eitaa logo
سوز و ساز | مجتبی حاجی پور
1.3هزار دنبال‌کننده
305 عکس
154 ویدیو
2 فایل
🔺 اینجا مطالب و محتواهایی رو از خودم و دیگران براتون به اشتراک میذارم. امیدوارم به دردتون بخوره. درخدمتم | @SoozosazAdmin
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌹 🌹🍃 از خداوند متعال برای همه شما در این سال جدید، آرزوی موفقیت، سربلندی، سلامت و رفع بلا و مشکلات در مسیر زندگی و بندگی و نوکری اهل بیت علیهم السلام رو خواستاریم🤲🏼 تا زنده به دل طراوتِ اميد است تابنده به جان تجلى توحيد است ايرانِ على، دوباره رونق گيرد امسال كه سالِ جهش توليد است شاعر/ سیدمحمد میرهاشمی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
عجل الله فرجه الشریف 🔺شروع سال بیا که بی‌تو جهان، از گلایه لبریز است بهار، بی‌تو به رنگ غروب پاییز است بیا که فاجعه می‌بارد از زمین و زمان ز اشک و خون، دل یارانِ حق، گهر ریز است بیا! به گوش دل ما سرودِ مهر بخوان بیا که صحبت عشّاق، بس دل‌انگیز است بیا! جهان زِ وجود شهید، رنگین شد بیا که ناله انسان، گلایه‌آمیز است بیا که مردم دنیا در انتظار تواند در آرزوی وصال تو، بی‌قرار تواند بیا که پیش تو از روزگار، شکوه کنیم ز درد و رنج برون از شمار، شکوه کنیم ازین خزان غم‌افزا، ازین شبان سیاه ز سست ‌عهدی فصل بهار، شکوه کنیم بیا که نور بگیریم از فروغ خد ز تیره ‌فامی این شام تار، شکوه کنیم تو ای صلابت ایمان! تو ای نشانه نور! بیا که در بر پروردگار، شکوه کنیم بیا که مردم دنیا در انتظار تواند در آرزوی وصال تو بی‌قرار تواند بیا و چهره شب را ستاره‌باران کن بهار و غنچه و گل را به شهر، مهمان کن به زردرویی گل‌های پرشکسته نگر فضای خاطر افسرده را گلستان کن گرفته ظلمت شب، ره به کلبه‌های حزین بیا! ز پرتو خود کلبه را چراغان کن ز سنگ فتنه بی‌یاوران کافرکیش شکست شیشه دل‌ها؛ بیا و احسان کن بپا شده است خدا را قیامتی ز گناه بیا و گوشه چشمی به حق‌پرستان کن بیا که مردم دنیا در انتظار تواند در آرزوی وصال تو بی‌قرار تواند شنیده‌ام که تو از راه دور می‌آیی پی رهایی خلقِ صبور می‌آیی عبور می‌کنی از راه‌های صعب زمین ز جاده‌های بدون عبور می‌آیی سوی ظلمت خاموش راهیان حیات، به کف گرفته طبق‌های نور، می‌آیی چراغ عدل به دست تو می‌شود روشن چو گل شکفته ز درک حضور می‌آیی اگرچه قامت تو تا به کهکشان خداست تو شاد و خنده به لب، بی‌غرور می‌آیی بیا که مردم دنیا در انتظار تواند در آرزوی وصال تو بی‌قرار تواند شاعر/ هوروش نوابی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
عجل الله فرجه الشریف 🔺شروع سال عيد جديدی آمد و آغاز سالی ست آقای من! اين بار هم جای تو خالی ست وقتی که لب می خندد و دل غرق آه است يعنی که بی تو عيدهای ما خيالی ست ما غائبيم از محضرت که روسياهيم آثار با خورشيد پيوستن زلالی ست ـ در حلقه‌ ی زلفت گرفتارم ـ دروغ است هر چه که می بينم گرفتاری مالی ست چشمان تو از غصه های ما پر از اشک اوقات ما از ياد تو اما چه خالی ست ماه رُخت را در شب گيسو مپوشان در شام هجران بی گمان صبح وصالی ست دل های بيدار و... جهانی چشم در راه در انتظارت جمعه های ما سؤالی ست بحرين و غزّه لاله لاله، ندبه خوانند دنيا اسير دست قومی لا ابالی ست پايان کار ظالمان با ذوالفقار است برگرد با تو شوکت مولی الموالی ست شاعر/ یوسف رحیمی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
🏳️ بر همه مسلمان و شیعیان عالم، مبارک 🔺رباعی اِقْرَاء كه ميان آسمان ها و كرات نازل شده است بار ديگر بركات جبريل امين دسته گلى آورده ست تقديم رسول مهربانى صلوات شاعر/ محمدمهدی عبداللهی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تا مهر و ولا به سینه ‌ها دمساز است تا باب عنایت الهی باز است از فرش به عرش وز ازل تا به ابد گلبانگ محمّدی طنین انداز است شاعر/ سیدهاشم وفایی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
صلی الله علیه و آله 🔺عید مبعث جلوه ای از رخ معشوق به ما تابیده نوری از جنس خدا در همه جا تابیده مکه روشن شده، خورشید حرا تابیده ای خدیجه پدر فاطمه آمد، صلوات دست پر آمده امروز محمد صلوات آمد از سمت حرا، نور نبوت به جبین آمد از سمت حرا، قاری قرآن مبین آمد از سمت حرا، مرد پیام آور دین او که مسرور می آید، شده پیغمبرمان أشهَدُ أَنَّ محمد شده پیغمبرمان او که از روز نخستین و ازل احمد شد او که در غار حرا، منتخب ایزد شد شد حرا میکده اش، مست می سرمد شد جبرییل آمده و جام نبوت در دست تا که با خواندن قرآن نبی گردد مست نزد او چهره ی ابلیس حضیض است چقدر وحی از غنچه ی لبهاش لذیذ است چقدر این نبی نزد خداوند عزیز است چقدر خاص بوده که به او سوره ی کوثر دادند خوش بحالش، که به او حیدر صفدر دادند او رسول است و شده حرف حسابش قرآن هدیه اش بر همه توحید پرستان، ایمان آمده تا که بسازد ز گِل ما انسان ما اگر ماه خدا، ماه محرم داریم از سر سفره ی پیغمبر خاتم داریم مصطفایی که به جز زجر ز کفار ندید از یَد بولهب مکه کم آزار ندید دور خود یار، به جز حیدر کرار ندید روی غمهاش به جز فاطمه مرهم نگذاشت سنگ دشمن به لبش خورد، ولی کم نگذاشت آمده تا که بتی قبله ی مردم نشود کعبه از لات و هبل، غرق تألم نشود کعبه خود سنگ نشانیست که ره گم نشود به خداوند، به قرآن و به جان ثقلین قبله ی اصلی عشاق جهان است حسین زینت دوش نبی کیست، أباعبدالله دین ناب نبوی چیست، أباعبدالله غیر حق فانی و باقیست، أباعبدالله این حسین کیست که عالم همه دیوانه ی اوست این چه شمعی است که جانها همه پروانه ی اوست شاعر/ امیر عظیمی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
صلی الله علیه و آله 🔺عید مبعث پیچیده در مدینه فقط عطر و بوی تو چرخیده التماس دعاها به سوی تو حتی بهشت هم به زمین غبطه می خورد روی زمین که می چکد آب وضوی تو زیباتر از تمام پدر های عالمی وقتی که دخترت زده شانه به موی تو انگار در مقابل قرآن نشسته ای وقتی نشسته است علی روبه روی تو بی شک که غصه های تو از یاد می روند بوسه زنند تا حسنینت به روی تو «هستیم تا ابد همگی زیر دینتان عالم فدای خاک قدوم حسینتان» امشب خدا دعای تو را مستجاب کرد یعنی تو را پیمبر عالم خطاب کرد اسلام را سپرد به دستان تو ولی بر روی ذوالفقار علی هم حساب کرد در شأن اهل بیت فرستاد آیه ها اینگونه دشمنان شما را عذاب کرد گفتی همینکه أشهد أنَّ... ز شانه ات دستی رسید و بتکده ها را خراب کرد میخواستند تا که نماند اثر ز دین این نقشه را حسین تو نقشِ بر آب کرد «تو خار چشمهای همه دشمنان شدی زیباترین شهادت بین اذان شدی» خم می شوند عالم و آدم برابرت خوشحال باش، شیر خدا شد برادرت روی زمین که نقطه ی خالی نمانده است از بس نشسته است ملک پای منبرت اصلا خود ملائکه خاموش می شوند وقت نماز و گفتن الله اکبرت انگار در میان بهشت ایستاده ای وقتی نگاه می کنی آیا به دخترت ترسی نداری از همه ی دشمنان خود تا حضرت علیست علمدار لشکرت «غیر از رکوع پشت علی خم نمی شود هرکس غلام او نشد، آدم نمی شود» هستی همیشه فاتح پیکار با علی پیوند خوده جان تو انگار با علی جانت علی، نمازت علی، هستیت علی زیباست روزه ات شود افطار با علی سِرّ خداست مادر سادات فاطمه پس می شوید صاحب اسرار با علی باید به جان فاطمه او را قسم دهد هرکس که داشت حاجت بسیار با علی «من عاشق زیارت ایوان طلائیم با یک نگاه بوتراب، کربلائیم» شاعر/ امیر قربانی فر با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
