eitaa logo
سربازان ولایت
453 دنبال‌کننده
33.2هزار عکس
16.4هزار ویدیو
1.8هزار فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
السلام علیک یا قتیل العبرات سلام بر تو ای کشته ی اشکها 🖤کانال (یس)🖤 🆔@yasin36ir sapp.ir/yasin36ir eitaa.com/yasin36ir
2_5447350301902243078.mp3
16.42M
تک |یادگار مجتبی به یاری امام 🖤کانال (یس)🖤 🆔@yasin36ir sapp.ir/yasin36ir eitaa.com/yasin36ir
2_5447350301902243080.mp3
11.83M
شور|حب الحسین یعنی سلام خدا 🖤کانال (یس)🖤 🆔@yasin36ir sapp.ir/yasin36ir eitaa.com/yasin36ir
2_5447350301902243081.mp3
16.84M
شور|تو شیرینی دنیامی تو دلخوشی فردامی 🖤کانال (یس)🖤 🆔@yasin36ir sapp.ir/yasin36ir eitaa.com/yasin36ir
4_5972079697838735854.mp3
13.92M
حاج محمود کریمی محرم 1396 شب ششم 🖤کانال (یس)🖤 🆔@yasin36ir sapp.ir/yasin36ir eitaa.com/yasin36ir
مهم و خواندنى 💥برگشتن از ی رد شده به اسم 🔺مگر تحقیق و توسعه ، جزء خط قرمزهای رهبری نبود؟ 🔹همواره گفته بودیم که جمله «برجام تصمیم نظام و مورد تایید رهبری ست» یک و ظلم و فریب بزرگی است. مقام معظم رهبری برجام را مشروط به ۹ شرط مهم و ده ها هشدار امضا نمودند. این نامه ی ۹ بندی به عنوان برجام با تصميم نظام است. چراکه تقریبا چیزی از این شروط اجرا نشد! 🔹امروز که بناست گام سوم کاهش تعهدات برداشته شود، عدول دولت از یکی دیگر از شرط های رهبری مشخص شد؛ شرط ادامه تحقیق و توسعه. ✅شرط هفتم نامه رهبری این بود: «سازمان انرژي اتمي، ‌تحقيق و توسعه را در مقام اجرا به‌گونه‌اي ساماندهي كند كه در پايان دوره‌ي 8 ساله هيچ كمبود فناوري براي ايجاد غني‌سازي مورد قبول در برجام وجود نداشته باشد.» ایشان پیش از نامه نیز این شرط را مکرر بیان فرموده بودند: «ادامه کار تحقیق و توسعه و ساخت و ساز در زمان محدودیت در همین مدّتِ محدودیّت هم که ما قبول میکنیم، کار تحقیق و توسعه و ساخت و ساز بایدادامه‌پیداکند، که این هم از جمله‌ى خطوط‌قرمزى است که مسئولین محترم روى آن تکیه کردند؛ گفتند ما حاضر نیستیم از تحقیق و توسعه دست برداریم؛ حق با اینها است. در طول این سالهاى محدودیّت هم، بایست ‌تحقیق ‌و توسعه ‌ادامه ‌داشته ‌باشد. آنها حرف دیگرى میزنند؛ آنها میگویند شما ده سال دوازده سال یا بیشتر هیچ کارى نکنید، بعد از آن شروع کنید به تولید، شروع کنید به ساخت! که این حرف زور مضاعفى است، حرف ‌غلط ‌مضاعفى‌است.» ۱۳۹۴/۰۴/۰۲ 🔹طبق گام سوم سازمان انرژی اتمی باید هر آنچه کشور در زمینه تحقیق وتوسعه فناوری هسته ای نیاز دارد، اقدام کند. این نشان می دهد دولت محدودیت تحقیق و توسعه را در این مدت و در متن برجام پذیرفته‌است. 🔹این هم سندی دیگر در خلاف بودن برجام! 🔻یعنی ما درحال حاضر در حال کاهش تعهداتی هستیم که روی خروج از خطوط قرمزمان بستیم؛ نه تعهدات قانونی‌ مان! هنوز مانده تا بفهمیم با برجام چه بر سرمان آورده اند! ❌ حسن روحانی خائن وبرباد دهنده هست ونیست کشور 🖤کانال (یس)🖤 🆔@yasin36ir sapp.ir/yasin36ir eitaa.com/yasin36ir
🌸🍃🌸🍃 اگر خواندي و دلت شكست التماس دعا یکی از شیعیان در بصره سالی ده شب در خانه اش دهه عاشورا روضه خوانی می کرد این بنده خدا ورشکست شد و وضع زندگی اش از هم پاشیده شد حتی خانه اش را هم فروخت . نزدیک محرم بود با همسرش داخل منزل روی تکه حصیری نشسته بودند یکی دو ماه دیگر بنا بود خانه را تخلیه کنند، و تحویل صاحبخانه بدهند و بروند. همسرش می گوید: یک وقت دیدم شوهرم منقلب شد و فریاد زد. گفتم : چه شده ؟ چرا داد می زنی ؟ گفت : ای زن ما همه جور می توانستیم دور و بر کارمان را جمع کنیم ، آبرویمان یک مدت محفوظ باشد، اما بناست آبرویمان برود. گفتم : چطور؟ گفت : هر سال دهه عاشورا امام حسین (ع ) روی بام خانه ما یک پرچم داشت مردم به عادت هر ساله امسال هم می آیند ما هم وضعمان ایجاب نمی کند و دروغ هم نمی توانیم بگوئیم آبرویمان جلوی مردم می رود. یکدفعه منقلب گردید، گفت : ای حسین (ع) مپسند آبرویمان میان مردم برود، قدری گریه کرد. همسرش گفت : ناراحت نباش یک چیز فروشی داریم . گفت : چی داریم ؟ گفت : من هیجده سال زحمت کشیدم یک پسر بزرگ کردم پسر وقتی آمد گیسوانش را می تراشی ، و فردا صبح دستش را می گیری می بری سر بازار، چکار داری بگوئی پسرم است ، بگو غلامم است . و به یک قیمتی او را بفروش و پولش را بیاور و این چراغ محفل حسینی را روشن کن . مرد گفت : مشکل می دانم پسر راضی بشود و شرعاً نمی دانم درست باشد که او را بفروشیم یا نه . زن و شوهر رفتند خدمت علماء و قضیه را پرسیدند، علماء گفتند: پسر اگر راضی باشد خودش را در اختیار کسی بگذارد اشکالی ندارد، و بعد از سؤ ال بر گشتند خانه . یک وقت دیدند در خانه باز شد پسرشان وارد شد، پسر می گوید. وقتی وارد منزل شدم دیدم مادرم مرتب به قد و بالای من نگاه می کند و گریه می کند، پدرم مرتب مرا مشاهده می کند اشک می ریزد گفتم : مادر چیزی شده ؟ مادر گفت : پسر جان ما تصمیم گرفته ایم تو را با امام حسین (ع ) معامله کنیم . پسر گفت : چطور؟ جریان را نقل کردند پسر گفت : به به حاضرم چه از این بهتر. شب صبح شد گیسوان پسر را تراشیدند، پدر دست پسر را گرفت که به بازار ببرد پسر دست انداخت گردن مادرش (مادر است و اینهم جوانش است ) پس یکمقدار بسیار زیادی گریه کردند و از هم جدا شدند. پدر، پسر را آورد سر بازار برده فروشان ، به آن قیمتی که گفت ، تا غروب آفتاب هیچکس نخرید، غروب آفتاب پدر خوشحال شد، گفت : امشب هم می برمش خانه یکدفعه دیگر مادرش او را ببیند فردا او را می آورم و می فروشم . تا این فکر را کردم دیدم یک سوار از در دروازه بصره وارد شد و سراسیمه نزد ما آمد بمن سلام کرد جوابش را دادم . فرمود: آقا این را می فروشی ؟ (نفرمود غلام یا پسرت را می فروشی ) گفتم : آری . فرمود: چند می فروشی ؟ گفتم : این قیمت ، یک کیسه ای بمن داد دیدم دینارها درست است . فرمود: اگر بیشتر هم می خواهی بتو بدهم ، من خیال کردم مسخره ام می کند. گفتم : نه . فرمود: بیا یک مشت پول دیگر بمن داد. فرمود: پسر جان بیا برویم . تا فرمود پسر بیا برویم ، این پسر خود را در آغوش پدرش انداخت ، مقدار زیادی هم گریه کرد بعد پشت سر آن آقا سوار شد و از در دروازه بصره رفتند بیرون . پدر می گوید: آمدم منزل دیدم مادر منتظر نتیجه بود گفت : چکار کردی ؟ گفتم : فروختم . یک وقت دیدم مادر بلند شد گفت : ای حسین (ع) به خودت قسم دیگر اسم بچه ام را به زبان نمی برم . پسر می گوید: دنبال سر آن آقا سوار شدم و از در دروازه بصره خارج شدیم بغض راه گلویم را گرفته بود بنا کردم گریه کردن ، یک وقت آقا رویش را برگرداند، فرمود: پسر جان چرا گریه می کنی ؟ گفتم آقا این اربابی که داشتم خیلی مهربان بود، خیلی با هم الفت داشتیم ، حالا از او جدا شدم و ناراحتم . فرمود: پسرم نگو اربابم بگو پدرم . گفتم : آری پدرم . فرمود: می خواهی برگردی نزدشان ؟ گفتم : نه . فرمود: چرا؟ گفتم : اگر بروم می گویند تو فرار کردی . فرمود: نه پسر جان ، برو پائین من را پائین کرد، فرمود: برو خانه . گفتم : نمی روم ، می گویند تو فرار کردی . فرمود: نه آقا جان برو خانه اگر گفتند فرار کردی بگو نه ، حسین مرا آزاد کرد. یک وقت دیدم کسی نیست . پسر آمد در خانه را کوبید مادر آمد در را باز کرد. گفت : پسرجان چرا آمدی ؟ دوید شوهرش را صدا زد گفت : بتو نگفته بودم این بچه طاقت نمی آورد، حالا آمده . پدر گفت : پسر جان چرا فرار کردی ؟ گفتم : پدر بخدا من فرار نکردم . گفت : پس چطور شد آمدی ؟ گفتم : بابا حسین عليه السلام آزادم کرد. 🖤کانال (یس)🖤 🆔@yasin36ir sapp.ir/yasin36ir eitaa.com/yasin36ir
4_5825715952649503612.mp3
8.38M
🔊 حکایت کامل برای روضه امام حسین علیه السلام 🔘 هیئت الرضا علیه السلام 🎤 حاج حيدر 🖤کانال (یس)🖤 🆔@yasin36ir sapp.ir/yasin36ir eitaa.com/yasin36ir
به رسم ادب روزمونو با سلام بر سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین ع شروع میکنیم🌷 اَلسلامُ علی الحُسین ع وعلی علی بن الحُسین ع وَعلی اُولاد الـحسین ع وعَلی اصحاب الحسین ع 🌸🌺🌸🌺🌸 🆔@yasin36ir sapp.ir/yasin36ir eitaa.com/yasin36ir
4_5812163526944358952.mp3
5.19M
#فایل_صوتی_زیارت_عاشورا #منصوری 🌷کانال (یس)🌷 🆔@yasin36ir sapp.ir/yasin36ir eitaa.com/yasin36ir 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌸🌷🌸 🌺کانال قرآن🌺 🌸🍀🌸🍀🌸 @Tartil604Quran 🍀🌸🍀🌸🍀