eitaa logo
خاطرات همسران
48.5هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
2.6هزار ویدیو
3 فایل
سوتی هاتون رو اینجا ارسال کنید👇 @FFF_MMM نرخ تبلیغات کانال(فقط تبلیغات ) 🤩🙊👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2756182185C5e3c10daec
مشاهده در ایتا
دانلود
منم اومدم یه سوتی بگم... چند سال پیش بابام برای کاری از شهر خودمون میره شهری دیگه که سه تا از پسر عمه هام اونجا دانشجو بودن وخونه مجردی داشتن ماه رمضون بوده و بابام کارش تا شب طول میکشه و پسر عمم دعوتش میکنه که بره خونه اونا وفردا صبح برگرده شهرمون آقا اینا کلی بابامو تحویل میگیرن و برا سحر برنج میپزن آخر شب یکیشون میاد غذا رو نگاه میکنه میبینه نپخته اونم دم کنی میزاره در قابلمه و میخوابه اینا سحر بلند میشن غذا میکشن برا بابام و هر کار میکنن بابام نمیخوره🤔 و میگه من نون و پنیر میخوام خلاصه وقتی خوردن تموم میشه میبینن پسر عمه کوچیکتره شورتش😱 رو گزاشته به جا دم کنی😂😂 حالا قیافه بابام😤😝🤮 پسر عمه ها😏😡😡 شورت پسر عمه🤣🤪 😁🖐 🤣 @Sooti_Hamsaran
سوتی درمورد بچگیهای پسرم. ک از دیوار صاف بالا میرفت وهزارتا خاطره تو کودکیش داره یه روز مونده بود به تاسوعا منم طبق معمول روز قبل شربت اماده میکردم تاروز بعدش بتونم غذای نذریمو درست کنم شربت داغ رو گاز بود منم گفتم دیگه اماده شده ولی یه مقدار سیب زمینی درحال سرخ شدن بود رو گاز گفتم نکنه پسرم بیاد از سیب زمینیا برداره شربت روش بریزه شربت داغ رو گذاشتم پایین کنار گاز 😕 بعد رفتم تو اتاق تلفنو جواب بدم ک. یکدفعه پسرم بیرون درحال بازی بوده درحیاط بازه میاد تو. مستقیم اشپزخونه پاشو میزاره رو درقابلمه شربت نذری داغ ک از سیب زمینا برداره وببخشید با باسن میفته تو شربت فقط صدای جیغ پسرم تقریبا چهار سالش بود میومد منم سریع دویدم گفت مامان سوختم فورا شلنگ اب رو ش گرفتم خنک شد بعد لباساشو دراوردم و فقط جیغ میزدم.تمام پوستاش ریخت زمین مخصوصا باسنش زنگ زدم شوهرم فورا خودشو رسوند خونه اون موقع ماشین نداشتیم اژانسم نبود یکدفعه ماشین دوست شوهرم ک وسیله ازمون امانت گرفته بود پس اورده بود با همون ماشین انگار خدا رسانده بود بردیم بیمارستان تو بیمارستان همش گریه میکردم دکتره خیلی ادم مهربونی بود میگفت خواهرم گریه نکن شربت نذر امام حسین بوده انشالله خودش کمک میکنه وپسرم همش دکتره بیچاره رو فوش میداد میگفت دکتر فلان شده چرا اجیم اینجا نیس و خدارو شکر ب لطف خدا و امام حسین پسرم خوب خوب شد مثل روزاولش همه مردم میامدن دم در مغازه پدرشوهرم میگفتن بهم نون یا نمک تبرک بده میگن بچه شما افتاده تو شربت نذری داغ ولی هیچیش نشده امام حسین ع نجاتش داده 🙏 😁🖐 🤣 @Sooti_Hamsaran
