eitaa logo
سوز و ساز | مجتبی حاجی پور
1.3هزار دنبال‌کننده
305 عکس
157 ویدیو
2 فایل
🔺 اینجا مطالب و محتواهایی رو از خودم و دیگران براتون به اشتراک میذارم. امیدوارم به دردتون بخوره. درخدمتم | @SoozosazAdmin
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام الله علیها چون جبرئیل، حکم خدای مبین گرفت در زیر پر بساط زمان و زمین گرفت احمد ازو، ‌پیام جهان آفرین گرفت یعنی: برای فاطمه، یک اربعین گرفت شکر خدا، که گلبن احمد به گل نشست ز انفاس دوست، باغ محمد به گل نشست روزی که مکه، عطر پر جبرئیل داشت در سر، اَمین وحی، هوای خلیل داشت بهر خدیجه، مژده‌ رب جلیل داشت صبر جمیل، وه که چه اجری جزیل داشت بر خاتم رسل، سخن از سلسبیل گفت بس تهنیت ز جانب حق، جبرئیل گفت گفتا که حق، دعای تو را مستجاب کرد شام تو را ، جَنیبه‌کش آفتاب کرد نامی برای دختر تو انتخاب کرد وآن را ز لطف، زیور و زیب کتاب کرد ز آن در نُبی خدای تو نامید کوثرش تا بی‌وضو کسی نبَرد نام اطهرش ای گلبُنی که یاس تو، عطر بهشت داشت سر بر خطَت مُدام، خط سرنوشت داشت مریم، کمی ز مِهر تو را در سرشت داشت کآن قدر اعتبار به دیر و کنشت داشت تو عصمت خدا و بهشت محمدی تو مفتخر به ام‌ابیهای احمدی ای اسوۀ محبت و، ای مظهر عفاف! ای روز و شب فرشته به کوی تو در طواف ای بوده با صفات خدایی در اتّصاف نامی اگر به‌ جاست ز سیمرغ و کوه قاف درک مقام توست که امکان‌پذیر نیست ورنه تو را به عالم امکان، نظیر نیست شادابی حیات، ز انفاس فاطمه‌ست دور فلَک، ز گردش دستاس فاطمه‌ست فضه، خجل ز دست پر آماس فاطمه‌ست از گل لطیف‌تر دل حساس فاطمه‌ست قلب رسول، شیفته‌ زندگانی‌اش جان علی، فریفته‌ مهربانی‌اش گفتی از او مدینه مُنوّر شود که شد از عطر ناب یاس، معطر شود که شد جاری به دهر، چشمه کوثر شود که شد می‌خواست حق که خصم تو اَبتر شود که شد دنیا پر از ذَراری زهرای اطهر است والله، جای گفتن الله اکبر است! ما شاعران به قافیه پرداختیم و بس! عمری به وَجهِ تسمیه پرداختیم و بس از متن، هی به حاشیه پرداختیم و بس از تو فقط به مرثیه پرداختیم و بس باید اگر معارف ناب تو زنده کرد کی می‌توان به فاطمه گفتن بسنده کرد ما بهره‌ای ز فیض تو اغلب نداشتیم انگار جز فدک ز تو مطلب نداشتیم آگاهی از معارف مذهب نداشتیم کاری به کار عزّت مکتب نداشتیم ترسم از آن که کار، برادر! بَتَر شود وز این که هست، فاطمه مظلوم‌تر شود اینک که هست امت اسلام در خطر بحرین در محاصره و شام در خطر بیت‌الحرام باز از اَصنام در خطر حج و منا و مشعر و احرام در خطر چشم امید شیعه به بیداری شماست زهرا در انتظار وفاداری شماست روزی که یاس فاطمه تکثیر می‌شود اسلام در زمانه فراگیر می‌شود عالم پر از شمامۀ تکبیر می‌شود دنیایی از مکاشفه تصویر می‌شود آید ندا که کعبۀ مقصود می‌رسد از گرد راه، مهدی موعود می‌رسد شاعر/ محمدعلی مجاهدی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
سلام الله علیها قحطی عشق آمده باران بیاورید باران برای اهل بیابان بیاورید یک چشمه از بهشت خدا را از آسمان تا خاک تشنۀ عربستان بیاورید... الطاف بی‌نهایت پروردگار را در قالب سه آیۀ قرآن بیاورید یک سیب سرخ را به پیمبر دهید و بعد حوریه‌ای به کسوت انسان بیاورید هر سیب سرخ، سیب پیمبر نمی‌شود هر سوره‌ای که سورۀ کوثر نمی‌شود دل برده از پیمبر والاتر از همه آنکه نشسته این همه بالاتر از همه... درهای باغ را به روی غصه بسته است این غنچه‌ای که گشته شکوفاتر از همه او ماه خانوادۀ خورشید مکه است او زهره است، زهرۀ زهراتر از همه نامش نزول مائده‌های بهشتی است مریم‌تر از همه‌ست و مسیحاتر از همه با این همه لطافتش انصاف را بگو انسیه است این زن حوراتر از همه؟ ما را به وصف مادر آیینه‌ها چه کار؟ جایی که مدح فاطمه را کرده کردگار روشن به نورِ آمدنش آسمان شده‌ست این زن که قبل خلقت خود امتحان شده‌ست عطر بهشت آمده همراه مقدمش دنیای پیر با نفس او جوان شده‌ست زمزم به گوش کعبه چنین کرده زمزمه در قلب مکه چشمۀ کوثر روان شده‌ست وقت نماز شرعی اگرچه نیامده برخیز ای بلال زمان اذان شده‌ست آخر میان خانۀ آیینه‌های شهر آیینۀ خدای‌نما میهمان شده‌ست باید علی رکاب بگیرد برای او زهرا نگین خاتم پیغمبران شده‌ست زهرا نبود زُهره دگر نُه فلک نداشت زهرا نبود سفرۀ خلقت نمک نداشت... تو چشمۀ زلال حیاتی که گفته‌اند بالاتر از تمام صفاتی که گفته‌اند بعد از پدر به روح بلند تو می‌رسد بانو سلامِ هر صلواتی که گفته‌اند جز با کلیدِ مِهر شما وا نمی‌شود در روز حشر باب نجاتی که گفته‌اند بسیار گفته‌اند و هنوز از مقام تو چیزی نگفته‌اند، رُواتی که گفته‌اند شیرین‌تر است شورِ نم اشک‌هایمان از شهد شاخه‌های نباتی که گفته‌اند بی‌بی بیا و یک شب جمعه ببر مرا همراه خود کنار فراتی که گفته‌اند - - شب‌های جمعه تا به سحر گریه می‌کنی بر داغ کشتۀ عبراتی که گفته‌اند وقتی خداست زائر شب‌های جمعه‌اش اشکم شود مسافر شب‌های جمعه‌اش شاعر/ محسن عرب خالقی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
سلام الله علیها ...فاطمه‌ای که عقل‌ها، محو عبادتش بوَد نقش به چهر دوستان، مُهر ارادتش بوَد همسریِ علی، نهایت سعادتش بوَد لیلۀ قدر اولیا، شام ولادتش بوَد ثبت شد از ولادتش، بقای نسل احمدی یافت بقا ز نسل او، شریعت محمدی فاطمه‌ای که ذات حق بر او، سلام می‌کند ادای ذکر نام او، به احترام می‌کند کسی که پیش پای او، پدر قیام می‌‌کند بر در خانه‌‌اش سلام، صبح و شام می‌کند شرف ببین که خانه‌‌اش، بُرده سَبَق ز طور هم حیا ببین که پوشد او، چهرۀ خود ز کور، هم فاطمه ای تو بازگو فلسفۀ حیات را ساخته جِدّ و جَهد تو سفینة‌النجات را زنده نگاه داشتی، جهاد را، زکات را «حی علی‌الفلاح» را، «حی علی‌الصلاة» را ای که خدای بی مثل، به کوثرت مثال زد دَم از جلال و، قدر تو، قادر ذوالجلال زد... به حُسن تو، که می‌کند جلوه‌گر آفتاب را به اشک تو که بشکند قیمت دُرّ ناب را به کوی تو که از دلم ربوده صبر و تاب را عرض سلام کردم و، منتظرم جواب را دریغ از جواب ما، به خاطر خدا مکن! دست توسّل مرا، ز چادرت جدا مکن... شاعر/ سیدرضا مؤید با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