صلی الله علیه و آله 🔺عید مبعث بی مهر علی این ، دل در دام نمی آید جز وِردِ علی ما را ، در کام نمی آید شد حُبّ علی ما را از روز ازل روزی ساقی بسوی مستان بی جام نمی آید آدم که شده مسجود حق را به علی بشناخت وَر نَه ز هبوطش این اکرام نمی آید نوح از کرَم مولا شد ناجیِ قوم خویش وَرنَه نظرِ لطفی مادام نمی آید آتش که گلستان شد بر حضرت ابراهیم دانست که بی مولا فرجام نمی آید عیسی دمِ گرم خود از ذکر علی دارد وَر نَه به دعای او الزام نمی آید موسی دل دریا را بشکافت بنام او ورنه مددی در آن هنگام نمی آید همراهِ پیمبرها مخفی است علی، اما همراه نبی جز با اندام نمی آید در فلسفه ی بعثت سِرّیست نهان حق را بی حبِّ علی دینِ اسلام نمی آید اسلامِ پیمبر جز ابلاغِ ولایت نیست جز امر علی امری اعلام نمی آید رمزیست در این نکته رازیست در این جمله جز سِرّ علی در گوش پیغام نمی آید در قلب محمد حق تمثالِ علی بنهاد زین رو به لبش غیر از این نام نمی آید فرمود: سخن با تو با صوت علی گویم چون جانِ تو جز با او آرام نمی آید آیاتِ خداوندی با لحنِ علی زیباست بی صوت علی این کار انجام نمی آید هر سوره امینِ وحی با ذکر علی آورد جبریل که بی اِذنش اعزام نمی آید چون ختم رسل هر بار تا غار حرا میرفت میدید که جز مولا همگام نمی آید هر جا که رود احمد آنجاست علی قبله از هیچ مصلّایی ناکام نمی آید بی یادِ علی هرگز قرآن نشده نازل در ذهنِ نبی هرگز اوهام نمی آید در منطقِ پیغمبر شک نیست علی مولاست در گفتنِ این مطلب ابهام نمی آید این هست نبی الله او هست ولی الله بی همرهیِ مولا یک گام نمی آید از یک شجرند این دو یک ریشه و یک ساقه دین بی شجرِ طوبی تا بام نمی آید این دین نبوی، اما ذاتی علوی دارد بی ذات کسی در هیچ اِفهام نمی آید او کاشفِ کرب است و از یار زُداید غم تا هست علی او را آلام نمی آید این قصرِ مَشید است و آن بِئرِ مُعَطَّل شد بی عدل که اجرای احکام نمی آید او تیغ دو دم دارد در پنجه علَم دارد دین جز به علی تا این ایام نمی آید شد جانِ نبی حیدر جانانِ نبی حیدر جز او شبِ جانبازی در دام نمی آید بس دور و برِ احمد او شد سپرِ احمد فرمود ترا غیر از زهرام نمی آید زهرا سپرِ او شد دفعِ خطرِ او شد فرمود که یاری بر مولام نمی آید بانو چه تلافی کرد در کوچه طوافی کرد میگفت دگر وقتِ اقدام نمی آید بهتر که بمیرم در مظلومیَت ای حیدر جز این به تلافی از بابام نمی آيد از سینه و از پهلو خون ریخت و می فرمود: هرگز به برِ ظالم آرام نمی آید با خویش مگو از چه آقام نمی آید تا کس نکند سعیی اَنعام نمی آید هر قافله در هر راه گردید اگر آگاه در گوشِ دل از دشمن پیغام نمی آید ما امتِ زهراییم ما شیعه ی مولاییم دشمن نکند تهدید کس رام نمی آید ایران ز دوصد تحریم هیهات شود تسلیم آنروز نخواهد دید آن شام نمی آید دستِ طمعِ دشمن کن قطع از این کشور خیر و برکت از این برجام نمی آید دستِ طمعِ مفسد کن قطع ز بیت المال ای شیخ تو را خیر از اقوام نمی آید مسئول قضا باید بر دار کِشد فاسد فریادِ عدالت بی اعدام نمی آید یاریِ علی باید تا منتقمَش آید تا شیعه مهیا نیست صَمصام نمی آید ما یار علی هستیم غمخوار علی هستیم کس در دو جهان چون ما خوشنام نمی آید شاعر/ محمود ژولیده با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
🏴 خروج کاروان امام حسین علیه السلام از مدینه به مکه می خواست با مدینه خداحافظی کند بغضش گرفت و گفت: کجایی برادرم؟ از کوچه ها گذشت و غریبانه گریه کرد آهی کشید و گفت: جوان بود مادرم... شاعر/ مجید تال با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام 🔺خروج کاروان امام از مدینه به مکه مدینه حسینت کجا می‌رود؟ اگر می‌رود، شب چرا می‌رود؟ غریب وطن نیمه‌شب از وطن غریبانه پیش خدا می‌رود دلِ شب خدا را صدا می‌زند چرا ساکت و بی‌صدا می‌رود؟ اجل پیش رو، مادرش فاطمه، به دنبال او از قفا می‌رود «به تعجیل رو در کجا می‌برد؟ مگر سر برای خدا می‌برد؟» صدای جرس آه جان بر لب است جگرسوز چون نالۀ زینب است «طِرِمّاح» یک لحظه محمل مران! خدا را! که وقت نماز شب است نفس‌ها همه نالۀ یا حسین دعاها همه سوز و تاب و تب است به هر منزلی مرگ، چشم انتظار به هر محملی نغمۀ «یارب» است «شما هم چو مرغ شب، ای ناقه‌ها! بنالید با زینب، ای ناقه‌ها!» شب است و بیابان پر از ولوله مدینه دعا کن به این قافله همانا به شوق وصال خدا گرفتند از دیگران فاصله خدا رحم آرد به حال رباب که بر کف گرفته کمان حرمله پدر را ببرّند لب‌تشنه سر پسر را ببندند در سلسله «شرار جگر شمع محمل شده نوای جرس آتش دل شده» مدینه دعا کن برای حسین که خالی بُوَد در تو جای حسین مدینه مدینه دگر نشنوی دل شب صدای دعای حسین مدینه به اهل مدینه بگو که فرداست روز عزای حسین خدایت دهد صبر، ام‌البنین! که عباس گردد فدای حسین «دلش یاد رخسار پیغمبر است نگاهش به روی علی‌اکبر است» مدینه دعا کن که این انجمن بیایند بار دگر در وطن از آن بیم دارم که دخت علی ز شش یوسف آرد یکی پیرهن از آن بیم دارم که رأس حسین لب تشنه گردد جدا از بدن از آن بیم دارم که پرپر شود چو گل پیکر قاسم‌بن‌حسن شاعر/ غلامرضا سازگار با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام 🔺خروج کاروان امام از مدینه به مکه وقتی که می رفتند دنیا گریه می کرد شهر مدینه مثل زهرا گریه می کرد وقتی که می رفتند پشت پای آن ها چشمان جبرائیل حتی گریه می کرد پائین پای ناقه مریم گریه می کرد دورِ سر گهواره عیسی گریه می کرد این است آن داغ عظیمی که برایش حتّی میان تشت یحیی گریه می کرد این است زینب بانویی که زیر پایش زانوی لرزه دار سقا گریه می کرد بوسید اکبر دست های مادرش را در زیر چادر، ام لیلا گریه می کرد بر روی دامن مادری در گوش طفلش آهسته تا می گفت لالا گریه می کرد یک کاروانِ گریه شد وقتی رقیه با گفتن بابا، بابا گریه می کرد در زیر پای محمل مستوره ی عشق منزل به منزل ریگ صحرا گریه می کرد وقتی که می رفتند عالم سینه می زد وقتی که می رفتند دنیا گریه می کرد شاعر/ علی اکبر لطیفیان با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام 🔺خروج کاروان امام از مدینه به مکه حضرت عشق در پناه خدا بسلامت برو سفر آقا آمدیم از برای بدرقه ات همه ایل ما فدای شما راهی شهر مکه ای خیر است حجتان بی خطر بدون بلا دختران تو یک به یک مریم پسران تو یک به یک عیسی قاسم آورده با خودش نجمه اکبر آورده با خودش لیلا همه سیراب مشک آب عمو همه مدیون غیرت سقا چه حیایی چه عصمتی دارد جان فدای سه ساله ات آقا میفرستی رباب را مروه شیرخواره میاوری به منا خواهرت را خودت سوارش کن محملش را درست کن اینجا ذره ای خاکی است چادر او گریه اصلا برای چه حالا؟! نکند رفته ای به روز دهم نکند رفته ای به کرببلا در شلوغی مفرط گودال تشنه ای ذبح میشود تنها بدنش زیر نیزه ها مانده سرش اما به دامن زهرا پیش چشم حسین یک لشگر میرود سمت خیمه ی زن ها گوشواره زگوش می افتد چند خلخال میرود یغما وای از قتل عام آل رسول وای از داغ روز عاشورا شاعر/ سیدپوریا هاشمی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام 🔺دوبیتی خروج کاروان امام از مدینه به مکه اجل چون سایه‌ای دور و برش بود و شمشیر بلا روی سرش بود شبانه از مدینه رفت بیرون شبانه رفتن ارث مادرش بود شاعر/ میثم مؤمنی‌نژاد با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام 🔺خروج کاروان امام از مدینه به مکه پنهان ز خواهر می کنی چشم ترت را شاید ندیدی اشک های خواهرت را بار سفر بستی مدینه شعله ور شد در یاد دارم آن نگاه آخرت را ام البنین روی سرت قرآن گرفته تا پر کند یکبار جای مادرت را گریه طبیعی بود هنگامی که بردی نوزاد چندین روزه ات را همسرت را اما نفهمیدم چرا آهی کشیدی وقتی نظر کردی قد آب آورت را فقدان پیغمبر دوباره می شد احساس وقتی که می بردی علی اکبرت را یا که بگو آوردن خلخال ممنوع یا که درآور گوشوار دخترت را از چشم های عمهء سادات پیداست آماده کرده بوسه های حنجرت را من آرزو دارم فقط زینب نبیند روزی سر و موی پر از خاکسترت را شاعر/ مهدی مقیمی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام 🔺خروج کاروان امام از مدینه به مکه ای ساربان آهسته ران کز دیده دریا می رود از شهر زهرا نیمه شب فرزند زهرا می رود منزل به منزل کاروان گردیده در صحرا روان با ناله و آه فغان تنهای تنها می رود ریحانه ی خیرالبشر کرده سوی جانان سفر یا آنکه موسایی دگر در طور سینا می رود قلب سکینه مشتعل، اشکش به رخ، خونش به دل با دیده ی دریائی اش دنبال سقّا می رود اصغر زدامان رباب پر می زند بر دوش باب با شوق پیکان بلا همراه بابا می رود لیلا جوانت را به بین با رفتن آن نازنین گویی محمّد بر زمین از عرش اعلا می رود ریحانه ی باغ حسن پوشیده بر قامت کفن تا شوید از خون پیرهن با شور و غوغا می رود آید زصحرا زمزمه خون ریزد از چشم همه سقّای آل فاطمه عطشان به دریا می رود ای آسمان اختر فشان بنگر برای بذل جان ماه بنی هاشم روان با ماه لیلا می رود زینب شده محمل نشین با ناله های آتشین منزل به منزل کو به کو صحرا به صحرا می رود شاعر/ غلامرضا سازگار با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام 🔺خروج کاروان امام از مدینه به مکه عزت زیاد، آه، کجا میروی حسین تا مکه، یا به کرب و بلا میروی حسین این وقتِ شب! شبانه چرا بار بسته ای با اهلبیتِ آل عبا میروی حسین با کودکان و پردگیان و معاشران گویا به پیشگاه خدا میروی حسین اینگونه که تو غرقِ وداعِ پیمبری داری به مقتل شهدا میروی حسین شش ماهه میبری و جوان میبری و پیر عباس میبری، به خَفا میروی حسین صاحب حرم! چرا ز حرم میزنی برون با سوز و اشک و حال بکا میروی حسین با هیبتِ پیمبر اکرم زدی براه با ذکر مادرت، به نوا میروی حسین «اُخرج إلیَ العراق» شنیدی ز جدِّ خود؟ آیا به کوی درد و بلا میروی حسین زینب اسیر میشود و تو شهیدِ عشق داری بسوی اهل جفا میروی حسین حج را بَدل به عمره کنی ای امامِ حج تا قتلگاه، جای منا میروی حسین زیر سُم ستور، تنَت لِه شود غریب در زیر تیغِ کین ز قفا میروی حسین در پیش چشم فاطمه با جسم بی کفن بر عهد خویش کرده وفا میروی حسین از کربلا به کوفه و از کوفه تا به شام بر نیزه ها به رأس جدا میروی حسین بعد از تو کوفه، رحم به زینب نمیکند در شامِ غم به طشتِ طلا میروی حسین شاعر/ محمود ژولیده با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
🔺تقدیم به مدافعان سلامت با لباسی سپید می آیی عاشقانه کنار هر بیمار می شوی با نگاه پُر مِهرت لحظهٔ سخت؛ یار هر بیمار می برد غم ز چهره ای رنجور چون نسیم بهار لبخندنت دستِ رحمت نوشته روزِ ازل نام زینب به روی سربندت ما به این صبر و استقامت تان ای بزرگان عشق مدیونیم با تمام وجود پیر و جوان از شما عاشقانه ممنونیم خستگی؛ دوری از عزیزان را به دل و جان خریده اید شما طعم ایثار و جانفشانی را چون شهیدان چشیده اید شما آرزو می کنیم این ایام از غم و غصه ها رها بشویم باز همراه خانواده شبی زائر مشهدالرضا بشویم شاعر/ قاسم نعمتی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
عجل الله فرجه الشریف 🔺بمناسبت سال جدید و تقدیم به حاج قاسم و مدافعان سلامت ای عزیز، ای بزرگ، ای آقا مسّنا الضّر شده است ناله‌ی ما واقعا بی بضاعتیم همه نظر انداز در پیاله‌ی ما از زمستان گذشتن آسان نیست بازگرد و بهار کن ما را پدر کودکان سرگردان عید شد! نو نوار کن ما را دردمندم اگر، طبيب تويى به منِ خونجگر توجه کن به منی که همیشه گم شده ام یک کمی بیشتر توجه کن کی میایی تصدقت بشوم بی تو هر سال، مرگ تقویم است شوق اعلام روز آمدنت در دل برگ برگ تقویم است ‎ چه هراسی از ابتلا و بلا هرچه باشد تو صاحب مایی این دو خط شعر نیست، باور ماست هرکجایی مراقب مایی اولین جمعه ندبه میخوانیم با تو ما عهد بسته ایم بیا بدترین درد ماست دوری تو از همه دست شسته ایم بیا کاش میشد نشست پهلویت بغل چادر تو چادر زد چشمهایش به راه تو خون شد پدرم را خدا بیامرزد ‎ بی تکلف بگویم آخر شعر استعاره، کنایه، لازم نیست حیف شد دور سفره‌ی امسال همه هستند، حاج قاسم نیست ‎ غصه ما کبوتران حرم این شده دور از آسمان هستیم‎ جای پابوسی امام رضا گوشه خانه هایمان هستیم از همين راه دور ميگوييم السلام عليك، اما حيف وقت تحويل سال، گريانيم كربلا نيستيم آقا حيف جاى از جان گذشته ها امسال مشهد و كربلا زيارت كن به پرستارِ روز عاشورا به پرستارها عنايت كن اين پرستارهاى كشور ما خوش به امضاى زينب اند همه روزها گرچه سخت ميگذرد ياد غمهاى زينب اند همه يك پرستار و آن همه مجروح يك زن و آن همه سپاه اى واى دخترانى كه سوخت دامنشان زآتش داغ خيمه گاه اى واى سپر تازيانه ها شده بود جز خدا او به غير تكيه نكرد غصه بسيار ديد بعد حسين ولى يك مرتبه گلايه نكرد شاعر/ محمدجواد پرچمی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
🔺بداهه ای تقدیم به مدافعان سلامت همیشه بر سر ما تاج عزتید شما مدافعانِ غیورِ سلامتید شما همین که خادم مردم شدید مدت هاست برای ما همه در اوج شوکتید شما زمان جنگ به خط مقدم آمده اید هم افتخار و هم الگوی ملتید شما اگر چه حال خوشی نیست حالتان امروز به لطف حضرت حق خوش سعادتید شما در این زمانه که هر کس به فکر خود بوده نماد غیرت و کوه شهامتید شما شدید یاور و غمخوار حال بیماران به درس حضرت زینب روایتید شما بدون رنگ و ریایید در دل غربت چه عاشقانه به فکر شهادتید شما به احترام شما عشق میشود تکثیر فرشته های خدا، بی نهایتید شما شفا ز دست خداوند میرسد، اما وسیله های نزول اجابتید شما گرفته اید به کف جان خود در این میدان امید کشور عشق و صلابتید شما مگر نه اینکه زیارت، مسیر معرفت است؟ در اوج خدمت، گرم زیارتید شما مدافعان سلامت! مدافعان وطن! و صاحبان غرور و کرامتید شما فرشته های زمینید در لباس سفید و در مقام صبوری؛ نهایتید شما حدیث و شعر شهادت شعار هر دم ماست ولی بدون سخن گرم سبقتید شما در این بلای پر از غم شبیه سنگ صبور شبیه قطره ی باران رحمتید شما جهاد کردنتان شد روایت قرآن... همیشه منشا خیر و اجابتید شما پس از خدا به شما دل سپرده اند همه همیشه مایهٔ امید و برکتید شما در این زمان پریشان... در این زمین مریض مدافعان حریم سلامتید شما شاعران/ حسین صیامی، زینب سادات محمدی، محمدمهدی سفیدگر، نوری، مهدی کبیری، احمد ایرانی نسب، وحید نوری، علی مستوفی، زهره نصیری، مرتضی سراوانی، میلاد موسوی، علی علیخانی، محمد اسماعیل‌پور با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
#مناجات_با_خدا 🔺رباعی بمناسبت وداع با ماه رجب محتاج عنایت توأم احسان کن رحمی به گدای بی سر و سامان کن این آخرِ ماهِ رجبی، یا الله پاکم کن و بعد وارد شعبان کن شاعر/ امیر عباسی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
🏳️ #حلول_ماه_شعبان و اعیاد این ماه بر همگی مبارک 🔺رباعی شعبان شد و ما اگر چه عصیان داریم بر لطف حق امید فراوان داریم از زمره ی أین الرجبیون ماندیم امید به وعده های شعبان داریم شاعر/ سیدرضا مؤید با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
🔺بمناسبت ماه شعبان در ماه شعبان آمدم، محزون و گریان آمدم زار و پشیمان آمدم، یا ربنا اغفرلنا من رو سیاهم یا اله، نامه تباهم یا اله پر اشتباهم یا اله، یا ربنا اغفرلنا من عبد بی ایمان شدم، دور از تو و قرآن شدم من بنده ی شیطان شدم، یا ربنا اغفرلنا شیطان هم آغوشم شده، ذکر دل و هوشم شده مردن فراموشم شده، یا ربنا اغفرلنا از نفس اماره ببین، خوردم خدا من بر زمین گویم به حالی دل غمین، یا ربنا اغفرلنا حاجیِّ احرام توأم، ممنونِ اکرام توام من تشنۀ نام توام، یا ربنا اغفرلنا هستی تو کاشف الکروب، هستی تو غفار الذنوب هستی تو ستار العیوب، یا ربنا اغفرلنا دیدی که در خلوت چه شد، آن لحظۀ لذت چه شد پس لطف و غفرانت چه شد، یا ربنا اغفرلنا من شیعه زاد حیدرم، من نوکر پیغمبرم مستِ حسینِ بی سرم، یا ربنا اغفرلنا یارب به حق مصطفی، حق علی مرتضی بگذر ز کوه جرم ما، یا ربنا اغفرلنا شاعر/ رضا تاجیک با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
🔺ماه شعبان عمر با غفلت گذشت و صرف قیل و قال شد روسیاهی قسمت این عبد بد اقبال شد اعتقادم پیش رنگ دار دنیا رنگ باخت بنده ات تطمیع شد، غافل شد و اغفال شد در صدایم جوهره باقی نمانده ای خدا بدزبانی ام سبب شد که زبانم لال شد قلب من گر چه به دست اشکهایم فتح شد با نگاه سوی نامحرم، ز نو اشغال شد ماه شعبان دست من کوتاه ماند از دامنت ماه شعبان قسمتم یک مشت سیب کال شد کاش می گفتند روز اول ماه خدا روی ماه یوسف زهرا هم استهلال شد با لب خشکیده ام دادم سلامی برحسین باز هم با روضه اش از روزه استقبال شد مادری قامت خمیده اشکهایم را خرید دستگیرم روضه خوان روضه ی گودال شد... شاعر/ محسن حنيفی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام 🔺ماه شعبان ماه عشق است ماه عشّاق است ماه دل‌ های مست و مشتاق است در ميخانه ی کرم شد باز الدخيل اين حریمِ رزاق است ريزه خوارش فقط نه اهل زمين جرعه نوشش تمام آفاق است بی ‌حساب است فضل این ساقی شب جود و سخا و انفاق است بين دل ‌های بيدلان امشب با سر زلف يار ميثاق است شب زلف مجعّدش والّيل صبح چشمش به عالم اشراق است قبره في قلوب من والاه حرمش قبله گاه عشّاق است «ماه شعبان رسيد! ماه سه ماه کربلا می رويم! بسم الله» السلام ای پناه مُلک و مکان در يد قدرتت عنان جهان رفته قنداقه ات به عرش خدا تشنه ی پای بوسی ‌ات همگان در طوافت قيامتی شده است می ‌رسد هر فرشته با هيجان پَر قنداقه ی تو می ‌بخشد پر و بالی به فطرس نگران عطر و بوی مليح پيرهنت مانده در خاطر نسيم جنان تا ببوسد لبان أطهر تو رحمت واسعه گشوده دهان از سر انگشت پاک مصطفوی جرعه جرعه بنوش شيره ی جان خواند جدّت حسينُ منّی را وَ أنا مِن حسين را تو بخوان با تو جود و شجاعت نبوی ‌ست ای شکوه حماسه ‌های عيان در نمازت شبيه فاطمه ای بين ميدان علی ست جلوه کنان چشم‌های تو مرز خوف و رجاست قَهر و مِهر تو آتش است و امان رحمت محض! يا ابا الأيتام! پدری کن برای عالميان ای که آقائی تو بی ‌حد است باز ما را به کربلا برسان شب جمعه شميم سيب حرم منتشر می ‌شود کران به کران روضه ‌هايت بهشت اهل ولاست چشم ما چشمه ‌های کوثر آن وَ مِنَ الماءِ کُلَّ شَیءٍ حَیّ اشک ‌ها از غمت هميشه روان السلام ای شهيد روز دهم السلام ای امام تشنه لبان تا ابد در فراز پرچم توست خون سرخت هميشه در جَرَيان کربلای تو از ازل بوده‌ مبدأ حرکت زمين و زمان «شب سوم رسيده ‌ای، ای ماه السلام عليک ثارالله» شاعر/ یوسف رحیمی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام السلام ای نگين عرش برين سروِ بالا بلند اُم بنين گره از گيسوان خود وا کن هر سر موی توست حبل متين جذبه ‌های نگاه هاشمی ‌ات ماه را می ‌کشد به سوی زمين عبد صالح! مُواسِی لله! پدر فضل! روح حق و يقين! به حضورت گشوده دست، فلک به قدوم تو سوده عرش، جبين وقت هوهوی ذوالفقار علی ست به روی مرکب حماسه نشين می ‌شود با اشاره ی‌ تو دو نيم هر کسی آيد از يسار و يمين زينبت «إن يکاد» می ‌خواند آسمان محو هيبت تو! ببين کاشف الکرب اهل بيت نبی! بازوان توأند حصن حصين ماه من بازوي رشيد تو را که برافراشته است بيرق دين ـ زده بوسه علی به گريه چنان چيده از آن حسين بوسه چنين نقش باب الحوائجی داری به روی بازويت شبيه نگين سائلان تو بي ‌شمارند و ... گوشه چشمی به ما! بس است همين شب جود و کرامت و بذل است شب چارم شب اباالفضل است شاعر/ یوسف رحیمی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام السلام ای حقيقت جاری روح تقوا و زهد و بيداری سيد السّاجدينِ شهر رسول عبد مسکينِ حضرت باری روزهايت مجاهدت، ايثار نيمه شب‌هات بخشش و ياری در مناجاتت ای صحيفه ی نور آيه آيه زبور می ‌باری همه مجذوب ربنای تواند محوِ این سِیْر و این سبکباری گوش کن اين صدای داوود است که به شوق تو می ‌شود قاری پا برهنه به حجّ که می ‌آيی کعبه را هم به وجد می ‌آری در شکوه و حماسه بی ‌مثلی خطبه ‌هایت زبانزدند آری واژه‌های تو تیغِ برّانند ثانی حیدری و کراری شام و کوفه به لرزه افتادند سرنگون پایه ی ستمکاری در مصاف تو سهم دشمن دون چیست غیر از مذلت و خواری وارث عزت و سخای حسین ای که بعد از عمو، علمداری به محبان خود نظر فرما بیشتر موقع گرفتاری رو سياهی من گذشت از حدّ تو برايم مگر کنی کاری در نماز شبت دعايم کن تو عزيزی تو آبروداری دلم از بند هر غم آزاد است شافع من امام سجاد است شاعر/ یوسف رحیمی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |