eitaa logo
سربازان ولایت
460 دنبال‌کننده
32.7هزار عکس
15.6هزار ویدیو
1.7هزار فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔶 داستان شهر 🔶 تقدیم به حضرت زهرا (س) 👈👈شهر مزار شریف در ولایت بلخ قرار دارد و دارای بارگاهی باعظمت و باشکوه بوده و مورد توجه شیعیان افغانستان است گرفتاران بسیاری از این بارگاه حاجت گرفته اند مشهور است کبوتران با هر رنگی به این بارگاه بیایند به رنگ سفید درمی آیند روی سنگ قبر نوشته شده است هذا مزار شریف علی بن ابیطالب اینجا مزار شریف علی ابن ابیطالب است باوری غلط وجود دارد که پیکر مطهر امام علی(ع) اینجاست این در حالی است که بی هیچ شک و شبهه ای مرقد مطهر آن حضرت در نجف اشرف است قضیه واقعی مزار شریف که متاسفانه به گوش کمتر شیعه ای در ایران رسیده به این شرح است سالیان پیش حاکم بلخ که سنی مذهب بود دچار زخمی در ناحیه پا گردید مداواهای فراوان نمود لیکن پایش بهبود نیافت شبی حضرت علی(ع) را در خواب میبیند حضرت به او امر میکند که روغن 2 لا برای خوب شدن پایش استفاده کند حاکم تمام علما وزرا اطبای شهر را جمع کرده و میگوید برای من روغن2 لا بیاورید اطبا و علما جواب میدهند ما در تمام عمر خود نام این روغن را نشنیده ایم و بعید است چنین روغنی وجود داشته باشد حاکم جواب داد چون حضرت علی(ع) امر کرده پس این روغن باید در جایی از جهان وجود داشته باشد دستور داد که هرکس روغن 2 لا را بیاورد پاداش بزرگی دریافت میکند خبر شهر به شهر روستا به روستا چرخید لیکن هیچ کس نتوانست روغن 2 لا را یافته و نزد حاکم بیاورد در ولایت بلخ عالمی شیعه که غریب و گمنام بود به نزد حاکم آمد و گفت حاکم باید روغن زیتون استفاده کند حاکم چنین کرد و به سرعت زخم کهنه پایش بهبود یافت پرسید از کجا فهمیدی منظور حصرت علی (ع) از روغن 2 لا روغن زیتون است؟ آن عالم شیعه گفت از انجایی که خدا در آیه 35 سوره نور فرموده است شجره مبارکه زیتونه لا شرقیه و لا غربیه درخت مبارک زیتون که نه شرقی است و نه غربی چون 2 تا لا دارد (لا شرقیه و لاغربیه) پس منظور روغن زیتون بوده است حاکم از این جواب شگفت زده شد و گفت لیاقت تو بالاتر از پاداش نقدی است تو از امروز ندیم خاص ما هستی عالم غریب شیعه حالا شده ندیم خاص و همه کاره دربار پادشاه شهر مدتی گذشت علما و وزیران که اهل سنت بودند به این مقام و جایگاه یک مرد شیعه حسادت کردند به حاکم گفتند ما فهمیده ایم که این مرد شیعه زیارت عاشورا میخواند و به و لعن میفرستد حاکم در حضور علما و وزرا از عالم شیعه پرسید آیا این موضوع صحت دارد؟ عالم شیعه نیامد تقیه کند سیاه نمایی کند برای حفظ مقام و ثروت خود دروغ بگوید لذا با شهامت پاسخ داد من نه تنها عمر و ابوبکر را لعن میکنم بلکه به آنها توهین هم میکنم جماعت از این پاسخ شگفت زده شدند علما گفتند حکم این مرد اعدام است حاکم گفت این مرد فاضل و حکیم است حتما دلیلی دارد به راحتی پشت پا به این مقام و ثروت زده و خریدار مرگ خود شده است از عالم شیعه پرسید چرا به عمر و ابوبکر که مورد احترام ما اهل سنت است لعن میکنی؟ 