سلام الله علیها شب را خدا ز شرم نگاه تو آفرید خورشید را ز شعلۀ آه تو آفرید شمسی‌تر از نگاه تو منظومه‌ای نبود صد کهکشان ز ابر نگاه تو آفرید آه ای شهیده‌ای که شهادت سپاه توست جان را خدا شهید سپاه تو آفرید هرجا که نور بود به گرد تو چرخ زد ما را چو گَرد بر سر راه تو آفرید ای پشتوانۀ دو جهان، عشق را خدا با جلوه و جلالت و جاه تو آفرید تقوای محض! عصمت خالص! گل خدا! آخر چگونه شعر کنم قصۀ تو را؟ تو آمدی و زن به جمال خدا رسید انسانِ دردمند، به درک دعا رسید تو آمدی و مهر و وفا آفریده شد تو آمدی و نوبت عشق و حیا رسید هاجر هر آنچه هروله کرد از پی تو کرد آخر به حاجت تو به سعی صفا رسید احمد اگر به عرش فرا رفت، با تو رفت مولا اگر رسید به حق، با شما رسید داغ پدر، سکوت علی، غربت حسین شعری شد و به حنجرۀ کربلا رسید در تلّ زینبیه غروبت طلوع کرد با داغ تو قیامت زینب فرا رسید با محتشم به ساحل عمّان رسید اشک داغ تو بود بار امانت به ما رسید تسبیح توست رشتۀ تعقیب واجبات قد قامت الصّلاتی و حیّ علی الصّلات بی فاطمه قیامت انسان نبود نیز عهد الست و معنی پیمان نبود نیز چونان تو زن ندید جهان تا که بود و هست چونان تو مرد در همه دوران نبود نیز مولا اگر نبود جهان جلوه‌ای نداشت «راز رشید» سورۀ قرآن نبود نیز گر زنده بود بعد تو پیغمبر خدا قبر تو مثل مهر تو پنهان نبود نیز زهرا اگر نبود، زمین بی‌بهار بود در آسمان شکوفۀ باران نبود نیز ای برق ذوالفقار علی! هیچ خطبه‌ای مانند خطبه‌های تو بُرّان نبود نیز حیدر اگر نبود و محمد اگر نبود وجد و وجود و جوشش وجدان نبود نیز ایمان نبود و عشق نبود و شرف نبود خورشید سر بریدۀ صحرای طف نبود نام تو با علی و محمد قرینه است هر جا که عطر نام تو باشد مدینه است دستاسِ کیست چرخ جهان؟ این غریب کیست؟ این دست‌های کیست که لبریز پینه است؟ آیینه‌ای که عطر بهشت مدینه بود نامش هنوز شعلۀ سینای سینه است ای وسعت بهشت، جهان بی‌تو دوزخ است دنیا چقدر مزرعۀ کفر و کینه است... دریا علی‌ست، گوهر یکدانه‌اش تویی در موج حادثات، حسینت سفینه است با هر حماسه داغ پدر را سرشته‌ای هجده کتاب، درد علی را نوشته‌ای زیبایی مدینه به غیر از بتول نیست بی‌مهر او نماز دو عالم، قبول نیست می‌پرسم از شما که رسولان غیرتید زهرا مگر خلاصۀ جان رسول نیست؟ گیرم ولایت علی از یاد برده‌اید آیا غدیر و دست محمد قبول نیست؟... مهر علی‌ست روزی هر روز مهر و ماه وقتی چراغ، فاطمه باشد، افول نیست جبریل را به مرقد مولای عاشقان بی‌رخصتش هر آینه، اذن دخول نیست اللّه‌اکبر از تو که اللّه‌اکبری ای مادر پدر که پدر را تو مادری شاعر/ علیرضا قزوه با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
سلام الله علیها شب بود و تاریکی طنین انداخت در دشت سرما خروشی سهمگین انداخت در دشت شب بود اما اختری سوسو نمی‌زد دست ترحُّم شانه بر گیسو نمی‌زد آن شب صبوری در سرشت مادران بود زنده به گوری سرنوشت دختران بود ناگاه فجری مژدۀ روشنگر آورد از خاوران نور محمد سر برآورد... آن مرد دل را شور محشر گونه‌ای داد زن را کرامت‌های دیگرگونه‌ای داد می‌گفت زن چون آسمانی بی‌کران است آری بهشتی زیر پای مادران است زیباترین فصل کتاب او تو بودی والاترین زن در خطاب او تو بودی ای نور تو شمع دل‌افروز پیمبر مزد عبادات چهل روز پیمبر... ای هم‌نشان با چاه در انبوه دردش ای هم‌نشین ماه با گل‌های زردش با آن جلالت پای پر آماس؟ آری دستان پینه‌بسته و دستاس؟ آری بانو! چقدر این سادگی را دوست داری! پیش از سفر آمادگی را دوست داری! بانو چقدر از حسرت دیدار گفتن؟ وقت دعا «اَلجّار ثُمَّ الدّار» گفتن؟... ای روزه از صبر سه روزت طاقتش طاق ای سفرۀ افطار تو سرشار انفاق از بس پی انفاق‌ها لحظه شمردی تا خانه‌ات رخت عروسی را نبردی... پلکی بزن اردیبهشتی تو باشیم سلمان خرمای بهشتی تو باشیم ای هُرم صحرای عطش غالب به جانت! ای سختی شعب ابی‌طالب به جانت! شبنم بپاشان شاخه‌ساران سحر را آغوش واکن بوسه باران پدر را بعد از پدر صبر جمیل آرامتان کرد؟ یا گفتگو با جبرئیل آرامتان کرد؟! ما در مدینه عطر گل‌ها را شنیدیم اما نشانی از مزار تو ندیدیم... ای خطبه‌ات مهر دهان یاوه‌گوها ای ندبه‌ات بنیان کن بی چشم و روها با خطبه‌ات مرز امید و بیم بودی آنجا تبر بر دوش ابراهیم بودی گفتی: مبادا کافری‌ها پا بگیرند موسی نباشد سامری‌ها پا بگیرند نگذاشتی که بیشه‌ها در گیر باشند روباه‌ها فکر شکار شیر باشند... ای چشمه‌ای که نبض هر دریا و رودی از دامن خورشید ما تهمت زدودی یعنی که گفتند ابتر است اما چنین نیست انگشتر پیغمبر ما بی‌نگین نیست اکنون خدا را شکر بی‌کوثر نماندیم این انقلاب ماست؛ ما ابتر نماندیم بانو! جوانانت خط شب را شکستند با راه فرزندت خمینی عهد بستند لب تر کنی در معرکه جان می‌سپارند ای هاجر! اسماعیل‌هایت بی‌قرارند! بار دگر دل مژده‌ای روشنگر آورد از خاوران نور محمد سر بر آورد شاعر/ جواد محمدزمانی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