سلام خاطره ایی ک میخام بگم برا مادرم و مادر شوهرمه... مادر شوهرم حدودا هفتاد سالش بود یک ساله ک فوت شده خدا بیامرز خودش تعریف میکرد که داشتم توی کوچه با بچها بازی میکردم رفتم خونه دیدم یه پسره غریبه تو حیاطه ، به مادرش میگن این کیه میگه شوهرته دیگه خدا بیامرز میگه مثل میخ سرجام ایستادم یعنی چقد آدمای قدیمی بدبخت و بیگناه بودن ک از توی کوچه ها میاوردنشون عقدشون میکردن بدون اینکه خودشان هیچ دخالتی داشته باشن مادرمم شصت سالشه تعریف میکنه میگه منو ک میخواستن عقد کنن مادرم صدام کرد منو آوردن توی حیاط (خانهای کاه گلی قدیمی داشتن) یه کیسه زیرم پهن کردن گفتن همینجا بشین الان میخوان بیان عقدت کنن 😂😭😂😭 هم مادرم هم مادر شوهرم زندگی موفقی داشتن و دارن ولی الان دختر و پسرا خودشون میبرن و میدوزن ، توی بهترین امکانات عروسی میگیرن بازم از زندگیاشون گله مندن و کارشون ب جدایی میکشه 😁🖐 🤣 @Sooti_Hamsaran
ابجیم یه همسایه مسن و مهربون😊 داشتن یبار به ابجیم گفت ن من بچم کشتم😳ابجیم گفتن یعنی چی. گفتن اون قدیما من بچه عروس کردن یه شهر دور. شیر نداشتم بدم به بچم هی نشاسته تو اب باز میکردم میدادم بچم بخوره.. بعد چند روز فوت میکنه😔 😁🖐 🤣 @Sooti_Hamsaran
سلام ب همه ی دوستای گل سوتیلندی چند روز پیش دخترم دلش درد میکرد یکم بعد که بهتر شد کمکم میکرد ظرفارو بشورم آخرش بهش گفتم دستت درد نکنه بهم گفت دلت درد نکنه مامان میگم باید بگی سرت درد نکنه میگه مامان دل درد که بدتره دعا میکنم هیچوقت دلت درد نکنه 😂😂😂😂 😁🖐 🤣 @Sooti_Hamsaran
سلام دوستان🙂 خوبین؟ امیدوارم که زندگی و ایام به کام همتون شیرین مثله عسل باشه😉 دوستان چالش این سری کانال قرار این باشه شیرین ترین و جذاب ترین و با مزه ترین اتفاق یا خاطره زندگیتون که هر وقت با یاد آوریش حاله دلتون خوب میشه و لذت می برین چیه ؟🤔 تا به حال اصلا بهش فک کردین؟ حالا همین خاطره یا اتفاق رو واسه کانال بفرستین و با دوستان کانال به اشتراک بزارید که حاله دل هممون خوب بشه🙃 منتظر پیام های شما عزیزان هستیم🙏😊👇 @FFF_MMM دوستان[از لحظات کوچک لذت ببرین،قدر باهم بودن را بدانید و در پایان این چیزی است که زندگیتون را ارزشمند می کند..♥️]
