#شهیدانه #روایتگری
🌷 #شهید #سید_مرتضی_آوینی
جعبهی شیرینی را جلویش گرفتم، یکی برداشت و گفت: میتونم یکی دیگه بردارم؟ گفتم: البته سید جون، این چه حرفیه؟ برداشت ولی هیچ کدام را نخورد. کار همیشگیاش بود، هر جا که غذای خوشمزه یا شیرینی یا شکلات تعارفش میکردند، برمیداشت اما نمیخورد. میگفت: میبرم با خانم و بچههام میخورم. میگفت: شما هم این کار رو انجام بدید. اینکه آدم شیرینیهای زندگیشو با زن و بچهش تقسیم کنه خیلی توی زندگی خانوادگی تاثیر میذاره.
به نقل از کتاب #سید_مرتضی_آوینی
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
انتشارش باشما👇👇
🇮🇷https://eitaa.com/Sooudes🇵🇸
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊
#شهدا
ماه رمضان
#روزه_قضا
#سردار_رشید_اسلام
#شهید_مهدی_زین_الدین
چند روز قبل از #شهادتش، از سردشت مےرفتیم باختران بین حرف هایش گفت:
« بچه ها! من دویست روز روزه بدهڪارم» تعجب ڪردیم
گفت : « شش ساله هیچ جا ده روز نموندم کہ قصد روزه ڪنم. »
وقتے خبر رسید #شهیـد شده، توی حسینیه انگار زلزلہ شد
ڪسے نمےتوانست جلوے بچہ ها را بگیرد توے سر و سینہ شان مےزدند
چند نفر بےحال شدند و روے دست بردندشان
آخر مراسم عزاداری، آقای صادقے گفت
« #شهیـد، بہ من سپرده بود ڪہ دویست روز روزه ی قضا داره ڪے حاضره براش این روزه ها رو بگیره »
همہ بلند شدند نفرے یک روز هم روزه مےگرفتند، مےشد ده هزار روز
📚 یادگاران، جلد ده، صفحه ۹۴
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
انتشارش باشما👇👇
🇮🇷https://eitaa.com/Sooudes🇵🇸
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
#عاشقانه_های_شهدا
#شهید_والامقام
#سیف_اله_شیعه_زاده
احتمالا تصویر این #شهید بزرگوار را در فضای مجازی زیاد دیده باشیم ...
#شهیدی که هیچ کس #منتظرش نبود #جز_خدا ...!
🌷 #شهید_شیعه_زاده از #شهدای بهزیستی استان مازندران که با یک زیر پیراهن راهی جبهه شد و هیچکس در جبهه نفهمید كه او خانواده ای ندارد.
کم سخن می گفت و...
با سن کم سخت ترین کار جبهه یعنی #بیسیم_چی بودن را قبول کرده بود.
🌷سرانجام توسط منافقین اسیر شد ، برگه و کدهای عملیات را قبل از اسارت خورد و منافقین پس از به #شهادت رساندن وی ، برای به دست آوردن رمز و کد های بیسیم ، #سینه و #شکمش رو #شکافتند ولی چیزی نصیب آنها نشد ...!
🌷یادمان باشد این نظام اسلامی امانت #شهدای مظلوم است!!!
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
انتشارش باشما👇👇
🇮🇷https://eitaa.com/Sooudes🇵🇸
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
🥀🕊🌹🕊🌹🕊🥀
#شهیدی_از_جنس_شجاعت
#شهید_اسارت
#شهید_والامقام
#محمد_رضائی
#قسمت_هفتم
محمد دوست نداشت کسی اذیت شود و روزهای سخت را با تنهایی و درد تحمل می کرد بعد از چند روز شکنجه های سخت باعث شد که عراقی ها خسته شوند و دیگر توان ادامه نداشتند و برای جبران شکست تصمیم به #شهادت_محمد گرفتند.
روز #آخر شیشه های داخل حمام را شکستند و #محمد را که تمام بدنش زخم و خون و جراحت بود بر روی شیشه ها کشیدند ولی باز هم جز ناله از #محمد چیزی بیرون نیامد تنها حرفهای که از #محمد توانستند اعتراف بگیرند #نام_خدا و #ائمه_اطهار بود و عدنان که خشمگین از این همه مقاومت با فرو کردن یک عدد صابون عراقی که نوعی خاص از صابون بود که به رنگ سبز و بسیار بد بو بود در دهان #محمد باعث خفه شدن #محمد شد و برای جبران سریعا در خواست کمک کردند ولی #محمد دیگر نفس نمی کشید .
پیکر پاک این #شهید عزیز را بر روی #سیم_خاردار انداختند و عکس گرفتند که بگویند در حال فرار بوده و مجبور شدیم با گلوله بزنیم.
#ادامه_دارد ...
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
انتشارش باشما👇👇
🇮🇷https://eitaa.com/Sooudes🇵🇸
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•