سلام الله علیها صبح طلوع زهر‌ۀ زهرا رسیده است پایان ظلمت شب یلدا رسیده است ای روزگار، دورۀ هجران تمام شد یعنی برات وصل به امضا رسیده است بگشای چشم شوق به سوی فرشتگان ای باغ گل، زمان تماشا رسیده است عطر گل محمدی از مکه می‌وزد فصل گل و تبسم گل‌ها رسیده است تا آن‌که غرق نور شود آسمان وحی ماهی به نام اُمّ اَبیها رسیده است آمد ندا:«فَصَلِّ لِرَبِّک» حبیب ما محبوب ما! حبیبۀ دل‌ها رسیده است بر دفتر تبسم کوثر نوشته‌اند آیینۀ تجسّم طاها رسیده است قفل حدیث قدسیِ لولاک باز شد امشب کلید حلّ معما رسیده است امشب سروش غیب به گوش خدیجه گفت: مام دو مریم و دو مسیحا رسیده است مرضیه‌ای که سورۀ انسان مدیح اوست انسیه‌ای به جلوۀ حورا رسیده است هر کس رسیده است به هر رتبه و مقام از پرتو ولایت زهرا رسیده است یعنی که آدم صفی‌الله از این طریق کم‌کم به علمِ «عَلَّمَ الاَسما» رسیده است از چشمۀ کرامت زهرای اطهر است، فیضی اگر به مریم و حوّا رسیده است تا بنگرد کلیم، تجلّای طور را اشراق او به سینۀ سینا رسیده است... زهرا که هر شب از دل محراب تا سحر نورش به عرش «ربّی الاعلی» رسیده است زهرا که سر به سجدۀ شکر خدا گذاشت آوازه‌اش به مسجدالاقصی رسیده است زهرا که چون به خطبه صدایش بلند شد پژواک او به عالم بالا رسیده است زهرا که «اِنَّ اَکرَمَکم» ترجمان اوست در بندگی به قلّۀ تقوا رسیده است زهرا که در مقام رضا، مجتبای او تا بی‌کرانِ صبر و مُدارا رسیده است زهرا که در مقام شهادت، حسین او از کربلا به«لیلة‌الاسری» رسیده است زهرا که در جبین درخشان زینبش ایمان به رتبه‌های تجلّا رسیده است زهرا که روز واقعه، هجده بهار داشت داغش به قلب لالۀ صحرا رسیده است ما مثل قطره، دست به دامان کوثریم دریاست قطره‌ای که به دریا رسیده است... تنها نه مِهر فاطمه آرام جان ماست عشق علی به دادِ دلِ ما رسیده است ای دل، نظر به پنجره‌های بقیع کن پایان کار عشق به این‌جا رسیده است... شاعر/ محمدجواد غفورزاده با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
سلام الله علیها جامعه، دوزخی از مردم افراطی بود عقل، قربانی یک قوم خرافاتی بود بشر از لطف خداوند مکدّر می‌شد شرم می‌کرد اگر صاحب دختر می‌شد اشک لالایی بی‌واژۀ مادرها بود گورِ بی‌فاتحه گهوارۀ دخترها بود ناگهان یک نفر این غائله را بر هم زد «عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد» آن‌که بر شانۀ خود پرچم اسلام گرفت دخترش فاطمه بانوی جهان نام گرفت عشق را طبع خداوند به توصیف آورد شَرفِ هر دو جهان فاطمه تشریف آورد سَیِّده، مُحتَرَمه، مُمتَحَنه، حَنّانه حانیه، عالِمه، اُم النُّجَباء، ریحانه عطر او آمد و عالم نفسی تازه گرفت و به یُمن قدمش نام زن آوازه گرفت شهر با آمدنش عاطفه را باور کرد زن به شکرانۀ او چادر شوکت سر کرد خواست تا خیر کثیرش به دو عالم برسد تا عقیقِ شرفُ الشمس به خاتم برسد مادرانه به طرفداری احمد برخاست تا ابوجهل سَرِ عقل بیاید برخاست جلوه‌ای کرد و دلیل زهق الباطل شد و از آن نور سه آیه به زمین نازل شد بی‌گمان بولهب آن‌روز پر از واهمه بود دامن پاک خدیجه ثمرش فاطمه بود بنویسید که معصومۀ عصمت زهراست سند محکم اثبات نبوّت زهراست دختری که لقب اُم اَبیها دارد پدرش بوسه به دستش بزند جا دارد و خداوند اگر وَاعتصموا می‌گوید از کرامات نخ چادر او می‌گوید سورۀ دَهر چنین گفته به مدحش سخنی تا ابد دَهر نبیند به خود این‌گونه زنی نه فقط جلوۀ او سورۀ انسان آورد چادرش یک‌شبه هفتاد مسلمان آورد راه عرفان خداوند به او وابسته‌ست جز در خانۀ زهرا همه درها بسته‌ست زُهد با دیدن او حسِّ تفاخر دارد قُرة العین نبی وصله به چادر دارد همه در خدمت بانوی دو عالم بودند ابر و باد و مه و خورشید و فلک هم بودند فضه هم بود، ولی باز خودش نان می‌پخت نان برای دل بی‌تاب فقیران می‌پخت بارها خادمه‌اش گفت: به لطفت شادم «من از آن روز که در بند توام آزادم» فاطمه مرکز پیوند دو دریا شده بود یعنی آیینۀ پیغمبر و مولا شده بود غیر زهرا که به جز حق به کسی راغب نیست اَحدی کفو علی بن ابی‌طالب نیست عشق باید که پس از این سخن آغاز کند مرتضی در بزند فاطمه در باز کند آفتاب از افق خانه‌شان سر می‌زد هر زمان فاطمه لبخند به حیدر می‌زد کار او عشق علی بود چه خیرُالعملی کیست خوشبخت‌ترین مرد جهان غیر علی وقت آن شد بنویسید که حجت، زهراست سند محکم اثبات ولایت زهراست اولین شیعۀ بی‌تابِ علی، زهرا بود که سراپای وجودش سپر مولا بود یک جهان هم اگر از بیعت خود برمی‌گشت باز هم فاطمه دور سر حیدر می‌گشت نسل زهرا و علی سلسلۀ طوبی شد میوۀ این شجره نایبةُ الزهرا شد آسمان‌ها پس از او یکسره کوکب دیدند چادر فاطمه را بر سر زینب دیدند زینب آن زن که علمدار دفاع از حرم است خطبۀ دم‌به‌دمش وارث تیغ دو دم است او که چون مادر خود پای ولایت مانده یک‌تنه فاتحۀ کاخ ستم را خوانده تا ابد در دل ما هست غم عاشورا این خبر را برسانید به تکفیری‌ها «یا علی» از لبِ سردار نیفتاده هنوز علم از دستِ علمدار نیفتاده هنوز کیست دشمن که در این معرکه جولان بدهد؟ پسر فاطمه کافی‌ست که فَرمان بدهد همه از خاتمۀ معرکه آگاه شوند فاتحان با خبر از «نَصرُ مِنَ الله» شوند باز طوفان هدفش وادی شن خواهد بود شیعه عکس‌العملش سخت و خشن خواهد بود ننگ بادا به ابوجهل، به همدستِ یهود لعنِ تاریخ به موذی‌گری آل سعود سپر خویش کنم غیرت سرداران را به جهانی ندهم یک وجب از ایران را پس چه شد دبدبه و کبکبۀ نادان‌ها داغ شد بر دلشان داغی تابستان‌ها چشم بَد دور که این دشت پُر از لاله شده‌ست سرو خوش قامتمان تازه چهل ساله شده‌ست سربلندیم اگر تکیه به دنیا نکنیم آنچه داریم ز بیگانه تمنا نکنیم غرق زخمیم ولی قامتمان خم نشده سایۀ چادر او از سرمان کم نشده بنویسید امیدِ دل زهرا مهدی‌ست چارۀ کار همه مردم دنیا مهدی‌ست شاعر/ مجید تال با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