ﻣﺮﺩﻱ ﻛﻪ ﻋﻘﺐ ﺗﺎﻛﺴﻲ ﻛﻨﺎﺭ ﻣﻦ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﺍﺷﺖ ﺗﻮﻱ ﺳﺮﺭﺳﻴﺪﺵ ﭼﻴﺰﻱ ﻳﺎﺩﺩﺍﺷﺖ ﻣﻲﻛﺮﺩ، ﺳﺮﺭﺳﻴﺪﺵ ﺭﺍ ﺑﺴﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ: ‏ «ﻫﺮﭼﻲ ﻣﻲﺩﻭﻭﻳﻴﻢ، ﺑﺎﺯﻡ ﻋﻘﺒﻴﻢ.» ﻛﺴﻲ ﺟﻮﺍﺑﻲ ﻧﺪﺍﺩ. ﻣﺮﺩ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺧﻮﺩﺵ ﮔﻔﺖ: ‏ «ﻫﻤﺶ ﺩﺍﺭﻳﻢ ﻣﻲﺩﻭﻭﻳﻴﻢ، ﺑﺎﺯﻡ ﻫﻴﭽﻲ.‏» ﺯﻧﻲ ﻛﻪ ﺟﻠﻮﻱ ﺗﺎﻛﺴﻲ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﮔﻔﺖ: ‏«ﺧﻮﺵ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺘﻮﻥ.‏» ﻣﺮﺩ ﭘﺮﺳﻴﺪ: ‏«ﭼﺮﺍ؟‏» ﺯﻥ ﮔﻔﺖ: ‏«ﭘﺴﺮ ﻣﻦ همش ﺷﺶ ﺳﺎﻟﺸﻪ ﻭلی نمیتونه ﺑﺪﻭﻭئه... ﻫﺮ ﻛﺎﺭی ﻣﻲﻛﻨﻴﻢ ﻧﻤﻲﺗﻮﻧﻪ.‏» ﺩﻳﮕﺮ ﻫﻴﭻ ﻛﺪﺍﻡ ﺣﺮﻑ ﻧﺰﺩﻳﻢ ﺑﻪ ﺯﻥ ﻧﮕﺎﻩ ﻛﺮﺩﻡ، ﺟﻮﺍﻥ ﺑﻮﺩ 🌸🌸🌸
🌷 پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمودند : 🖌 ساعت های آزار و سختی در این دنیا ساعت های آزار آخرت را از میان می بَرد. 📚 نهج الفصاحه ، حدیث ۱۷۱۹
سلام دوستان🙂 خوبین؟ امیدوارم که زندگی و ایام به کام همتون شیرین مثله عسل باشه😉 دوستان چالش این سری کانال قرار این باشه شیرین ترین و جذاب ترین و با مزه ترین اتفاق یا خاطره زندگیتون که هر وقت با یاد آوریش حاله دلتون خوب میشه و لذت می برین چیه ؟🤔 تا به حال اصلا بهش فک کردین؟ حالا همین خاطره یا اتفاق رو واسه کانال بفرستین و با دوستان کانال به اشتراک بزارید که حاله دل هممون خوب بشه🙃 منتظر پیام های شما عزیزان هستیم🙏😊👇 @FFF_MMM دوستان[از لحظات کوچک لذت ببرین،قدر باهم بودن را بدانید و در پایان این چیزی است که زندگیتون را ارزشمند می کند..♥️]
سلام خانم یاسی از ارومیه منم مث شما کسی میفته میخندم این بی احترامی نیست دوستان واکنشش همینه در ضمن ب چادر بی احترامی نکرده نظرشو گفته منم مامانم سالها چادری بود بعد سالها بش گفتیم مانتو پوشیده و بلند بپوش الان مانتویی شده حجابشم کامله ولی چادری هام قابل احترامن برا خانم های مسن چادر ی کم سخته هرچند وقتی کسی عادت داره سخته ی چیزی رو عوض کنه عقیده ی ایشون چادره و با اون راحته و اینکه چادر واقعا حجاب کامله اگه درست پوشیده بشه نه شبیه همسایه ی ما تیشرت استین کوتاه کلی النگو بعد چادرش همیشه دور کمرشه دستش همیشه بیرونه 😜 مامای مهربونم 😁🖐 🤣 @Sooti_Hamsaran
تقدیم به شما خوبان 🌷🍃 سه شنبه تون به خیر و نیکی🌷🍃 همراه با بهترینها🌷🍃 امروز و هر روزتون سرشار از معجزه 🌷🍃 و پراز خيرو برکت ايام به كامتون🌷🍃 🌷🍃
هدایت شده از تبلیغات خاطرات همسران
ابجیم اب یخ هم میخواد درست کنه کلی آب وتابش میده 😤 یادگرفته بلاگرفته آدم دلش نمیادآب بخوره فقط بشینی نگاش کنی 😁 میگه از اینجا یاد گرفته 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/645922873C021e58c7f4 https://eitaa.com/joinchat/645922873C021e58c7f4