🌼🌼عالم شیعه جوابی داد که آن مجلس تبدیل به مجلس روضه حضرت زهرا(س) شد و همه حاضرین گریه نمودند🌼🌼 آن عالم شیعه جواب داد حاتم طایی مردی کافر بود ولی در نهایت سخاوت و بخشندگی قبل از مرگ مردم را جمع کرد و گفت آی کسانی که گرسنه بودید و حاتم طایی لقمه نانی در دهان شما گذاشت آی کسانی که برهنه بودید و حاتم طایی لباسی به شما پوشانید آی کسانی که لقمه نانی سر سفره حاتم طایی خوردید الان وقت مرگ من شده و من از شما توقع هیچ پاداشی را ندارم فقط دختری از من به یادگار مانده جان شما و جان این دختر اگر میخواهید محبت های مرا جبران کنید به این محبت کنید خلاصه مردم را به خوش رفتاری با دخترش سفارش ها نمود 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🔶 داستان شهر 🔶 تقدیم به حضرت زهرا (س) 👈👈شهر مزار شریف در ولایت بلخ قرار دارد و دارای بارگاهی باعظمت و باشکوه بوده و مورد توجه شیعیان افغانستان است گرفتاران بسیاری از این بارگاه حاجت گرفته اند مشهور است کبوتران با هر رنگی به این بارگاه بیایند به رنگ سفید درمی آیند روی سنگ قبر نوشته شده است هذا مزار شریف علی بن ابیطالب اینجا مزار شریف علی ابن ابیطالب است باوری غلط وجود دارد که پیکر مطهر امام علی(ع) اینجاست این در حالی است که بی هیچ شک و شبهه ای مرقد مطهر آن حضرت در نجف اشرف است قضیه واقعی مزار شریف که متاسفانه به گوش کمتر شیعه ای در ایران رسیده به این شرح است سالیان پیش حاکم بلخ که سنی مذهب بود دچار زخمی در ناحیه پا گردید مداواهای فراوان نمود لیکن پایش بهبود نیافت شبی حضرت علی(ع) را در خواب میبیند حضرت به او امر میکند که روغن 2 لا برای خوب شدن پایش استفاده کند حاکم تمام علما وزرا اطبای شهر را جمع کرده و میگوید برای من روغن2 لا بیاورید اطبا و علما جواب میدهند ما در تمام عمر خود نام این روغن را نشنیده ایم و بعید است چنین روغنی وجود داشته باشد حاکم جواب داد چون حضرت علی(ع) امر کرده پس این روغن باید در جایی از جهان وجود داشته باشد دستور داد که هرکس روغن 2 لا را بیاورد پاداش بزرگی دریافت میکند خبر شهر به شهر روستا به روستا چرخید لیکن هیچ کس نتوانست روغن 2 لا را یافته و نزد حاکم بیاورد در ولایت بلخ عالمی شیعه که غریب و گمنام بود به نزد حاکم آمد و گفت حاکم باید روغن زیتون استفاده کند حاکم چنین کرد و به سرعت زخم کهنه پایش بهبود یافت پرسید از کجا فهمیدی منظور حصرت علی (ع) از روغن 2 لا روغن زیتون است؟ آن عالم شیعه گفت از انجایی که خدا در آیه 35 سوره نور فرموده است شجره مبارکه زیتونه لا شرقیه و لا غربیه درخت مبارک زیتون که نه شرقی است و نه غربی چون 2 تا لا دارد (لا شرقیه و لاغربیه) پس منظور روغن زیتون بوده است حاکم از این جواب شگفت زده شد و گفت لیاقت تو بالاتر از پاداش نقدی است تو از امروز ندیم خاص ما هستی عالم غریب شیعه حالا شده ندیم خاص و همه کاره دربار پادشاه شهر مدتی گذشت علما و وزیران که اهل سنت بودند به این مقام و جایگاه یک مرد شیعه حسادت کردند به حاکم گفتند ما فهمیده ایم که این مرد شیعه زیارت عاشورا میخواند و به و لعن میفرستد حاکم در حضور علما و وزرا از عالم شیعه پرسید آیا این موضوع صحت دارد؟ عالم شیعه نیامد تقیه کند سیاه نمایی کند برای حفظ مقام و ثروت خود دروغ بگوید لذا با شهامت پاسخ داد من نه تنها عمر و ابوبکر را لعن میکنم بلکه به آنها توهین هم میکنم جماعت از این پاسخ شگفت زده شدند علما گفتند حکم این مرد اعدام است حاکم گفت این مرد فاضل و حکیم است حتما دلیلی دارد به راحتی پشت پا به این مقام و ثروت زده و خریدار مرگ خود شده است از عالم شیعه پرسید چرا به عمر و ابوبکر که مورد احترام ما اهل سنت است لعن میکنی؟ 🌼🌼عالم شیعه جوابی داد که آن مجلس تبدیل به مجلس روضه حضرت زهرا(س) شد و همه حاضرین گریه نمودند🌼🌼 آن عالم شیعه جواب داد حاتم طایی مردی کافر بود ولی در نهایت سخاوت و بخشندگی قبل از مرگ مردم را جمع کرد و گفت آی کسانی که گرسنه بودید و حاتم طایی لقمه نانی در دهان شما گذاشت آی کسانی که برهنه بودید و حاتم طایی لباسی به شما پوشانید آی کسانی که لقمه نانی سر سفره حاتم طایی خوردید الان وقت مرگ من شده و من از شما توقع هیچ پاداشی را ندارم فقط دختری از من به یادگار مانده جان شما و جان این دختر اگر میخواهید محبت های مرا جبران کنید به این محبت کنید خلاصه مردم را به خوش رفتاری با دخترش سفارش ها نمود 🌷کانال (یس)🌷 🆔@yasin36ir sapp.ir/yasin36ir eitaa.com/yasin36ir 🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃
به اعتراف نووی عالم بزرگ مذهب، ام کلثومی که با ازدواج کرد دختر بود نه دختر امیر المومنین علیه السلام 👈پس آنچه باعث این شبهه است صرفا تشابه اسمی است 🔗تصویر را ملاحظه کنید. 🗓٢٩ جمادی الثانی وفات حضرت سلام الله علیها دختر امیرالمؤمنین علیه السلام 🌸کانال (یس)🌸 🆔@yasin36ir sapp.ir/yasin36ir eitaa.com/yasin36ir 🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀
روزی راهبی با جمعی از مسیحیان به مسجد النبی (صلی الله علیه و آله و سلم)آمدند در حالیکه طلا و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه داشتند پس رو کرد به جماعتی که در آنجا حضور داشتند ( نیز در بین جماعت بود )و سوال کرد "خلیفه ی نبی و امین او چه کسیست؟" پس جمعیت حاضر ، ابوبکر را نشان دادند ، پس راهب رو به ابوبکر کرده و پرسید نامت چیست؟ ابوبکر گفت ، نامم "عتیق" است راهب پرسید نام دیگرت چیست؟ابوبکر گفت نام دیگرم "صدیق" است راهب سوال کرد نام دیگری هم داری؟ ابو بکر گفت "نه هرگز" پس راهب گفت گمان کنم آنکه در پی او هستم شخص دیگریست.ابوبکر گفت دنبال چه هستی؟ راهب پاسخ داد من بهمراه جمعی از مسیحیان از روم آمدم و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه آوردیم و هدف ما این است که از خلیفه ی مسلمین چند سوال بپرسیم ، پس اگر توانست به سوالات ما پاسخ دهد تمام این هدایای ارزنده را به او میبخشیم تا بین مسلمانان قسمت کند و اگر نتوانست سوالات مارا پاسخ دهد اینجا را ترک کرده و به سرزمین خود باز میگردیم ابوبکر گفت سوالاتت را بپرس ، راهب گفت باید بمن امان نامه بدهی تا آزادانه سوالاتم را مطرح کنم و ابوبکر گفت در امانی ، پس سوالاتت را بپرس راهب سه سوالش را مطرح کرد: 1)ما هو الشئ الذی لیس لله؟ چه چیزاست که از آن خدا نیست؟ 2)ما هو شئ لیس عندالله؟ چه چیزاست که در نزد خدا نیست؟ 3)ما هو الشئ الذی لا یعلمه الله؟ آن چیست که خدا آن را نمیداند؟ پس ابوبکر پس از مکثی طولانی گفت باید از کمک بخواهم ، پس بدنبال عمر فرستاد و راهب سوالاتش را مطرح کرد ، عمر که از پاسخ عاجز ماند پس بدنبال عثمان فرستاد و عثمان نیز از این سوالات جا خورد ، و جمعیت گفتند چه سوالیست که میپرسی؟خدا همه چیز دارد و همه چیز را میداند راهب خطاب به آن سه نفر(ابوبکر و عمر و )گفت این ها شیخ ها و مردان بزرگی هستند اما متأسفانه به خود مغرور شدند و قصد بازگشت به روم کرد سلمان فارسی که شاهد ماجرا بود بسرعت خود را به امام علی (ع) (أمیرالمؤمنین ع) رسانده و ماجرا را تعریف کرد و از امام خواست که به سرعت خودش را به آنجا برساند. پس امام علی ع بهمراه پسرانش امام حسن (ع )و امام حسین (ع )میان جمعیت حاضر و با احترام و تکبیر جماعت حاضر مواجه شدند ابوبکر خطاب به راهب گفت ، آنکه در جست و جویش هستی آمد ، پس هر سوالی داری از علی (ع) بپرس! راهب رو به امام علی (ع) کرده و پرسید نامت چیست؟ امام علی (ع) فرمودند نامم نزد یهودیان "الیا" نزد مسیحیان "ایلیا" نزد پدرم "علی" و نزد مادرم "حیدر" است پس راهب گفت ، نسبتت با نبی (ص) چیست؟ امام (ع )فرمود (او برادر و پسرعموى من است و نیز داماد او هستم) پس راهب گفت ، به عیسی بن مریم قسم که مقصود و گمشده ی من تو بودی پس به سوالاتم پاسخ بده و دوباره سوالاتش را مطرح کرد امام علی (ع) پاسخ دادند: آنچه خدا ندارد ، زن و فرزند است آنچه نزد خدا نیست ، ظلم است و آنچه خدا نمیداند ، شریک و همتا برای خود است (فإن ا لله تعالی أحد لیس له صاحبة و لا ولدا فلیس من الله ظلم لأحد و فإن الله لا یعلم شریکا فی الملک) پس راهب با شنیدن این پاسخها کمربندش را باز کرده و روی زمین انداخت ، امام علی ع را به سینه فشرد و بین دو چشم مبارکش را بوسید و گفت: "أشهد أن لا اله إلا الله و أن محمد رسول الله و أشهد أنک وصیه و خلیفته و أمین هذه الامة و معدن الحکمة" به درستی که نامت درتورات إلیا و در انجیل ایلیا و در قرآن علی و در کتابهای پیشین حیدر است ، پس براستی تو خلیفه ی بر حق پیامبری ص ، پس ماجرای تو با این قوم چیست؟ سپس تمام هدایا را به امام علی ع تقدیم کرد و امام در همانجا اموال را بین مسلمین قسمت کرد عزيزان کپی فضائل أمیرالمؤمنین (ع) توفيقيست كه نصيب هركسي نميشود.پیامبر(ص)فرمود:(هرکس فضائل امیرالمومنین علی ابن ابیطالب (ع)رادرمیان مردم نشردهد، (گناهان غیرحق الناس )اوبخشیده می شود. 💚اللهمَّ‌عَجّل‌لِوَلیکَ‌ِالفَرَج‌❤️ ┏━☆🍃🌸🍃☆━┓ 📡 @yasin36ir ┗━☆🍃🌸🍃☆━┛
❓ پایه گذار چه کسی است؟! 🔶 برخی گمان میکنند امام (ره) یا حتی آیت الله ، مبدع و بنیانگذار و هستند. (با توجه به اقدامات متعدد و برجسته شان) اما سابقه وحدت شیعه و سنی نه تنها در بین علمای سابق وجود داشته که اولین اسوه ، شخص امیرالمومنین (ع) است. ✅ امام علی(ع) در دوره سه خلیفه، بهترین نمودهای عینی و عملی وحدت مسلمانان را در تاریخ اسلام ثبت کردند. در اولین گام وحدت، امیرالمومنین از حق شخصی خویش به خاطر حفظ وحدت مسلمین گذشتند و سالها مصیبت ها و رنجهای زمانه را هم بدان سبب تحمل نمودند. در اولین بزنگاه تفرقه پس از رحلت پیامبر اکرم(ص)، در ، که شم سیاسی نیرومندی داشت و زمینه اختلاف را فراهم می دید، مستقیما به درب خانه علی(ع) رفته و به وی پیشنهاد کرد که «دستت را بده تا من با تو بیعت کنم که اگر من با تو بیعت کنم، همه فرزندان عبد مناف و بعد قریش و سرانجام همه عرب تو را به فرمانروایی می پذیرند.» و امام علی(ع) که از هدف فتنه انگیزانه ابوسفیان در ایجاد تفرقه و آشوب برای خشکاندن نهال نوپای اسلام و بازگرداندن جاهلیت به خوبی آگاه بود، ضمن رد این پیشنهاد به وی فرمود: «تو به جز فتنه و آشوب، هدف دیگری نداری. تو مدتها بدخواه اسلام بوده ای. مرا به نصیحت و سپاهیان تو نیازی نیست.» 🔶 امام علی(ع) با مشورت، همکاری و همفکری با خلفا تمام توان خویش را برای جلوگیری از انحراف پس از رسول خدا(ص) به کار بستند. ✔️ در بزنگاه‌های مختلف (جنگ با مرتدین، در نبرد با رومیان، در مناظره با علمای یهود و نصاری و...) خود را مدیون مشورت ها و علم امیرالمومنین(ع) میدانست. ✔️ این از سانسورهای تاریخ اسلام است که علاوه بر مشاوره های علمی، نظامی، سیاسی، در طول خلافت بن خطاب، حضرت علی(ع) سه بار (به هنگام عزیمت خلیفه دوم به شام، در ابتدای جنگ قادسیه و عزیمت او به بیت المقدس) جانشینی عُمر در مدینه و اداره این شهر را می پذیرد. صرفا برای حفظ اسلام. وحدت از این بالاتر؟! ✔️ حضرت علی در عصر خلیفه سوم، افزون بر مشاوره های معمول، در برابر ناراضیان خلیفه نیز نقش میانجی گری را به عهده داشت و هنگام محاصره خانه و بستن آب بر وی، به خلیفه آب رساند و فرزندان جگرگوشه اش حسنین(ع) را برای حفاظت از او به درِ خانه اش فرستاد. 🔶 این از بزرگترین ظلمها در حق حضرت علی(ع) است که این شیعه و سنی که حضرت برای ایجاد آن تلاش بسیار زیادی کردند، به بدل شود. 🌹چه خوب که شیعه درست پا بر جای پای اهلبیت(ع) گذارد و نه پیش و نه پس از آن. در عمل و نه در حرف. 💚اللهمَّ‌عَجّل‌لِوَلیکَ‌ِالفَرَج‌❤️ ┏━☆🍃🌸🍃☆━┓ 📡 @yasin36ir ┗━☆🍃🌸🍃☆━┛