696.5K
🎵سبک مولودی سلام الله عليها 🔺هیئتی/ تک، شور بهار با تو معنا میشه، دلم با تو شیدا میشه تا اسمت رو لبها میاد، خدایی دلم وا میشه 🔸شده شب ولادت و ملائكه (همه دلشادند)2 عاشقای فاطمه از اهالی (حیدر آبادند)2 اومده هستیِ علی و آسمون (غرق بارونه)2 خونه ی رسول خدا ببین چقدر (پر مهمونه)2 🔹باز امشب هوایی میشم (خدایی میشم)2 چادرتُ می گیرم و مادرجون (كربلایی میشم)2 یازهرا مدد یازهرا... شب دل و دلبر شده، غم و غصه ها سر شده یه شاخه ی گل می خرم ، آخه روز مادر شده 🔸تموم نوكرای اربابمونُ (زهرا می شناسه)2 عیدی ما عاشقا امشب گمونم (دست عباسه)2 میرسه انگار یه روزی مادر من (با دعای تو)2 خودمُ آخر می بینم تو حرم (با صفای تو)2 🔹من بی تو مث مردابم (دیگه بی تابم)2 دلتنگ مدینه هستم مادر (بیا دریابم)2 یازهرا مدد یازهرا... بیاین همه همت كنیم ، با مادر یه بیعت كنیم شبیه خود فاطمه ، ز رهبر حمایت كنیم 🔸كسی نمی دونه كه امشب چقَدَر (شیعه خوشحاله)2 واسه همینه تا قیامت همیشه (به تو می باله)2 چی شده كه از آسمون طبق طبق (شادی می باره)2 خدا حالا بهشتمُ تو دستای (زهرا می ذاره)2 🔹ای مادر ببین چشمامُ، (بگیر دستامُ)2 خودت دعا كن ببینم یک روزی (منم آقامُ)2 یازهرا مدد یازهرا... شعر و سبک / ایمان مقدم با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
669.7K
🎵سبک مولودی سلام الله عليها 🔺هیئتی/ تک، شور شفا ميگيره دلم، با نگاه تو روز جزا دل من، چشم به راه تو 🔸سايه ی علی رو سرمه، عشق فاطمه باورمه افتخارمه، اعتبارمه، چون که فاطمه مادرمه مدد حضرت زهرا... ميگه اذون علی، بی بی فاطمه عزيزِ جون علی، بی بی فاطمه 🔸ذکر ياعلی رو لبته، عصمت اللهی منصبته گرچه مادری، چون پيمبری، معجزه ی تو زينبته مدد حضرت زهرا... خدا رو سينه نوشت، بی بی فاطمه الهه ی تُو بهشت، بی بی فاطمه 🔸با ولادت عشق حسين، مردی اومد از نسل حُنين مستم از وفا، چون که با شما، اومده ز ره پير خمين مدد حضرت زهرا... دلِ بی قرارِ من، مست فاطمه است روزی زيارتام، دستِ فاطمه است 🔸عشقِ اولِ آل عبا، بهترين زنِ خَلق خدا گرم شور تو، مست نور تو، عيدی مو بده کرب و بلا مدد حضرت زهرا... شعر و سبک/ رضا تاجيک با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
793.6K
🎵سبک مولودی #سرود_حضرت_زهرا سلام الله عليها 🔺هیئتی/ تک، شور میم مثل ماه حیدر میم مثل مهر مادر میم مثل ماهه دنیا مدد یا زهرا (2) 🔸از تُو جنت پیچیده یه عطر سیبی که دلا بی تابه امام حسینیا چشاتون روشن شب شب جشن مادر اربابه یا زهرا یا مولاتی... هرکس که شد مسلمون مدیونه به تو خاتون مدیونه چادر تُوست مدد یا زهرا (2) 🔸روزیه ما رو میده وقتی بی بی عالمو می چرخونه تموم دردامونو خوب می دونه ما رو صدا می زنه دونه دونه یا زهرا یا مولاتی... ان شاءالله به زودی کوریه هر سعودی می سازیم حسنیه مدد یا زهرا (2) 🔸فردای محشر مادر هوای نوکرا رو بیشتر داره یه عده رو پیش حسین میذاره یه عده رو دست حسن می سپاره یا زهرا یا مولاتی... با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
439K
🎵سبک مولودی #سرود_حضرت_زهرا سلام الله عليها 🔺هیئتی/ تک، شور ماه آسمون بیداره - محو لحظه ی دیداره رو سر دنیا ستاره امشب می باره 🔸اومده هستی سرور دنیا اومده مونس حضرت مولا اومده مادر یاسین و طاها مژده که اومده حضرت زهرا مددی مددی حضرت زهرا... محول الاحوال من - تمومی آمال من تویی تموم برکت ماه و سال من 🔸جا داره رو سر ما پرچم تو تو دستامونه فقط علم تو ایشالا با مدد کرم تو جشن می گیریم روزی تو حرم تو مددی مددی حضرت زهرا... به پای عشقت می میرم - روشنه با تو تقدیرم من از تو مادر عیدی مو امشب می گیرم 🔸می رسونم به تو بغض صدا رو حرف دل همه ی عاشقا رو می خوام اجابت کنی این دعا رو منم ببینم یه روز کربلا رو مددی مددی حضرت زهرا... شعر و سبک/ محمد مبشری با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
799.3K
🎵شبیه همین سبک مولودی #سرود_حضرت_زهرا سلام الله عليها 🔺هیئتی/ تک، شور اومدی و دنیا ستاره بارونه جبرئیلم داره مولودی میخونه عرش خدا امشب آیینه بندونه 🔸شأن نزول کوثر - مدد یا زهرا ای نفس پیغمبر - مدد یا زهرا هر تپش دلم میگه خوش اومدی مادر (2) 🔸امشب زمین مدهوشه - مدد یا زهرا عطر و گلاب تُو شیشه - مدد یا زهرا اومدی از بهشت رو خاک ملیکه ی داور (2) 🔹آسمون و زمین پر نوره غصه از دلای ما دوره نوره چشم پیمبر اومد امشب چشم حسودا کوره یازهرا مددی یازهرا... اومدی و شیعه به شما می نازه بردن اسم تو به خدا اعجازه با ذکر یا زهرا همه قفلا بازه 🔸عشقت همه ایمانه - مدد یا زهرا عصاره ی قرآنه - مدد یا زهرا یه جلوه از مکتب تو پیر جمارانه (2) 🔸ترسی نداریم ماها - مدد یا زهرا از تهدیدای دشمن - مدد یا زهرا وقتی دعات پشت سر تموم ایرانه (2) 🔹تو عشق حضرت مولایی خاتون دنیا و عقبایی فهمیدم تُو شلمچه بی بی مادر همه شهیدایی یازهرا مددی یازهرا... شعر و سبک/ حسین رحمانی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
