#میثاق_با_امام_شهدا
دنیا به کام ماست که کام جهان تویی
اینک زمان ماست، امام زمان تویی
امّید دست خالی مستضعفان تویی
آوای عاشقانهی پیر و جوان تویی
نَشْکوا الیکْ، از دل بارانیات عزیز!
از این فراق و غیبت طولانیات عزیز
عمری اسیر ظلمت این دار فانیام
با بیم مرگ میگذرد زندگانیام
مانند باد میرود از کف جوانیام
بوی بهار میرسد و من خزانیام
صحرای جان بهانهی باران گرفته است
خیلی دلم برای شهیدان گرفته است
آن عاشقان که رد شدهاند از حصار تن
شوقی نداشتند به غیر از فدا شدن
از پیله پر زدند به امید سوختن
آتشبیار معرکهی دلبرند و من -
- دل را به پای یار نسوزاندهام هنوز
در سیمِ خاردار گنه ماندهام هنوز
افسانه نیست قصهی پروانههای ما
جبهه گواه روشن این مدعای ما
رفتند و مانده خاطرههاشان برای ما
حالا شده است مقتلشان کربلای ما
"کارون" و "نهر خَیّن" و "بستان" و "شطّ" و "هور"
مائیم و فیض خادمی راهیان نور
این راهیان نور، بهارش شهادت است
یک معدن طلاست، عیارش شهادت است
هرکس بسیجی است قرارش شهادت است
شیعه تمام دار و ندارش شهادت است
ما شیعهایم پا به رکاب ولایتیم
آری طلایهدار مسیر شهادتیم
فرزند جبهه مثل سلیمانی است، هان
"اُم الرَّصاص" مهد چه مردانی است، هان
"بازی دراز" گرم رجزخوانی است، هان
گوشم پر از هیاهوی "شرهانی" است، هان
یادم نرفته قصهی آن عشق ناب را
"مرصاد" را، حماسه "سرْ پل ذهاب" را
اینجا هنوز مٲمن چشم انتظارهاست
این خاکها پر از اثر یادگارهاست
سرشار از عطر سجدهی شب زندهدارهاست
اینجا مزار خلوت زهرا تبارهاست
خاک شلمچه مرهم اندوه سینه است
اینجا بهشتِ فاطمه، اینجا مدینه است
شیعه سرش فدای سر حیدر است و بس
سرمایهی جوان حسینی سر است و بس
نسل جوان مرید علی اکبر است و بس
این مکتب جنون "حججیپرور" است و بس
در مکتب امامِ سرافراز عاشقان
فهمیده است راز جنون را "طحانیان"
صدام رفت، حیله و نیرنگ عوض نشد
دشمن میان خلعت صد رنگ عوض نشد
"آهنگران" نماد شد آهنگ عوض نشد
خط از "حلبچه" رفت "حلب"، جنگ عوض نشد
امروز خط کوفی عوض شد به خط عشق
بوی "دوکوهه" میوزد از جانب دمشق
دشمن نبیند اینکه دمی خستهایم ما
همواره خواستیم و توانستهایم ما
زیرا به لطف فاطمه دل بستهایم ما
بیگانه با نظام؟ نه، وابستهایم ما
هرچند رنج و محنت دوران کشیدهایم
یک چله طی شد و به تکامل رسیدهایم
طی شد مسیر ملت ایران به اتحاد
باقیست بین ما و ولی، حس اعتماد
هرچند شاکی و گلهمندیم از فساد
خالی نمانده سنگر این نهضت از جهاد
هر تیشهای به ریشهی این مملکت زده
کم کاری و خیانت و اشرافیت زده
ما دست از آرمان مقدس نمیکشیم
در هیچ پرچمی دو مثلث نمیکشیم
تحریم هم کنند که پا پس نمیکشیم
جز عشق منت کس و ناکس نمیکشیم
ما را کسی شناخت که با عشق آشناست
تاریخ ما ادامهی تاریخ کربلاست
فتحالفتوح قلهی دوران به دست ماست
پیروزی نهائی ایمان به دست ماست
امروز آرمان شهیدان به دست ماست
چشمِ امید ظلمستیزان به دست ماست
دیدید اربعین به کجا میرویم؟ قدس!
