتَحَ اللّهُ لَهُ ما هُوَ خَيرٌ مِنهُ بحارالأنوار جلد72 صفحه52
سلام آقا یه خانوم در همسایگی ما هست که میزان سوادش در حد ابتدایی هست😁 میخواست یک مطلبی رو از دکتر طب سنتی نقل و قول کنه😌 کلمه ی عربی رو با ضرب المثل فارسی اشتباه میگرفت😂 میخواست حجامت نقره که کلمه ی عربی هست😄 میگفت اگه فلانی رو حجامت نقره داغ بکنیم مشکلش حل میشه😂😂😂 😁🖐 🤣 @Sooti_Hamsaran
💙💖 💕: سلام یکی از سوتی های من این بود که تازه دو روز بود عقد کرده بودیم همسرم ورزشکاره یعنی بدنسازه بهم گفت میخوای برات فیگور بگیرم من هم که اون موقع نمی دونستم فیگور چیه فکر کردم میخواد یه کادو برام بگیره تعارف کردم گفتم نه ممنون بعدا خودم میخرم اون نامرد هم هی می گفت نه میخوام بگیرم برات من هم مظلومانه میگفتم نه ممنون زحمت نکش و... و آقا هم غش میرفت از خنده و بعد عروسی نامرد رفت به همه خانواده م هم گفت الان هم که 14 سال از ازدواج مون میگذره خیلی وقت ها داداشم و شوهر خواهرام میگن میخوای برات فیگور بگیریم و میخندن بهم 😁🖐 🤣 @Sooti_Hamsaran
یبار یکی از فامیلامون فوت شده بود و توی روستا مراسم عزا رو گرفته بودن ماهم شب رفتیم اونجا یکم از مراسم گذشت و برقای کل روستا قطع شد ما وقتی می‌خوایم نوشابه بدیم اول اونو میشوریم بعد میدیم و اینکه بعد اینکه نوشابه هارو شستن گذاشتن توی یه سینی بزرگ و اومدن پخش کنن نوه همون مرحوم سینی رو گرفته بود و یکی دیگه پخش میکرد و اینکه منو ندیده بودن که اونجا نشستم بعد اینکه نوشابه ها تموم شد سینی رو با کل اون آبا ریخت رو سر من و اینکه مراسم عزا کلا به فنا رفت و دیگه کسی گریه نمیکرد 😁🖐 🤣 @Sooti_Hamsaran
یه بارم داشتم با یه بنده خدایی خداحافظی می کردم اونم هی داشت می گفت و منم جز اون دسته از آدما نیستم که خیلی بلدن موقع سلام و خداحافظی حرف بزنن در حد دو سه کلمه بلدم بیشتر از این نمی تونم لفظ قلم بیام تازه ایشون چند وقت پیش برا پسرشون ازم خواستگاری کرده بودن دخترم ندارن منم موقع خداحافظی نمی دونستم دیگه چی بگم منم گفتم سلام برسونین😟 بعد توی مسیر هی به خودم می گفتم اخه به کی سلام برسونه🤦‍♀ به پسرش که ردش کردی یا به اون پسرش یا به شوهرش🤣 واییییی 😁🖐 🤣 @Sooti_Hamsaran
یه سوتی داغ😬😬😬 امروز رفته بودم واسه طب سوزنی صورت 😌 دکترم یه اقا بود جلسه قبل فقط چند تا سوزن به دست و چند تا هم به صورتم زد منم این جلسه فقط صورتمو با شامپو بچه شستم که بوی خوش بده و با شوهرم رفتم گفت دارز بکش منم دارز کشیدم یه دفعه به شوهرم گفت گفت پاچه شلوارشو بزن بالا حالا من😩 یادم که میومد پاهام پر از پششششمممم دلم میخواد برم تو زمین طرف اشنا هم بووووددددد😫😫😫 😁🖐 🤭 @Sooti_Hamsaran
ی دختر خاله دارم 2سالو نیمشه👧🏻 همیشه موقع خوردن غذا چشمش ب دلستر یا نوشابه بیوفتع دیگه غذا نمیخوره منم برا اینکه نخوره تو دلسترش ی قاشق نمک ریختم😁 ی خورده ازش خورد بعد گفت وای ترشه و دیگه نخورد(طفلک هنو ترشو از شور تشخیص نمیده)😐😂🤦‍♀ هیچی دیگه نگاه میکرد هر کی میخاست دلستر یا نوشابه بخوره سریع میرفت جلو میگفت نخورررر ترشههه🤣😐🤦‍♀ ینی ن خودش خورد ن گذاشت ما بخوریم😑😂🤦‍♀ 😁🖐 🤭 @Sooti_Hamsaran
پنج سال پیش وقتی پونزده سالم بود عید دیدنی رفتیم خونه عمه موقع برگشت دیدم شوهر عمم یه اسکناس (یادم نیس چقدر بود) گرفت طرفمون منم خییییلی آدم خجالتی هستم یعنی معذب میشم وقتی کسی میخواد بهم کادو بده بدون اینکه نگا کنم بهش هی میگفتم ممنون زحمت کشیدین واین حرفا اون بنده خدا هم اصرار میکرد بعد برگشتم ازش پولو گرفتم. چشمتون روز بد نبینه یه دفعه دیدم رفت از تو جیبش یه اسکناس دیگه برداشت داد به خواهرم که از من 7سال کوچیکتره. بعد فهمیدن چیکار کردم این اصلا قرار نبوده به من عیدی بده میخواسته به خواهرم عیدی بده من خودمو انداختم وسط🤣🤣 یه دفعه یادش افتادم یعنی بعد 5سال بازم حالم خراب شد🤦‍♀ .....اردیبهشت....... 😁🖐 🤭 @Sooti_Hamsaran
هدایت شده از تبلیغات خاطرات همسران
📆🖊 پيش بيني دقيق روز 😔🚫 اگه جراتشو داری بزن روی ماه تولدت😳👇🏼 •🖤|فـروردین •🖤|اردیبهشت •🖤|خــرداد •🖤|تــیــر •🖤|مــرداد •🖤|شهریور •🖤|مـهــر •🖤|آبـان •🖤|بـهـمـن •🖤|اسفند •🖤|آذر •🖤|دی من دی بودم فهمیدم کی میمیرم😔💔🙂☝️🏼
خاطره من مال 12 ساله پیشه اون موقعه منو همسرم تا عقد کرده بودیم همسرم باهام تماس گرفت گفت آماده باش میام دنبالت بریم پارک ارم 😂 منم سریع آماده شدم که بریم بعد اومد دنبالم کلی خوشتیپ کرده بود اومد ما هم رفتیم از سر خیابون دربست گرفتیم که تا جلو پارک ما رو ببره بالاخره ما رسیدیم جلو پارک اول عشقم پیاده شد بعد من که یه دفعه من دیدم شلوار عشقم از پشت کلی پاره شده🙊😝😝🤣🤣 جوری که لباس زیرش کامل مشخص بود منو میگی به قدری خندیدم که دیگه اشک از چشمام میومد🤣🤣🤣🤣 بعد کیف منو گرفت سمت پشتش نگه داشت که پارگی مشخص نشه بعد باز از همون جا دربست گرفت تا جلو در خونه مادر شوهرم 😆😆😁🤣🤣 از اون موقع به بعد اسم پارک ارم که میاد منو عشقم کلی تعریف میکنیم و میخندیم😂😂😂😍 😁🖐 🤣 @Sooti_Hamsaran
سلام خواستم یه توصیه به همه ی کسایی که سبیل دارن بکنم از خانواده هاشونم خواهش میکنم اگه بچه هاتون پشمالوان اجازه بدین بگیرن تا بعدا به چوخ نرن مثله من 😂 خب ,من کلاس دهم بودم یادمه ابان بود یه روز(چهارشنبه) که از مدرسه پیاده داشتم میرفتم نزدیک خونمون مدرسه ی پسرونه داشت که اوناهم تعطیل شده بودن جلوی یه مغازه چندتا پسره ایستاده بون من که داشتم رد میشدم یهو داد زدن سبیییییل,سبیییییل,حالا غش کردن از خنده😂 من که از استرس داشت گریم میگرفت 😭 سرمو اصن تکون ندادم ببینم اینا کین هیچی دیگه پا تند کردم بدو بدو رفتم خونه... دوباره شنبه همین ماجرا بود با خودم گفتم خدایا چیکار کنم ,چیکار نکنم, گفتم درک سبیلمو میگیرم و همین شد😁فردا که داشتم میرفتم خونه حالا تو راه با خودم گفتم اخیییش راحت شدم دیگه تیکه نمیندازن دیدم یا ابوالفضل😵یه پسره به رفیقش میگه علی ...علی... سبیل...سبیل اون علی هم بر میگرده نگام کنه یه دفعه میگه نه نه گرفت ..گرفت ... واای اون لحظه دلم می خواست آب شم برم تو زمین تند تند رفتم خونه وهمین ماجرا هفته ای دو ,سه بار می افتاد اسیر شده بودم یک سالی😭😭😭😭 حالادر عوضش خواهرم امسال که میخواست بره هفتم من تابستون سیبیلشو خودم گرفتم که مثه من بدبختی نکشه خلاصه داستانی داشتم واسه خودم😂😂😂 😁🖐 🤣 @Sooti_Hamsaran