🏳️ ولادت #امیرالمومنین_علی علیه السلام و #روز_پدر، مبارک 🔺رباعی گویند حریم کعبه، در داشته است از «سیزده رجب» خبر داشته است از شدّتِ اشتیاقِ دیدار علی دیوار حرم، شکاف برداشته است ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خورشید ز شهر مکّه چون سر می‌زد در سینه، کبوتر دلم، پر می‌زد وقتی به حریم کعبه رفتم، دیدم هستی درِ خانهٔ علی، در می‌زد شاعر/ محمدجواد غفورزاده با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام ﺷﺄﻥ تو در اندیشه ما جا شدنی نیست درکوزه که جا دادن دریا شدنی نیست هرچند که توصیف تو مولا شدنی نیست تو لطف کنی ناشدنی ناشدنی نیست «طبعی که نپرداخت به نام تو تلف شد بر خاک نوشتند علی؛ در نجف شد» ماییم و دلی مست در ایوان طلایی احسنت! چه معماری انگشت نمایی تاریخ ندیده به خود اینگونه بنایی دارد هنر شیخ بهایی چه بهایی... «هرکس که تو را دید به زانو زدن افتاد در صحن تو خورشید به جارو زدن افتاد» در خلقت تو هرچه خدا داشت عیان شد در روز ازل هرچه دلت خواست همان شد هر کس که گدای تو شد آقای جهان شد از برکت نام تو اذان نیز اذان شد «سردار بجز میثم تمار نداریم ما غیر علی با احدی کار نداریم» از ظرفیت خویش فراتر چه بگویم؟ گنگ است زبان پیش تو دیگر چه بگویم؟ از تو که خدا گفته مکرر چه بگویم؟! هیچ است علی، پیش تو من هر چه بگویم «مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه ست چیزی که عیان است چه حاجت به بیان ست» نام تو شده قدرت بازوی پیمبر در غزوه احزاب تویی یک تنه لشکر یک ضربه ات از کل عبادات فراتر با فاطمه شد قدرت تو چند برابر «غیر از تو علی هیچ کسی حصن حصین نیست یا فاطمه گفتی رجزی بهتر از این نیست» شاعر/ مجید تال با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام به بندگی نرسد بنده‌ای به پای علی قلم چه عاجز و لال است در ثنای علی محب آل علیم خوشم که اثباتِ حلال زادگی من بود به پای علی علی امام من است و تمام عمرم را شوم غلام کسی که بود گدای علی لبم که خورد به انگور زرد کنج ضریح شدم ز باده پرستان مبتلای علی قسم به شأن یدالله فوق ایدیهم قبول حق نشود سجده بی ولای علی پیمبران که نه از جبرییل خواهش کن بپرسد از خود ایزد از ابتدای علی نبی پس از شب معراج با تبسم گفت: نشسته بین هجاهای رب صدای علی بدون حاشیه، اصلا علی چه شخصیتی است؟ که متن اصلی دنیاست جمله‌های علی نشانه ایست فقط سنگ کعبه فکر کنم بهانه بوده بنایش فقط برای علی از این‌که قبله شده زادگاه شاه نجف زمان سجده بود در سرم هوای علی زمانه بر سر جنگ ولایت مولاست گرفته فاطمه در دست خود لوای علی علی و فاطمه یک روح در دوتا بدن‌اند نوشته‌ام صد و ده فاطمه به جای علی قسم به ضامن آهو که سر زد از آهو فقط رضای خدا هست در رضای علی شاعر/ علی اکبر نازک کار با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام مدح علی و آل بود کار و عادتم یا رب فزون نما، تو به دل این ارادتم خیزم به نام نامی مولا ز جای خویش این گونه مادر و پدرم داده عادتم جز مدح او ثنای کسی را نمی‌کنم راه علیست راه نجات و سعادتم من پیروی ز میثم تمار می‌کنم مولا اگر قبول کند این شهادتم بی‌حب مرتضی نبود طاعتم قبول بی‌مهر او خدا نپذیرد عبادتم من در جهان به عشق علی آمدم بلی ورنه مرا چه سود بود از ولادتم شاعر/ علی میر خلف زاده با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام دلم غیر ایوان پناهی نداشت دلم زائری بود و راهی نداشت دلم در بساطش جز آهی نداشت علی داشت آن را که شاهی نداشت به دور امیر کرم گشته ام صد و ده قدم در حرم گشته ام به او گفتم ای شاه راهم بده امان نامه ای بر گناهم بده لیاقت به یک دم نگاهم بده پناهی ندارم پناهم بده «صدا زد پریشانی ات با علی اگر خسته جانی بگو یا علی» همین لحظه‌ها بود پیدا شدم علی گفتم و از زمین پا شدم شب و روز حیران مولا شدم گدا بودم او خواست آقا شدم دلِ من بدون علی بی کس است بمیرم ببینم علی را بس است تحمل به این نور لابد نبود ترک خوردن کعبه بی خود نبود و کعبه که جای تَرَدُد نبود پس این‌ها همه یک تولد نبود خدا خواست ثابت کند بر جهان علی هست یکتاترین در جهان فقیری که انگشتر از او گرفت سلیمان شد و ذکر یاهو گرفت زمین تخت او آسمان تاج او به دوش نبی بود معراج او اگر مدح او بر لبم جا گرفت یدالله دستان من را گرفت به من گفت از مرد خندق بگو بیا از علیٌ مع الحق بگو سه بار از نبی اذن میدان گرفت علی هست پس مصطفی جان گرفت نبی گفت جانم به قربان او علی جان من هست و من جان او علی با خدا و خدا با علی علی یا خدا گفت، حق یا علی «امیری نداریم الّا علی اگر ناتوانی بگو یا علی» شاعر/ مجید تال با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام دل شکسته ی من انس با علی دارد دل از همه بگسسته تا علی دارد منم ز شهر ولايت، ز کوی سوختگان شناسنامه ی من مهر يا علی دارد خدا مدال علی دوستی به ما داده است به غير کشور ما شیعه کجا علی دارد خدا يکی و علی هم يکی ست در عالم علی چنانکه خدا را، خدا علی دارد در آن محيط که از دست و پا نيايد کار دل شکسته ی بی دست و پا علی دارد نه در گذشته در آينده نيز هر ذی روح نظر به مرحمت مرتضی علی دارد به روز حشر بری شفاعت امّت علی حسين و رسول خدا علی دارد شاعر/ سيد رضا مؤيد با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام آفریده شدم برای علی تا بیفتم به دست و پای علی این که ما از چه آفریده شدیم علتش هست خاک پای علی جان سائل چه ارزشی دارد جان پیغمبران فدای علی صد هزار آفتاب می ریزد با تکان خوردن عبای علی هم علی می شود علی خدا هم خدا می شود خدای علی این صدای علی صدای خدا؟ یا صدای خدا صدای علی؟ لطف معراج مصطفی این بود شد صدای خدا صدای علی عرش را شرع را شریعت را همه را آفریده با "یه" علی ذکر بالا سرش حسین بُوَد پس نجف هست کربلای علی أنا مشتاق به جوار نجف أنا محتاج به دعای علی بچه های بزرگ و كوچكمان همه قربان بچه های علی دست مولا و چادر بی بی دست ما و نخ عبای علی چه مقامی ست که هزاران بار می شود فاطمه فدای علی شاعر/ علی اكبر لطیفیان با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام خواستم عشق را نظاره کنم چشم‌ها را پر از ستاره کنم خواستم تا که از شب شعرم قطعه‌ای نذر جشنواره کنم عشق فرمود نذر نام علی صد و ده بار استخاره کنم گر که شعری قشنگ می‌خواهم به علی بیشتر اشاره کنم می‌‌شود با حروف نام علی وزن اشعار را اداره کنم جای دارد به وصف این آقا هر چه می‌بینم استعاره کنم «گر چه این‌ها به ما نمی‌گنجد بحر در کوزه‌ها نمی‌گنجد» هر صفا با علی صفا دارد هر کسی با علی خدا دارد روی قلب ستاره بنویسید مثل آقای ما کجا دارد؟! چه کسی جز امام اول ما پسرش شهر کربلا دارد هر چه دارد مسیح مریم از خاک نعلین مرتضی دارد وقت معراج جز علی چه کسی جا به دوش فرشته‌ها دارد یا کدامین بزرگ در دنیا دور خود این قدر گدا دارد عشق اگر عشق هم بود تنها با ولای علی بها دارد «آیت والی الولی مددی صد و ده بار یا علی مددی» صاحب رودخانه کوثر دست پرورده‌اش بود بوذر آن امامی که در زمان نماز می‌دهد در رکوع انگشتر آنکه در لا به لای جنگ احد با نود زخم می‌کند محشر آن بزرگی که کار کوچک او کندن چار چوبه ی خیبر آن جوانی که عبدودها را با یکی ضربه می‌کند بی سر ذکر هر پهلوان به میدانها اسدالله یا علی حیدر آن که محضش وقوع رد الشمس می‌شود با دعای پیغمبر «دافع سیئاتمان حیدر عجلوا بالصلاتمان حیدر» کاش می‌شد خطابمان بکند با نگاهی شرابمان بکند کاش می‌شد ابوتراب جهان زیر پایش ترابمان بکند تو دعا کن نیاید آن روزی که بخواهد جوابمان بکند ما گناه کبیره‌ایم اما کاش آقا ثوابمان بکند ما گروه دعای نامقبول باید او مستجابمان بکند مثل قنبر دوباره ما را هم چه شود انتخابمان بکند کاش می‌شد که خون ما ریزد در ره عشق آبمان بکند «یا علی یا مسبب الاسباب ما رعیت فقط شما ارباب» ای وجود تو برکت عالم ای منا ای صفا و ای زمزم افتخار عشیره ی حوا ایلیای قبیله ی آدم نظر شبّر و شبیر شما بی دوا درد را کند مرهم ذکر نام تو را خدای ودود می‌نویسد به حلقه ی خاتم بر بلند سه تیغ عاشورا زده عباستان فقط پرچم کاش می‌شد مرا نگهداری مثل مقداد و قنبر و بوذر «عارفم یا علی مدد گویم ذکرتان را الی الابد گویم» شاعر/ علی زمانیان با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام به عشق حضرت حیدر، به عشق آل علی به عشق حضرت زهرا، به طلعت نبوی همیشه ذکر دهانم به هر کجا این است علی امام من است و منم غلام علی خوشا دلی که شود صید بین دام علی خوشا سری که بریزد به زیر گام علی به زیر خنجر دشمن شعار من این است علی امام من است و منم غلام علی تمام گردش عالم بود به نام علی فزون ز حد تصور بود مقام علی به زیر سایه ی لطفش نشین ترانه بخوان علی امام من است و منم غلام علی برای صبح قیامت بس است نام علی به رمز رفتن جنت بود سلام علی به صبح روز قیامت و با صوت جلی علی امام من است و منم غلام علی به حال سجده بیافتم به احترام علی خوشا دمی که بمیرم به زیر گام علی به گنبد و به ضریح و به حُرمت نجفش علی امام من است و منم غلام علی مرا چه قدرت خواندن ز احتشام علی مرا چه قدرت گفتن بُوَد مرام علی به درگهش به خدا کمترم زِ مور اما علی امام من است و منم غلام علی چه گویم و چه نگویم من از مرام علی چه دانم و چه ندانم من از مقام علی همیشه پیش قدوم تو سجده می آرم علی امام من است و منم غلام علی شاعر/ ناشناس با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام مولا برای از تو سرودن غزل کم است تلميح و استعاره، مجاز و بدل کم است بايد برای مدح تو قرآن ناب خواند شعر و خطابه، قصه و ضرب المثل کم است آن لحظه که حلاوت نام تو بر لب است شيرينی شکر که چه گويم، عسل کم است بايد برای مدح تو از صبح بدر گفت هيجای نهروان و شکوه جمل کم است ای دست اقتدار خدا، فارس العرب اصلا برای شأن تو تعبير يل کم است «شهره شده ميان عرب تک سواری ات آوازه های صاعقه‌ی ذوالفقاری ات» ای آفتاب علم و يقين يا ابوتراب همواره در مدار تو دين يا ابوتراب صبح نگات شمس ضحی يا ابالحسن تار عبات حبل متين يا ابوتراب از ابتدای خلقت خود کسب فيض کرد در محضر تو روح الامين يا ابوتراب مولای من ولايت تو از ازل شده با روح و جان شيعه عجين يا ابوتراب الطاف بی کران تو ای قبله گاه جود می بارد از يسار و يمين يا ابوتراب در رستخيز صبح قيامت برای ما عشق تو است حصن حصين يا ابوتراب با عطر و بوی هر نفست در مشام شهر جاری شده ست خلد برين يا ابوتراب «چشمان روشن تو بهشت پيمبر است اصلاً سرشت تو ز سرشت پيمبر است» تفسير کن برای همه محکمات را اسرار ناب آيه‌ی صبر و صلات را مولای من تمام صفاتت الهی است آئينه ای تلألؤ انوار ذات را شرط حيات طيبه نور ولايت است از ما مگير حضرت عشق اين حيات را با نعمت ولايتت آقا خود خدا بی شک گشوده بر همه باب النجات را يک لحظه در ولايت تو شک نمی کند هر کس شنيده زمزمه‌ی کائنات را «تو آمدی کمی به زمين آسمان دهی تا که تجليات خدا را نشان دهی» تسبيح انبياء معظم علی علی ست نقش لب پيمبر خاتم علی علی ست رمز نجات حضرت موسی ميان نيل فرياد استغاثه‌ی آدم علی علی ست رمز تقرب همه‌ی اهل کائنات آوای هر فرشته دمادم علی علی ست لبيک کعبه و حجر و مسجد الحرام زيبا ترين ترنم زمزم علی علی ست هر گوشه را که می نگرم ذکر خير توست آقای من عبادت عالم علی علی ست وقتی علی تجلی اسماء اعظم است بی شک تجليات خدا هم علی علی ست «تو آمدی و عزت توحيد پا گرفت نور خدا زمين و زمان را فرا گرفت» شاعر/ يوسف رحيمی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام ماه مولا شد حدیث طیر را با ما بخوان در ولایش آشنا و غیر را با ما بخوان در توسل شبّر و شبّیر را با ما بخوان «یا مَن أرجوهُ لكلِّ خیر» را با ما بخوان با نمازی، با دعایی از گناهانت برآی همچنان بنت اسد بر درگه یزدان درآی دانۀ اشكی چنان آیینه صافت می‌كند سوز آهی محرم بزم عفافت می‌كند رو به مسجد كن ببین رحمت طوافت كند ذات حق دعوت برای اعتكافت می‌كند معتكف در مسجد آنچه دید جز آنجا نبود اعتكاف هیچ كس چون مادر مولا نبود مادری كاو را ببخشد عالیِ اعلی علی پیش كعبه كس نداند حال او الّا علی می‌رسد بر گوش جانش نغمه‌های یا علی اعتكافش در حریم كعبه باشد با علی چون سر آمد اعتكافش، عشق شد هم‌دوش او تا برآمد آفتابی بود در آغوش او ای حرم در باز كن جانانه را در بر بگیر تیرگی بس، شمع با پروانه را در بر بگیر چون صدف این گوهر یك‌دانه را در بر بگیر خانه را بگشا و صاحب‌خانه را در بگیر در ز دیوار حرم وا كن، به مردم در ببند خود كمر در خدمت این كودك و مادر ببند ای حرم غسل زیارت كن جمالش را ببین چهرۀ چون ماه و ابروی هلالش را ببین خط بكش بر روی بت‌ها خطّ و خالش را ببین بر سر دست رسول‌ الله مقالش را ببین كز زبور و مصحف و تورات ای جان جهان هرچه فرمایی بخوانم، گویدش قرآن بخوان چون به رخسار پیمبر چشم حیدر باز شد از نگاهش عقدۀ غم بر پیمبر باز شد شهر علم مصطفی را بر جهان در باز شد حجت داور لبش با نام داور باز شد ای حریم كعبه! بشنو این ندای دلنشین آیه‌های مؤمنون را از امیرالمؤمنین اختیارش با خدا و عالمش در اختیار مرد میدان‌های علم و حلم و مجد و افتخار جُرج جُرداق مسیحی گفت در هر روزگار كاش می‌شد یك علی وین ویژگی‌ها آشكار این نخواهد شد ولی از مكتب ایثار او كاش خیزد هر زمان چون میثم تمّار او شاعر/ محمدجواد غفورزاده با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام «سه روز» بود، که در مکّه بی‌قراری بود نگاه کعبه، پر از چشم‌انتظاری بود «سه روز» صبح شد و، سایبان «حِجر و حَجَر» سحابِ رحمت و ابرِ امیدواری بود به احترام شکوفایی گل توحید «سه روز» کار حرم عشق و رازداری بود زِ هجر روی علی، کار «حِجر اسماعیل» در این سه روز و سه شب، ندبه بود و زاری بود پس از «سه روز» از آن روی ماه پرده گرفت حرم که محرم اسرار کردگاری بود صفای آینه از چشم «مَروه» می‌تابید شمیم عاطفه از، «مُستَجار» جاری بود زمین به مقدم مولود کعبه، می‌نازید هوا هوای بهشتی، زمان بهاری بود فرشتگان خدا، در مقام ابراهیم سرودشان، غزل عشق و بی‌قراری بود سحر به زمزم توحید، آبرو بخشید علی، که زمزمۀ چشمه در صحاری بود :: قسم به وحی و نبوّت که در کنار نبی علی تمام وجودش، وفا و یاری بود نشست بر لبش آیات «مؤمنون» آری علی که جلوۀ آیات جان‌نثاری بود چگونه نخل عدالت نمی‌نشست به بار که اشک چشم علی، گرم آبیاری بود امیر ظلم‌ستیز، افسر یتیم‌نواز! یگانه آینۀ عدل و استواری بود همین نه «مکّه» از او عطر ارغوانی یافت «مدینه» از نَفَس او بنفشه‌کاری بود علی، تجسّم اخلاص و صبر بود و امید علی، تبلور ایمان و پایداری بود علی، به واژۀ آزادگی تَقدّس داد علی، تجلّی ایثار و بردباری بود جهان کوچک ما حیف درنیافت که او پر از کرامت فضل و بزرگواری بود!؟ قسم به کعبه که سجّادۀ گل‌افشانش زِ خون جبهۀ او باغ رستگاری بود... شاعر/ محمدجواد غفورزاده با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام حق روز ازل کل نِعَم را به علی داد بین حکما حُکمِ حَکَم را به علی داد معنای یدالله همین است و جز این نیست کاتب که خدا بود قلم را به علی داد می‌خواست به تصویر کشد قدرت خود را در معرکه شمشیر دو دم را به علی داد عمّال شیاطین همه ماندند تهی‌دست تا احمد محمود علم را به علی داد یاران ولایت به خدا اهل بهشت‌اند الله کریم است، کرم را به علی داد هر مملکتی تابع فرمان امیری‌ست ایران، دلِ افتاده به غم را به علی داد از نسل علی یک علی آمد به خراسان یعنی که خدا کل عجم را به علی داد کوچک‌تر از آن است عجم فخر فروشد گو حیدری‌ام، یار دلم را به علی داد سبقت بگرفت اُمّ علی ز اُمّ مسیحا روزی که خدا حق قدم را به علی داد مملوک ببین مالک دین در شب میلاد تنظیم سند کرد و حرم را به علی داد بودی همه اشراف عرب طالب زهرا طاها گهر عهد قِدَم را به علی داد بگذاشت کف فاطمه را بر کف حیدر با فاطمه شش دانگ ارم را به علی داد شاعر/ ولی‌الله کلامی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام دنیای بی‌امام به پایان رسیده است از قلب کعبه، قبلۀ ایمان رسیده است از آسمان حقیقت قرآن رسیده است شأن نزول سورۀ «انسان» رسیده است وقتش رسیده تا به تن قبله جان دهند در قاب کعبه وجه خدا را نشان دهند روزی که مکه بوی خدای احد گرفت حتی صنم به سجده دم یا صمد گرفت دست خدا ز دست خدا تا سند گرفت خانه ز نام صاحب خانه مدد گرفت از سمت مستجار، حرم سینه چاک کرد کوری چشم هرچه صنم سینه چاک کرد وقتی به عشق، قلب حرم اعتراف کرد وقتی علی به خانۀ خود اعتکاف کرد وقتی خدا جمال خودش را مطاف کرد کعبه سه روز دور سر او طواف کرد حاجی شده‌ست کعبه و سنّت شکسته است با جامۀ سیاه خود احرام بسته است از باغ عرش رایحۀ نوبر آمده‌ست خورشید عدل از دل کعبه بر آمده‌ست از بیشه‌زار شیر شجاعت در آمده‌ست حسن خدای عزّ و جلّ حیدر آمده‌ست جانِ جهان همین که از آن جلوه جان گرفت حسنش «به اتفاق ملاحت جهان گرفت» ای منتهای آرزو، ای ابتدای ما! ای منتهی به کوچۀ تو ردّ پای ما! ای بانی دعای سریع ‌الرّضای ما! پیر پیمبران، پدری کن برای ما! لطف تو بوده شامل ما از قدیم‌ها دستی بکش به روی سر ما یتیم‌ها پشت تو جز مقابل یکتا دو تا نشد تیر تو جز به جانب شیطان رها نشد حق با تو بود و لحظه‌ای از تو جدا نشد خاک تو هر کسی که نشد کیمیا نشد ای شاه حُسن!‌ با تو «گدا معتبر شود» آری! «به یُمن لطف شما خاک زر شود» ای ذوق حسن مطلع و حسن ختام ما! شیرینی اذان و اقامه به کام ما! تا هست مُهر مِهر تو بر روی نام ما «ثبت است بر جریدۀ عالم دوام ما» این حرف‌های آخر شعر است و خواندنی‌ست در پای تو هر آن‌که نماند نماندنی‌ست شاعر/ محسن عرب خالقی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
🏳️ ولادت #امام_جواد علیه السلام، مبارک 🔺رباعی بر روشنی چشم پیمبر صلوات بر آینه ی جمال حیدر صلوات میلاد جواد مظهر جود و سخاست نذر قدمش بخوان مکرر صلوات شاعر/ رسول میثمی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام شمیم عشق می‌رسد دوباره بر مشام ما نسیم رحمت خدا وزد به خاص و عام ما مگر بهشت آرزو گشوده شد به نام ما مگر خدا اراده کرد جهان شود به کام ما که بهر دل‌شکستگان در امید باز شد هزار قفل غم ببین که بی‌کلید باز شد... شمس ضحی که می‌دمد ماه ز هر نظاره‌اش بود طلوع این قمر تجلّی دوباره‌اش تا که نگاه می‌کند بر رُخ ماه‌پاره‌اش غرق ستاره می‌شود کنار گاهواره‌اش نهم امام را به‌ بر، امام هشتم آورد بضعۀ دوم نبی، کوثر دوم آورد خوی و خصال مصطفی، علم و کمال مرتضی شرم و حیای فاطمه، حُسن و جمال مجتبی زُهد امام چارمین، عزم شهید کربلا حکمت باقرُ الحِکَم، دانش صادقُ الوَرا کَظم امام کاظم و صبر رضا در او بُوَد وجود او به ملک جان، کمال آرزو بود... فروغ بزم قدسیان، چراغ آسمان تویی مُدوّر زمین تویی مُدبّر زمان تویی خدای را امین تویی جهات را امان تویی تجسم یقین تویی فراتر از گمان تویی تو وارث پیمبری شافع روز محشری قسم به کوثر خدا خیر کثیر کوثری... ای به سریر عصمت از بعد رضا قدم زده به هشت سالگی دم از امامت اُمَم زده به قله‌های مکرمت، کرامتت علم زده اساس واقفیّه را ظهور تو به هم زده تویی که شد ز نور تو طلوع صاحب الزمان پُر برکت‌ترین کسی که آمده‌ست در جهان شاعر/ سیدرضا مؤید با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام سر تا به قدم آینۀ حسن خدایی کارش ز همه خلق جهان عقده‌گشایی جان همگان در قدمش باد فدایی جود آمده بر درگه او بهر گدایی در وسعت ملک ازلی نور ببینید ای چشم بد از ماه رخش دور! ببینید! ای ماه رجب بوسه بزن بر سر و رویش ای مهر ببر سجده به خاک سر کویش ای لیلۀ قدر این تو و این طرۀ مویش ای خلق خدا روی بیارید به سویش این باب کرم، باب دعا، باب مراد است والله جواد است جواد است جواد است ای چشم رضا محو تماشای جمالت جبریل، پرش سوخته در سیر کمالت خورشید بَرَد سجده به ایوان جلالت میراث محمّد شرف و خُلق و خصالت بالیده رضا لحظه‌به‌لحظه به وجودت مشهورتر از کل امامان شده جودت داده‌ست خداوند به فضل تو گواهی در کودکی‌ات سینه پر از علم الهی دادی خبر از ابر و هوا و یم و ماهی مأمون که نبودش به درون غیر سیاهی گویی که شراری شد و یکباره برافروخت در آتش بغض و حسد و کینۀ خود سوخت در سن طفولیتت ای عالِم عالَم علم ازل و علم ابد بود مجسم زانو زده در محضر تو زادۀ اکثم نه زادۀ اکثم که تمام علما هم تا زنگ ز آینۀ دل‌ها همه شوید قرآن به زبان تو سخن گفته و گوید... شاعر/ غلامرضا سازگار با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام امشب شب عید است همه گل بفشانید خود را به در بیت ولایت برسانید از دست رضا عیدی خود را بستانید این بیت بخوانید بخوانید بخوانید انوار الهی به فضا باد مبارک میلاد جواد‌ بن رضا باد مبارک خورشید در آغوش سحر باد مبارک در دست رضا قرص قمر باد مبارک دیدار پسر بهر پدر باد مبارک ای بحر شرف بر تو گهر باد مبارک الحق که خداوند محمّد به علی داد بر خلق، ولی داد، ولی داد، ولی داد عید است و گشودند ز رحمت در دیگر بر آل علی داده خدا گوهر دیگر بر پا شده از شوق و شعف محشر دیگر میلاد پیمبر شده یا حیدر دیگر؟ این عبد خدا سید و مولای عباد است والله جواد است جواد است جواد است در بزمِ وجود آمده جود از کرم او عیسی شده عیسای مسیحا ز دم او دل‌های خدایی همه بیت‌الحرم او اوصاف همه خلق جهان است کم او ای جان همه عالم و آدم به فدایش زیبد که ببینیم و بخوانیم رضایش حرزی که بد از مادر او چون دُر مکنون بخشید ز لطف و کرم خویش به مأمون مأمون شد از این جود و جوانمردی ممنون اوصاف کمالش ز حساب آمده بیرون پیداست چو خورشید صفت‌های خدایش ما را نرسد تا که بگوییم ثنایش والله قسم فوق مقام است مقامش پیغامبران یکسره خوانند امامش آرام دل و جان کلیم است کلامش از هشت پسر، وز سه پسر باد سلامش این ضامن خلق این پسر ضامن آهوست این مظهر حق صدرنشین حرم هوست ای اهل کرم را عطش چشمۀ جودت سرتا به قدم آیۀ تطهیر وجودت بالید به خود سجده به هنگام سجودت از ما صلوات و ز خداوند درودت ما سائل و آقایی و لطف و کرم از توست دل را نگشودیم به غیر، این حرم از توست ای علم تو چون علم خدا نامتناهی در موسم طفلیت به توفیق الهی دادی خبر از جو و هوا و یم و ماهی دشمن به کمالات تو داده است گواهی وقت سخنت آمده دانش به تلاطم دریا شده در قطره‌ای از علم شما گم در ملک خدا مطلع‌الانوار شمایید دست کرم خالق دادار شمایید روشنگر چشم و دل بیدار شمایید ما دایره و نقطۀ پرگار شمایید والله قسم مهر شما آب حیات است هر کس به شما دست دهد اهل نجات است بی‌مهر شما نخل عمل را ثمری نیست بی‌سوز شما سینۀ ما را شرری نیست جز کوی شما در همه عالم خبری نیست جز باب عنایات شما هیچ دری نیست ما مهر شما را به دو عالم نفروشیم یک چشم زدن هم ز شما چشم نپوشیم پیداست در آیینۀ تو روی محمّد ریحانۀ ریحانه و بوی تو محمّد خلق تو و خلق و تو خوی تو محمّد پیداست در آیینۀ روی تو محمّد در چشم رضا روی تو آیینۀ احمد لبخند زد و نام تو بگذاشت محمّد من قطره که افتاده به دامان یم توست هر سو که نهم روی دلم در حرم توست در حشر همه دار و ندارم کرم توست هر بیت مرا نفخه‌ای از فیض دم توست بی‌مهر تو «میثم» دهنش باز نگردد هرگز به زبانش سخن آغاز نگردد شاعر/ غلامرضا سازگار با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |