eitaa logo
سوز و ساز | مجتبی حاجی پور
1.3هزار دنبال‌کننده
303 عکس
153 ویدیو
2 فایل
🔺 اینجا مطالب و محتواهایی رو از خودم و دیگران براتون به اشتراک میذارم. امیدوارم به دردتون بخوره. درخدمتم | @SoozosazAdmin
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه السلام لب خشک و داغی که در سینه دارم سبب شد که گودال یادم بیاید اباصلت! آبی بزن کوچه‌ها را قرار است امشب جوادم بیاید قرار است امشب شود طوس، مشهد شود قبله‌گاه غریبان مزارم اگر چه غریبی شبیه حسینم ولی خواهری نیست اینجا کنارم به دعبل بگو شعر کامل شد اینجا و قبرٍ بطوسی که خواندم برایش بگو این نفس‌های آخر هم اشکم روان است از بیت کرب و بلایش از آن زهر بی‌رحم پیچیده‌ام من به خود مثل زهرای پشت در از درد شفا بخش هر دردم از بس که خواندم در آن لحظه‌ها روضهٔ مادر از درد بلا نیست جز عافیت عاشقان را تسلای دردم نگاه طبیب است من آن ناخدایم که غرق خدایم «رضا»یم، رضایم رضای حبیب است اباصلت آبی بزن کوچه‌ها را به یادِ سواری که با ذوالفقارش بیاید سحر تا بگردند دورش خراسان و یاران چشم انتظارش شاعر/ قاسم صرافان با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام میان حجره غربت نفس نفس می‌زد نفس نداشت بگوید بیا بیا زهرا لبش کبود ز زهر و دلش پر از آتش به گریه گفت جوادم کنار من باز آ گهی ز سوز دل خود حسن حسن می کرد گهی به ناله صدایش بلند یا اماه به روی خاک رخش را نهاد و گریه نمود به یاد تشنه لبی شهید عاشورا نه خواهری به کنارش نه مادری به سرش غریب و خسته صدا زد که اشهد ان لا... به اشک و آه جوادش چو غسل او می داد بدید بر روی جسمش اثر ز زهر جفا ز کنج حجره غربت به گوش دل یاران نوای ناله جانسوز کیست می آید به روی خاک رخ شمس آل پیغمبر صدای فاطمه یا که علیست می آید ز خستگی نگاهش چنین شود معلوم ز تیر زخم زبان ها دلی حزین دارد به یاد شاه شهیدان به عشق مادر خود میان حجره خود چهره بر زمین دارد چه کرد زهر جفا با وجود این آقا جگر نمانده برایش ز سوزناکی آه میان کوچه نشست و کمی تحمل کرد توان نبود به پا تا دوباره آید راه دلش به یاد خدا و لبش پر از تحلیل به سر کشیده عبا و صدا زند جگرم فتاد بر سر خاک و نگاه منتظرش نوشت بر کف حجره بیا بیا پسرم چگونه روضه بخوانم از این امام غریب به هر نفس، نفس دیگرش نمی آید به گوش شهر بگویید عزیز فاطمه رفت ولی به دیدن او خواهرش نمی آید نباید از سخن حق گذشت ای یاران اگر چه داده رضا جان به بی کسی اما چه گویم از پسری که بدید در دل شب به جسم باب عزیزش به نیزه ها صد جا چگونه می شود آخر ز یادها زائل حکایت تن صد چاک و خواهری محزون کنار مقتل غم یک زن بدون پناه و کل هستی عالم میان لُجّه خون که دیده در دل لشکر بدون پشتیبان زنی شکسته نشیند به محملی تنها که دیده است بیاید به مقتلی خواهر کنار کشته صد پاره برادرها چگونه می شود آخر ز یادها زائل حکایت تن بی سر برابر مادر حکایت لب خنجر به حنجری تشنه و دست و پا زدن یک غریب بی یاور شاعر/ ناشناس با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام ناله ای بر لبم از فرط تقلا مانده سوختم از عطش و چشم به دریا مانده باز دلتنگ جوادم که در این شهر غریب به دلم حسرت یک گفتن بابا مانده دست و پا می زنم امّا جگرم می سوزد به لب سوخته ام روضه ی زهرا مانده جان به لب می شوم و کرب و بلا می بینم که لب کودکی از فرط عطش وا مانده مادرش چشم به راه است که آبش بدهند وای از حرمله آن جا به تماشا مانده شعله ور می شوم از زهر و حرم می بینم که در آتش دو سه تا دختر نو پا مانده دختری می دود و دامن او می سوزد ردّ یک پنجه ولی بر رخ او جا مانده این طرف غارت و سیلی نگاه بی شرم آن طرف بر نوک نیزه سر سقّا مانده شاعر/ حسن لطفی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام درون حجره غربت خدا خدا می کرد کسی که عقده دل را به مرگ وا می کرد شراره را نتوان با شراره کرد خموش به غير زهر که او را ز غم رها می ‌کرد نيافت ساحل امنی به غير موج خطر ميان لُجّه غم هرچه دست و پا می کرد چه جای زهر هلاهل که بر شهادت او غم مصاحبت قاتل اکتفا می کرد غريب و تشنه و تنها بدن کبود از زهر فتاده بوده و با جان او چها می کرد به هر نگاه که می بست و می گشود از درد جواد، نور دل خويش را صدا می ‌کرد حديث غربتش اين بس که پای تابوتش دويده قاتل و گريان رضا رضا می کرد شاعر/ سیدرضا مؤید با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام وقت رفتن زشهر پیغمبر گفت باید به غربتم گریید دیگر این شهر را نمی بینم بر غم بی نهایتم گریید گریه بر من رواست معصومه این مسافر که بر نمی گردد دیدن قبر مادرم زهرا روزی من دگر نمی گردد رفت و قسمت نشد که این خواهر همسفر با برادرش باشد رفت و قسمت نشد که برگردد زائر قبر مادرش باشد رفت و دور از مزار پیغمبر در غریبی ز زهر کین جان داد کنج حجره به خود می پیچید همچو مادر به روی خاک افتاد اثر زهر کینه کاری بود صورتش شد کبود واویلا ذکر پایانیش در این عالم لب خشکیده بود یا زهرا شاعر/ ناشناس با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
🗂 فهرست ، به شرح ذیل می باشد: 🔺راهنما/ برای استفاده از مطالب بیشتر و سهولت در جستجو حتماً از استفاده کنید. آنهایی که هشتگ ندارند، به زودی فعال می شوند. 📜 اشعار پیامبر و امامان: (ص) (ص) (ص) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) مرثیه_امام_هادی (ع) (ع) (ع) (ع) (عج) (عج) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📜 اشعار بانوان اهل بیت: (س) (ع) (س) (س) (س) (ع) (س) (س) (س) (س) (س) (س) (س) (س) (س) (س) مرثیه_حضرت_ام_کلثوم (س) مدح_مرثيه_حضرت_رباب (س) مرثیه_حضرت_رباب (س) (س) (س) (س) (س) (س) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📜 اشعار شهیدان کربلا: (ع) (ع) (ع) مرثيه_فرزندان_حضرت_زينب (ع) (ع) (ع) مرثیه_اصحاب_امام_حسین (ع) (ع) مرثیه_حضرت_عبدالله (ع) (ع) (ع) مدح_حضرت_علی_اصغر (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📜 اشعار خاندان اهل بیت: (ع) مرثیه_حضرت_حمزه (ع) مرثیه_حضرت_محسن (ع) (ع) (ع) مرثیه_حضرت_عبدالعظیم (ع) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📜 اشعار متفرقه: عروسی_مذهبی عید_مبعث عید_قربان روز_عرفه ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ 📜🎵 اشعار و سبکهایی که هشتگ مشترک دارند: [هم شعر و هم سبک] [هم شعر و هم سبک] [هم شعر و هم سبک] [هم شعر و هم سبک] (ع) [هم شعر و هم سبک] 🌀 به مرور کامل می شود. ⚠️فعلاً هشتگ های فعال موجود هستن. فهرست سبکها و فیش ها در ادامه 👇