از راه سرخ کرببلا میرویم قدس
آقا بیا از این دل مجنون عبور کن
این قلب بیرمق شده را کوه طور کن
ما را برای غربت غیبت صبور کن
آوینی "روایت فتحِ" ظهور کن
ای داغدار غزه و بحرین و ضاحیه
برگرد زخم خوردهی هر بند "ناحیه"
برگرد، روضه در ته گودال مانده است
مردی غریب، زخمی و بیحال مانده است
فصل اسارت و غم و جنجال مانده است
تازه هنوز قصهی خلخال مانده است
یابن الشبیب! گریه فقط وقف کربلاست
این انقلاب زنده از این اشک و روضههاست
شاعران/ داوود رحیمی، محمد کاظمینیا
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#میثاق_با_امام_شهدا
چرا خموش بمانم چرا سكوت كنم
برایتان نگرانم چرا سكوت كنم
گذشت و پای رسيدن نداشتيم ای قوم
و هيچ نای دويدن نداشتيم ای قوم
دوباره فاصله افتاده بين ما و خدا
ز خاطر همه رفته است سوز و اشك و دعا
ز چشم ماست كه اينقدر آسمان خشك است
كه ابر فاجعه باريد و چشممان خشك است
چه شد كه ياد شهيدان ز ياد ما رفته است
شكوه غيرت و آزادگی كجا رفته است
دمی كه راحت لذت به جانمان افتاد
دعا و ذكر و نياز از زبانمان افتاد
هميشه از نفس لاله باغ روشن بود
درون كوچه دو صد چلچراغ روشن بود
زمانه طی شد و اوضاع جور ديگر شد
رسيده ها همه رفتند و باغ بی بر شد
از عاشقی و حماسه فقط مزاری ماند
چفيه ای و پلاكی به يادگاری ماند
دلم برای غريبی باغ می سوزد
به سوگ خامشی چلچراغ می سوزد
شب وداع كه لبخند آخرش را ديد
مصيبتی كه نمی كرد باورش را ديد
هنوز باور او نيست بر نمی گردد
به دوش مردم اگر چه دلاورش را ديد
لبی نداشت ببوسد، دلش چقدر گرفت
پدر رسيد و فقط نعش بی سرش را ديد
حسين وار به دامان گرفت و نجوا كرد
دمی كه پيكر پر زخم اكبرش را ديد
شكسته در قفس انتظار و تنهايی
چگونه می شود اينگونه مادرش را ديد
بخوان به سوگ عروسی كه صبح روز نخست
فقط لباس پر خون همسرش را ديد
بخوان به ياد شهيدی كه آسمان و زمين
شكوه نغمه الله اكبرش را ديد
خدا كند كه شهيدانه اهل عشق شويم
كه هركه عشق نورزيد كيفرش را ديد
اگر چه تربت تان در غبار خاموشی است
و هر كه مانده سرش بر مزار خاموشی است
اگر چه زين همه غربت دلی نمی گيرد
كسی به ياد شما محفلی نمی گيرد
شهيد زخم زبانند دوستان شما
دچار صد جريانند دوستان شما
هنوزخلوت تان بانگ ربنا دارد
هنوز تربتتان بوی كربلا دارد
و شهر ما به دعاتان هنوز محتاج است
به شور و حال و صفاتان هنوز محتاج است
مگو دگر شهدا را به خواب بايد ديد
و مرد حادثه را كنج قاب بايد ديد
هنوز عرصه اين جاده مرد می طلبد
و خاك دشت جنون اهل درد می طلبد
برای مرد محال است مرگ در بستر
خوشا خروش و خطر، خشم و خون و خاكستر
به چشم شيعه مولا هراس بی معناست
شكست و خستگی و التماس بی معناست
زمانه طی شد و اوضاع جور ديگر شد
رسيده ها همه رفتند و باغ بی بر شد
دلم برای غريبی باغ می سوزد
به سوگ خامشی چلچراغ می سوزد
اگر كه عهد كنيم اين چنين نخواهد ماند
و پرچم شهدا بر زمين نخواهد ماند
شاعر/ احمدرضا الياسی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#اشعار_پندیات
#میثاق_با_امام_شهدا
برادرم به جهان دل مبند بیهوده است
که در گذار زمان هیچ کس نیاسوده است
بگرد دفتر تاریخ را پر از درد است
چه داغ ها که بشر دیده تاب آورده است
درخت سوخته را گرچه برگ می آید
نشسته ای و به ناگاه مرگ می آید
وفا نکرده به کس دار فانی دنیا
زمام امر کسی هم نمانده پا برجا
به این دو روزه ی دنیا امید و خیر نبود
که سید الشهدا بعدک العفا فرمود
برادرم به کجا می روی شتابانی
که هر چه عمر کنی باز هم نمی مانی
خوشا کسی به دنیای ما امید نبست
که غیر نام خوشت هر چه هست رفتنی است
بکوش تا که در این عرصه رو سفید شوی
به وقت قدرت خود منشاء امید شوی
چه آتشی است که افتاده در میان شما
ندارد این همه تشویش جز زیان شما
کجاست مالک اشتر دوباره صفین است
میان هجمه ی دردیم و داغ سنگین است
رها کنید همه اختلاف و من من را
مگر به چشم ببینیم خیل دشمن را
غریب تر ز علی در زمانه پیدا نیست
هلا جماعت شب زنده دار مولا کیست؟
به غیر آن که به دل ترس دارد و اکراه
اگر که شیعه حیدر شدید بسم الله
رها کنید زمان را به خویش برگردیم
حساب کن تو برادر که ما چه ها کردیم؟
چه جای شبهه که نان ها حرام بود حرام
شعار بود که هستید پای خط امام
به هر کجا که رسیدید کاخ می سازید
و در مصاف قناعت چه زود می بازید
حساب کوچک تان کل گنج قارون است
که لقمه های من و ما همیشه در خون است
چه میز ها که ندارید و شهر بیکار است
تمام حاصلتان اقتصاد بیمار است
قسم به معنی غیرت_ شما نداشته اید _
که جز تباهی و خسران دگر نکاشته اید
ندیده اید پدر را چگونه شرمنده است
ندیده اید که در شهر قحطی خنده است
ندیده اید شما سفره های خالی را
و مردمان فرو دست این حوالی را
گرسنه کیست؟ شما هم مگر خبر دارید؟
به چشم خویش ببینید اگر جگر دارید
ندیده اید و از این پس دگر نمی بینید
دریغ اگر که کمی با فقیر بنشینید
چه ساده از همه خون شهید می گذرید
از این جماعت دلداده آبرو مبرید
اسیر واهمه اید و به فکر دنیایید
چه نسبتی است میان شما و راه شهید
شعار بود که ما ساده زیست می مانیم
فریب بود به دنیا دو روز مهمانیم
چه حاصلی است از این کهنه میز های شما
نبوده غیر بپاش و بریز های شما
دریغ راه جهالت عوض نخواهد شد
و راه و رسم رذالت عوض نخواهد شد
همیشه صحبتتان رنگ و بوی زاویه داشت
نمازتان اثر از قبله ی معاویه داشت
چنان به حرص و طمع پایدار می مانید
که در جماعت شیطان نماز می خوانید
چه سال هاست بساط سیاهتان برپاست
همیشه مانع ما گرگ زاده های شماست
تمام حاصلتان خلق و خوی و اشرافی است
برای مردم این خطه خون دل کافی است
چه فتنه ها نکردید و کم گذاشته اید
خداست شاهد ما آبرو نداشته اید
هلا جماعت اهل ریا گزافه بس است
کجاست غیرتتان این همه خرافه بس است
شما اگرچه به ظاهر شبیه ما هستید
برای کشتن امید ما کمر بستید
هلا جماعت تزویر صبر ما کم نیست
اگر چه حاصل ما از شما به جز غم نیست
اگرچه کاش به مردم جفا نمی کردید
هنوز راه خدا روشن است برگردید
جوان غمزده را دیده اید و در خوابید
نمانده عمر زیادی دو روزه دریابید
اگر چه سخت گذشته است عمر ما اما
نبوده چشم امیدی به غیر راه خدا
برادرم که مسیرت عدالت است هنوز
که آرمان من و تو شهادت است هنوز
برادرم همه رنجی که برده ای دیدیم
تمام زخم زبان ها که خورده ای دیدیم
نشسته اند که کتمان کنی حقایق را
مگر ز یاد بری فتنه و منافق را
چه درد ها که کشیدی و تاب آوردی
مباد از دل این راه سخت برگردی
برادرم همه رنجت شده گواه رسا
نشان بده به همه پینه های دستت را
بگو که غیرت محض است در رگم جاری
نبوده فقر مرا مانعی ز بیداری
صدای آن شهدا مانده است در گوشم
نمی شود به خدا خونشان فراموشم
همیشه سینه زنانیم زیر یک پرچم
مدافع وطنیم و مدافعان حرم
به گرد ما نرسد پای ظالم رسوا
دریغ اگر که علی باز هم شود تنها
بگو که غیرت ما قابل مذاکره نیست
به عهد خویش مصرّیم و کربلا باقیست
چه جای واهمه راه شهادت است اگر
حسین فاطمه دست مرا بگیر و ببر
بگو که محرم عشق غیور می مانیم
فیا سیوف خذینی دوباره می خوانیم
اگر به شانه ی ما زخم های کاری هست
چه غافلید که در دست ذوالفقاری هست
مگو که بی کس و کاریم، ما رها شده ایم
به چشم دل بنگر راه را که یاری هست
خدا کند بیاید صدایمان بکند
و در قنوت نمازش دعایمان بکند
شاعر/ امیر سلیمانی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#میثاق_با_امام_شهدا
ما وارث نسل غیرت و ایثاریم
از ظلم و تجاوز و ستم بیزاریم
در دست ضعیفان گل خوشبو هستیم
در چشم تمام ظالمان چون خاریم
از جبهه انقلاب پا پس نکشیم
همچون شهدا دشمن استکباریم
با دوست همای رأفتیم و رحمت
با خصم أشداء علی الکفاریم
آگاه ز فتنه های اکبر هستیم
از برکت خون شهدا بیداریم
ما پاسخ أینِ امیر عشقیم
فرمان بدهد تمام مان عماریم
وقتش برسد مثل ابابیل همه
بر روی سر ابرهه ها میباریم
هنگام دفاع از ولی سربازیم
هنگام هجوم بر عدو سرداریم
ما یوسف خود را به کسی نفروشیم
تا لحظه مرگ بر سر بازاریم
گر جبهه جهل همصدا شد غم نیست
ما در عوضش سیدعلی را داریم
شاعر/ محمود یوسفی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
242.6K
🎵 سبک عزاداری
#سینهزنی_امام_حسین علیه السلام
#میثاق_با_امام_شهدا
🔺هیئتی/ شور، نوای پایانی
چشمامو وا می کنم، پا می گیره رو دلم
با یادت آقا، راز و نیازی
ای عزتت موندگار، از تو رسیده به من
هم سر به زیری، هم سرفرازی
🔸مثل شما جون میدم و به پای اهل زمین نمیدم عزتمو
پیش کسی خم نکنم سرمو وقتی که از تو دارم، غیرتمو
🔹بگیر دستم را ای آقا
حسین یا سیدالشهدا
یک دسته از عاشقا، سمت حرم پر زدن
رفتن به سوی، عرش الهی
تا اینکه در راه تو، مثل شهیدا بشیم
ما رو رها کن، با نیم نگاهی
🔸اونهایی که سینه شونو جلوی شمر رمونه سپر کرده بودن
سرهاشونو هدیه دادن تُو راه عشق به دین خدا، حب وطن
🔹بگیر دستم را ای آقا
حسین یا سیدالشهدا
از نسل سلمانم و از جنس طوفانمو
سرشاره این دل از عشق حیدر
فرزند ایرانم و سرباز قرآنم و
جون میدم آخر در راه رهبر
🔸روزی میاد پرچم دین خدا رو به امام زمان میده ولی
روزی که دنیا پره شادی میشه چون که رسیده دیگه، إبن علی
🔹بگیر دستم را ای مولا
اباصالح یابن الزهرا
شعر و سبک/ مجتبی حاذق
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
172.5K
🎵 سبک عزاداری
#سینهزنی_امام_حسین علیه السلام
#میثاق_با_امام_شهدا
🔺هیئتی/ شور
برای ما هیئتیا، ذکر حسین شهادتینه
دلم به عشق آقامون، زائر بین الحرمینه
🔸شهدا دست مارم بگیرید ببرید تا اوج خدا
ببرید این جمع ما رو شب جمعه کرب و بلا
حسین سالار زینب...
بیاید ببینید شهدا، حال و هوای شهر ما رو
بیایید ببینید شهدا، اشک چشای مادرا رو
🔸اگه ما دریایی بشیم روزی ما با شهداست
آخر حرف هممون مردن تُو کرب و بلاست
حسین سالار زینب...
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
289.7K
🎵 سبک عزاداری
#میثاق_با_امام_شهدا
🔺هیئتی/ زمینه
آی جوونا یه روزی همین آب همین خاک
جوونایی مثل شما داشت
با دل باصفاشون صداشون نگاشون
کوچه هامون عطر خدا داشت
🔸پر از عشق کربلا پر از شور یا حسین
دلایی که تا ابد گره خورده با حسین
🔹آسمونی بود خنده هاشون، گریه هاشون
موج می زد آرزوی شهادت، تُو نگاشون
همه یکی بود حرف دلاشون
یا سیدالشهدا...
آی شهدا کجائید ببینید هنوزم
مادرایی چشم انتظارن
آی شهدا بدونید همیشه برامون
خاطره هاتون موندگارن
🔸هوای مزارتون هوای زیارته
هنوزم نشونیتون پلاک شهادته
🔹از فراقتون آه و حسرت، وامصیبت
همه می مونیم پای نهضت، با ولایت
ایشالا آخرشم شهادت
یا سیدالشهدا...
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
213.9K
🎵 سبک عزاداری
#میثاق_با_امام_شهدا
🔺هیئتی/ زمینه
شهدای ما که مثل گلای لاله می مونن
به ظاهر زمینی اما افتخار آسمونن
می شدن عازم جبهه همه با شور حسینی
اون جوونایی که بودن علی اکبر خمینی
یابن الزهرا...
میاد از خاک شلمچه هنوزم صدای یارب
گریه های غریبونه ناله های نیمه ی شب
حالا از سکوت فکه دل من آتیش می گیره
هرکی از قافله جاموند گوشه ی قفس می میره
یابن الزهرا...
پشت خاکریزا میومد صدای نافله هاشون
آب می شد حتی دل سنگ شبا از سوز صداشون
نیمه شب با ناله هاشون می زدن دوباره معبر
پر کشیدند تا خدا از دامن خاکی سنگر
یابن الزهرا...
از طلائیه بخونیم که داره شمیم احساس
اونجایی که داره خاکش عطر پاک گف العباس
رشک اهل آسمون بود به خدا عشق و صفاشون
به یاد مشک اباالفضل تشنه لب قمقمه هاشون
یابن الزهرا...
غریبونه پر کشیدن تا خدا تا آسمونا
جون می دادن آروم آروم رو پای عزیز زهرا
یکی با یاد رقیه شده پر آبله پاهاش
داره میگه یا اباالفضل اونکه تیر خورده به چشماش
یکی غرق خاک و خونه یکی سر به تن نداره
یک نفر تشنه لب اما یکی هم کفن نداره
یابن الزهرا...
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
311.7K
🎵 سبک عزاداری
#میثاق_با_امام_شهدا
🔺هیئتی/ زمینه
از جون و جوونیشون گذشتند
تا پرچم دین زمین نَمونه
الگوی تمومیِ شهیدا
اون مادریه که قدکمونه
زهرا برای دفاعِ از دین
هم جونشو هم جوونیشو داد
اونجایکه پشت در زمین خورد
اون روزی که بین کوچه افتاد
🔸درد کشیدند، پس ما چرا بیدردیم؟
حالا که تو مِیدونیم
معلوم میشه مَردیم یا که نامردیم
🔹مدیونیم، به خونِ تکتکِ شهیدا
مدیونیم، به قطرهقطره خونِ زهرا
مدیونیم، مدیونیم آی رفقا
مدیونیم به شهدا...
چشماشونو روی دنیا بستن
رو آرزوهاشون پا گذاشتن
هیچ خواستهای از خدا به غیر از
دیدارِ امامحسین نداشتن
مردایی که از خدا میخواستن
تا مثل امامشون شهید شن
یا با لبِ تشنه یا که بیسر
خواستن پیش زهرا رو سفید شن
🔸دل بریدند، از این همه صد رنگی
حسینو پیدا کردند
ما موندیم و یک دنیا دلتنگی
🔹مدیونیم، به اون دلای مثل دریا
مدیونیم، به اون همه صفا و تقوا
مدیونیم، مدیونیم آی رفقا
مدیونیم به شهدا...
جنگیدن ولی با دست خالی
تا ثابت کنن مرد نبردن
روبروی دنیا تنها بودن
اما صحنه رو خالی نکردن
ایستادن تا یادمون بمونه
باید تو مسیر نور باشیم
پیروزی برای مؤمنینه
شرطش اینه که صبور باشیم
🔸دم نزدن، از ترس و ضعف و تسلیم
دشمنو نابود کردن
با سربلندی تو اوج تحریم
🔹مدیونیم، به استقامت شهیدا
مدیونیم، به شیربچههای مولا
مدیونیم، مدیونیم آی رفقا
مدیونیم به شهدا...
شعر و سبک/ حمید رمی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
133.8K
🎵 سبک عزاداری
#میثاق_با_امام_شهدا
🔺هیئتی/ زمینه
اونی که خاک گلمو با کربلا سرشته بود
رو پیرهن های شهدا این جمله رو نوشته بود
می روم تا انتقام سیلی زهرا بگیرم...
فاطمه مادر شماست، قسم به خون پاکتون
پلاک خونه خدا، شسته ی پلاکتون
آره شهیدایی که با، یا زهرا گفتن افتادن
با قطره قطره خونشون، این جمله رو یادم دادن
می روم تا انتقام سیلی زهرا بگیرم...
بعضی هاتون که رفتید و، نیومده پلاکت
می خواستید اینجوری بشه، شاید مثه مادرتون
سفارش شما به ماست، جون شما جون امام
تُو وصیت نامه هاتون، همیشه بوده این کلام
می روم تا انتقام سیلی زهرا بگیرم...
محاله که بعد شما، رو خونتون پا بذاریم
به فاطمه محاله که، علی رو تنها بذاریم
وقتی که آقامون بیاد، پا رکابش سینه زنان
همگی نوحه دم میدیم، مثل خود صاحب زمان
می روم تا انتقام سیلی زهرا بگیرم...
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
🏳️ سالروز #فتح_خیبر به دست #امیرالمؤمنین_علی علیه السلام، مبارک
به یاد #شهید_مهدی_لطفی که به دست رژیم منحوس اسرائیلی در سوریه به شهادت رسید.
🔺شهیدی که دوست داشت اگر می جنگد با صهیونیست ها بجنگد، و اگر هم کُشته می شود به دست صهیونیست ها کُشته شود.
نظر به ساعت خود کرد و نقشه در سر داشت
تبر به دوش کسی از نوادگان خلیل
چقدر مانده از این بیست و پنج ساله مگر
که محو گردد از عالم نشان اسرائیل
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مدح_امیرالمؤمنین علیه السلام
🔺بمناسبت فتح خیبر
حیدری ام تا ابد از راه حق دم میزنم
بر عقیقم نام زهرا نقش خاتم میزنم
اذن مهدی میرسد آن روز با یک یا علی
بیرق سبز علی بر کل عالم میزنم
میشود از همت ما نام حیدر منجلی
یالثارات الحسین است رایت دوش ولی
لحظه موعود حزب الاهیانِ عالم است
مسجد الاقصی نماز حضرت سیدعلی
ذوالفقار خشم حیدر را به یاد خود بیار
خاطرات فتح و خیبر را به یاد خود بیار
انقدر از گنبد آهن که داری دم مزن
ماجرای کندن دَر را به یاد خود بیار
نعره تکبیر ما و روز مرگ تو یهود
مرگ بر آل خلیفه، مرگ بر آل صعود
تا به حِیفا و تل آویو بُرد موشک های ماست
می درد یک نعره ما از وجودت تار و پود
شاعران/ معین بهاری، امیرعلی شریفی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
Havvel Halana.mp3
497K
🎵نماهنگ
#مناجات_با_خدا
#سینه_زنی_امام_حسین علیه السلام
#سینه_زنی_امام_رضا علیه السلام
#سینه_زنی_امیرالمؤمنین علیه السلام
🔺هیئتی/ زمزمه
یا مقلب القلوب / بنده ی روسیاه منم
یا مقلب القلوب / با چه رویی دَر بزنم
🔸این آخرسالی / حسابامو خودت درس کن
خطاهامو خودت درس کن / ای خدا
🔹سال جدید همه دارن می رن سفر
اما من آرزومه کربلا برم
سالمو با امام حسین شروع کنم
بهترینا رو تو برام بزن رقم
حول حالنا، بطلبم کربلا...
یا مقلب القلوب / رومو نمی زنی زمین
یا مقلب القلوب / اشکه رو گونمو ببین
🔸این آخرسالی / با امید اومدم نشستم
اومدم تا بگیری دستم / ای خدا
🔹اگه نشد که لحظه ی شروع سال
حرم کربلا یا سامرا باشم
راضیه این دلم به حکمتت خدا
پس لااقل پیش امام رضا باشم
حول حالنا، بطلبم یا رضا...
یا مقلب القلوب / نام علی رو دوس دارم
یا مقلب القلوب / سر رو ضریحش میزارم
🔸این آخرسالی/ حال و روزم رو پر شعف کن
منو دلداده ی نجف کن/ ای خدا
🔹علی علی اجابته دعای من
علی علیه رو لبای فاطمه
همه ی دین ولایته علی و بس
علی علیه ذکر شاه علقمه
حول حالنا، شیر خدا، مرتضی...
شعر و سبک/ سیدامیر میرعظیمی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مناجات_امام_زمان عجل الله فرجه الشریف
دارد بهار میرسد اما بدون تو
دارد بهار میشود آقا بدون تو
بار دگر بهار و هیاهوی تازگی
بار دگر شکفتن گل ها بدون تو
سال گذشته لحظه ی تحویل سال نو
گفتم چه سود شادی دنیا بدون تو
می بارم از فراق تو اما گذشته است
یک سال از آن قضیه و حالا بدون تو-
عمرم تباه میشود این گوشه از غمت
بر این حیات غم زده مرگا بدون تو
باید دمی به حال دل من نظر کنی
حالی نمانده سینه ی من را بدون تو
حالم خراب میشود اینجا بدون عشق
حالم خراب میشود اینجا بدون تو...
شاعر/ حسین رضاییان
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مناجات_امام_زمان عجل الله فرجه الشریف
افزوده شد بر غیبتت یک سال دیگر هم
بد میشود هر سالِ بی تو؛ بلکه بدتر هم
شد کاسههای صبرمان لبریز از غصه
از شعرهای گریهدار هجر، دفتر هم
خسته شدیم از رنج، از تبعیض، از غارت
کی میزنی پس این بساط ظلم را برهم؟!
سینه زدیم از ماتم ارباب هر شب را
از داغ هجران تو کوبیدیم، بر سر هم
شرمندهایم آقا که بین این همه نوکر
حتی نداری یار و یک ناچیز لشکر هم
تو در کنار مایی و هستیم نابینا
گفتی انا المظلوم، نشنیدیم، پس کر هم
هر چند، گاهی بیخیال روز موعودیم
اما تمام ترسمان این است، آخر هم...
گویند: که در آرزوی دیدن رویت...
مُردند از هجران تو یک قومِ دیگر هم
شاعر/ رضا قاسمی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
🏴 شهادت #امام_کاظم علیه السلام، تسلیت
عمری زدیم از دل صدا باب الحوائج را
خواندیم بعد از ربنا باب الحوائج را
روزی ما کرده خدا باب الحوائج را
از ما نگیرد کاش "یا باب الحوائج" را
«هرکس صدایش کرد بیچاره نخواهد شد
کارش به یک مو هم رسد پاره نخواهد شد»
شاعر/ محسن عرب خالقی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مدح_مرثیه_امام کاظم علیه السلام
🔺رباعی
موسایی و صد جلوه به هر طور کنی
هر جا گذری، حکایت از نور کنی
تو باب حوائجی و ما حاجتمند
ما را نکند ز درگهت دور کنی
شاعر/ سیدمحمد رستگار
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چون سرو همیشه راستقامت بودی
معنای شرافت و شهامت بودی
در بهت سکوت و ظلم هارون، عمری
فریاد رسای استقامت بودی
شاعر/ سیدهاشم وفایی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شب تا سحر از عشق خدا میسوزی
ای شمع! چقدر بیصدا میسوزی
یک روز دلت هوایی معصومهست
یک روز ز دوری رضا میسوزی
شاعر/ عباس شاهزیدی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مدح_مرثیه_امام_کاظم علیه السلام
روایت است که هارون به دجله کاخی ساخت
به وجد و عشرت و شادی خویشتن پرداخت
مغنّیان خوشآواز و مطربان، در آن
به گِرد مَسند او پایکوب و دستافشان...
بگفت تا که بیاید ابوالعطا به حضور
به شعر ناب فزاید بر آن نشاط و سرور
ابوالعطاء که بر شعر و شاعریش درود
ز بیوفایی دنیا زبان به نظم گشود
ز مرگ و قبر و قیامت سرود اشعاری
که اشک دیدۀ هارون ز چهره شد جاری
چنان به محفل مستان به هوشیاری خواند
که شعر او تن هارون مست را لرزاند
زبان گشود به تحسین، که ای بلندمقام!
کلام نغز تو شعر و شعور بود و پیام
خلیفه را سخنان تو داد آگاهی
ز ما بگو صلۀ شعر خود چه میخواهی
بگفت گنج و درم بر تو باد ارزانی
مرا به حبس بود یک امام زندانی
مراست یار عزیزی چهارده سال است
گهی به حبس و گهی گوشۀ سیهچال است
ضعیف گشته به زیر شکنجهها تن او
بُوَد جراحت زنجیرها به گردن او
من از تو هیچ نخواهم مقام و مکنت و زر
به غیر حکم رهایی موسی جعفر
چو یافت خواهش آن شاعر توانا را
نوشت حکم رهایی نجل زهرا را
نوشته را به همان شاعر گرامی داد
بگفت صبح، امام تو میشود آزاد
ابوالعطاء ز شادی نخفت آن شب را
گشوده بود به شکرانه تا سحر لب را
بدین امید کز او قلب فاطمه شاد است
به وقت صبح، عزیزش ز حبس آزاد است
علی الصباح روان شد به جانب زندان
لبش به خنده و چشمش ز شوق اشکافشان
اشاره کرد به سندی که طبق این فرمان
عزیز ختم رسل را رها کن از زندان
به خنده سندی شاهک جواب او را داد
که غم مدار امامت شود ز حبس آزاد
ابوالعطاء نگاهش به جانب در بود
در انتظار عزیز دل پیمبر بود
که در گشوده شد و شد برون چهار نفر
به دوششان بدنی بود روی تختۀ در
هزار جان گرامی فدای آن پیکر
که بود پیکر مجروح موسی جعفر
گشوده بود ستم پیشهای به طعنه زبان
که هست این بدن آن امام رافضیان
امام، موسی جعفر که جان فدای تنش
اگر چهار نفر شد مشیّع بدنش
مشیّعین تن پاک یوسف زهرا
شدند ده تن، هنگام ظهر عاشورا
به اسبها ز ره کینه نعل تازه زدند
چه زخمها که دوباره بر آن جنازه زدند
چنان ز کینه عدو اسب بر تن او تاخت
که در میانۀ مقتل سکینهاش نشناخت...
شاعر/ غلامرضا سازگار
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مدح_مرثیه_امام_کاظم علیه السلام
ای بنای حرم عدل و امان را بانی
ای ز انوارِ تو، آفاق همه نورانی
ای تو در مکرمت و جود، نبی را مانند
ای تو در منزلت و قدر، علی را ثانی...
آن جمال ملکوتی که تو داری، به مَلَک،
از تماشای رُخت دست دهد حیرانی...
تویی آن نوح، که خود روح نجاتی هر گاه
گیتی از سیل حوادث بشود توفانی
گردش چشم تو و گردش افلاک یکیست
نکند چرخ ز فرمان تو نافرمانی
که گمان داشت که با آن همه تشريف و جلال
یوسف فاطمه یک عمر شود زندانی؟
آب شد شمع وجود تو و خون شد جگرت
آه از ظلمت زندان و شب ظلمانی
از هجوم غم و اندوه به تنگ آمده بود
روح قدسی تو در کالبد انسانی
جان فدایت که به يک عطف نظر زنده کنی
در دل و جان جهان عاطفۀ عرفانی
از لب لعل تو، انوار هدایت جاریست
ای سحاب کرمت، در همهجا بارانی
ای کلامُ اللَّه ناطق که تو را میخوانند
شجر طیبه در معرفت قرآنی
حبس و تبعید به فتوای تو محبوبتر است،
از قبول ستم و سلطۀ بیایمانی
بر در قاضی حاجات مناجاتکنان
عرض حاجت بری ای سجدۀ تو طولانی
آفتابی و سفر میکنی از شرق به غرب
عجب از صبر تو در سایۀ سرگردانی...
اهرمن گرچه بسی بهر فنایت کوشید
حاش لِلَّه که شود جلوۀ یزدان، فانی
شاهد مکتب توحیدی و در راه هدف
بِاَبی اَنت و اُمّی که شدی قربانی
روح و ریحان حریم تو دل از دستم برد
باز ممنونم از آن رایحۀ روحانی
تا مرا رخصت پابوس تو پیدا نشود
منم و دست و گریبان غمی پنهانی...
«گر چه دوريم به یاد تو سخن میگوییم
بُعد منزل نبود در سفر روحانی»
با تولّای تو، تا گلبن طبعم گل کرد
عوض گریه کند دیده گلابافشانی...
چه بخواهم که تو خود حال مرا میبینی
چه بگویم که تو خود درد مرا میدانی
شاعر/ محمدجواد غفورزاده
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مدح_مرثیه_امام_کاظم علیه السلام
چشمهایت اگرچه طوفانی
قلبت اما صبور و آرام است
شوق پرواز در دلت جاریست
شبِ اندوه رو به اتمام است
روح تو آنقَدَر سبکبار است
که اسیر قفس نخواهد شد
لحظهای با مظاهرِ دنیا
همدم و همنفس نخواهد شد
کور خوانده کسی که میخواهد
بسته بیند شکوه بالت را
چشم اگر وا کنند میبینند
جبروت تو را، جلالت را
چه غم از اینکه گوشۀ زندان
شب و روزش کبود و ظلمانیست
در کنار فروغ چشمانت
جلوۀ آفتاب پیدا نیست
راوی اوج غربت و درد است
آه و أمّن یجیب تو هر روز
گریه در گریه: «رَبِّ خَلِّصنِی»
ندبههای غریب تو هر روز
از تمام صحیفۀ عمرت
آه چند آیهای به جا مانده
شمع چشم تو رو به خاموشیست
از تنت سایهای به جا مانده
چه به روز دل تو میآورد
کینۀ قاتل یهودی که...
بر تن خستۀ تو گل میکرد
آنقدَر سرخی و کبودی که...
میلههای کبود این زندان
شب آخر، شده عصای تو
زخم زنجیرها شده کاری
رفته از دست، ساق پای تو
پیکرت روی تکهای تخته!
غربت تو چقدر دلگیر است
راوی روضههای بیکسیات
نالههای کبود زنجیر است
شیعیان تو آمدند آن روز
پیکرت روی دستها گم شد
آه اما غروب عاشورا
بدنی زیر دست و پا گم شد...
شاعر/ یوسف رحیمی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مدح_مرثیه_امام_کاظم علیه السلام
حس میشود همواره عطر ربنا از تو
آکنده شد زندان هارون از خدا از تو
در پهنۀ سجاده، ای خورشید عالمتاب!
انگار که چیزی نمانده جز عبا از تو
افطار شد -خورشید آمد خاکبوسی کرد-
لبتشنهای و میترواد کربلا از تو...
هرقدر دشنامت دهد هرچه بیازارد
پاسخ نمیگیرد نگهبان جز دعا از تو
حتی شده دلبستهات هر حلقۀ زنجیر
آنگونه که آسان نخواهد شد جدا از تو
زندانی دنیا شدم، مولا دعایم کن!
باب الحوائج خواستم تنها تو را از تو
شاعر/ حسین عباسپور
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مدح_مرثیه_امام_کاظم علیه السلام
عجب فضائل عرشی، عجب کمالی داشت
چه قدر و منزلت و جلوۀ جلالی داشت
به پیش پرتو خورشید، تیرگی محو است
سپیده را چه غمی گر سیاهچالی داشت
کجاست گر که عبایی از او فقط باقیست
میان شور مناجات خود چه حالی داشت
نگشت مانع پرواز او غل و زنجیر
برای سیر و سلوکش همیشه بالی داشت
چراغ خلوت او بود ذکر یا قدوس
که آن حقیقت روشن دل زلالی داشت
نبود غافل از اندیشۀ خداجویی
به قدر فرصت گلها اگر مجالی داشت
به گردنی که نشد خم، به پیش ظلم و ستم
ز باغ سرخ شهادت عجب مدالی داشت
تمام زندگی او قیام بود و جهاد
چه روزهای عزیزی، چه ماه و سالی داشت
از آن دعا که به لب داشت در شب هجران
امید روشنی و مژدۀ وصالی داشت...
شاعر/ سیدهاشم وفایی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مرثیه_امام_کاظم علیه السلام
زندان تیره از نفسش روشنا شده
صد یاکریم گاه قنوتش رها شده
تا دیده کنج خلوت زندان، شکسته بال
در سجده آمده همه جانش دعا شده
از فتنههای سلسلۀ تیرگی تنش
هر بند، شرح واقعۀ نینوا شده
چون جامهای فتاده به گودال قتلگاه
تصویری از حماسۀ کرب و بلا شده
هر گوشه صحن و تربت نوباوگان او
آیینهدار حرمت دین خدا شده
امروز کیمیای جهان سرزمین ماست
این خاک اگر طلا شده هم از رضا شده
معصومه، کوثریست کز امواج حلم و علم
دریای خفته در دل ایران ما شده
دیدیم اینکه تا به ثریا توان رسید
هر دم به یُمن پنجرههایی که وا شده
موسای دیگریست، کنون نیل دیگریست
فرعونهاست غرقۀ دام بلا شده
من پابرهنه آمدم از خویشتن برون
ای بُشر! آن بشارت محزون کجا شده؟
دریابمان که دربهدر نفس سفلهایم
ای کز کرامتت فقرا اغنیا شده
یارا دری گشا که تو بابالحوائجی
دل در سیاهچالۀ دنیا فنا شد
شاعر/ علیمحمد مؤدب
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مدح_مرثیه_امام_کاظم علیه السلام
در سایه سار کوکب موسی بن جعفریم
ما شیعیان مکتب موسی بن جعفریم
فیضش به گوشه گوشه ی ایران رسیده است
یعنی گدای هر شب موسی بن جعفریم
هستی ماست نوکری اهل بیت او
ما خانه زاد زینب موسی بن جعفریم
قم آستان رحمت آل پیمبر است
در این حرم، مُقرَّب موسی بن جعفریم
با مهر و رأفتش دل ما را خریده است
ما بندهی مُکاتَب موسی بن جعفریم
چشم امید اهل دو عالم به دست اوست
مات مرام و مشرب موسی بن جعفریم
حتی قفس براش مجال پرندگی ست
مدیون ذکر و یارب موسی بن جعفریم
دلسوخته ز ندبهی چشمان خسته اش
دلخون ز ناله و تبِ موسی بن جعفریم
«آتش زده به قلب پریشان، مصیبتش
با دست بسته غرق سجود است حضرتش»
از طعنه های دشمن نادان چه می کشید
بین کویر، حضرت باران چه می کشید
در بند ظلم و کینه ی قوم ستمگری
تنها پناه عالم امکان چه می کشید
خورشید عشق و رحمت و نور و سخا و جود
در بین این قبیله ی عصیان چه می کشید
با پیکرش چه کرده تب تازیانه ها
با حال خسته گوشه ی زندان چه می کشید
شکر خدا که دختر مظلومه اش ندید
بابای بی شکیب و پریشان چه می کشید
اما دلم گرفته ز اندوه دیگری
طفل سه ساله گوشه ی ویران چه می کشید
با دیدن سر پدرش در میان طشت
هنگام بوسه بر لب عطشان چه می کشید
وقتی که دید چشم کبودش در آن میان
خونین شده تلاوت قرآن چه می کشید
«می گفت با لب پر از آهی که جان نداشت:
ای کاش هیچ سنگدلی خیزران نداشت»
شاعر/ یوسف رحیمی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |