eitaa logo
سوز و ساز | مجتبی حاجی پور
1.3هزار دنبال‌کننده
320 عکس
169 ویدیو
2 فایل
•{﷽}• اینجا مطالبی رو از خودم و دیگران براتون به اشتراک میذارم. امیدوارم به دردتون بخوره. 🌹 اگه کاری داشتید، درخدمتم | @SoozosazAdmin
مشاهده در ایتا
دانلود
🗂 فهرست ، به شرح ذیل می باشد: 🔺راهنما/ برای استفاده از مطالب بیشتر و سهولت در جستجو حتماً از استفاده کنید. آنهایی که هشتگ ندارند، به زودی فعال می شوند. 📜 اشعار پیامبر و امامان: (ص) (ص) (ص) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) مرثیه_امام_هادی (ع) (ع) (ع) (ع) (عج) (عج) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📜 اشعار بانوان اهل بیت: (س) (ع) (س) (س) (س) (ع) (س) (س) (س) (س) (س) (س) (س) (س) (س) (س) مرثیه_حضرت_ام_کلثوم (س) مدح_مرثيه_حضرت_رباب (س) مرثیه_حضرت_رباب (س) (س) (س) (س) (س) (س) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📜 اشعار شهیدان کربلا: (ع) (ع) (ع) مرثيه_فرزندان_حضرت_زينب (ع) (ع) (ع) مرثیه_اصحاب_امام_حسین (ع) (ع) مرثیه_حضرت_عبدالله (ع) (ع) (ع) مدح_حضرت_علی_اصغر (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📜 اشعار خاندان اهل بیت: (ع) مرثیه_حضرت_حمزه (ع) مرثیه_حضرت_محسن (ع) (ع) (ع) مرثیه_حضرت_عبدالعظیم (ع) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📜 اشعار متفرقه: عروسی_مذهبی عید_مبعث عید_قربان روز_عرفه ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ 📜🎵 اشعار و سبکهایی که هشتگ مشترک دارند: [هم شعر و هم سبک] [هم شعر و هم سبک] [هم شعر و هم سبک] [هم شعر و هم سبک] (ع) [هم شعر و هم سبک] 🌀 به مرور کامل می شود. ⚠️فعلاً هشتگ های فعال موجود هستن. فهرست سبکها و فیش ها در ادامه 👇
علیه السلام شبهای جمعه نیمه شبها تا سپیده بر روی اسرارش خدا پرده کشیده از راه می‌آید زنی قامت خمیده لب می‌گذارد روی حلقوم بریده فریادهای یا بنی پا بگیرد حیدر بیاید بازوی زهرا بگیرد روضه نمی‌خواهد تنی که سر ندارد قربان آن آقا که انگشتر ندارد یک جای سالم اندر آن پیکر ندارد جایی برای بوسۀ مادر ندارد گیسوی خود را ریخته روی گلویش مادر بود اینگونه شکل گفتگویش گوید بنی، یا بنی، یا بنی برخیز آمد مادرت زهرا، بنی دیدم خودم در عصر عاشورا، بنی افتاده بودی زیر دست و پا، بنی من بی وضو موی تو را شانه نکردم حالا به دنبال سرت باید بگردم شاعر/ قاسم نعمتی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام 🔺خروج کاروان امام از مدینه به مکه مدینه حسینت کجا می‌رود؟ اگر می‌رود، شب چرا می‌رود؟ غریب وطن نیمه‌شب از وطن غریبانه پیش خدا می‌رود دلِ شب خدا را صدا می‌زند چرا ساکت و بی‌صدا می‌رود؟ اجل پیش رو، مادرش فاطمه، به دنبال او از قفا می‌رود «به تعجیل رو در کجا می‌برد؟ مگر سر برای خدا می‌برد؟» صدای جرس آه جان بر لب است جگرسوز چون نالۀ زینب است «طِرِمّاح» یک لحظه محمل مران! خدا را! که وقت نماز شب است نفس‌ها همه نالۀ یا حسین دعاها همه سوز و تاب و تب است به هر منزلی مرگ، چشم انتظار به هر محملی نغمۀ «یارب» است «شما هم چو مرغ شب، ای ناقه‌ها! بنالید با زینب، ای ناقه‌ها!» شب است و بیابان پر از ولوله مدینه دعا کن به این قافله همانا به شوق وصال خدا گرفتند از دیگران فاصله خدا رحم آرد به حال رباب که بر کف گرفته کمان حرمله پدر را ببرّند لب‌تشنه سر پسر را ببندند در سلسله «شرار جگر شمع محمل شده نوای جرس آتش دل شده» مدینه دعا کن برای حسین که خالی بُوَد در تو جای حسین مدینه مدینه دگر نشنوی دل شب صدای دعای حسین مدینه به اهل مدینه بگو که فرداست روز عزای حسین خدایت دهد صبر، ام‌البنین! که عباس گردد فدای حسین «دلش یاد رخسار پیغمبر است نگاهش به روی علی‌اکبر است» مدینه دعا کن که این انجمن بیایند بار دگر در وطن از آن بیم دارم که دخت علی ز شش یوسف آرد یکی پیرهن از آن بیم دارم که رأس حسین لب تشنه گردد جدا از بدن از آن بیم دارم که پرپر شود چو گل پیکر قاسم‌بن‌حسن شاعر/ غلامرضا سازگار با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام 🔺خروج کاروان امام از مدینه به مکه وقتی که می رفتند دنیا گریه می کرد شهر مدینه مثل زهرا گریه می کرد وقتی که می رفتند پشت پای آن ها چشمان جبرائیل حتی گریه می کرد پائین پای ناقه مریم گریه می کرد دورِ سر گهواره عیسی گریه می کرد این است آن داغ عظیمی که برایش حتّی میان تشت یحیی گریه می کرد این است زینب بانویی که زیر پایش زانوی لرزه دار سقا گریه می کرد بوسید اکبر دست های مادرش را در زیر چادر، ام لیلا گریه می کرد بر روی دامن مادری در گوش طفلش آهسته تا می گفت لالا گریه می کرد یک کاروانِ گریه شد وقتی رقیه با گفتن بابا، بابا گریه می کرد در زیر پای محمل مستوره ی عشق منزل به منزل ریگ صحرا گریه می کرد وقتی که می رفتند عالم سینه می زد وقتی که می رفتند دنیا گریه می کرد شاعر/ علی اکبر لطیفیان با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام 🔺خروج کاروان امام از مدینه به مکه حضرت عشق در پناه خدا بسلامت برو سفر آقا آمدیم از برای بدرقه ات همه ایل ما فدای شما راهی شهر مکه ای خیر است حجتان بی خطر بدون بلا دختران تو یک به یک مریم پسران تو یک به یک عیسی قاسم آورده با خودش نجمه اکبر آورده با خودش لیلا همه سیراب مشک آب عمو همه مدیون غیرت سقا چه حیایی چه عصمتی دارد جان فدای سه ساله ات آقا میفرستی رباب را مروه شیرخواره میاوری به منا خواهرت را خودت سوارش کن محملش را درست کن اینجا ذره ای خاکی است چادر او گریه اصلا برای چه حالا؟! نکند رفته ای به روز دهم نکند رفته ای به کرببلا در شلوغی مفرط گودال تشنه ای ذبح میشود تنها بدنش زیر نیزه ها مانده سرش اما به دامن زهرا پیش چشم حسین یک لشگر میرود سمت خیمه ی زن ها گوشواره زگوش می افتد چند خلخال میرود یغما وای از قتل عام آل رسول وای از داغ روز عاشورا شاعر/ سیدپوریا هاشمی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام 🔺دوبیتی خروج کاروان امام از مدینه به مکه اجل چون سایه‌ای دور و برش بود و شمشیر بلا روی سرش بود شبانه از مدینه رفت بیرون شبانه رفتن ارث مادرش بود شاعر/ میثم مؤمنی‌نژاد با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام 🔺خروج کاروان امام از مدینه به مکه پنهان ز خواهر می کنی چشم ترت را شاید ندیدی اشک های خواهرت را بار سفر بستی مدینه شعله ور شد در یاد دارم آن نگاه آخرت را ام البنین روی سرت قرآن گرفته تا پر کند یکبار جای مادرت را گریه طبیعی بود هنگامی که بردی نوزاد چندین روزه ات را همسرت را اما نفهمیدم چرا آهی کشیدی وقتی نظر کردی قد آب آورت را فقدان پیغمبر دوباره می شد احساس وقتی که می بردی علی اکبرت را یا که بگو آوردن خلخال ممنوع یا که درآور گوشوار دخترت را از چشم های عمهء سادات پیداست آماده کرده بوسه های حنجرت را من آرزو دارم فقط زینب نبیند روزی سر و موی پر از خاکسترت را شاعر/ مهدی مقیمی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام 🔺خروج کاروان امام از مدینه به مکه ای ساربان آهسته ران کز دیده دریا می رود از شهر زهرا نیمه شب فرزند زهرا می رود منزل به منزل کاروان گردیده در صحرا روان با ناله و آه فغان تنهای تنها می رود ریحانه ی خیرالبشر کرده سوی جانان سفر یا آنکه موسایی دگر در طور سینا می رود قلب سکینه مشتعل، اشکش به رخ، خونش به دل با دیده ی دریائی اش دنبال سقّا می رود اصغر زدامان رباب پر می زند بر دوش باب با شوق پیکان بلا همراه بابا می رود لیلا جوانت را به بین با رفتن آن نازنین گویی محمّد بر زمین از عرش اعلا می رود ریحانه ی باغ حسن پوشیده بر قامت کفن تا شوید از