با مامانم رفته بودیم مداد رنگی برای بچه خواهرش بگیره من تو مغازه داشتم میچرخیدم
دیدم مامانم اومد بگه آقا مداد رنگی دوازده رنگه ی خوب دارین
گفت مداد رنگی دوازده نفره ی خوب دارین ؟
صاحب مغازه و هر چی آدم بود ترکیدن از خنده 🙈
#سوتی_بفرست 😁🖐
🤭 @Sooti_Hamsaran
ديشب خواب ديدم مدير بازاريابي و فروش يه شركت توليد حشره كش شدم.
دقيق تر بگم خواب ديدم تو مترو دارم مگس كش ميفروشم 😂😂😂
بابام صبحا ساعت 6 بیدار میشه میره تو گروه خانوادگی صب بخیر میذاره
که مثلا من خیلی سحرخیزم، بعد میره میخوابه😂😂😂
من ترم یک ، اولین جلسه با یکی از استادان بود ، رفتیم تو کلاس استاد نیومده بود منو فرستادن که برم بپرسم ببینم میاد یا نه، رفتم در آموزش از یه دختر پرسیدم استاد فلانی رو میشناسی گفت اره چطور؟ گفتم هیچی بابا نیم ساعته مارو کاشته تو کلاس میخواستم ببینم میاد یا نه. گفت نمیدونم منم رفتم سر کلاس یهو همون دختره اومد ، بلند گفتم عهههه تو هم تو همین کلاسی؟ یهو دیدم با لبخند معنی دار رفت پشت تریبون استاد، نگو خودش استاد بوده، دیگه من یخ زدم از خجالت😂😂
#سوتی_بفرست 😁🖐
🤭 @Sooti_Hamsaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
این دوتا کلمه هست خانوما زیاد استفاده می کنند ....
.
دکترعزیزی
مامانم صبح لباس کثیفارو انداخته تو لباسشویی رفته بیرون ظهر بیاد روشن کنه، بابام فک کرده شسته شدن درآورده همشونو پهن کرده، منم فک کردم خشک شدن دوساعت با دقت تاشون کردم گذاشتم تو کمد😁😁
9.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بهترین تراپی دنیا :آرامش صدای طبیعت
با خانواده همسرم رفتیم مشهد و طبقه ی چهارم یه ساختمان را یه هفته اجاره کردیم تنها ایرادی که این خونه داشت و من کشف کردم این بود که وقتی درو با شونه هول محکم میدادی باز میشد،۵روز از سفر ما گذشته بود که عمه ی شوهرم تماس گرفت و گفت خونه رو تحویل ندید که وقتی ما با خانواده میایم اونجا ساکن بشیم جونم براتون بگه روز اخر ما هم از صبح رفتیم زیارت و غروب خسته و کوفته داشتیم برمیگشتیم تا منتظر عمه خانوم باشیم
منم که کلافه از گرما بودم جلوتر از همه رسیدم و دیگه منتظر بقییه نموندم بدو بدو پله هارو رفتم بالا و درو مثل وحشی ها هول دادم و پریدم خونه
دیدم یه ایل ادم نشسته همه زل زدن به من ، منم تک تک با همه سلام و احوال پرسی به خیال اینکه عمه خانوم اینا اومدن بعد که سلام و اینا تموم شد دیدم چرا پرده ها عوض شده چرا مبلا عوض شده اصلا چرا هیچ کدوم اینارو نمیشناسم
نگو به جای واحد چهارم رفتم واحد سوم به کل حیثیتم به باد رفت جالب اینکه دوباره از همه خداحافظی کردم و گفتم ببخشد اشتباه اومدم 😂🤣🤣
فقط مونده بود یه چایی بخورم بعد بفهمم چی شده 😂دیگه رفتم طبقه بالا و موضوعم به همه گفتم شاد شدن
#سوتی_بفرست 😁🖐
🤭 @Sooti_Hamsaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آدمهای حسود شایعه می سازند،
آدمهای احمق پخش میکنن،
و نفهم ها باور.
حرفای پشت سرمون حرف نیست، عقده است!
🌸🍃🌸🍃
شخصی بر سفره امیری مهمان بود، دید که در میان سفره . دو کبک بریان قرار دارد، پس با دیدن کبک ها شروع به خندیدن کرد . امیر علت این خنده را پرسید، مرد پاسخ گفت: در ایام جوانی به کار راهزنی مشغول بودم. روزی راه بر کسی بستم آن بینوا التماس کرد که پولش را بگیرم و از جانش در گذرم اما من مصمم به کشتن او بودم. در آخر آن بیچاره به دو کبک که در بیابان بود رو کرد و گفت: شما شاهد باشید که این مرد، مرا بی گناه کشته است. اکنون که این دو کبک را در سفره شما دیدم یاد کار ابلهانه آن مرد افتادم
امیر پس از شنیدن داستان رو به مرد میکند و میگوید: کبکها شهادت خودشان را دادند. پس از این گفته امیر دستور داد سر ان مرد را بزنند
#شيخ_بهايي
اونایی که هی منتظر پاییز بودید
الان خوشحالین تابستون رفت؟
هم درس و دانشگاه داریم
هم سرما خوردیم و صدامون مثل خروس شده
هم باید سه لایه لباس بپوشیم😂😂
یه بارم برف شدید اومده بود چندسال پیش خیابونا خیلی سر بودن
دوستم زنگ زده بود آژانس. آژانسه دم در بود دوستم تا دروازه رو باز کرد سر خورد رفت زیر ماشین. راننده آژانس متوجه نشده بود کلی منتظر مونده بود تو ماشین😂😂😂
#سوتی_بفرست 😁🖐
🤭 @Sooti_Hamsaran