خون پیرهن با شور و غوغا می رود آید زصحرا زمزمه خون ریزد از چشم همه سقّای آل فاطمه عطشان به دریا می رود ای آسمان اختر فشان بنگر برای بذل جان ماه بنی هاشم روان با ماه لیلا می رود زینب شده محمل نشین با ناله های آتشین منزل به منزل کو به کو صحرا به صحرا می رود شاعر/ غلامرضا سازگار با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام 🔺خروج کاروان امام از مدینه به مکه عزت زیاد، آه، کجا میروی حسین تا مکه، یا به کرب و بلا میروی حسین این وقتِ شب! شبانه چرا بار بسته ای با اهلبیتِ آل عبا میروی حسین با کودکان و پردگیان و معاشران گویا به پیشگاه خدا میروی حسین اینگونه که تو غرقِ وداعِ پیمبری داری به مقتل شهدا میروی حسین شش ماهه میبری و جوان میبری و پیر عباس میبری، به خَفا میروی حسین صاحب حرم! چرا ز حرم میزنی برون با سوز و اشک و حال بکا میروی حسین با هیبتِ پیمبر اکرم زدی براه با ذکر مادرت، به نوا میروی حسین «اُخرج إلیَ العراق» شنیدی ز جدِّ خود؟ آیا به کوی درد و بلا میروی حسین زینب اسیر میشود و تو شهیدِ عشق داری بسوی اهل جفا میروی حسین حج را بَدل به عمره کنی ای امامِ حج تا قتلگاه، جای منا میروی حسین زیر سُم ستور، تنَت لِه شود غریب در زیر تیغِ کین ز قفا میروی حسین در پیش چشم فاطمه با جسم بی کفن بر عهد خویش کرده وفا میروی حسین از کربلا به کوفه و از کوفه تا به شام بر نیزه ها به رأس جدا میروی حسین بعد از تو کوفه، رحم به زینب نمیکند در شامِ غم به طشتِ طلا میروی حسین شاعر/ محمود ژولیده با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام علیه السلام سر در این خانه ها با ما، و پرچم با خودت دسته سینه زنی با ما، ولی دم با خودت روزی اشک تمام نوکران هم با خودت واقعاً دلواپسیم آقا، محرم با خودت از عزاداران آن آقای عطشانیم ما رفته رفته نالۀ مظلوم دارد می‌رسد مادری با کودکی معصوم دارد می‌رسد آه آه خواهری مهموم دارد می‌رسد خنجر کندی روی حلقوم دارد می‌رسد از غم انگشترش پاره گریبانیم ما چکمه‌ای آمد کنار پیکرش یابن شبیب روی تل می‌‌زد به صورت خواهرش یابن شبیب جای او شمر آمده بالاسرش یابن شبیب آه آه از ضربه‌های آخرش یابن شبیب انتهای روضه را زنده نمی‌‌مانیم ما شاعر/ محمدجواد پرچمی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام بر پا بشود محشر کبری شب جمعه آید ز حرم ناله ی زهرا شب جمعه یک هفته نگه داشته غم های دلش را تا لحظه ی دیدارِ پسر تا شب جمعه زیر بغل فاطمه را فضّه گرفته با مریم و آسیه و حوّا شب جمعه با قامت خم، چادر خاکی، رخ نیلی تا صبح کند زمزمه برپا شب جمعه پیراهن خونی شده بر دست بگیرد آشفته شود عرش معلّا شب جمعه مادر گره ی معجر خود باز نموده در لحظه ی بوسیدن رگها شب جمعه آن موی به هم ریخته که در پَسِ در سوخت گردد ته گودال هویدا شب جمعه این بوسه کجا! بوسه ی گودال کجا و یادی کند از زینبِ تنها شب جمعه شاعر/ قاسم نعمتی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام (اربعین) 🔺از زبان حضرت زینب سلام الله علیها ای خدای عشق آمد از سفر پيغمبرت نيمه جان برگشته، ای آرام جانت خواهرت خواهرم اما نه آن خواهر که رفت از کربلا زينبم اما نه آن زينب که بشناسی مرا شمه ای گويم که از داغت چه سان برگشته ام با لوای عشق رفتم با عصا برگشته ام بسکه تا شام بلا بر من جسارت کرده اند شام تا کرب و بلا طفلان مرا آورده اند آنقدر زخم زبان بر قلب تنگم می زدند ای برادر شکر می کردم که سنگم می زدند بارها کردم دعا از ما جدا گردد سرت تا نبينی زير شلاق اوفتاده خواهرت عشق تو هر سو کشاندم ورنه ای روح حجاب دختر زهرا کجا و بزم ننگين شراب سر به زيرم از امانت داریم ای پير عشق ز آنکه جا مانده يکی از غنچه هايت در دمشق شاعر/ ناشناس با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |